پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اشتوتگارت نوری در انتهاء تونل


اشتوتگارت نوری در انتهاء تونل

باشگاه اشتوتگارت در چند رشته ورزشی فعالیت دارد اما تیم فوتبال آنها از همه معروف تر است در روز ۹ سپتامبر ۱۸۹۳ سران باشگاه تصمیم گرفتند ورزش پرهیاهوی فوتبال را نیز به سایر رشته های ورزشی بیفزایند

در فوتبال آلمان باشگاه‌‌های قدیمی و پرهوادار به وفور یافت نمی‌شود. یکی از این گونه تیم‌ها را می‌توان در یک شهر صنعتی یافت.

در شهر اشتوتگارت جائی که کارخانه مرسدس بنز حرف اول و آخر را می‌زند. باشگاه اشتوتگارت در چند رشته ورزشی فعالیت دارد اما تیم فوتبال آنها از همه معروف‌تر است. در روز ۹ سپتامبر ۱۸۹۳ سران باشگاه تصمیم گرفتند ورزش پرهیاهوی فوتبال را نیز به سایر رشته‌های ورزشی بیفزایند. این طرح مورد استقبال قرار گرفت و به این ترتیب تیم فوتبال اشتوتگارت با عنوان رسمی Stuttgart FV ۹۳ پای به عرصه حرفه‌ای گذاشت، اما پس از مدتی با تغییر اسپانسرهای باشگاه پسوند FV تبدیل به (ev) شد.

این اتفاق در روز ۱۲ آوریل رخ داده و نقطه ‌عطفی در آینده اشتوتگارت بود؛ چرا که همزمان با چنین رخدادی، باشگاه در ۴ زمینه حرفه‌ای، آماتور، جوانان و حتی داوران صاحب تیم فوتبال شد. وقت آن فرا رسیده بود که یک رنگ پیراهن ثابت برای باشگاه فوتبال اشتوتگارت برگزیده شود. در نهایت پس از کش و قوس‌های فراوان رنگ‌های قرمز و سفید به همراه یک نوار قرمز روی سینه، مورد تأیید قرار گرفت و از آن پس اشتوتگارت با لقب قرمزها مطرح شد. برخلاف تیم رقیب ”اشتوتگارت کیکرز“ که آبی می‌پوشید.

اتفاقات مثبت هر چند دیر، اما بی‌وقفه رخ می‌داد. در سال ۱۹۶۳ اشتوتگارت به‌عنوان یکی از مؤسسان بوندس‌لیگا جواز حضور در بالاترین سطح فوتبال آلمان را به‌دست آورد. نتایج اولین فصل حضور چندان جالب نبود، اما هواداران هرگز از تیم خود ناامید نمی‌شدند. ریشه این امیدواری در جای دیگری قابل جست‌وجو بود.

● ورزشگاهی کنار رودخانه

مدت‌ها قبل از حضور در بوندس‌لیگا، اشتوتگارت صاحب ورزشگاه شد. در سال ۱۹۳۳ استادیوم ”گوتلیب دایملر“ کنار رودخانه ”نکایر“ واقع در نزدیکی‌های کارخانه‌های مرسدس بنز برپا شد. این ورزشگاه در ابتدا توانائی پذیرش ۵۴ هزار هوادار را داشت، اما پس از مدتی گسترش یافت.

● اشتوتگارت در بوندس لیگا

قرمز و سفیدها از فصل ۱۹۶۴-۱۹۶۳ تاکنون در بوندس‌لیگا فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده‌اند. یک بار سقوط و کسب ۲ مقام قهرمانی در فصول ۱۹۸۴ و ۱۹۹۲ اوج و حضیض کارنامه آنها بوده است. اشتوتگارت در اولین فصل حضور رتبه پنجم را به‌دست آورد. در فصل ۱۹۶۵ دوازدهم در فصل ۱۹۶۶ یازدهم، در فصل ۱۹۶۷ دوازدهم و در فصل ۱۹۶۸ هشتم شدند. این رتبه‌های تکراری با جهش خیره‌کننده در فصل آتی دستخوش تغییر شد. باشگاه با یکی از درخشان‌ترین تیم‌های دوران ابتدائی بوندس‌لیگا به رتبه پنجم تکیه زد.

عنوانی که تا سال ۱۹۷۵ تکرار نشد. در آن فصل اشتوتگارت رتبه شانزدهم را کسب کرد و برای اولین بار در طول حیات خود به دسته دوم سقوط کرد. در حالی که تصور می‌شد باشگاه خیلی زود به جایگاه سابق بازگردد، در کمال ناباوری یک فصل در دسته دوم ماندنی شد تا اینکه در پایان فصل ۱۹۷۷ جواز صعود به دسته اول را دریافت و دیگر هرگز به پشت سرش نگاه نکرد. بازگشت با کسب رتبه چهارم برای هواداران امیدوارکننده بود.

