یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
وقتی گل سرخ پرپر می شود
داستان «ای کاش گل سرخ نبود» نثری زیبا و یکدست دارد و توصیفها و فضاسازی آن متناسب با روند داستان و کاملا در خدمت رمان قرار گرفته است. این رمان را حسن علیمیبکتاش، به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده، انتشارات کوسر ترکیه در همان کشور آن را به چاپ رسانده و داخل کشورمان هم حق اقتباس آن را مرکز سیمافیلم به منظور تبدیل کردن به مجموعهای تلویزیونی خریداری کرده است.
نوشتن داستان بر اساس پسزمینههای تاریخی، دلمشغولی برخی از نویسندگان است، که برای تحقق این هدف معمولاً این گروه از نویسندگان ابتدا به سراغ تحقیقات تاریخی مرتبط با موضوع داستان میروند و در نهایت، داستانی تخیلی با تکیه بر واقعیتهای تاریخی مینویسند. به بیان دیگر، داستانهایی که به نوعی وامدار واقعیتهای تاریخ هستند، در کنار ایجاد کردن کنشهای احساسی، به بازگویی بخشی از مستندات تاریخی هم اقدام میکنند. در واقع رمان تاریخی جدا از بازگو کردن اطلاعات پسزمینه و اصلی، میتواند رابطه حسی مناسبی میان اثر و خواننده برقرار کند. یکی از آثار شاخص در این زمینه «رمان ای کاش گل سرخ نبود» نوشته منیژه آرمین است که علاوه بر روایت یک داستان مبتنی بر عواطف و احساسات شخصیتهای داستانی، به بیانی تلویحی بخشی از تاریخ معاصر کشورمان در پسزمینه داستان هم میپردازد. این رمان، که نخستین بار در سال ۱۳۸۴ انتشارات سوره مهر در تهران به چاپ رساند، اکنون (پاییز ۱۳۹۰) به چاپ نهم رسیده است و در طبقهبندی کتابهای انتشارت سوره مهر و در ردیف کتابهای نقرهای (پرفروش) قرار میگیرد.
ماجرای داستان از سرای سالمندان شروع میشود. یکی از شخصیتهای داستان که نویسنده است، به سراغ شخصیت اصلی یا همان قهرمان داستان، که «گللر» نام دارد و اکنون روزهای واپسین عمر خود را در سرای سالمندان سپری میکند، میرود تا داستان زندگی او را بنویسد. ادامه داستان از این مرحله به بعد بر روی زندگی گللر در گذشته تمرکز دارد. او دختر یک روحانی مشهدی است که در یک دیدار کوتاه مهدی، پسر همسایه، را میبیند و به او دل میبندد. مهدی به خواستگاری گللر میرود و او را عقد میکند؛ اما وقتی پدر گللر میفهمد مهدی مؤمن و نمازخوان نیست، با وصلت آنها مخالفت میکند، که پافشاری آنها موجب میشود سرانجام بعد از هشت سال با طرد گللر از خانواده به عروسی آنها رضایت دهد.
مهدی افسر ارتش است و همزمان با ماجرای کشف حجاب؛ او و همسرش با شرکت در مراسم و جشنهای مختلف از پیشگامان این طرح میشوند؛ گللر نوازنده و خواننده مجالس متجددین افراطی میشود و با خودکشی مهدی ناامید و دلشکسته به خواهر کوچکترش، گلرخ، پناه میبرد. این در حالی است که گللر پسری سه، چهارساله به نام سپهر دارد.
او که حکومت رضاشاه را در مرگ شوهرش مقصر میداند، با کمک برادرش، عبدالله آخوندزاده که اسم خود را به داریوش مانی تغییر داده و جزو فعالان سیاسی مخالف دولت است، وارد گروههای کمونیستی که در رأس آنها مردی به نام «رفیق اسرافیل» قرار دارد، میشود.
با مرگ سپهر، به علت سقوط از پشتبام، گللر سرخورده شده و دچار حالتهای روانی میشود. او، که انتظار میرفت با رفیق اسرافیل ازدواج کند، گوشهنشین میشود. همزمان برادرش، مانی، به گروه پشت میکند و رفیق اسرافیل هم او را با ماشین زیر میگیرد و میمیرد. حالتهای روانی گللر شدیدتر میشود و به توصیه شوهرخواهرش با یک مرد سادة روستایی، که کارگر نخریسی است، ازدواج میکند. گللر در زندگی جدید همچنان به دنبال گمشدههای خود است. او صاحب دو پسر و دو دختر دوقلو میشود. با زحمت زیاد آنها را بزرگ میکند و خانهای در جنوبیترین منطقه تهران میگیرد. پسرها به آمریکا میروند و دخترها ازدواج میکنند. گللر آرزو دارد، دخترهایش او را به خانه ببرند تا در آنجا بمیرد، ولی دخترها هر روز بهانهای میآورند؛ تا اینکه گللر در خانه سالمندان میمیرد. بخش پایانی داستان وارد فضای خیالی میشود؛ با مرگ گللر، روح او به دنبال تابوت و جمعیت میرود، ولی کسی حرف او را نمیشنود.
