دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
حکومت مطلوب از نگاه امیر بیان
در روز ۱۸ ذیالحجه سال دهم هجرت واقعه غدیر در بازگشت از حجهالوداع به وقوع پیوست. این روز بزرگترین عید آل محمد(ص) به شمار میآید، زیرا واقعهای مهم و عظیم بعد از ۲۳ سال پیامبری رسول اعظم به فرمان الهی اتفاق افتاد و با این انتصاب خداوند دین را کامل کرد، لذا این روز عید مبارک، آسمانی است؛ روزی است که توبه حضرت آدم قبول شد.
روزی است که خداوند متعال ابراهیم را از آتش نجات داد. روزی است که خداوند منان موسی را بر ساحران غلبه ساخت. روزی است که موسی یوشع بن نون را وصی خود گردانید. روزی است که حضرت عیسی شمعونالصفا را جانشین خود گردانید. روزی است که حضرت سلیمان امت خود را بر جانشینی آصف بن برخیا گواه گرفت. روز عقد اخوت بستن پیامبر(ص) بین اصحابش است، لذا ضمن تبریک و تهیت به مناسبت این عید سعید به گوشهای از دیدگاههای امیرالمومنین(ع) نسبت به حکومت خوب میپردازیم.
اگر مروری بر نهجالبلاغه داشته باشیم مشاهده میکنیم که حساسیت امیرالمومنین(ع) در باب مسائل سیاسی روی دو واژه، یکی حکومت و دیگری عدالت بسیار زیاد است. ناگفته پیداست اولین شهید محراب سخن از مکتبی دارد که محور حکومت را عدالت میداند و بنا به قول قرآن کریم در سوره مبارکه حدید/۴۴ (سوگند که ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو آوردیم که میان مردم به عدالت قیام کنند) با چنین بیان شیوایی تکلیف همه حکومتهای الهی در طول تاریخ مشخص میشود و شارح و مفسر و فدایی قرآن باید محور اصلی حکومت را عدالت معرفی کند و خود به عنوان الگوی حاکمان تا پای جان بر عدالت پافشاری نماید و جان خود را بر سر این میثاق بگذارد. اولین موضوعی که اشاره به آن ضروری به نظر میرسد این است که حکومت از نظر امیر بیان چقدر ارزش و اهمیت دارد.
برای روشن شدن آن به برخورد امیرالمومنین(ع) با خوارج اشاره میشود. آنان که شعار میدادند (حسبنا کتابا...) ما را کتاب خدا کافی است و نیازی به حکومت نداریم با مقاومت حضرت روبهرو شدند آنقدر استقامت نمود و با استدلالهای خویش سعی در قانع نمودن آنان داشت که با فشار خوارج و کینهتوزی و دشمنی توام با تحجر آنان منجر به جنگ نهروان گردید.
دومین موضوعی که به وسیله امیرالمومنین(ع) حیات و زندگی را از سر گرفت و ارزش فوقالعادهای یافت عدالت است که مکتب حیاتبخش اسلام نهتنها به آن توصیه کرد یا به اجرای آن قناعت نکرد، بلکه ارزش آن را بالا برد و در حکومت دینی جایگاه رفیعی به عنوان ستون اصلی برقراری و پایداری حکومت معرفی میشود. دقت در یک سوال مرید و مراد. مریدی تیزهوش و نکتهسنج با امامی عالم به راههای زمین و آسمانها که در حکمت ۴۳۷ نهجالبلاغه درج شده است انسان را به نکات ظریف و دقیق رهنمون میسازد. او میپرسد العدل افضل امالجود؟ آیا عدالت برتر است یا بخشندگی؟ به حسب ظاهر جود و بخشش باید بالاتر باشد، ولی وقتی امیر بیان موشکافانه به پاسخ میپردازد نتیجهای پربار در امر حکومتداری را بیان میدارد و میفرماید: العدل یضعالامور مواضعها و الجود یخرجها؛ من جهتها یعنی عدل جریانها را در مجرای طبیعی و اصلی خود قرار میدهد، اما جود جریانها را از مجرای طبیعی و اصلی خود خارج میکند. اگر بپذیریم عدالت یعنی دادن حق هر کس به اندازه استحقاق و استعداد و تلاش اوست اینگونه نگاه به عدالت، امور را در مسیر طبیعی خودش قرار میدهد.
اگر جامعه را به یکساعت تشبیه کنیم هر جز ساعت در جای خودش باید قرار گیرد تا عقربههای ساعت وقت دقیق را به درستی نشان دهد، در صورتی که بخشش یک امر غیرطبیعی است؛ مانند عضوی از بدن که چون بیمار است و زندگی غیرطبیعی دارد باید بقیه اعضای بدن کمبود عضو بیمار را جبران کنند. از نظر اجتماعی نباید عضو غیرطبیعی و بیماری در جامعه باشد، به عبارت دیگر اگر عدالت در جامعه به طور کامل وجود داشته باشد بیماری و نابسامانی و امور غیرطبیعی نخواهد بود. فرمودند: <العدل سائس عام و الجود عارض خاص.> عدالت قانونی عام است که شامل همه افراد جامعه میشود، اما جود یک حالت غیرکلی و استثنایی است که شامل همه مردم نمیشود. عدالت یک بزرگراهی است که همه افراد باید از مسیر آن بگذرند، ولی جود و بخشش شبیه راههای میانبری است که همگان به آن دسترسی ندارند، با این توضیحات عدالت افضل و بالاتر از جود است. امیرالمومنین(ع) عدالت را یک تکلیف الهی و بلکه ناموس الهی میداند و این مجسمه عدالت در طول قریب ۵ سال حکومت خویش هیچگاه عدالت را فدای مصلحت نکرد. هیچگاه اهل باندبازی و رفیقبازی نبود همیشه بر شایستهسالاری که از لوازم اصلی ترفیعات و دادن مناصب حکومت(ع) بود به بهترین وجه استفاده میکرد. از سیاستبازان زمان خویش برحذر بود و به توصیههای غیرمشفقانه آنان توجه نمیکرد. حاضر نبود دهانهای بذلهگو را با لقمههای بزرگ ببندد به همین دلیل ارباب توقع در اولین روزهای حکومت ساز ناساز را زدند همان کسانی که بعد از ۲۵ سال انزوای امیر بیان با اصرار آن امام همام را بر منصب امامت نشاندند و از آن بزرگوار رنجیده خاطر شدند.
بعضی از شخصیتهای طراز اول مملکت که سابقه دیرینه در اسلام داشتند به امیرالمومنین(ع) پیشنهاد میکردند، دست به تغییر معاویه تا دندانمسلح نزن، او با حیله و تزویر و تسلط بر استان زرخیز شام توان اقتصادی و نظامی بالایی دارد. از سر سازش و مصلحت، او را چند سالی تحمل کن. علی(ع) فرمود: شما از من میخواهید پیروزی و ادامه قدرت را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورم. به خدا سوگند تا دنیا، دنیاست چنین کاری نخواهم کرد، من در مال شخصی خودم که با دسترنج خویش به دست آوردهام تبعیض قائل نمیشوم چه رسد به بیتالمال که من امانتدار آن هستم. آن حضرت به امکانات در اختیار حاکم اسلام به چشم امانت مینگریست و همه تلاش خود را به کار میبرد تا امانت را به صاحبانش برساند. او با تمام وجود در امر حکومت آیه شریفه قرآن (نساء /۵۸) را نصبالعین خود قرار داد که فرمود: (خدا فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش برگردانید و وقتی در بین مردم حکم میکنید به عدالت حکم کنید.) هر حاکمی که به قدرت و لوازم آن مانند نگاه امیر بیان نگاه کند مسیر رستگاری را خواهد پیمود. آن بزرگوار در نامه ۵ نهجالبلاغه به حاکم آذربایجان مینویسد: (مبادا فکر کنی حکومتی که به تو سپرده شده یک شکار است که به چنگ تو افتاده است، خیر، امانتی است که بر گردنت گذاشته شده و مافوق تو از تو رعایت و نگهبانی و حفظ حقوق مردم را میخواهد، تو را نرسد که به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتار کنی.) اصرار علی(ع) به صاحبمنصبان و ارباب قدرت این بود که خود را خادم مردم بدانید نه مالک و ارباب مردم. شما برای خدمت آنها منصوب شدید نه مردم برای خدمتگزاری شما. اگر حقوق طرفینی است هم حاکم بر مردم حقوقی دارد و هم مردم بر حاکمان حقوق مسلم و انکارناپذیری دارند؛ یعنی جاده حکومت علوی دوطرفه است هم مردم تکالیفی در مقابل حکومت دارند و هم حقوقی که باید حکومت دقیقا آن را به مردم بدهد. در فرازی از خطبه ۲۱۶ نهجالبلاغه میفرماید: (خداوند به موجب اینکه ولی شما هستم حقی بر شما قرار داده است و برای شما نیز بر من همان اندازه حق است که از من بر شما.) این اعتراف جانانه عالیترین حاکم اسلامی آن هم در عصر بربریت و جاهلیت بزرگترین افتخار ماست و مهمتر از آن این سخن بلند امام که بر تارک تاریخ ثبت شده است که فرمود: (با من آنطور که با جباران و ستمگران سخن میگویند، سخن نگویید القاب پرطنطنه برایم بهکار نبرید.
آن ملاحظهکاریای که در برابر مستبدان اظهار میدارند در برابر من اظهار نکنید. گمان نکنید که اگر سخن حق (انتقاد سازنده) به من گفته شود بر من سنگین است یا از کسی بخواهم مرا تجلیل و تعظیم کند زیرا هر کس سخن حق برایش سنگین باشد اجرای آن برایش سنگینتر است پس از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری نکنید.) امیرالمومنین(ع) به این نکته حساس و ظریف برای رضایتمندی عمومی توجه ویژه داشت و آن اینکه مردم بدانند حکومت با چه دیدهای به توده مردم و به خودش نگاه میکند. آیا مردم را برده و خود را مالک مردم میداند یا برعکس مردم صاحبان حقند و حاکمان وکیل امین صالح آنان و برای خدمت به مردم پا به عرصه مدیریت گذاشتهاند و رمز موفقیت امیر بیان همین نگاه دوم بود، لذا برجستهترین مردمسالاری دینی را بر محور عدالت اجتماعی در همه ابعاد به صورت عملی در تاریخ اسلام به عنوان الگو ارائه نمود.
محمدرضا خباز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست