جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
از فراز تا فرود «ایران»
یک سال از انتشار روزنامه همشهری گذشته بود؛ روزنامهای چهار رنگ که با محتوا و قالب جدید در میان نشریات موجود، طرح نو در انداخته بود که روزنامهای دیگر پا به عرصه گذاشت؛ روزنامهای که اگرچه دولتی بود اما چنان در دل مخاطبان جای باز کرد که کسی گمان بر دولتی بودن آن نداشت.
روزنامه ایران سال ۷۲ به دکههای فروش روزنامه راه پیدا کرد و جالب آنکه در همان روز نخست نایاب شد. روزنامهای که ریشهاش به خبرگزاری ایرنا میرسید و مدیرمسوول و راهانداز آن فریدون وردینژاد بود؛ مردی که راه درازی را از ایران کنترا (قرارداد خرید سلاح از آمریکا که وردینژاد به عنوان نماینده سپاه در آن حضور داشت) تا ایرنا و ریاست خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران پیموده بود.
اما وردینژاد راه انتشار روزنامه ایران را به تنهایی نپیمود. دو نفر از اهالی رسانه، مجید رضاییان و حسین ضیایی نیز وی را در شکلگیری یک جریان رسانهای منسجم و مستحکم همراهی کردند؛ رسانهای که ۲۰ سال دوام آورد.
شکلگیری روزنامه «ایران» در دولت دوم هاشمیرفسنجانی بود و آنطور که گفته میشود در ابتدا با «ایران» نامیدن آن مخالفتهایی بوده است؛ چرا که این نام به ملیگرایی منسوب میشده است! اما با رایزنی وردینژاد با هاشمیرفسنجانی نام ایران تایید میشود و این روزنامه به دنیای مطبوعات پا میگذارد. «ایران» به سرعت مادر روزنامههایی دیگر همچون ایران دیلی، الوفاق، ایران ورزشی، ایران جوان، ایران سپید و نهایتا ایران سال شد.
روزنامه ایران در آن روزگار با شعار «ایرانی، ایران بخوان» و تیزر تبلیغاتیاش با این شعار و خورشیدی زردرنگ که نماد زندگی بود، راه افتاد.
«ایران» در آن ایام اگرچه باید نقش یک رسانه دولتی را ایفا میکرد، اما به روایت وردینژاد «نه در ساختار دولتی ماند و نه دچار تبلیغات شد» بلکه سعی کرد در آن ایام بولتن روابط عمومی نباشد و رویکرد کلان دولت را دنبال کند هرچند در جاهای حساس از دولت و گاه در مقابل آن از مردم به دلیل کوتاهی دولت دفاع میکرد.
چنین بود و در بر همین پاشنه میچرخید که نوبت به دولت خاتمی رسید.
وردینژاد تا سال ۱۳۸۰ یعنی دولت اول خاتمی با «ایران» ماند و آن را همراهی کرد، اما به دلیل شرایطی که از بهار ۷۹ روزنامهها را نشانه گرفته بود، کار خودش را کرد و وردینژاد هم، مانند بسیاری از مدیرمسوولان و روزنامهنگاران در آن ایام راه را مقابل خود بسته دید و اینچنین بود که به دلیل فشار دادگاه مطبوعات و پروندهاش از یک سو و نگاههایی که به وی و خبرگزاری ایرنا میشد از جانب دیگر، به عنوان سفیر ایران در چین، «ایران» را ترک گفت و بر همین اساس مسوولیت مدیرمسوولی روزنامه به حسین ضیایی و ایران جوان به بهزاد بهزادی واگذار شد. با رفتن وردینژاد اما «ایران» همچنان مشی خود را ادامه داد. هرچند در برخی زمینهها افول کرد و گرایش به سوی برخی ضمیمهها کاهش پیدا کرد اما خود روزنامه همچنان با روندی مثبت و به دور از قیل و قال به راهش ادامه داد.
● «ایران» سال ۸۴
اوضاع روزنامه ایران بر همین منوال ادامه داشت تا اینکه دولت اصولگرای محمود احمدینژاد پس از انتخابات ریاستجمهوری نهم بر سر کار آمد. دولت جدید چنان تغییراتی را آغاز کرد که تا پیش از آن در هیچ دولتی سابقه نداشت و از پایینترین تا بالاترین رده کاری در هر وزارتخانه را شامل شد. بالطبع روزنامه «ایران» نیز از این تغییرات ناگهانی در امان نماند. پس از گذشت چند ماه از آغاز به کار دولت نهم، کاوه اشتهاردی، مدیر خبرگزاری مهر که در حوزه خبر به احمدینژاد یاری میرساند و در اکثر سفرها و دیدارها در کنار احمدینژاد دیده میشد، مدیرعامل موسسه و مدیرمسوول روزنامه ایران شد. با این حال، پیش از آنکه تغییرات جدی در این روزنامه روی دهد چند ماهی نگذشته از شکلگیری دولت نهم،«ایران» با بحران نسبتا سنگینی روبهرو شد.
