پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

پیشینه تفسیر و مكتب تفسیری علامه طباطبایی ره


پیشینه تفسیر و مكتب تفسیری علامه طباطبایی ره

نگاشته ارجمند علامه فقید سیدمحمدحسین طباطبایی با عنوان «المیزان فی تفسیرالقران» امسال پنجاه و یکساله می شود نخستین مجلد این تفسیرنامهٔ ۸۰۴۱ صفحه ای, در سال ۱۳۷۵ هجری قمری ۱۳۳۴ش از مجموعه دروس تفسیر علامه فقید و به اصرار شاگردانش گرد آمد و آخرین مجلد آن, ۲۳ رمضان ۱۳۹۲ هجری قمری ۱۳۵۱ش به پایان رسید

● مقدمه

نگاشته ارجمند علامه فقید سیدمحمدحسین طباطبایی با عنوان «المیزان فی تفسیرالقران» امسال پنجاه و یکساله می‌شود. نخستین مجلد این تفسیرنامهٔ ۸۰۴۱ صفحه‌ای، در سال ۱۳۷۵ هجری قمری(۱۳۳۴ش) از مجموعه دروس تفسیر علامه فقید و به اصرار شاگردانش گرد آمد و آخرین مجلد آن، ۲۳ رمضان ۱۳۹۲ هجری قمری (۱۳۵۱ش) به پایان رسید.

در شأن، اهمیت و جایگاه این تفسیرنامه، بخصوص در میان متون تفسیری، سخنان فراوانی گفته شده است که نشان از اهمیت این مجموعه دارد. برخی آن را تفسیری نوآمد و به‌روز می‌دانند و برخی نیز بدلیل تنوع و حجم مطالب و غنای محتوا و مقصود در این کتاب، آن را در تفسیر، برابر با «جواهر» در فقه می‌دانند و معتقدند: «همین طور که جواهر برای فقیه، دایره‌المعارف فقهی است، المیزان برای یک مفسر، دایره‌المعارف قرآنی است» (آیه‌ا... جوادی آملی).

هرچه هست، این تفسیر امروزه در عِداد بهترین تفاسیر و جامع‌ترین آنها به لحاظ مطالب و موضوعات، در صدر مراجعه محققان، قرآن پژوهان و علاقه‌مندان قرارداد و امتیازات ویژه آن، که برخی را در این نوشته برخواهیم شمرد، به آن جایگاهی ویژه بخشیده است؛ جایگاهی که بیش از هر چیز، محصول نگاه جامع نگر و شخصیت علمی و معنوی علامه فقید است.

این امتیاز و ارجمندی، همچنین ما را به این نگاه و تلقی سوق می دهد كه نگاشته تفسیری ایشان را، نه تنها در شان و جایگاه یك تفسیر، كه در حد یك شیوه و مكتب تفسیری بشماریم و بر این مدعا، دلایلی را با پیشینه دانش تفسیر در میان مسلمانان همراه كنیم.

● پیشینه تفسیر در میان مسلمانان

پیامبر(ص)، از آن جهت که امین وحی بود، نخستین مفسر کلام خدا نیز به شمار می‌آمد. آنچه بر این وحدت و اولویت دامن می‌زند، نبود مفسران آگاه به معانی قرآن در سال های اولیه نزول آن بود و پیامبر از حیث وظیفه‌ای که در ابلاغ، تعلیم و تبیین مقاصد و معانی کلام خدا داشت (بقره ۱۵۱ـ آل عمران/۱۶۴ـ جمعه/۲)، تنها مرجع تفسیر قرآن به شمار می‌آمد. بی‌شک با توجه به جایگاه پیامبر در مرتبه نبوت، نخستین تفسیر از کلام خدا همان بیانات و گفتارهای تفسیر گونه رسول(ص) است که متأسفانه قول موثقی از آن در تاریخ نقل نشده و به دست ما نرسیده است. حتی بسیاری از آنچه امروز به عنوان نقل اقوال آن حضرت در کتب تاریخی آمده، صحت روایی و تاریخی ندارد و به پیغمبر نسبت داده شده است. این امر، در زمان خود رسول هم گویا سابقه داشته است و بسیاری، گفته‌های آن حضرت را به سخنانی پیرایه می‌بستند که حضرت را به اعتراض وا داشت و فرمود: «یا ایها الناس، قد کثرت علیّ الکذابه (مرآه العقول،۱/۲۱۱)؛ ای جماعت کسانیکه بر من دروغ می‌بندند فراوان شده‌اند».به هر روی، اجمالاً ضمن قبول این که نخستین مفسر کلام وحی، پیامبر بوده است، باید بپذیریم که سخن یا متن تفسیری موثقی از آن حضرت باقی نمانده و بر آنچه بطور پراکنده در نصوص تاریخی آمده است نیز، در حد یك مكتب تفسیری و نوشته های تفسیرگونه، اعتمادی نمی‌توان کرد.

