جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

اقتصادِ بیکار


اقتصادِ بیکار

تقریبا تمام پیش بینی های اقتصادی توافق دارند که بیکاری بالا در بیشتر کشورهای توسعه یافته به احتمال خیلی زیاد تا سال ها ادامه خواهد داشت اما آیا این احتمال وجود دارد که این پیش بینی ترسناک, نرخ بیکاری آینده را کم برآورد کرده باشد

تقریبا تمام پیش‌بینی‌های اقتصادی توافق دارند که بیکاری بالا در بیشتر کشورهای توسعه‌یافته به احتمال خیلی زیاد تا سال‌ها ادامه خواهد داشت. اما آیا این احتمال وجود دارد که این پیش‌بینی ترسناک، نرخ بیکاری آینده را کم برآورد کرده باشد؟

ازآنجا که پیشرفت در کامپیوترها، تکنولوژی‌های روباتیک و سایر اشکال اتوماسیون ِ کار با سرعت ادامه دارد، اکثر کارگران مطمئن هستند که جایگزین خواهند شد و ایجاد فرصت‌های شغلی حتی بیشتر از الان چالش‌برانگیز خواهد شد. اغلب اقتصاددانان وقتی نگرانی را کامل می‌کنند که می‌گویند این شرایط ممکن است به بیکاری ساختاری در طولانی مدت منجر شود. به طور حتم، این ایده استهزا می‌شود. رسانه‌های محافظه کار در ایالات متحده آمریکا به تازگی باراک اوباما رییس‌جمهور را به دلیل اظهار این که اتوماسیون ممکن است به رشد اشتغال صدمه بزند، به تمسخر گرفتند. اما اوباما برای طرح این مساله حق داشت.

در برخی سطوح، درصد بسیار بزرگی از کارها، به طور اساسی عادی و تکراری هستند. به نظر محتمل می‌رسد که با ادامه پیشرفت در تولید نرم افزار و سخت افزار کامپیوتر، بسیاری از این دست کارها در معرض خطر اتوماسیون قرار بگیرند.

این تکنولوژی بسیار بعید نبوده و علمی-تخیلی نیست، اما در قیاس با سیستم‌های کارشناسی و الگوریتم‌های تخصصی که هواپیماهای جت را به زمین می‌نشاند، در وال استریت به طور اتوماتیک معامله می‌کند یا هر انسانی را در بازی شطرنج شکست می‌دهد، قابل توجه هستند.

واتسون ِ آی.بی.ام - کامپیوتری که بر بازی برنامه تلویزیونی «ژئوپاردی» غلبه یافت- نشان می‌دهد که الگوریتم‌های ماشین آموزشی به زودی می‌توانند شماری از وظایف شناختی را به عهده بگیرند.

همانطور که این تکنولوژی پیشرفت می‌کند، سیستم‌هایی که توسط آن توانا می‌شوند، ظرفیت کارگران در بسیاری از کارهای روتین – گروهی که بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را در بر می‌گیرد- به دست خواهند آورد یا حتی از آن پیشی خواهند گرفت. بسیاری از کارگران بخش خدمات نیز با تداوم روند رو به رشد تکنولوژی‌ها تهدید خواهند شد.

یکی از نمونه‌های تاریخی پیشرفت‌های تکنولوژیک که منجر به کاهش فرصت‌های شغلی شد، در حوزه کشاورزی ِ کشورهای توسعه یافته ریشه دارد. در اواخر دهه ۱۸۰۰ ، سه چهارم کارگران ایالات متحده در بخش کشاورزی استخدام می‌شدند. امروزه این تعداد حدود ِ ۲ تا ۳ درصد است. [بنابراین] آمدن اتوماسیون میلیون‌ها شغل را حذف کرد.

وقتی که بخش کشاورزی ِ کشورهای توسعه یافته موجب ریزش کارگران شدند، بیکاری طولانی مدت ساختاری ایجاد نشد. کارگران- به ویژه با رشد کارخانه‌های صنعتی - در واقع جذب ِ سایر بخش‌ها شدند. میانگین دستمزدها و سایر کامیابی‌ها – مثالی عالی از جنبش به اصطلاح لادیسم - به شدت افزایش یافت. این موضوع ایده‌ای است که- به طور کلی توسط اقتصاددانان پذیرفته شده- رشد تکنولوژیک هرگز به نرخ‌های بیکاری در طولانی مدت منجر نخواهد شد.

این استدلال تقریبا به قرار ذیل است: همزمان با پیشرفت ِ تکنولوژی‌هایی که منجر به کاهش فرصت‌های شغلی می‌شود، برخی کارگران شغل خود را در کوتاه‌مدت از دست می‌دهند، اما تولید کارآمدتر می‌شود. این موضوع منجر به کاهش قیمت کالاها و خدمات می‌شود و در عوض برای مصرف‌کنندگان پول بیشتری باقی می‌گذارد تا صرف سایر چیزها کنند. همچنین تقریبا در تمام صنایع، تقاضا و اشتغال را افزایش می‌دهد.

امروزه مشکل این است که ما درباره اتوماسیون ِسریع ِ یک بخش مجردِ اقتصادی مانند کشاورزی سخن نمی‌گوییم. وقتی بخش کشاورزی مکانیزه شد، بخش‌های دیگری وجود داشتند که می‌توانستند میلیون‌ها کارگر را جذب کنند. [اما] در حال حاضر، شواهد اندکی حاکی از برون‌دادی مشابه وجود دارد.

از آنجا که بیشتر کارگرانی که به دلیل اتوماسیون از بسیاریِ بخش‌های اقتصادی خارج شده‌اند، به احتمال بسیار قوی در پی این ماجرا «نقطه واژگونی» خواهد آمد، چرا که در واقع، سراسر اقتصاد به قدر کفایت ظرفیت ِادامه جذبِ کارگرانی که کار خود را به دلیل اتوماسیون (یا جهانی شدن) از دست می‌دهند، ندارد. از سوی دیگر، بنگاه‌های اقتصادی اساسا قادر خواهند بود که تولید خود را با استفاده از نرم‌افزارها و دستگاه‌ها افزایش دهند. [به همین دلیل] بیکاری ساختاری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

باوجود این، اگر اتوماسیون بی رحم باشد، مکانیزم اساسی برای اعطای قدرت خرید به مصرف‌کنندگان نیز شکست خواهد خورد. یک اقتصاد تمام‌ماشینی را تصور کنید. واقعا هیچ کسی هیچ کار (یا درآمدی) نخواهد داشت؛ ماشین‌ها همه کارها را انجام خواهند داد. طی یک زمان طولانی ِ پیش از رسیدن به آن نقطه، مدل‌های تجاری بازار توده‌ای غیرپایدار خواهند شد. مصرف از کجا خواهد آمد؟ و اگر هنوز آن یک بازار (نسبت به یک اقتصاد برنامه‌ریزی شده) است، اگر هیچ مصرف‌کننده پایداری برای خرید محصولات وجود ندارد، چرا باید تولید ادامه پیدا کند؟

در کشورهای توسعه یافته، نفاق‌افکنانه‌ترین تاثیر روی بازار کار از اتوماسیون قابل توجه ِ بخش خدمات ناشی می‌شود، بخشی که در حال حاضر اکثر کارگران را استخدام می‌کند. در کشورهای در حال توسعه، این تاثیر در بخش تولید بیشتر خواهد بود و کارخانه‌های این کشورها به سرعت در حالِ جایگزینی تکنولوژی با کارگران هستند. به طور مثال، شرکت تایوانی «فاکس کان»، تولیدکننده عمده وسایل الکترونیکی و همچنین استخدام‌کننده بزرگ در چین، به تازگی برنامه‌هایی را برای معرفی شمار زیادی از روبات‌های کارگراعلام کرد.

بیکاری ناشی از اتوماسیون در بخش تولید چین می‌تواند سرانجام تلاش‌های چین برای تعادل‌بخشی به اقتصادش در جریان افزایش مصرف داخلی را پیچیده کند. هدفی که به اعتقاد اکثر اقتصاددانان برای رفاه طولانی‌مدت این کشور خطرناک است. اگر مصرف‌کنندگان فقط اقتصادی را ببینند که در آن مشاغل به دلیل اتوماسیون به طور بی‌رحمانه از بین می‌روند و اگر آن آشکار کند که آموزش یا تحصیل اضافی حمایت اندکی را فراهم می‌کند، آنها هزینه‌های احتیاطی خود را تعدیل خواهند کرد و نگرانی‌های مسلم آنها درباره دوام طولانی مدت درآمد، سیاست‌های سنتی مانند هزینه‌های تشویقی یا کاهش مالیات بی فایده خواهند بود.

از این رو، آیا ما داریم به «نقطه واژگونی» - جایی که اتوماسیون بیکاری ساختاری را تقویت می‌کند- نزدیک می‌شویم؟

اغلب اقتصاددانان نمی پذیرند که فرض وجود چنین نقطه‌ای ارزش اندیشیدن داشته باشد. اما وقتی کسی از بیماری امروزین کشورهای پیشرفته نگران است – سال‌ها رکود یا کندی دستمزدها برای کارگران متوسط، رشد نابرابری درآمدها، افزایش بهره‌وری و مصرف با پشتوانه بدهی تا درآمد- این فرض موضوع گسترده‌ای برای اندیشیدن به نظر می‌رسد.

نویسنده: مارتین فورد