اولین نکتهای که بعد از خواندن رمان «ایکاش گل سرخ نبود» به ذهن مخاطب خطور میکند، نحوه نگرش نویسنده به دنیای زنان در این رمان نیمهتاریخی است. منیژه آرمین بخشی از تاریخ معاصر کشورمان را انتخاب میکند و شخصیتهای زن داستان خود را در این مقطع تاریخی، چون مهرههای شطرنج میچیند تا بر اساس ایدههای ذهنی او حرکت و عمل کنند. گللر، شخصیت محوری رمان، از ثبات لازم برخوردار نیست. به رغم تلاشهایی که برای تثبیت جایگاه خود در اجتماع انجام میدهد؛ هیچ گاه به جایگاه مطلوب خود در جامعه نمیرسد. بر خلاف میل پدر روحانی خود با مردی که تعهد چندانی به اصول شرعی ندارد ازدواج میکند و در ادامه، پای در مسیری میگذارد که از منظر عرف اجتماعی مقبول نیست (نوازنده و خواننده مجالس متجددین افراطی میشود.) از سوی دیگر، فرزندانی به دنیا میآورد که هیچ کدام از آنها در دوران پیری عصای دستش نمیشوند و او در غربت و تنهایی در سرای سالمندان میمیرد.
نویسنده زمان پهلوی اول را دستمایه کار خود قرار داده است و به رویدادها و تحولات خاص آن دوره از قبیل کشف حجاب، کشمکشهای ادامه انقلاب مشروطه، جنگ دوم جهانی و کودتای ۲۸ مرداد اشاره دارد.
حتی اشارهای کوتاه به همین اتفاقها به تنهایی میتواند فضای تیره و تاری را در داستان به وجود آورد، با این حال، نویسنده سعی کرده است این تیرگی شرایط را در زندگی شخصیتهای داستانی خود متجلی کند. داستان با تصویری ناخوشایند از خانه سالمندان و در زمان حال شروع میشود. فضای سرای سالمندان سرد، بیروح و دهشتناک است:
«پشت پنجره، از اسب سفید و سیاه خبری نیست؛ فقط یک نعشکش ایستاده. چراغهای نعشکش مثل نورافکن روشن است. نوری خیرهکننده از درون شیشههای سیاه پنجره افتاده تو. انگار که میگوید: «امروز نوبت توست.» پیرزنها سرهاشان را میکنند زیر لحاف؛ ولی نور نعشکشها از روزنههای پتوهای کهنه میگذرد.» (ص ۶)
پیرزنها با موهای سفید به ردیف در صف مرگ ایستادهاند، تا با نعشکشهایی که در انتظارشان است راهی شوند. دیگر کسی به فکر آنها نیست. اگر ماهبانو و گلبانو، دختران دو قلوی گللر، گاهی به دیدنش میآیند و با عجله برمیگردند، به حکم وظیفه است، نه از روی مهر و محبت. گللر درگیر یک سری اختلالات روحی و رفتاری است. دیدگاه داستان روایتی است که تضاد حاکم بر جامعه آن روز شخصیتهای اصلی داستان را در مقابله با شرایط، رو در رو به مبارزه میطلبد. شکی نیست، گرهافکنی داستان را موقعیت قهرمان داستان تشکیل میدهد. موقعیت گللر غریب است. تغییر شرایط او را دگرگون کرده است. از منظر دیگر، موقعیت گللر موقعیت جامعه آن روز است، که متزلزل و بی سامان شده و هر گونه تلاش برای بازسازی آن عملاً با شکست روبهرو میشود. به بیان دیگر، نویسنده تلاش کرده است گریزی به تاریخ معاصر کشورمان در زمان حکومت رضاشاه بزند و آشفتگیهای حاکم بر آن زمان را به مخاطب نشان دهد. از این روی، رمان ای کاش گل سرخ نبود جنبه تاریخی پررنگی به خود میگیرد و آن را باید در ردیف آثاری قرار داد که سعی در برجسته کردن رویدادهای تاریخی در فضای داستانی دارند.
از آنجایی که رمان تاریخی همواره بر آن بوده تا ژرفای هر پدیده و رویدادی را بکاود و رویدادهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی و... را به تصویر کشد، قشرهای مختلف مردم از آن استقبال خواهند کرد. این نوع رمان به دلیل رسالتی که بر عهده آن گذاشته شده است، از پیچیدگی ساختار و شیوه روایتی، دوری جسته و در پی بهرهوری از نحلههای ادبی مدرن، چون مدرنیسم و پستمدرنسیم، نبوده است.
با این حال، داستان ای کاش گل سرخ نبود نثری زیبا و یکدست دارد و توصیفها و فضاسازی آن متناسب با روند داستان و کاملاً در خدمت رمان قرار گرفته است.
این رمان را حسن علیمیبکتاش، به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده، انتشارات کوسر ترکیه در همان کشور آن را به چاپ رسانده و داخل کشورمان هم حق اقتباس آن را مرکز سیمافیلم به منظور تبدیل کردن به مجموعهای تلویزیونی خریداری کرده و فیلمنامه آن را هم به نویسنده رمان، منیژه آرمین، نشان داده است.
رمان «ای کاش گل سرخ نبود» از تولیدات کارگاه قصه و رمان مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامیاست که چاپ نهم آن را با قطع رقعی و تیراژ ۲۵۰۰ نسخهای انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب ایران کرده است.
علی الله سلیمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست