چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نقش و رنگ , در دست بافته های سنتی شاهرود


نقش و رنگ , در دست بافته های سنتی شاهرود

دست بافته های غیر داری بطوری كه از قراین و شواهد بر می آید نخستین دست بافته های بشری بافت بسیار ساده یی داشته و از نخ های تار و پودی كه یك در میان از زیر و روی یكدیگر می گذشتند تشكیل شده و گویا ایرانیان اینگونه بافت را از مردم چین فراگرفته و به سلیقه و میل خود در آن تغییراتی داده اند

هنرمند سنتی‌ خود را برای‌ كارش‌ وقف‌ می‌ كند و خود را در كارش‌ می‌بیند و متحیل‌ در كار است، او از قواعد و ظهورهای‌ فردی‌ در كارش‌ خودداری‌ می‌كند. هنر سنتی‌ مانند یك‌ عبادت‌ برای‌ قرب‌ و نزدیكی‌ است‌ و هنرمند با كار خود، خود را در عبادت‌ می‌یابد و جزیی‌ از مناسك‌، لحاظ‌ می‌كند. هنر سنتی‌ حضور خود را در تمامی‌ مراحل‌ زندگی‌ حفظ‌ می‌ نماید و با زندگی‌ روزمره‌ مردم‌ عجین‌ می‌ شود و در خلوت‌ انسان‌ ها نیز راه‌ پیدا می‌ كند. در مجموع‌ می‌ توان‌ گفت‌ هنر سنتی‌ و دست‌ بافته‌ های‌ سنتی‌ به‌ عنوان‌ جزیی‌ از مراحل‌ سنتی‌ یا حداقل‌ جزیی‌ از صنایع‌ سنتی‌ جایگاهی‌ بس‌ عظیم‌ در عرصه‌ های‌ زندگی‌ خصوصی‌ و جمعی‌ افراد بازی‌ می‌ كند و ریشه‌ در اصول‌ و قواعدی‌ دارد كه‌ ورا را به‌ ماورا ارتباط‌ می‌ دهد .

دست‌ بافته‌ های‌ غیر داری‌بطوری‌ كه‌ از قراین‌ و شواهد بر می‌ آید نخستین‌ دست‌ بافته‌ های‌ بشری‌ بافت‌ بسیار ساده‌یی‌ داشته‌ و از نخ‌ های‌ تار و پودی‌ كه‌ یك‌ در میان‌ از زیر و روی‌ یكدیگر می‌ گذشتند تشكیل‌ شده‌ و گویا ایرانیان‌ اینگونه‌ بافت‌ را از مردم‌ چین‌ فراگرفته‌ و به‌ سلیقه‌ و میل‌ خود در آن‌ تغییراتی‌ داده‌ اند . در گونه‌ دیگری‌ از بافت‌ ظاهرا آن‌ هم‌ از مردم‌ چین‌ اخذ شده‌ و از چهار پود و سه‌ تار استفاده‌ به‌ عمل‌ آمده‌ كه‌ دو تار نازك‌ و تار سوم‌ ضخیم‌ تر بوده‌ و هر جفت‌ پود بر حسب‌ تقاضای‌ طرح‌ پارچه‌ در پشت‌ یا رو قرار می‌گرفته‌ به‌ نحو ساده‌یی‌ با تار ضخیم‌ درگیر می‌ شده‌ و بافت‌ اصلی‌ پارچه‌ را تشكیل‌ می‌ داده‌ است‌ .

در فاصله‌ سال‌های‌ ۴۲۹ـ۵۹۱ هجری‌ قمری‌ تكنیك‌ بافندگی‌ وسعت‌ زیادی‌ پیدا كرده‌ است‌. طی‌ سالهای‌ ۵۹۱ـ۶۵۰ هجری‌ قمری‌ تكنیك‌ بافندگی‌ مجددا تغییر كرد و بافت‌ پارچه‌ های‌ دولا كه‌ تار و پود آنها مساوی‌ و رنگشان‌ متفاوت‌ بود رواج‌ یافت‌ .