پس از پیامبر(ص)، علی (ع) را باید دومین مفسر آگاه به معانی قرآن دانست. علی(ع) که پرورش یافته مکتب پیامبر و نخستین مسلمان بود، آنچه را در دوران بعد از پیامبر به شدت مورد تحریف واقع شد، حفظ کرد و با بیان و کلام خود، منتشر ساخت. روایت منقول از پیامبر(ص) که به تواتر در کتب شیعه و سنی (مستدرک علی‌الصحیحین۳/۱۲۴ـ جامع‌الاخبار۱/۶۴ و ۶۵ و....) نقل شده است، یعنی «علیٌ مع‌القرآن و القرآن مع علی لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض»، شأن و جایگاه علی (ع) را در شناخت قرآن و آگاهی از معانی آن به روشنی بیان می‌نماید. علاوه بر این، علی(ع) به شهادت روایات بسیاری از شیعه‌ و روایات فراوانی از اهل سنت، بعد از پیامبر، آگاهترین فرد به معانی قرآن بوده است. عمده‌ترین روایات در این زمینه از اهل سنت، در فصلی از کتاب «شواهد التنزیل» حاکم حسکانی دانشمند معروف اهل سنت آورده شده است با عنوان «یگانه بودن علی(ع) به شناخت قرآن و معانی آن و علم به نزول آن و آنچه در آن است». در این فصل، حاکم ۲۲ روایت را با سند متصل نقل می‌کند که همگی بر این موضوع اتفاق دارند.

از علی(ع)، کتابی با عنوان تفسیر قرآن باقی نمانده است، اما منابع تاریخی و روایات فراوان، گواهی می‌دهند که آن حضرت «مصحفی» داشته است مشتمل بر تنزیل و تأویل قرآن که فرق عمده آن با سایر مصحف‌های موجود، مکتوب بودن تفسیر و تأویل آیات در ضمن آیات آن بوده است(بابایی،۵۹). اضافاتی كه مصحف آن حضرت داشته است،طبق روایات فراوان، تاویلات و تفسیرهای آن حضرت از آیات بوده و جزو متن قرآن نبوده و از همین جهت مصحف آن حضرت، كتابی تفسیری نیز می تواند دانسته شود. این مصحف امروزه در دست نیست و عبارتی یا بخشی از آن نیز در كتب تاریخی نقل نشده است؛ تنها در خلال روایات، امارات و نشانه های آن آمده است و باز به استناد برخی روایات، در میان ائمه(ع) دست به دست شده و اکنون نزد امام عصر(ع) است و نقل است حین ظهور ایشان، این مصحف در دستشان خواهد بود(كافی،۲/۴۰۶ – فضل القرآن، باب النوادر، حدیث ۲۳ ـ بصائر الدرجات،۹۳). البته نباید از نظر دور داشت پاره‌ای تأویلات و تفاسیر علی(ع) در کتب تاریخی و تفسیری آمده است که نه می‌توان حکم کرد قطعی الصدور از آن حضرت است و نه می‌توان آنها را جزیی از مصحف آن حضرت دانست.

پس از علی(ع) مفسران آگاه به معانی قرآن، ائمه علیهم‌السلام، هستند. به استناد روایات فراوان و ادلّه علم معصوم، شکی باقی نمی‌ماند که پس از پیامبر و علی(ع)، ائمه آگاه ترین افراد به معانی آیات قرآن بوده‌اند. روایات تاریخی فراوان و موثقی نیز در تفسیر آیات از سوی ائمه وارد شده و این که آنها در تفسیر هیچ آیه‌ای از آیات قرآن، در نمی‌ماندند و به شیوه‌ های بیانی مختلف قرآن آشنا بودند. اما همان گونه که آگاهی ما از دانش تفسیری پیامبر و علی(ع)، در حد نقل روایات تاریخی است و جز مصحف علی‌(ع) که ذکری از آن رفت، کتاب تفسیری خاصی سراغ نداریم، در مورد ائمه(ع) نیز کتاب تفسیری خاصی باقی نمانده است. تنها دو مورد کتاب داریم که یکی تفسیر منسوب به امام عسكری است با عنوان «التفسیرالمنسوب الی الامام ابی‌محمد‌الحسن‌بن‌علی العسكری» و در یک جلد منتشر شده است و دیگری کتابی است با عنوان «کتاب‌الباقر محمدبن‌علی(ع)» که در فهرست ابن‌ندیم در شمار کتب تفسیری آمده است. روایات، انتساب تفسیر امام عسكری را قطعی نمی‌دانند و موضوع محل اختلاف است و با توجه به شمار آیات مختلف در این زمینه، جمع بین آنها هم مشكل می نماید. این روایا ت متفاوت، در مقدمه متن چاپ شده این تفسیر آورده شده‌اند (بحث حول هذالتفسیر، ملحق به تفسیر منسوب به امام عسكری(ع)، صص ۷۱۴ تا ۷۳۳).

تفسیر دیگری که از آن نام بردیم، «کتاب الباقر» است که از ابی‌الجارود نقل شده و اصل آنهم در دسترس نیست و بخش هایی از آن در «تفسیر قمی» آمده است. ابی الجارود (زیاده ‌بن ‌منذر)، صحابی سه امام (سجاد، باقر و صادق) و نابینا بوده است و به نقلی تفسیرش را از امام باقر نقل کرده، یعنی ایشان آن را بر وی املا کرده‌اند. اما این قضاوت هم نمی‌تواند درست باشد، چون متن اصلی تفسیر در دست نیست و روایت انتساب آن به امام باقر نیز به دلیل وجود کثیر بن‌ عیاش در سلسله راویانش ضعیف شمرده می‌شود. براین اساس نمی‌توانیم بخشی‌هایی از تفسیر ابی‌الجارود را که در «تفسیر» قمی آمده است و «کتاب‌الباقر» خوانده شده، قطعی‌الصدور از امام باقر(ع) بدانیم و کتاب تفسیری آن حضرت.

در کنار این آثار، تفسیر دیگری در برخی روایات یادآوری شده است که ۱۲۰ جلد بوده و باز منسوب به امام عسگری است. این «تفسیر‌العسکری» جدید، البته ظاهراً به اشتباه در برخی منابع به این عنوان شمرده شده است و در وجود آن تردید اساسی وجود دارد. بر این کتاب که به نقل روایات، از کتب حسن ‌بن ‌خالد برقی است و به املای امام عسکری بوده است، هیچ دلیل قاطعی وجود ندارد و بر فرض وجود هم، چیزی از آن باقی نمانده و به دست ما نرسیده است. البته گفته شد که در اصل وجود آن، آن هم با این حجم، تردید اساسی وجود دارد.

آنچه تا اینجا ذکر آن رفت، مختصری بود از تاریخ تفسیر نزد پیامبر و ائمه(ع)، بعنوان اصلی‌ترین مفسران قرآن و آگاهان به همه معانی آن. مختصر بحث نیز چنین است که از آن بزرگواران چیزی به عنوان متن تفسیری قطعی‌الصدور به دست ما نرسیده و گفته‌ها و اقوالی در خلال روایات از آنها نقل شده است که جنبه تفسیری دارد. اما جز پیامبر و ائمه، کسان دیگری نیز از صحابه و تابعین به دانش تفسیر اشتغال داشتند. این دست مفسران، که از این پس مختصری در مورد آنها گفته می‌شود، به دو دسته «مفسران صحابی» و «مفسران تابعی» تقسیم می‌شوند.

