یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

بدبینی عوامل و ریشه ها


بدبینی عوامل و ریشه ها

در این مقاله به برخی از عوامل ایجاد بدبینی اشاره می کنیم هر چند که عوامل ایجاد بدبینی خیلی فراوان تر از این چند مورد هستند امید است مورد رضایت قرار گیرد و راهگشای از بین بردن برخی عوامل بدبینی باشد

واژه ی « بدبینی » متشکل از سه جزء است؛ جزء اول کلمه ی « بد »، جزء دوم کلمه ی « بین » و جزء سوم که حرف اضافه ی « ی » می باشد.

وقتی به واژه ی بدبینی نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم که این واژه در ظاهر خود اشاره دارد به دماغ بد و همچنین نگاه بد. شاید این ظاهر کلمه ما را از موضوع اصلی منحرف کند، چرا که موضوع اصلی چیزی فراتر از آن است که اسم آن را بدبینی بگذاریم. ظاهر کلمه ی بدبینی اشاره به دید بد و دماغ بد دارد اما به معنی باطنی آن که نگاه کنیم، معنی اصلی آن همان درک و فهم بد است. بخواهیم بیشتر بیان کنیم، استدلال بد، منطق بد و .... هم می تواند معنی داشته باشد. اما همانطور که بیان کردم، معنی موضوع چیزی فراتر از این است که در کلمه ی بدبینی گنجانده شود و باید کلمه ای باب و در خور آن یافت شود.

از آنجا که کلمه ی درخور این موضوع هنوز مطرح نشده است، ما هم به همان بدبینی اکتفا می کنیم.

● عوامل ایجاد بدبینی :

در این قسمت به برخی از عوامل ایجاد بدبینی نگاهی مختصر می اندازیم(هر چند که عوامل فراتر از این چند مورد هستند) :

۱- بدون اجازه دست زدن به وسایل دیگران :

تا حالا با مواردی از این قبیل روبه رو شدید که وسایلتان را منظم می چینید اما هر بار که دوباره سراغ وسایلتان می آیید، می بینید وسایلتان دست کاری شده اند. یا نظم خاصی به وسایلتان ترتیب دادید که دقیقاً می دانید وسایلتان در چه جایی قرار گرفته اند و بعد متوجه می شوید جابه جایی در وسایلتان رخ داده است. شاید برای بار اول و دوم و سوم این جابه جایی را حواس پرتی خود بدانید و از کنار آن بگذرید. اما همین عامل به مرور زمان و تکرار، سبب خشم شما می شود و از این که علت جابه جایی وسایل خود را نمی دانید، عصبی می شوید. کم کم این عصبانیت شدت پیدا می کند و بنای غر زدن می کنی. سپس به بد لحن صحبت کردن شما منجر می شود و در آخر به مشاجره ی لفظی و گاهی دعوا منجر می شود. بعداً متوجه می شوید که برادرتان یا خواهرتان یا پدر و مادرتان دنبال وسایلی می گشتند که تصادفی به خاطر یک تماس بدنی یا لباسها، وسایل شما را به هم ریختند و خود خبر نداشتند. یا هم واقعاً در وسایل شما دنبال چیزی می گشتند، که نه اجازه از شما گرفتند و نه هم شما را در جریان جستجوی خود قرار دادند.

۲- بیکاری :

یکی دیگر از عوامل ایجاد بدبینی، بی کاری است. آدم های بی کار زیاد حوصله شان سر می رود و همین باعث می شود که خود را به کاری مشغول کنند. مثلاً نظافت خانه، جابه جایی دکوراسیون خانه و ... . همین نظافت و تغییر دکوراسیون، سبب جابه جایی وسایلی می شود که ممکن است شما جای دقیق آنها را در ذهن دانسته باشید و در صورت لزوم سریع به آنها دسترسی داشته باشید. در صورت تغییر دکوراسیون و نظافت، این وسایل مورد نظر شما، در جای دیگری قرار می گیرند که شما نمی توانید به آنها دسترسی پیدا کنید. چنانچه وسایل مورد نیازتان در چندین جابه جایی مدام از دسترس شما خارج شوند، به مرور زمان با تسلط فکر بد به ذهنتان که احتمالاً شخصی درصدد است تا شما به موقع از وسایل مورد نیازتان استفاده نکنید، بدبینی سراغتان می آید.

۳- رک گویی :

در اصول تربیت اخلاقی انسان، حقیقت گویی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. می توان گفت که رک گویی هم نوعی حقیقت گویی است، چرا انسان حقیقت مطلب را بیان می کند. اما رک گویی چرا سبب بدبینی می شود؟ در جامعه ی ما رازداری یکی از نکات بسیار ویژه ای است که در بین انسان ها رواج دارد. اما به ظاهر منافاتی با حقیقت گویی دارد که به دلیل ذیق وقت به آن نمی پردازیم. وقتی شخصی تمام گفتار و کردارش رک گویی باشد، انسان هایی چون : همشاگردی، دوست، همکار، برادر، خواهر و ... اینگونه استنباط می کنند که این شخص به هیچ وجه نمی تواند آدم قابل اعتمادی باشد، چرا که دست از رک گویی برنمی دارد و ممکن است که نقطه ضعف ها یا اسرار یا خوبی ها و بدی های ما را در انظار عمومی بیان کند. بدین صورت افراد کم کم از مصاحبت با چنین شخصی خودداری می کنند. همین خودداری افراد سبب می شود که طرف رک گو با خود به تفکر بپردازد که چرا همه از او دور می شوند؟ وقتی برای سؤال خود جوابی نمی یابد و کسی هم در جواب سؤال او حاظر نیست بگوید که ضعف تو رک گویی است؟، بدبینی سراغ شخص می آید که نکند کار بدی انجام داده ام؟ یا خدایی ناکرده عملی بدی از من سرزده است؟ در میان همین افکار کم کم احساس تنهایی می کند، احساس می کند که کسی او را دوست ندارد و ... . این بدبینی ها ممکن است دوام دار باشد، و ممکن است شخص به دلیل فهمیدن اصل ماجرا، کوتاه مدت شود.