دكتر فیلیپس‌ آكرمن‌ متذكر شده‌: در این‌ دوره‌ تكنیك‌ بافندگی‌ یك‌ سیر قهقرایی‌ را شروع‌ كرده‌ در حالی‌ كه‌ این‌ سیر قهقرایی‌ در مقایسه‌ با رونق‌ تكنیك‌ نساجی‌ در سال‌ های‌ ۴۲۹ـ۵۹۱ و ترقی‌ بعدی‌ آن‌ طی‌ سالهای‌ ۹۰۷ تا ۱۱۴۸ هجری‌ قمری‌ بعید به‌ نظر می‌رسد و تنها این‌ احتمال‌ وجود دارد كه‌ مقدار زیادی‌ از منسوجات‌ این‌ دوره‌ از بین‌ رفته‌ و اندكی‌ از آنها برجای‌ مانده‌ باشد. طی‌ سالهای‌ ۹۰۷ تا ۱۱۴۸ هجری‌ قمری‌ تولید پارچه‌ های‌ تافته‌ كه‌ در اصفهان‌ و ابیانه‌ بافته‌ می‌ شد به‌ اوج‌ شكوفایی‌ رسید.

به‌ اعتقاد اكثر كسانی‌ كه‌ دارای‌ تحقیقاتی‌ در زمینه‌ بافت‌ منسوجات‌ ایران‌ و ابزار كار مورد استفاده‌ بافندگان‌ هستند اولین‌ طریقه‌ تولید پارچه‌ توسط‌ بشر عبارت‌ بود از آویختن‌ نخ‌ های‌ تار از یك‌ چوب‌ افقی‌ و آویزان‌ كردن‌ وزنه‌ هایی‌ در انتهای‌ نخ‌ ها به‌ منظور ایجاد كشش‌ در داخل‌ نخ‌ تار (مانند بافتن‌ نور ماهیگیری) و عبور نخ‌ بود به‌ صورت‌ یك‌ بسته‌ از لا به‌ لای‌ نخ‌ های‌ تار تا بافت‌ پارچه‌ تشكیل‌ می‌ شود. طریقه‌یی‌ كه‌ بعدها ابداع‌ شد عبارت‌ بود از قرار دادن‌ نخ‌ های‌ تار در داخل‌ یك‌ چهارچوب‌ افقی‌ به‌ طریقی‌ كه‌ این‌ نخ‌ ها در داخل‌ چهارچوب‌ افقی‌ به‌ طریقی‌ كه‌ این‌ نخ‌ ها در داخل‌ چهارچوب‌ كاملا كشیده‌ قرار می‌ گرفت‌ و نخ‌ پود از لا به‌ لای‌ نخ‌ های‌ تار عبور می‌ كرد (مانند بافتن‌ كفپوش‌های‌ حصیری‌ كه‌ در یزد مرسوم‌ است‌) به‌ علت‌ محدود قاب‌ و نخ‌ تار روی‌ آن‌ پارچه‌ بافته‌ شده‌ نیز فقط‌ می‌ توانست‌ دارای‌ طول‌ محدودی‌ باشد. در قرون‌ بعدی‌ تار بر روی‌ غلتكی‌ پیچیده‌ می‌ شد و این‌ غلتك‌ در یك‌ دستگاه‌ بافندگی‌ دستی‌ قرار می‌ گرفت‌ و نخ‌ های‌ تار پس‌ از باز شدن‌ از روی‌ آن‌ به‌ صورت‌ افقی‌ در آمده‌ و در این‌ حالت‌ توسط‌ نخ‌ پود بافته‌ و بر روی‌ غلتك‌ دیگری‌ پیچیده‌ می‌ شد.

این‌ دستگاه‌ همان‌ چیزی‌ است‌ كه‌ در حال‌ حاضر با كمی‌ تغییرات‌ در نقاط‌ و نواحی‌ مختلف‌ كشور به‌ نام‌ دستگاه‌ بافندگی‌ دستی‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد. بافت‌ پارچه‌ با دستگاه‌ های‌ بافندگی‌ دست‌ در شاهرود و روستاهای‌ اطراف‌ سابقه‌ زیادی‌ دارد و اگر شاهرود را به‌ عنوان‌ جزیی‌ از كشور ایران‌ مطرح‌ كنیم‌، تمامی‌ تحولاتی‌ كه‌ در زمینه‌ بافت‌ در سایر نقاط‌ كشور رخ‌ داده‌ شاهرود نیز مستثنی‌ نبوده‌ و در ارتباط‌ نقاط‌ مختلف‌ كشور با یكدیگر باعث‌ تبادل‌ حرف‌ و صنایع‌ و تاثیر آنها در یكدیگر می‌ باشد. اصالت‌ در بافت‌ های‌ غیرداری‌ و روستاهای‌ شاهرود و خصوصا نواحی‌ عشایری‌ آن‌ بسیار زیاد است‌ و نمونه‌های‌ به‌ دست‌ آمده‌ حاكی‌ از تبادل‌ طرح‌ و نقش‌ با سایر نقاط‌ كشور و خصوصا نواحی‌ همجوار شهرستان‌ شاهرود است‌. با یك‌ بررسی‌ اجمالی‌ در لباس‌های‌ سنتی‌ و محلی‌ روستاهای‌ شاهرود كه‌ اكثرا پارچه‌ این‌ لباس‌ ها توسط‌ خود اهالی‌ بافته‌ می‌ شده‌ است‌ می‌ توان‌ به‌ این‌ نتیجه‌ دست‌ پیدا كرد .