● کارتونی که جنجال آفرید
«ایران جمعه» ویژهنامه روزهای جمعه روزنامه ایران (به صاحب امتیازی خبرگزاری جمهوری اسلامی) ۲۲ اردیبهشت ۸۵، در صفحه کودک و نوجوانش کمیک استریپی با عنوان «چه کنیم که سوسکها سوسکمان نکنند» را منتشر کرد. در این کمیک استریپ به زبان طنز درباره چگونگی مقابله با سوسکها در قالب دو شخصیت سوسک و یک پسر نوجوان پرداخته شده بود.
به این ترتیب بود که این کارتون سبب تظاهرات گسترده در تبریز و مناطق ترکنشین ایران، دستگیری سردبیر ایران جمعه، مهرداد قاسمفر و مانا نیستانی و توقیف روزنامه ایران شود.
چنین بود که دامنه اعتراضات علاوه بر شهرهای مختلف آذربایجان به تهران و سایر شهرهای داخلی ایران نیز کشیده شد و دانشگاه تهران هم از این امر برکنار نماند. این اعتراضات در شرایطی گسترده و گستردهتر میشد که متن روزنامه ایران را بیشتر معترضان ندیده بودند و تنها شایعات اغراقشده یا کپی دستکاریشده روزنامه ایران به دست آنها رسیده بود.
در چنین فضا و شرایطی که دامنه اعتراضات، اغلب شهرهای ترکزبان را فراگرفته بود، هیات نظارت بر مطبوعات تشکیل جلسه اضطراری داد و روزنامه ایران را توقیف موقت کرد و پرونده آن را به دادسرا فرستاد.
پس از انتشار خبر توقیف، بیانیهای با عنوان «ما اهل ایرانیم» توسط کارکنان این روزنامه منتشر شد که در آن با اعلام اینکه هیچ قصد و منظوری از توهین وجود نداشته است، آمده بود: «ما اهل ایرانیم. اهل«ایران». در میان ما هم از جنس ترک است، هم از جنس کرد. هم از طایفه لر است، هم از تبار عرب. هم از سلسله بلوچ است، هم از سلاله عجم. برای ما مباهات است که در خانواده«ایران» قاطبه مدیران، مجریان و خبرنگاران، خود افتخار انتساب به هموطنان آذری را دارند. دردناکتر از این چه میتواند بود که در چنین شرایطی به جفا و توهین به مام و ملیت خویش متهم شویم. ما خبرنگاران«ایران» از هر جا که هستیم، پیش و بیش از هر چیز یک ایرانی مسلمان هستیم.»
پس از آن مانا نیستانی هم درباره کارتونی که کشیده بود، توضیحاتی را ارائه داد. اما با این وجود سخنگوی قوه قضاییه نیز از صدور قرار بازداشت برای کارتونیست و سردبیر ایران جمعه خبر داد و فیروزی، دادستان تبریز نیز اعلام کرد که علیه روزنامه ایران اعلام جرم کرده است.
توقیف روزنامه ایران پنج ماه ادامه یافت، هر چند با تغییر کادر و مدیریت آن، انتشار خود را از سر گرفت. غلامحسین اسلامیفر، مدیرمسوول روزنامه نیز از اتهام ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه و اهانت به مردم ترکزبان تبرئه شد و مانا نیستانی هم ایران را ترک کرد.
● «ایران» اصولگرا
پس از این ماجراها بود که ایران روند اصولگرایانهاش را تشدید کرد و به تصفیه نیروها پرداخت. «ایران» هم در اکثر مواجهههای سنگین رسانهای دولت با برخی منتقدان داخلی، تمامقامت پای کار ایستاد و در بزنگاههای انتخاباتی همهجانبه از دولت حمایت کرد و تنها این نبود که حتی شعار تبلیغاتی «ایران» به «هر ایرانی، ایران را دوست دارد» تغییر ماهیت داد تا هیچ نشانی از گذشته در آن نماند.
● «ایران» و جریان انحرافی
اوایل سال ۸۹ بود که اسفندیار رحیممشایی در یکی از سخنرانیهای معروف خود که سی دی آن در سطح گسترده در کشور توزیع شد، گفت: «یک روزنامه ایران داریم که در چهار سال گذشته جرأت نداشته عکس من را در صفحه اول خود منتشر کند!»
و این ابراز نارضایتی کافی بود تا رییس دفتر آقای رییسجمهور که مخالفان بسیاری هم داشت، ساز برکناری اشتهاردی از روزنامه «ایران» را کمکم کوک کند.