۴- دروغگویی :

از آنجا که در جامعه ی دینی و اسلامی ما تأکید فراوان بر اجتناب از دروغ گویی شده است، دروغ گویی خصلت بدی است، چرا که سبب عواقبی جبران ناپذیر می شود. نمونه ی بارز آن، همان چوپان دروغگو است، که با دروغ گویی خود، سبب بدبینی و بی اعتمادی مردم نسبت به گفته های خود شده است.

۵- یکجانشینی :

شاید فکر کنید یکجانشینی چه ربطی به بدبینی دارد. اما این را بگویم که یکجا نشینی و کم تحرکی سبب انباشته شدن مواد سمی و غذایی اضافه در بدن می شوند. همین مواد زاید وقتی مصرف نشوند، به دلیل رسوب در جاهای خاصی از بدن و حتی به دلیل تأثیر گذاری بر بارهای منفی و مثبت بدن و ایجاد اختلال در کارکرد درست سیستم عصبی، سبب بروز عواقبی می شوند که یک نمونه ی آن بدبینی است. بدون شک بدبینی ناشی از تجمع بیش از حد بارهای منفی در رشته های سلولهای عصبی است. یکجا نشینی و کم تحرکی می تواند این عامل را تشدید کند.

۶- غلظت خون :

وقتی که خون انسان غلیظ باشد، یعنی خون شخص از مواد و املاحی سرشار شده است که نه مصرف می شوند و نه دفع می شوند و همین طور در خون جریان دارند و به دلیل تراکم و کشش زیادشان سبب کندی حرکت خون می شوند. کندی حرکت خون هم سبب کندی فعالیت های بدن می شود. کندی فعالیت های بدن هم سبب انباشته شدن بارهای منفی و مثبت و نوسانات این بارها در بدن و بالاخص در سیستم عصبی می شوند. وجود نوسان شدید در بارهای منفی و مثبت سیستم عصبی، سبب ایجاد خوش بینی و بدبینی های ناگهانی و زودگذر می شود و شخص را گرفتار خوش بینی و بدبینی های پی در پی می کند. فرض کنید شخص وسیله اش را گم می کند. متوجه می شود که برادر یا خواهرش چند لحظه پیش وارد اتاقش شده بود. این شخص در یک لحظه به دلیل نوسان بار منفی سیستم عصبی دچار بدبینی می شود که کار برادر یا خواهرش است، و به دلیل نوسان بار مثبت سیستم عصبی اش، دچار خوش بینی بیش از حد می شود که نه آنها هرگز دست به وسایل من نمی زنند.

۷- ضربه خوردن سر :

از آنجا که مغز سیستم پیچیده ای دارد، گاهی وقت ها اثابت یک ضربه به نقطه ی خاصی از سر که گاه شاید با دردی شبیه سوزن فرو رفتن به سر احساس شود، سبب ایجاد توهمات و حالات بدبینی در شخص می شود که هر از چند گاهی با فشار عصبی و خشم بیش از حد ممکن است برای لحظاتی یا روزی یا هفته ای برطرف شود. گاهی وقت ها هم به طور طبیعی از بین می رود. بدون شک ضربه به این نقطه ی خاص سر، سبب اختلال در تعادل مثبت و منفی بارهای سیستم عصبی مربوط به تفکر انسان می شود که منجر به توهم و بدبینی می شود.

● نتیجه گیری :

با این بحث هایی که رخ داده است، به نظر می رسد که تمام عوامل بدبینی به رشته های عصبی ختم می شوند. از این جا می توانیم نتیجه بگیریم که بدبینی ناشی از سیستم عصبی است.

سیستم عصبی بر اساس بارهای مثبت و منفی دو عنصر na و cl کار می کند. یعنی کلیه ی اطلاعات دیداری و شنیداری و ... همه از طریق سیستم عصبی منتقل می شوند و پاسخشان هم توسط همین سیستم ارسال می شود.

همه می دانند که وقتی بار منفی یا بار مثبت جایی جمع شود، عواقبی ایجاد می کند. در سیستم عصبی هم وضع به همین منوال است که وقتی بار منفی سیستم عصبی بیش از حد باشد، سبب عواقبی می شود که یک نمونه ی آن ایجاد بدبینی است و وقتی بار مثبت سیستم عصبی بیش از حد باشد، عواقبی مانند خوش بینی به بار می آورد.

شاید بیشترین تأثیر نوسان بیش از حد بار منفی و مثبت سیستم عصبی است که درجه تفکر انسان را دستخوش خوبی و بدی و خوش بینی و بدبینی می کند و هزاران عواقب دیگر که مجال آنها در این جا نیست.

سید احسان راستگو سوق