مقام‌های دوم، سوم، مجدداً سوم، نهم و بار دیگر سوم اثبات‌کننده قدرت تیم طلائی اشتوتگارت بود. در فصل ۱۹۸۴-۱۹۸۳ تب پلاتینی و تیم رؤیائی فرانسه اروپا را گرفتار کرده بود، اما در سمتی دیگر یک باشگاه آرام آرام به سمت عملی کردن آرمان‌هایش گام برمی‌داشت و در نهایت به آنچه می‌خواست رسید: قهرمانی بوندس‌لیگا در آن سال‌ها هنوز انحصارطلبی بایرن مونیخ آغاز نشده بود، دورتموند در اوج استیصال بود. از شالکه تنها اسمی دیده می‌شد و وردربرمن پرفراز و نشیب عمل می‌کرد. اشتوتگارت کمتر از یک دهه پس از سقوط بر بام فوتبال آلمان تکیه زد و این عنوان برای هواداران و کارخانه حامی این تیم دستاورد کمی نبود... اما مدافع عنوان قهرمانی در فصل بعد رتبه دهم را به‌دست آورد!

پنجمی، دوازدهمی، ششمی، پنجمی و ... اصلاً راضی‌کننده نبود. به این ترتیب فصول پس از قهرمانی با یک خمیازه طولانی سپری شد و فصل ۱۹۹۲-۱۹۹۱ فرا رسید. جمع بزرگی از ستارگان آن زمان فوتبال آلمان شامل یورگن کلینزمن و گیدو بوخوالد به همراه لژیونرهای وفاداری چون بالاکوف، اشتوتگارت را در زمره بزرگان جای دادند. وقتی رئیس باشگاه قاطعانه از قهرمانی در آن فصل سخن گفت با ریشخند هواداران دورتموند که پس از سال‌ها تیم خود را در صدر می‌دیدند، روبه‌رو شد، اما وعده او در پایان یکی از زیباترین ماراتن‌های تاریخ بوندس‌لیگا عملی شد. باشگاه تا هفته پایانی در صدر قرار داشت و چنانچه لورکوزن را مغلوب می‌کرد برای دومین بار جام بوندس‌لیگا را فتح می‌کرد.

موضوع وقتی جالب شد که رقیب گل اول را به ثمر رساند و در سوی مقابل دورتموند با گل چاپیوسات از دویسبورگ پیش افتاد. تا اینجا حساب امتیازها ۵۲ به ۵۰ بود. تا قبل از دقیق ۷۰ اشتوتگارت کار را به تساوی کشاند، اما اینگل نیز کافی نبود. بازی همزمان با برتری دورتموند به پایان رسید و زرد و مشکی‌پوشان منتظر اعلام نتیجه بازی اشتوتگارت شدند تا جشن قهرمانی را برپا کنند. با این وجود درست در دقیقه ۸۶ ”گیدو بوخوالد“ بازیکن طلائی اشتوتگارت با یک شوت زیبا دنیا را روی سر اهالی وست فالن خراب کرد. اشتوتگارت در آخرین ثانیه‌های فصل، بیست و یکمین رد خود و از همه مهمتر فتح بوندس‌لیگا را جشن گرفت.

در آن سال مدعیان سنتی نظیر بایرن مونیخ از قدرت چندانی بهره‌مند نبودند. غول باواریا در نهایت دهم شد؛ کایزرسلاترن قهرمان فصل قبل به رتبه پنجم تکیه زد. وردربرمن قهرمان فصل آینده، نهم شد. فرانکفورت سوم و لورکوزن به مقام ششم رسید. همه آنها پشت سر اشتوتگارت ایستادند که ۳۸ بازی، ۲۱ برد، ۱۰ تساوی، ۷ باخت، ۶۲ گل زده و ۳۲ گل خورده به اضافه ۵۲ امتیاز را در کارنامه درج کرد. در تابستان همان سال باشگاه دچار تغییر و تحولات فراوانی شد.

اعضاء تیم قهرمان با پیشنهاد وسوسه‌برانگیز سایر تیم‌ها روبه‌رو شده و پیراهن قرمز و سفید را از تن خارج ساختند، اما یک نفر وفادارانه به تیم مورد علاقه خود پشت نکرده و باقی ماند: کراسیمیر بالاکوف بلغاری! اشتوتگارت در فصل ۱۹۹۳ یکی از بدترین فصول خود را سپری کرد و در نهایت رتبه هفتم را کسب کرد با این وجود جای هیچ‌گونه نگرانی نبود. حتی اگر در فصل بعد و زمان اوج‌گیری بایرن‌مونیخ (تیمی که همواره مورد نفرت هواداران اشتوتگارت است) باز هم رتبه منحوس و هفتمی تکرار شده باشد. باشگاه به بالاکوف دلخوش بود و بالاکوف به طرفداران، این دلخوشی خیلی زود به پایان رسید.

سهامداران باشگاه عوض شدند و این بار از آن سرمایه کلان خزانه باشگاه خبری نبود. دوران سرد باشگاه آغاز شده بود و نهایت این انجماد رتبه دوازدهمی فصل ۱۹۹۵-۱۹۹۴ بود. اگر حضور سهامداران جدید صد عیب داشت دارای یک مزیت بود و آن اینکه اشتوتگارت یاد گرفت چگونه از آکادمی باشگاه بهترین جوانان منطقه و حتی کشور را استخراج کند. این رویه هر چند نتایج خوبی در پی نداشت، اما نویددهنده یک آینده بهتر بود. دورتموند که چند فصل قبل آنگونه از اشتوتگارت عذاب‌دیده بود پی در پی قهرمان می‌شد، اما در فصلی که زرد و مشکی‌پوشان، قهرمانی اروپا را جشن گرفتند، تحول اشتوتگارت آغاز شد.

باشگاه در فصل ۱۹۹۷ - ۱۹۹۶ به رتبه چهارم دست یافت. حضور در چنین جایگاهی برای یک تیم جوان بسیار امیدوارکننده بود. با این حال دوران جدید باشگاه با ورود فلیکس ماگات بازیکن سابق هامبورگ تعریف شد. حضور وی به نوعی ساختار باشگاه را دگرگون کرد. این باشگاه که در میان تمام تیم‌های آلمانی به تیمی بی‌نظم معروف بود با سختگیری‌های خاص ماگات خیلی زود به تیمی منضبط تبدیل شد. تنها ”انضباط“ عامل تمایز اشتوتگارت از سایر بوندس‌لیگائی‌ها نبود. پرورش جوانان مستعد هر چند در تاریخ باشگاه جایگاه ویژه‌ای داشته، اما در زمان این مربی با شتاب ویژه‌ای دنبال شد. ماگات هدف تیم خود را کسب یک عنوان اروپائی می‌دانست اتفاقی که در باشگاه بی‌سابقه نبود.

● رقابت‌های اروپائی

اشتوتگارت چندین بار به فینال جام یوفا و جام در جام اروپا راه یافته، اما هر بار دست خالی میادین را ترک کرده است. اولین بار باشگاه در فصل ۱۹۸۹ به فینال جام یوفا راه یافت، اما از پس ایتالیائی‌ها برنیامده و به مدال نقره قناعت کرد. ۹ سال بعد این بار فینال جام برندگان جام اروپا در پیش بود و رقیبی به‌نام چلسی با ستارگانی جون گولیت و ویالی. اشتوتگارت علاوه بر کیفیت شانس هم نداشت. آنها به همین راحتی جام را به انگلیسی‌ها دادند.

حکایت جام اینتر توتو داستان تکراری تیم‌های بی‌امیدی است که به آخرین فرصت چشم دوخته‌اند. اشتوتگارت در آغاز هزاره جدید چنین وضعیتی داشت. آنها ۲ بار در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲ جام اینتر توتو را فتح کرده و به جام یوفا راه یافتند؛ هر چند آنجا ناکام ماندند. به هر حال اشتوتگارت پس از ماگات رنگ آرامش را به خود ندید. تیمی که به مرحله گروهی لیگ قهرمانان راه یافته بود و حتی منچستریونایتد را نیز مغلوب کرده بود، در سال‌های اخیر به حضور در رتبه‌های میانی جدول اکتفاء کرده است.

● یک تیم با بازیکنان استثنائی

اشتوتگارت در طول تاریخ بازیکنان بزرگی را پرورش داده است از جمله این افراد می‌توان به یورگن کلینزمن، کوین کورانی فیلیپ لام، دینرمولر، ماتیاس سامر، سولدو و اخیراً ”الکساندر هلب“ اشاره کرد که روزگاری با پیراهن این باشگاه درخشیدند و حالا نوبت به جوانان عصر جدید است که راه اسلاف خود را ادامه بدهند.

● گفته‌هائی در مورد اشتوتگارت

فلیکس ماگات، به این باشگاه علاقه دارم. به هر حال بخشی از دوران حرفه‌ای من در گوتلیب دایملر سپری شد. در اشتوتگارت آزادی عمل زیادی داشتم؛ هر چند نتوانستم تمام آنچه می‌خواهم را عملی کنم. از هواداران باشگاه متشکرم آنها همواره از من حمایت کردند.

ماتیاس سامر: با اینکه دوران کوتاهی را در اشتوتگارت سپری کردم، اما همواره آن خاطرات قرمز و سفید همراه من است. نمی‌توانستید عضوی از این باشگاه باشید روز مسابقه بدون هیچ احساس خاصی لباس تیم را پوشیدم و رودرروی هواداران راهی زمین شوید.

کوین کوراتی: بیشتر گل‌های خود را در لباس اشتوتگارت به ثمر رساندم. پس این باشگاه برای من معنای ویژه‌ای دارد. هم‌اکنون که در تیم نیستم آرزو دارم باشگاه اشتوتگارت به رفیع‌ترین قله‌ها تکیه بزند.