در پی همین مساله بود که خبرهایی از برخی اطرافیان رییسجمهور به گوش رسید که از قرار گرفتن موسسه و روزنامه ایران در زیرمجموعه خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) خبر میداد و متعاقب آن هم خبرگزاری ایرنا نیز به جای آنکه به نوعی زیرمجموعه وزارت ارشاد باشد، مستقیما در زیرمجموعه دفتر رییسجمهور قرار میگرفت. این خبر اگرچه در زمان خود تکذیب شد و از اجرایی شدنش خبری منتشر نشد، اما یک سال بعد اتفاق پیشبینیشده روی داد.
چنین بود که درست در سالگرد آن ماجرا، خبرگزاری ایرنا در خبری اختصاصی و کوتاه از برکناری کاوه اشتهاردی و جایگزین شدن علیاکبر جوانفکر به عنوان سرپرست این موسسه خبر داد و جوانفکر به طور همزمان، هم مدیر ایرنا شد و هم سرپرست«ایران».
و تنها اشتهاردی نبود که به قول خودش با یک پیامک از برکناریاش آگاه شد که در عین حال همزمان با مدیرعامل، اعضای هفت نفره هیاتمدیره موسسه ایران نیز برکنار شدند که در میان آنان نام چهار نفر از مسوولان دولتی، یعنی «عبدالرضا شیخالاسلامی» وزیر کار، «حیدر مصلحی» وزیر اطلاعات، «علی سعیدلو» رییس سازمان تربیت بدنی و «غلامحسین الهام» مشاور حقوقی احمدینژاد نیز دیده میشد.
و این برکناریها به حساب هیات امنای موسسه فرهنگی - مطبوعاتی ایران گذاشته شد، چراکه از مدتها قبل، این هیات بر انتقال موسسه فرهنگی و غیرانتفاعی ایران به زیر مجموعه ایرنا، بارها و بارها اصرار ورزیده بودند.
به این ترتیب اگرچه روزنامه ایران ارگان مطبوعاتی دولت محسوب میشد و سیاستهای دولت را به خوبی دنبال کرده بود، اما گویا حضور منتقدانی در آنکه از مشایی و حمایتهای احمدینژاد به وی دلخوشی نداشتند، به مذاق ساکنان دفتر رییسجمهور خوش نیامده بود که جوانفکر وارد ماجرا شد؛ جوانفکری که در جریان برکناری ناگهانی و جالب توجه منوچهر متکی از وزارت خارجه، به دفاع از این برکناری پرداخت و در نامهای از رییسجمهور خواست که ایرنا را از وزارت ارشاد به زیرمجموعه دفتر رییسجمهور (مشایی) منتقل کند و پس از آن هم کوشید دولت را از اتهام موازیکاری در سیاست خارجی که مورد تذکر رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفته بود، برهاند. به این ترتیب بود که در پی این تغییرات، جوانفکر با عنوان سرپرست موسسه فرهنگی- مطبوعاتی«ایران» حق صاحب امتیازی روزنامه«ایران» را بهرغم نامه هشدارآمیز سازمان بازرسی کل کشور و مخالفت هیاتمدیره سابق، از این موسسه غیرانتفاعی و غیردولتی سلب و به سازمان دولتی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) منتقل کرد.
● چادر مشکی خاتون«ایران»
شنبه ۲۲ مرداد سالجاری بود که«ایران» ویژهنامهای به نام «خاتون» در ۲۶۰ صفحه چهاررنگ منتشر کرد؛ ویژهنامهای که چنان جنجالی آفرید که همچنان پس لرزههایش ادامه یافته است. نگاه حاکم بر ویژهنامه خاتون، شیوه تدوین، تنظیم و انتخاب متون و تیترها، میانتیترها و تصویرها، نشان از هدف منتشرکنندگان آن مبنی بر عبور از کلیشههای رسمی و ارزشهای غالبی مسلط و طرح دیدگاهی متفاوت داشت.
در این ویژهنامه، در فهرستی با عنوان «چهل بانوی نقشآفرین ایران اسلامی»، نام و عکس برخی نویسندگان عامهپسند و برخی بازیگران زن سینما نیز وجود داشت. علیاکبر جوانفکر، سرپرست روزنامه«ایران»، در سرمقاله این ویژهنامه از واگذارکردن مسالهای فرهنگی و اجتماعی چون حجاب به نیروی انتظامی انتقاد کرده و نوشته بود: «اگر حجاب را در حوزه امر به معروف و نهی از منکر قرار دهیم، اشتباه بزرگی خواهد بود که آن را به یک حوزه رسمی و خاص مانند نیروی انتظامی محدود کنیم.»
