یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
مجله ویستا

اگر راست می گویید!


اگر راست می گویید!

خدا بیامرز مادرم معمولا سعی می کرد دکتر نرود هنگام بیماری درد را تحمل می کرد یا با داروی عطاری خودش را معالجه می کرد .
یک روز من و برادرم اصرار کردیم بیا برای رسیدگی به وضعیت چشمهایت …

خدا بیامرز مادرم معمولا سعی می کرد دکتر نرود هنگام بیماری درد را تحمل می کرد یا با داروی عطاری خودش را معالجه می کرد .

یک روز من و برادرم اصرار کردیم بیا برای رسیدگی به وضعیت چشمهایت شما را نزد دکتر ببریم ,از ما اصرار و از خدا بیامرز انکار.

بالاخره موفق شدیم ایشان را مجاب کنیم که خدمت دکتر برویم و وضعیت چشمها را کنترل کنند . رفتن خدمت دکتر همانا و یکسری آزمایش و عکس و سیتی اسکن و ام آر آی همانا . از این دکتر به آن دکتر از این آزمایشگاه به آن آزمایشگاه تا اینکه بالاخره مادر از اینهمه دکتر رفتن خسته شد به من و برادرم خطاب کرد من از اول گفتم دکتر نمی روم شما اصرار کردید حالا اگر راست می گویید و فرزندان خوبی هستنید مرا از چنگال دکتر در بیاورید .

ادیب الطنز اهوازی