پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

شیوه های انضباط بخشی به فرزندان


شیوه های انضباط بخشی به فرزندان

ترغیب بچه ها به فکر کردن پیرامون اعمال و رفتار ناصواب و در نظرگرفتن عواقب آن به طور ذهنی هنگام آموزش فنون حل وفصل مسائل به بچه ها فوق العاده مهم و اثربخش بوده و ذهن شان را به حق انتخاب و تصمیم گیری معطوف می کند

ترغیب بچه‌ها به فکر کردن پیرامون اعمال و رفتار ناصواب و در نظرگرفتن عواقب آن به طور ذهنی هنگام آموزش فنون حل‌وفصل مسائل به بچه‌ها فوق‌العاده مهم و اثربخش بوده و ذهن‌شان را به حق انتخاب و تصمیم‌گیری معطوف می‌کند. یکی از بزرگترین دغدغه‌های اکثر والدین تربیت درست فرزندان است، اما ممکن است برخی از آنها از شیوه‌های نادرست در این مسیر استفاده کنند. از جمله این شیوه‌ها نادرست توسل به تنبیه است. اما باید دانست وقتی بچه را تنبیه می‌کنیم، می‌خواهیم آن تنبیه موثر واقع شود، از این‌رو تنبیه وسیله‌ای برای اثبات حقانیت یا خطای فرزندمان نیست. همچنین نباید از تنبیه برای انتقام جویی از بچه‌ای که اسباب ناراحتی و تکدر خاطرمان را فراهم کرده استفاده کنیم و احساس گناه و بی‌ارزشی را به او تحمیل نماییم.

تنبیه در واقع مراقبت جدی و موثر از مسئولیت‌پذیری بچه در قبال تصمیم‌گیری‌ها، رفتار و تعهداتش است.باید یقین حاصل کنیم که بچه به خطاهایش پی برده و آنگاه راههای متفاوتی را که می‌تواند در پرهیز از تکرارآن خطا یاریش کند به او یادآور شویم. به این ترتیب ضمن انتقاد از رفتارفرزندمان، ایمان خود را به توانایی‌هایش برای خودداری از تکرار آن خطا نشان می‌دهیم. به علاوه هنگام بحث کردن درباره شیوه‌های مختلف اجتناب از آن رفتار،به او مجال می‌دهیم با سناریوهای مختلف و عواقب احتمالی هر یک از آنها آشنا شود.ترغیب بچه‌ها به فکر کردن پیرامون اعمال و رفتار ناصواب یاری‌شان می‌کند که در انتخاب مسیر تمام جنبه‌های آن را در نظربگیرند و شیوه تصمیم گیری درست و مناسب را بیاموزند و برای مقابله با امواج توفنده ناملایمات و سختی‌ها مجهز شوند.

والدین در مقام توضیح اصول و ارائه استدلال هر رفتار، برای معرفی شیوه‌های سازمان‌یافته برخورد با مسائلشان از فرصتی واقعی بهره مندند. حتی بچه‌های شش ساله به طورخودکار از روش‌های بسیار پیچیده‌ای برای تامل و تعمق درباره رفتارشان استفاده می‌کنند.به همین دلیل می‌توان هنگام تحت انضباط در آوردن بچه‌ها این تعمق را تقویت و آنان را به سوی نتایجی نیرومند و اثر بخش هدایت کرد، زیرا بچه‌ای که می‌تواند مسئولانه رفتارش را کنترل کند و بر دنیای پیرامونش نفوذ داشته باشد بدون تردید از موهبت اعتماد به نفس بهره مند است. رهنمودهای زیر شما را در انجام این مهم یاری می‌کند: نه یک مساله، بلکه رفتار مساله ساز بچه را کانون توجه قرار دهید. با این فرض آغاز کنید که رفتار ضعیف فرزندتان کاملا قابل حل است و اعمال غیر قابل قبول و مساله سازش که شایسته و برازنده او نیست حل شدنی است، زیرا او در ذات موجودی خوب و نازنین و دوست‌داشتنی است و صرفا رفتارش بد و نامطلوب می‌باشد.

مساله را شناسایی کنید.خطای بچه را به روشنی بشناسید و برایش تجزیه و تحلیل کنید. در شرح و توصیف مساله او را دخالت دهید. از او بپرسید؛ این مشکل چگونه آغاز شد؟چه فرد دیگری در آن دخالت داشت؟ و در حال حاضر چه احساسی درباره آن داری؟ از همه مهم‌تر، یقین حاصل کنید که او به این حقیقت واقف شده که رفتار نامطلوبش ناشی از ندانم‌کاری‌های اوست. دیگران او را به انجام این کار وادار نکرده‌اند یا به خودی خود اتفاق نیفتاده است.اطمینان حاصل کنید که خود را عامل و مسبب این رفتار می‌شناسد.داوطلبانه به انجام این کار مبادرت ورزیده و از عواقب کارش به روشنی باخبر بوده است. به این ترتیب ما می‌توانیم بر بهانه‌ها کودکمان خط بطلان بکشیم و از او بپرسیم که چه کار کرده و چگونه می‌تواند از تکرار آن در آینده جلوگیری کند.

همچنین باید بهانه‌های بچه را درباره علل و انگیزه انجام آن رفتار رد کنیم.به بچه کمک کنید تا تنبیه را به عنوان عواقب رفتارش در نظر بگیرد؛ بچه برای اصلاح رفتار ضعیف و نادرستش باید به جای توجه به تنبیه، رفتارش را بر اساس درک مسئولیت شکل دهد. این شیوه برخورد، احساس حقارت را ازتنبیه زدوده و آن را تحت کنترل بچه در می‌آورد. برای مثال اگر او چیزی را خراب کرده، به جای ترس از تنبیه یا احساس حقارت باید آن را تعمیر و جایگزین کند. اگر احساسات فردی را جریحه دار کرده، یا به کسی بی‌حرمتی روا داشته،باید به طریقی این موقعیت ناهنجار را اصلاح کند. اگرآرامش کلاس یا محیط خانه را برهم زده،باید راهی برای اصلاح این رفتار مساله‌ساز بیابد و از تکرارآن جلوگیری کند.یقین حاصل کنید که بچه یک سری کارها را برنامه ریزی و آنها را دنبال می‌کند؛ او پس از راه‌حل‌های مختلف و ممکن و انتخاب روش کار، باید آن را پیگیری کند. فراموش نکنید که قصد داریم مسئولیت‌پذیری را به او بیاموزیم و دستیابی به این هدف مستلزم آن است که او خودش رفتارش را پیگیری و ارزیابی کند.منطقی نیست که ما اصول را یک به یک با شرح و بسط بیان کنیم. رفتار نامطلوب را شناسایی و راه حل‌های ممکن را پیش بینی کنیم و تازه با بچه‌ای روبه‌رو باشیم که به تغییر رفتارش ایمان ندارد.