همچنین در پیشانی گزارشی درباره عملکرد گشت ارشاد، عکسی با عینک دودی از سردار احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی، با تیتر طنزآمیز «ای گشت مرا ارشاد کن» چاپ شده بود و در گزارشی با عنوان «روایتی از هفت هزار سال نجابت و شیدایی» از «طرح افزایش امنیت اخلاقی و گشت ارشاد» انتقاد شده بود.
از دیگر قسمتهای جالب توجه این ویژهنامه، نامه احمدینژاد به وزیر کشور بود؛ نامهای که مخالفت او را با گشت ارشاد نشان میداد.
اما نقطهای که شاید بتوان گفت داد بسیاری از منتقدان این ویژهنامه را درآورده بود، آنجایی بود که مهدی کلهر در مصاحبهای با عنوان «چادر مشکی، حجاب برتر یا نشانه تکبر و اشرافیت غربزده» با اشاره به اینکه «چادر» سنتی ایرانی از جنس «کرباس» و به رنگهای «کرم و قهوهای و آبی روشن و راهراه بوده»، گفتههای پیشین درباره «اسلامی و ملی بودن چادر» را رد کرد.
از نگاه کلهر، «ناصرالدینشاه ملعون» به تقلید از «لباس مشکی مردان و زنان» غربی «در مجلس شبانه عیاشی اروپا»، «سرداری داخلی که تن رجال بود را مشکی کرد و چادر مشکی را هم به زنان درباری توصیه کرد.»
مشاور سابق احمدینژاد رنگ مشکی را «رنگی متکبرانه» توصیف و یادآوری کرده بود که «در اسلام به صراحت از حضرت رسول(ص) داریم که لباس تیره پوشیدن مکروه است.»
و چنین بود که اغلب رسانههای اصولگرای مخالف دولت و جریان انحرافی، ویژهنامه خاتون«ایران» را به «انتشار مطالب ساختارشکنانه، توهین مستقیم به حجاب برتر یعنی چادر»، «توهین بیسابقه و انتقادات تند علیه طرح امنیت اخلاقی» و «حمله به حکم قرآن»، «تفرقهافکنی و ایجاد شکاف در صف اصولگرایان» و «حاشیهسازی با هدف تنشآفرینی» متهم کردند. و اینگونه بود که مهدی کلهر در واکنشی سریع طی مصاحبهای بر «اعتقاد» خود به «چادر» تاکید و مصاحبه خود را «یک بحث تاریخی و زیباشناسانه در مورد لباس و رنگها» توصیف کرد.
در پی این واکنشها فضا چنان سنگین شد که چند نفر از نویسندگان ویژهنامه از انتشار متون خود در آن اظهار ندامت کرده و به اصطلاح امضای خود را پس گرفتند یا اعلام کردند منظورشان بد برداشت شده است.
هرچند در جریان مقابل اصولگرایان منتقد هدف از انتشار چنین ویژهنامهای را انتخاباتی و جذب آرا برای انتخابات پیش رو عنوان کردند و در پی این بود که احمد جنتی در خطبههای نماز جمعهاش اظهار کرد: آرزوی جذب رای به این طریق را باید به گور ببرند.
پس از این ماجراها اگرچه روزنامه ایران طی بیانیهای خاطرنشان کرد «به منظور تبیین نقش حجاب در حفظ عفت و پاکدامنی زن مسلمان ایران و تجلیل از مقام و منزلت وی، اقدام به انتشار ویژهنامه وزین و ارزشمندی به نام خاتون کرده است» و سپس اعلام کرد: «روزنامه ایران با مراجعه به دستگاه قضایی، از سایتهای هتاک و کینهتوزی که با انتشار مطالب تحریفآمیز، سعی در تخریب اعتبار و جایگاه روزنامه وزین ایران کردهاند، شکایت خواهد کرد و از همه روزنامههای کشور انتظار دارد که از انتشار این مطالب تحریفشده اجتناب ورزند، چه در غیر این صورت باید مسوولیت نشر دروغهای نسبت دادهشده را بر عهده بگیرند.»
ولی این تلاشها گویی سودی نداشت که دادستان عمومی تهران با اعلام جرم علیه روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت را به «حمله به چادر و طرح حجاب و عفاف»، «ترویج اباحهگری» و «جریحهدار کردن عفت و اخلاق عمومی» متهم کرد و اعلام شد که پروندهای «کیفری» برای روزنامه ایران تشکیل داده است.
این داستان فراز و فرود یک روزنامه است؛ روزنامهای که سه دولت مختلف را مشاهده کرد، روزهای سخت و آسانی را به خود دید و اینک با گذشت ۱۹ سال از عمرش حال که به سن جوانی پای گذاشته است، بود و نبودش سوالی است بیجواب که در دستان دادستان و دولت و شاید جریان انحرافی نهفته باشد، کسی چه میداند؟!
نفیسه زارعکهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست