دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

خلأ رهبری در بزرگترین حزب پاکستان


خلأ رهبری در بزرگترین حزب پاکستان

درست زمانی که مشایعت کنندگان بی نظیر بوتو درحال دفن پیکر این سیاستمدار در کنار مزار پدرش بودند, بیش از ۳۰ پاکستانی درگوشه و کنار این کشور بر اثر واکنش خشونت آمیز معترضان ترور نخست وزیر سابق پاکستان کشته شدند

درست زمانی که مشایعت کنندگان بی نظیر بوتو درحال دفن پیکر این سیاستمدار در کنار مزار پدرش بودند، بیش از ۳۰ پاکستانی درگوشه و کنار این کشور بر اثر واکنش خشونت آمیز معترضان ترور نخست وزیر سابق پاکستان کشته شدند؛ ترن ها، ساختمان های دولتی، بانک ها و پمپ بنزین ها به آتش کشیده شدند، در هر گوشه ای ستونی از دود به هوا بر خاست، سربازان پاکستانی در سراسر کشور به حالت آماده باش درآمدند و گازهای اشک آور به سوی معترضان خشمگین شلیک شد و...

اینها اولین نتایج ترور دختر ذوالفقار علی بوتو بود. در چند روز گذشته پاکستان نخستین روزهای بدون «بی نظیر» را تجربه کرد. تجربه منحصر به فردی که خاص جامعه ای همچون پاکستان است. اما سؤالی که در این چند روز تحلیلگران فراوان سعی کرده اند پاسخ آن را بدهند، این است که آینده پاکستان و حزب مردم که بی نظیر بوتو، به عنوان تنها میراث مجسم آن بود چه می شود؟ در این که اوضاع سیاسی پاکستان را پس از این شوک بزرگ چگونه می توان کنترل و هدایت کرد، دیدگاه ها متفاوت است. شورش های خیابانی و خشم هواداران بی نظیر بوتو طبیعی ترین واکنش برای یک ترور است. ژنرال حمید گل، رئیس سابق سازمان امنیت و اطلاعات پاکستان و فردی که بوتو او را از مخالفان سرسخت خود می نامید، می گوید: «ترور واقعاً مردم را به هیجان می آورد و آنها را از کنترل خارج می کند. اما این که این هیجان و انرژی به چه سمت و سویی هدایت شود، امری نامشخص اما مهم است.»

بسیاری از متولیان امور پاکستان معتقدند تنها راه برای جلوگیری از ادامه شورش های خیابانی تشکیل یک دولت ائتلافی فراگیر است، چیزی که حمید گل آن را «دولت همفکری ملی» می خواند و معتقد است به این ترتیب می توان افراطیونی را که حالا مقصر ترور دانسته شده اند، نابود کرد.

الف.رحمان مدیر کمیته حقوق بشر در پاکستان با این نکته موافق است و می گوید: «بازماندگان امیدوار به یک دوره انتقالی به دموکراسی هستند و در کنار هم یک ائتلاف گسترده را شکل می دهند.» در واقع از این منظر می توان گفت ترور بی نظیر بوتو باعث ائتلاف و یکپارچگی احزاب پاکستان و اتحاد آنها در برابر مشرف خواهد شد. دراین میان ترور بی نظیر بیش از هر چیز بر انتخابات پاکستان که طبق تقویم سیاسی پاکستان بنا ست ۸ ژانویه برگزار شود، سایه افکنده است. حتی اگر زمان این انتخابات به تعویق نیز بیفتد - چیزی که اکنون حداقل حزب مردم خواهان آن است تا بتواند در مورد فرد برگزیده خود تصمیم گیری کند - باز هم تبعات این ترور بر آن اثر خواهدگذارد. الف.رحمان معتقد است اگر انتخابات به تعویق بیفتد و ناآرامی ها ادامه یابد حتی خطر تجزیه نیز وجود دارد وی در تشریح نظر خود به اوضاع جنوب اشاره می کند: کراچی مرکز ناآرامی ها بزرگ ترین شهر پاکستان و مرکز استان جنوبی سند است. مکانی که خانواده بوتو همواره در آن زیسته و قدرت را در دست داشته اند.

رحمان می گوید: اگر این نیروهایی که باعث گسترش کشمکش ها به مناطق قومی می شوند ، کنترل نشوند ، آنگاه باید گفت خطر جدی یکپارچگی ارضی پاکستان را تهدید خواهد کرد.

بدون تردید قبل از ترور بوتو، انتخابات و حضور گسترده اپوزیسیون یک داروی علاج برای اوضاع پریشان کشور بود، هنوز هم اسلام آباد برای خروج از بحران به چیزی جز انتخابات نمی اندیشد اما چند مسأله اصلی اکنون حول برگزاری انتخابات مطرح است اول این که در شرایط کنونی مشخص نخواهد بودکه آیا مردم به انتخابات اقبال نشان خواهند داد و با اقبال خود کشور را از بحران خارج خواهند کرد یا نه؟

عکس این وضعیت هم ممکن است رخ دهد یعنی حامیان بی نظیر بوتو در حزب مردم بخواهند علیه مشرف شورش کنند دراین صورت باید گفت ترور بوتو برای جنبش های ضدمشرفی که اغلب از سوی وکلا هدایت می شوند و حذف مشرف را پیش شرط احیای دموکراسی می خوانند سوختی بی نظیر است. البته خود بوتو نیز با طرفداران بسیارش شریان چنین تفکری به شمار می آمد.

اگر از این منظر نگاه افکنیم باید گفت که حالا پرویز مشرف ترجیح خواهد داد که هرچه زودتر انتخابات را حتی در چنین آشوبی و در میان رقبایی که بسیار کم نفوذتر از بی نظیر هستند، برگزار کند تا شاید به این ترتیب بتواند از بحرانی بزرگتر که براثر ترور بی نظیر بوتو به وجود آمده، جلوگیری کند. مسأله دیگر درباره معمای انتخابات این است که آیا پارلمان مولود این انتخابات خواهد توانست با پرویز مشرف کار کند.

واکنش های احتمالی حزب مردم مشخص است. موضع مسلم لیگ (شاخه نواز) همان است که نواز شریف هنگامی که بر مزار بوتو حاضر شد، گفت: «همه مشکلات ما از مشرف است.» او خواستار استعفای هر چه زودتر رئیس جمهوری شد. او در شرایطی یک بار دیگر بر خواسته دیرین بوتو پای فشرد که پرویز مشرف در اوج نامحبوبیتی قرار دارد و مردم پاکستان او را به خاطر ترور بی نظیر مقصر می دانند و می گویند مشرف اقدامات امنیتی لازم را برای جلوگیری از چنین فاجعه ای تدارک ندیده بود.

البته نواز شریف پرسش مهم دیگری را هم پیش کشید. او گفت: چگونه ممکن است یک نفر بتواند به راحتی در میان جمع نظامیانی که برای آرام کردن جو سخنرانی بوتو حضور داشتند، اسلحه ای را با خود حمل کند و تا نزدیکی بی نظیر بوتو پیش برود؟

به این صورت آن پرسش های کلافه کننده بار دیگر گریبان مشرف را در چنگ گرفته است که او صلاحیت مبارزه با عوامل نا امنی را ندارد. مشرف حتی در خارج از مرزهای پاکستان با انتقادهای کوبنده ای روبه رو شده و جهانیان می پرسند، چرا مشرف نتوانست افراطیون کشور خود را تحت کنترل درآورد؟

حزب مردم و پدیده خلأ رهبری

جدا از تأثیری که ترور بی نظیر بوتو بر انتخابات پاکستان و آینده این کشور خواهد گذارد، اکنون همگان در انتظار روشن شدن آینده حزب مردم نیز هستند. حزبی که تنها صدای خاندان بوتو عصاره اصلی مبارزات بی نظیر محسوب می شود. حزب مردم سال ۱۹۶۷ توسط ذوالفقار علی بوتو پدر بی نظیر تأسیس شد و از آن زمان همواره رهبری این حزب در دست این خاندان بوده است. بعد از اعدام ذوالفقار علی بوتو فرزند ارشدش، بی نظیر بوتو رهبری حزب را به دست گرفت.

بی نظیر در طول نزدیک به ۳۰ سال سکاندار حزب و رهبری بی رقیب هم بود و از اکنون خلأ رهبری و مسأله جانشینی به صورت جدی گریبان حزب پرآوازه مردم را گرفته است. پس از ترور بی نظیر بوتو برخی بدبینانه به حزب مردم نگاه کرده و گفتند: حزب پس از بوتو جایگاه لیدر بودن و آوانگارد بودن خود را از دست خواهد داد و به تدریج به افول خواهد گرایید، استدلال این عده بر این پایه است که حزب مردم قائم به تفکر و نفوذ کاریزماتیک خاندان بوتو بود. اما این تنها نگاهی بدبینانه است و نمی توان بر چنین نظری صحه گذارد.

پس از وقوع ترور نام های مختلفی برای جانشینی بی نظیر بوتو در حزب مردم مطرح شد که با قرائت وصیت نامه سیاسی بی نظیر بوتو که توسط پسرش «بیلاوال» که ۱۹ ساله و دانشجوی دانشگاه آکسفورد است، صورت گرفت ، این حدس و گمان ها به یقین تبدیل شد. برای جانشینی بی نظیر ابتدا نگاه ها به سمت خانواده بوتو رفت. از خانواده بوتو اکنون فقط صنم بوتو و نصرت بیگم اصفهانی (بوتو) باقی مانده است اما صنم بوتو خواهر کوچک بی نظیر از همان ابتدا خود را بی علاقه به سیاست نشان داد و اکنون با فرزندانش در لندن زندگی می کند. نصرت بیگم اصفهانی، مادر بی نظیر نیز بشدت بیمار است. بنابراین این گزینه ها هیچکدام نمی توانستند جانشینی مناسب برای بی نظیر باشند. پس از این در محفل حزب مردم بحث جانشینی بیلاوال پسر بی نظیر مطرح شد اما او نیز به لحاظ سن قانونی قدرت چنین کاری را ندارد. زیرا مطابق قانون پاکستان حداقل سن برای شرکت در انتخابات ۲۵سال است. ضمن آن که بی نظیر بوتو نیز همواره خواهان آن بوده است که پسرش پس از اتمام تحصیلات تکمیلی خود، وارد حوزه سیاست شود.

پس از خط خوردن سه عضو خاندان بوتو که شرایط لازم را برای جانشینی بوتو نداشتند، سه نفر دیگر مطرح بودند که هر سه از شایستگی های لازم برای احراز چنین منصبی برخوردارند. این سه تن اعتزاز احسن، مخدوم امین فهیم و آصف علی زرداری بودند.

از زمانی که بی نظیر بوتو دفن شد، بیش از همه نام مخدوم امین فهیم مطرح شد و اعضای حزب معتقد بودند او می تواند راه بی نظیر را ادامه دهد. فهیم ۶۸ ساله است. او از خانواده های فئودال و زمین دار استان سند محسوب می شود و به لحاظ فرهنگی از تبار صوفیان بزرگ منطقه به شمار می آیند. او خود را سوسیالیستی میانه رو می داند. پدر او نیز یکی از مؤسسان حزب مردم بوده است. فهیم هم اکنون نیز رهبر فراکسیون حزب مردم در پارلمان پاکستان است.

با این حال برخی به دلایل سلامت جسمانی او را فاقد صلاحیت رهبری می خوانند.

فرد دیگری که برای او شانس بسیاری را برای احراز جانشینی بوتو قائل شده اند، اعتزاز احسن ۶۲ ساله بود. او از جمع وکلا و فعال حقوق بشر در لاهور است. «احسن» زمانی که بی نظیر بوتو نخستین دوره نخست وزیری خود را به دست گرفت، وزیر امور خارجه کابینه او شد، اما پس از مدتی با بی نظیر بوتو دچار اختلافاتی شد. زیرا وی اعتقادی راسخ به جنگ رودررو با مشرف داشت. اعتزاز احسن نیز از خانواده های سیاسی سرشناس پنجاب است و از وکلای پاکستان در دیوان عالی این کشور به شمار می آید.

فرد دیگری که بسیاری حدس می زدند نام او در وصیتنامه بوتو آمده باشد، آصف علی زرداری، همسر بی نظیر بوتو بود. آنها این شانس را برای او قائل بودند زیرا بی نظیر برای آن که رهبری حزب از دست خاندان بوتو خارج نشود، وصیت کرده است همسرش تا زمانی که پسرش به سن قانونی برسد و تحصیلاتش را تمام کند، رهبری حزب را در دست داشته باشد. اما او آخرین گزینه کل حزب به شمار می آمد و سرانجام منصب جانشینی بوتو به وی وفرزند نوزده ساله اش رسید.

آصف علی زرداری خود پیش از قرائت وصیتنامه بوتو در مورد این انتخاب گفت: هرچه حزب تصمیم بگیرد، همان خواهد بود. مهم خواست حزب است. آصف علی زرداری در هر دو دوره نخست وزیری بی نظیر بوتو در دولت او نقش های بارزی ایفا کرد. نقطه سیاهی که در پرونده او وجود دارد اما هرگز اثبات نشد، قتل مرتضی بوتو بود. پس از آن که مرتضی بوتو که رقیب اصلی بی نظیر بوتو به شمار می آمد و از حزب مردم انشعاب کرده و در حزب الذوالفقار فعالیت می کرد، کشته شد، آصف علی زرداری به اتهام شراکت در این قتل دستگیر شد. او به این اتهام ۸ سال در زندان به سر برد و سال ۲۰۰۴ پس از آزادی به دوبی رفت. او همچنین از جمله افرادی بود که درگیر پرونده فساد مالی بود. این اتهام مربوط به زمانی است که زرداری در دوره دوم نخست وزیری بوتو در کابینه او سمت وزیر محیط زیست را داشت. زرداری از ابتدا نیز از خانواده های بسیار متمول پاکستان به شمار می آمد. ثروت او و بی نظیر بوتو هم اکنون بالغ بر ۱‎/۵ میلیارد دلار برآورد شده است که تنها دراین میان ۱۳‎/۷ میلیون دلار آن در بانک های سوئیس بلوکه شده است. او یک خانه در دوبی، یک خانه در لندن و خانه ای نیز در منهتن نیویورک دارد. اما اقامتگاه اصلی او در دوبی است. پس از ترور بوتو نیز او به همراه فرزندانش از دوبی وارد اسلام آباد شد. بی نظیر بوتو زمانی شوهرش را به نلسون ماندلا تشبیه کرده و او را ماندلای پاکستان خوانده بود. شکی نیست که زرداری سال های بسیاری را که شماره آنها به ۱۱ سال می رسد، به خاطر فعالیت های سیاسی در زندان به سر کرده است. اما بسیاری معتقدند او هرگز از توانایی ها و ویژگی های خاص شخصیتی بوتو که باعث می شد حزب مردم با قدرتی وافی و کافی به راه خود ادامه دهد و افراد بسیاری بابت آن احساس خطر کنند، برخوردار نیست.

بنفشه غلامی