دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سلامت عقل و روان از دیدگاه نهج البلاغه


سلامت عقل و روان از دیدگاه نهج البلاغه

از دیدگاه علم زبان شناسی, نهج البلاغه را می توان شاهکار سخنوری در حکمت و علم و دین دانست که مفاهیم بسیار متعالی را در اوج فصاحت و بلاغت بیان می کند

نهج‌البلاغه یک شاهکار ادبی در تعلیمات اسلامی است که در آن توجه به عزّت و کرامت انسان و سلامت عقل و روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. سخنان حکمت‌آمیز این کتاب که با عقل و اندیشهٔ آدمی سروکار دارند حقایق بسیار متعالی و معانی بسیار ژرفی را در مورد شناخت خدا، انسان، و جهان با فصاحت و بلاغت تمام بیان می‌‌کنند و آگاهی‌های ارزشمندی را در هریک از این زمینه‌ها ارائه می‌دهند. خطابه‌ها احساسات راکد انسان را در جهت ستیز با فساد و تباهی و بی‌عدالتی بر‌میانگیزند، و موعظه‌ها انسان را از خواب غفلت بیدار و خطراتی را که می‌‌توانند دل و روان آدمی را ضعیف و بیمار کنند یادآور می‌شوند. بنابراین می‌توان گفت، که در بسیاری از خطابه‌ها، حکمت‌ها، و موعظه‌های نهج‌البلاغه توجه خاصی به عزّت و کرامت انسان، به سلامت عقل و روان، و به پاکی طبیعت و تمایلات آدمی مبذول شده است.

●مقدمه

از دیدگاه علم زبان‌شناسی، نهج‌البلاغه را می‌‌توان شاهکار سخنوری در حکمت و علم و دین دانست که مفاهیم بسیار متعالی را در اوج فصاحت و بلاغت بیان می‌‌کند. این کتاب با بیانات ادیبانه و حکیمانه‌ای که دارد عقل و اندیشهٔ آدمی را در مسیر شناخت خدا، انسان و جهان سیر می‌‌دهد و با پیام‌های روشنگرانه‌اش آئینهٔ فکرت را جلا و ضمیر دل را صفا می‌‌بخشد. سخنان حکیمانهٔ امام علی (علیه السلام) که اغلب مبتنی بر کلام خدا هستند چنان عالمانه و جاودانه‌اند که نه تنها با گذشت زمان کهنه نمی‌شوند بلکه هرچه انسان بیشتر پیشرفت کند ارزش حقایق دینی، عقلی و علمی آنها روشن‌تر می‌‌گردد.

از حقایق علمی موجود در نهج‌البلاغه می‌‌توان به اصول علم روان‌شناسی اشاره کرد که در کلام امام‌علی(علیه السلام) به وفور دیده می‌‌شود. با آنکه آلکسیس‌کارل درکتاب معروف خود انسان را موجود ناشناخته خوانده، که از یک دیدگاه درست هم هست، اما مطالعهٔ دقیق نهج‌البلاغه نشان می‌‌دهد که علی(علیه السلام) انسان و طبیعت و تمایلات او را می‌‌شناخته و از نیروهای عقلانی و نفسانی موجود در وجود آدمی به خوبی آگاه بوده است.

سخنان نهج‌البلاغه را به طور کلی از نظر محتوا می‌‌توان به سه بخش تقسیم کرد: حکمت، موعظه، خطابه. البته این تقسیم‌بندی غیر از آن تقسیم‌بندی موجود در این کتاب است که شامل خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار می‌‌باشد. در تقسیم‌بندی موجود، توجه به شکل ظاهری یا «فُرم» سخن معطوف بوده، در صورتی‌که در تقسیم‌بندی محتوائیِ این کتاب به سه بخش حکمت، موعظه و خطابه، محتوا، موضوع و معنی سخن بیشتر مورد نظر است تا فرم آن، و براساس این تقسیم‌بندی تقریباً نزدیک به نیمی از کتاب شامل موعظه است.

در مورد تفاوت بین موعظه و حکمت، مطهری می‌‌نویسد: «حکمت تعلیم است و موعظه تذکار، حکمت برای آگاهی است و موعظه برای بیداری، حکمت مبارزه با جهل است و موعظه مبارزه با غفلت، سروکار حکمت با عقل و فکر است و سروکار موعظه با دل و عاطفه، … حکمت چراغ است و موعظه باز کردن چشم است برای دیدن، حکمت برای اندیشیدن است و موعظه برای به خود آمدن، حکمت زبان عقل است و موعظه پیام روح… موعظه با خطابه نیز متفاوت است، سروکار خطابه نیز با احساسات است اما خطابه برای تهییج و بیتاب کردن احساسات است و موعظه برای رام ساختن و تحت تسلط درآوردن،… خطابه زمام کار را از دست حسابگری‌های عقل خارج می‌‌کند و به دست طوفان احساسات می‌‌سپارد اما موعظه طوفان‌ها را فرو می‌‌نشاند و زمینه را برای حساب‌گری و دوراندیشی فراهم می‌‌کند. خطابه به بیرون می‌‌کشد و موعظه به درون می‌‌برد.»۱

با توجه به مفاهیم حکمت و موعظه و خطابه که بیان شد و با در نظر گرفتن اینکه این موضوعات با عقل و اندیشه و روان و دل و احساسات انسان سروکاردارند، باید گفت که نهج‌البلاغه با سخنان حکمت‌آمیز بر شناخت خدا، انسان و جهان تأکید می‌‌کند و عقل و اندیشه را به تعقل و تفکر وا می‌‌دارد، با خطابه‌ها احساسات خمود و راکد را به حرکت و جنبش در می‌‌آورد، و با موعظه‌ها که بخش بزرگی از این کتاب را تشکیل می‌‌دهند بر آن است که انسان را از خواب غفلت بیدار کند، شهوت و احساسات خود سرانه را به کنترل عقل درآورد، عواطف نوع دوستی را در انسان تقویت کند، و با زدودن رذایل اخلاقی و جایگزین کردن آنها با مکارم و فضایل سلامت عقل و پاکی دل انسان را تأمین کند.

●نقش هیجانات در رفتار آدمی

در قسمتهای خاصی از بدن انسان غدد مترشحه‌ای وجود دارند که برخی از آنها درون‌ریز و برخی دیگر برون‌ریزند. غدد درون ریز مستقیماً در خون ترشح می‌‌کنند ولی ترشح برون‌ریزها به بیرون از خون است.

وقتی انسان تهییج می‌‌شود و هیجان شدید به او دست می‌‌دهد با توجه به نوع هیجان برخی از غدد ترشح خاصی می‌‌کنند و در نتیجه تغییراتی در بدن شخص به وجود می‌‌آید: «وقتی هیجان شدید باشد در ما تغییراتی به وجود می‌‌آورد که شامل همهٔ جنبه‌های تن و فعالیت او می‌‌شود. جریان‌های فیزیولوژیک و عصبیِ بدن دگرگون می‌‌شوند و افکار و اعمال ما متأثر می‌‌گردند. گاه ممکن است نظم بدن به هم بخورد و در سازگاری ما با محیط خِلل وارد آید. در حالت برانگیختگیِ هیجانی ممکن است نیروهای تازه در خود بیابیم یا ممکن است به کلی بی‌حرکت و مبهوت شویم… مثلاً اثر ترس را در مواردی که ارگانیزم ناچار است برای نجات خود کوشش غیرعادی یا فرار کند می‌‌توان در نظر گرفت.

ترس ممکن است نیروی فوق انسانی به شخص بدهد و در او توانائی‌هائی که معمولاً از آن بی‌خبر است به وجود آورد. در مواجههٔ ناگهانی با وضع وحشت‌انگیز غدهٔ آدرنال مقدار زیادی آدرنالین تراوش می‌‌کند. یکی از تأثیرات آدرنین آن است که گِلیکوژِن را که در کبد ذخیره شده است رها می‌‌کند و برای مصرف در دسترس بدن قرار می‌‌دهد. بدین ترتیب بدن برای فعالیت شدید ناگهانی سوخت لازم را در اختیار می‌‌‌گیرد. اما دیده شده است که ترس به کلی ارگانیزم را از حرکت باز می‌‌دارد… بی‌حرکتی در این موارد ممکن است از نظر دفاع در مقابل خطر و از لحاظ بقا سودمند باشد.»۲

تغییری که هیجان در بدن ایجاد می‌‌کند بستگی به نوع هیجان و میزان شدت و ضعف آن دارد. بنابراین رفتارهای ناشی از هیجان نیز در ارتباط مستقیم با نوع هیجان و درجهٔ شدت و ضعف آن است. از آنجا که هیجان همان تحریک عصبی و روانی است لذا باید گفت هیجان شدید تحریک شدید ایجاد می‌‌کند. اما در بررسی عوامل و محرک‌های مؤثر در رفتارهای هیجانیِ انسان نوع هیجان مهمتر از میزان شدت و ضعف آن است، زیرا نوع حرکت و جنبش و رفتاری که از شخص صادر می‌‌شود مهمتر از درجهٔ شدت و ضعف آن است هرچند که این یکی هم خالی از اهمیت نیست. بنابراین نوع انگیزه‌ها در رفتارهای آدمی از اهمیت خاصی برخوردارند، و هدف نگارنده نیز در این قسمت از مقاله بیشتر پرداختن به همین مسئله است. « پژوهش‌هائی که در باب جنبهٔ فیزیولوژیک هیجان‌ها بعمل آمده است نشان می‌‌دهد که هنگام برانگیختگیِ هیجانی همهٔ ارگانیزم تحریک می‌‌شود. ضربان قلب و کار غُدَد عَرَق و شیره‌های معده و امواج مغز و تراوش غدد داخلی همه در وضع هیجانی تغییراتی نشان می‌‌دهند.»۳ نوع رفتاری که به هنگام برانگیختگیِ هیجانی از شخص صادر می‌‌شود بستگی به این دارد که چه نوع احساسات در او برانگیخته شده و تهییج گریده‌اند. بنابراین از دیدگاه علم روان شناسی، با شناخت رابطهٔ علت و معلولی بین انواع احساسات هیجان‌آمیز و رفتارهای هیجانی می‌‌توان با تهییج احساسات خاصی در شخص رفتارهای معینی را از او انتظار داشت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.