● مفسران صحابی

کسانی را که پیامبر را در حال ایمان به او دیدار کرده و با اسلام از دنیا رفته باشند، «صحابه» می‌گویند و منظور از «عصر صحابه»، عصری است که پیامبر(ص) از دنیا رفته است، اما صحابه او در حال حیات هستند(بابایی،۱۳۷). در عصر صحابه، به دلیل این که هنوز از دوران حیات پیامبر زمان زیادی نگذشته بود و سخنان آن حضرت همچنان بر جای بود و نیز شاید به دلیل کشمکش‌های سیاسی و... دانش تفسیر به شکل جدی پیگیری نمی‌شد و عمومیت نیافته بود. در این دوران، مفسران صحابی عمده‌ای بودند که تفسیر قرآن می‌کردند و این تفسیرها به طور عموم، مورد استناد و مقبول بود.

در خصوص شمار مفسران صحابی، روایات مختلفی نقل شده و اختلاف دیدگاه هایی هست. چهارنفر از مشاهیر مفسران صحابه یعنی علی‌بن‌ابیطالب، عبدا... بن ‌عباس، عبدا... بن ‌مسعود و ابیّ ‌بن کعب مورد اتفاق همه منابع‌اند، اما گاه این تعداد تا ده نفر نیز افزایش یافته است. از عبدا...بن‌عباس که پس از علی(ع)، معروف ترین مفسر قرآن بوده است، اکنون کتابی که نوشته خود وی باشد در دسترس نیست، اما ۷ کتاب منسوب به وی است که در واقع، جمع آوری آراء مختلف وی است و شرح آراء او را به تفصیل آورده است: «تفسیرالجلودی عن‌ ابن‌عیسی»، «تفسیر ابن‌عباس عن‌الصحابه»، «کتاب ابن‌عباس یا تفسیر ابن ‌عباس»، «تفسیر عکرمه ‌عن ‌ابن‌عباس»، «تنویر المقیاس من تفسیر ابن ‌عباس»، «صحیفه علی‌ بن‌ ابی طلحه عن ابن عباس فی‌تفسیر القرآن‌الکریم»، و «غریب‌القرآن من شعر‌العرب سؤالات نافع‌ بن الارزق عن‌ ابن عباس».

عبدا... بن ‌مسعود یا ابن ‌امّ ‌عبد، از دیگر مفسران صحابی است که به دلیل کثرت آراء منقول از وی در کتب تفسیری شعیه و سنی در بیان و شرح آیات قرآن، از مفسران عمده به حساب می‌آید. از ابن‌مسعود هیج کتاب یا تالیفی در تفسیر ذکر نشده است، بلکه تنها مشهور است که وی مصحفی داشته است که در آن برخی کلمات را از باب تأویل یا تفسیر به آیات اضافه کرده بوده است. گویا سخنان تفسیری وی نیز همواره همین گونه بوده و تفسیر وی با اضافه کردن کلمات مرادف یا توصیفی به متن آیات شکل می‌یافته است. ابن مسعود گویا در كوفه مدرسی هم داشته و به مردم قرآن و تعالیم دینی می‌آموخته است، اما نقل‌های تاریخی در مورد تفاسیر وی، چندان موثق نیست و معانی تفسیری موجزی که در ضمن مصحف منسوب به وی ذکر شده، ظاهراً تنها نشانه تفسیری باقی مانده و موثق از وی است.

محمدرضا تقی دخت

منابع

۱. بابایی، علی‌اكبر: مكاتب تفسیری، ج اول، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ۱۳۸۱

۲. الاوسی، علی: روش علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان، ترجمه سیدحسین میرجلیلی، تهران، چاپ و نشر بین‌الملل،۱۳۸۱

۳. آیینه مهر، ویژه ‌نامه گرامیداشت علامه طباطبایی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،۱۳۸۰

۴. سعیدی روشن، محمدباقر: تحلیل زبان قرآن و روش‌شناسی فهم آن، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،۱۳۸۳.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.