● دست‌ بافته‌ های‌ دار (قالی‌ و گلیم‌)

از آثار و نوشته‌ های‌ مورخان‌ و جهانگردان‌ پیداست‌ كه‌ بافتن‌ جزو اولین‌ هنرها و صنایع‌ قبیله‌های‌ پراكنده‌ انسان‌ها بوده‌ است‌. می‌ توان‌ گفت‌ بافتن‌ پارچه‌ و گلیم‌ تقریبا از یك‌ زمان‌ رایج‌ شده‌ است‌ . حتی‌ می‌ توان‌ گفت‌ كه‌ انسان‌ پیش‌ از آنكه‌ دست‌ به‌ ساختن‌ خانه‌ بزند ، اقدام‌ به‌ بافتن‌ كرده‌ است‌ ، برای‌ بافتن‌ پارچه‌ از الیاف‌ ظریف‌ تر و برای‌ بافتن‌ گلیم‌ از الیاف‌ ضخیم‌ تر استفاده‌ شده‌ است‌ . در سال‌ ۱۹۴۱ در سرزمین‌ روسیه‌ یك‌ قطعه‌ قالی‌ به‌ نام‌ «پازیریك‌»به‌ حال‌ انجماد پیدا شد كه‌ مربوط‌ به‌ ۳۵۰ تا ۵۰۰ سال‌ پیش‌ از میلاد مسیح‌ بوده‌ است‌ و به‌ این‌ ترتیب‌ وجود قالی‌ نشان‌ دهنده‌ سنت‌ هزارساله‌ در بافت‌ قالی‌ است‌ . بدین‌ ترتیب‌ تاریخ‌ پیدایش‌ هنر گلیم‌ بافی‌ و قالی‌ بافی‌ در ایران‌ حدودا بین‌ ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال‌ ق‌.ش‌ تعیین‌ شد . از آنجایی‌ كه‌ گلیم‌ زودتر از قالی‌ بافته‌ شده‌ ، كه‌ تاریخ‌ آغاز نساجی‌ و از وسایل‌ بافتی‌ كه‌ از بشر به‌ دست‌ آمده‌ تاریخ‌ آن‌ متعلق‌ به‌ ۶۰۰ سال‌ پیش‌ از میلاد است‌ و نشان‌ می‌ دهد كه‌ از موی‌ بز و گوسفند استفاده‌ می‌ شده‌ است‌. منابع‌ دیگری‌ كه‌ بر قالی‌ بافی‌ در ایران‌ دلالت‌ می‌ كند عبارتند از :

۱. نقاشی‌ های‌ هنرمندان‌ قرون‌ وسطی‌ حاوی‌ نقشه‌ های‌ قالی‌ كه‌ گفته‌ اند مربوط‌ به‌ ایرانیان‌ است .

۲. سالنامه‌ قدیمی‌ چین‌ (سویی‌) ۵۹۰ـ۶۱۷ میلادی‌ كه‌ قالی‌ را در ردیف‌ كالاهای‌ ایرانی‌ به‌ شمار آورده‌ است.

۳. منابع‌ یونانی‌ كه‌ از قالی‌ های‌ زربافت‌ ایرانیان‌ یاد كرده‌ است.

۴. كتاب‌ حدودالعالم‌ نوشته‌ شده‌ در قرن‌ سوم‌ هجری‌ كه‌ بافت‌ قالی‌ در منطقه‌ فارس‌ را تایید می‌ كند.

فرش‌ به‌ عنوان‌ نمادی‌ از فكر و اندیشه‌ بشری‌ در طول‌ تاریخ‌ خود با فراز و نشیب‌های‌ خاصی‌ روبرو بوده‌ است‌. عصر مغول‌ را می‌ توان‌ عصری‌ غم‌ انگیز برای‌ انواع‌ هنرهای‌ ایران‌ از جمله‌ قالی‌ بافی‌ یاد كرد و پس‌ از قرن‌ ۱۰ و ۱۱ یعنی‌ عصر صفویان‌ زمان‌ شكوفایی‌ طبع‌ هنری‌ مردم‌ ایران‌ است‌. ابداع‌ طرح‌ ها و نقشه‌ های‌ بسیار زیبا و هنرمندانه‌ در این‌ عصر جایگاه‌ فرش‌ ایران‌ را به‌ حد اعلای‌ خود رسانیده‌ است‌.

قالی‌ های‌ صفوی‌ شامل‌ دو دوره‌ است‌:

۱. عصر اسماعیل‌ شاه‌ طهماسب‌ (۹۸۴ـ۹۳۱ ه‌ . ق‌) در این‌ عصر قالی‌ های‌ ترنج‌ دار و قالی‌ های‌ با طرح‌ حیوان‌ و شكارگاه‌ متداول‌ گردید .

۲. عصر «شاه‌ عباس‌» ابداع‌ نقش‌ های‌ جدید با استفاده‌ از اسلیمی‌ ها و گل‌ های‌ مخصوص‌ شامل‌ : الف‌) طرح‌ های‌ ترنج‌ دار یا لچك‌ ترنجی‌. ب) طرح‌ شكارگاه‌. ج) طرح‌ درختی‌. د) طرح‌ گلدانی‌

بعد از عصر صفوی‌ تقریبا همان‌ راه‌ در قالی‌ بافی‌ مشهود است‌ و با ارتباط‌ هنرمندان‌ در نقاط‌ مختلف‌ كشور نوعی‌ تبادل‌ طرح‌ و بافت‌ ایجاد می‌شود و مراكزی‌ از قبیل‌ تبریز، كرمان‌، كاشان‌ و اصفهان‌ و اراك‌ هنرمندان‌ ارزشمندی‌ را در زمینه‌ بافت‌ و طرح‌ از دل‌ خود بیرون‌ آورد. پیشرفت‌ وسایل‌ كار و طراحی‌ و تكنیك‌ بافت‌ سبب‌ افزایش‌ مهارت‌ بافندگان‌ و تولید محصولات‌ با كیفیت‌ را شامل‌ می‌شود.

ارتباطی‌ كه‌ بین‌ نقاط‌ مختلف‌ كشور در زمینه‌ ارایه‌ طرح‌ و شیوه‌ های‌ بافت‌ صورت‌ می‌ پذیرد ، باعث‌ گسترش‌ بافت‌ قالی‌ در نقاط‌ مختلف‌ كشور از جمله‌ شاهرود می‌ شود .

هر چند كه‌ گسترش‌ قالی‌ بافی‌ در شاهرود سابقه‌ چندانی‌ ندارد ولیكن‌ به‌ نوبه‌ خود می‌ تواند سهمی‌ از تولید قالی‌ بافی‌ در سطح‌ كشور را داشته‌ باشد . جدای‌ از بافت‌ قالی‌ به‌ شكل‌ پراكنده‌ و اندك‌ در گذشته‌ های‌ شاهرود كه‌ همانند سایر نقاط‌ كشور كمابیش‌ وجود داشته‌ است‌، سابقه‌ قالی‌ بافی‌ به‌ شكل‌ عمده‌ و كارگاهی‌ در شاهرود به‌ نقل‌ از بومیان‌ و بافندگان‌ محلی‌ به‌ ۲۵ تا ۳۰ سال‌ پیش‌ بر می‌ گردد كه‌ از طریق‌ بافندگان‌ و طراحان‌ قالی‌ نایین‌ و یزد به‌ شاهرود و سپس‌ به‌ روستاهای‌ اطراف‌ آن‌ نفوذ پیدا می‌ كند. علاوه‌ بر طرح‌ نایین‌ طرح‌ های‌ دیگری‌ از قبیل‌ مشهد، سبزوار یا تركمن‌ توسط‌ بافندگان‌ روستایی‌ و عشایری‌ بافته‌ می‌ شود كه‌ آن‌ طرح‌ ها از طریق‌ دیدن‌ نمونه‌ هایی‌ از فرش‌ یا طرح‌ آن‌ نواحی‌ كمابیش‌ مورد استفاده‌ قرار می‌ گیرد.

فریدون‌ سگوند