یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
مجله ویستا

كرمانشاه و هشتمین شاهكار


كرمانشاه و هشتمین شاهكار

در دامنه كوه بیستون و در قسمت شمال شرقی نقش برجسته گودرز, تخته سنگ چهار ضلعی نامنظمی دیده می شود كه در سه طرف آن نقوشی حجاری شده قرار دارد

● محوطه تاریخی بیستون

محوطه تاریخی بیستون در سی كیلومتری شمال شرقی كرمانشاه با طول جغرافیایی ۴۲ درجه و ۲۷ ثانیه و عرض ۳۴ درجه و ۲۴ ثانیه واقع شده كه ارتفاع آن از سطح دریا ۱۳۲۰ متر است. شواهد و مدارك باستان شناختی نشان می‌دهد این محوطه از دوران پارینه سنگی مسكون بوده و آثار با ارزشی از ادوار مختلف تاریخ را در خود نهفته است.

● غار مرخول

این غار به فاصله پانصد متری از خانه‌های مسكونی و در دامنه كوه بیستون واقع شده كه در سال ۱۹۶۵ میلادی توسط فلیپ اسمیت مورد حفاری قرار گرفته است. آثار به دست آمده از این غار به ترتیب قدمت عبارت است از:

▪ تراشنده‌ها و تیغه‌های ضخیم دوره میانی پارینه سنگی جدید (چهل هزار سال پیش).

▪ قلم‌های حكاكی، تراشنده‌ها و تیغه‌های كول دار دوره زیرین پارینه سنگی جدید.

▪ ریز تیغه مربوط به دوره فرا پارینه سنگی.

آثار بالای این لایه معرف دوران‌های نو سنگی بدون سفال و نوسنگی با سفال بود. آثار دوره نو سنگی با سفال، شامل سفال خشن با خمیره مایه كاه خرد شده است كه به سفال پوك شهرت دارد. جدیدترین آثار مكشوفه از غار مرخول متعلق به دوره ساسانی است.

● غار شكارچیان

این غار در دامنه كوه بیستون و به فاصله كمی از مجسمه هركول قرار دارد. در حفاری‌هایی كه در سال ۱۹۴۹ میلادی در این غار صورت گرفت، حدود بیست و دو هزار شیء شامل سفال، ابزار سنگی و قطعات استخوان حیواناتی چون گوزن، غزال، گاو وحشی، پلنگ، شغال، گراز، روباه قرمز و بخشی از استخوان ساعد انسان نئاندرتال به دست آمد. دو قطعه از سفال‌های مكشوفه متعلق به دوره آشوری و بقیه از نوع سفال‌های هخامنشی بودند. همچنین ابزارهای سنگی از نوع تیغه‌های سنگی دوره پارینه سنگی جدید است.

● غار مردودر

این غار در دامنه كوه بیستون و در قسمت شمال شرقی غار شكارچیان قرار دارد. ابزارهای شناسایی شده از این غار متعلق به دوره موستری و زارزی است كه عبارت است از: ابزارهای روتوش شده، سنگ مادر، خراشنده‌های جانبی، خراشنده‌های متقارب، تراشنده‌های كنگره‌دار، تراشنده‌های دندانه‌دار و سوراخ‌كننده‌ها.

● غار مرتاریك

این غار در دامنه كوه بیستون و در قسمت شمال غربی غار مرخول قرار دارد. اشیای شناسایی شده از این غار كه بیشتر در قسمت انتهایی آن به دست آمده‌اند شامل سنگ‌های مادر، خراشنده‌ها، سوراخ‌كننده‌ها، اسكنه، ابزارهای كنگره‌دار و دندانه‌دار است كه متعلق به دوره موستری می‌باشند.

● غار مرآفتاب

این غار در دامنه كوه بیستون و در حد فاصل غارهای مرتاریك و مردودر قرار دارد. سنگ‌های شناسایی شده از این غار «چرت» و «ژاسب» است كه بیشتر به صورت تراش‌های ساده، تراش‌های وازده و سنگ مادر دیده می‌شود. ابزارهای سنگی ساخته شده شامل خراشنده‌ها و سوراخ‌كننده‌ها است. علاوه بر مصنوعات سنگی، در كف غار نیز ابزار مثلث شكل استخوانی به دست آمده كه در بخش تحتانی آن سه سوراخ وجود دارد. یكی از این سوراخ‌ها بر لبه جانبی ابزار است. متاسفانه كاربرد این قطعه استخوان مشخص نیست. ابزارهای سنگی شناسایی شده از این غار نیز متعلق به دوره موستری است.

● نیایشگاه مادی

در زیر كتیبه و نقش برجسته داریوش اول، صفه‌ای به بلندی یك متر و نیم وجود دارد كه به صورت خشكه‌چین با سنگ‌های نتراشیده ساخته شده است. راهرویی به عرض یك متر و نیم و طول هفت متر این صفه را به دو بخش تقسیم كرده است. در انتهای این راهرو، اتاقی به ابعاد ۵/۶×۵/۳ متر قرار دارد كه دو طرف آن را شكاف كوه و انتهای آن را دیواری به عرض یك و نیم متر مسدود می‌نماید. با توجه به شباهت سفالینه‌های به دست آمده از این بنا با سفالینه‌های مادی «گودین تپه» كنگاور و «نوشیجان» ملایر می‌توان آن را به دوره ماد نسبت داد. هیات آلمانی بنای مذكور را نیایشگاهی از دوره ماد می‌دانند.

● نقش برجسته و كتیبه داریوش اول

این نقش برجسته دوره هخامنشی یكی از با ارزش‌ترین یادگارهای ادبی و تاریخی ایران است كه در دامنه كوه بیستون حجاری شده است. سنگ‌نگاره داریوش اول شش متر طول و ۲۰/۳ متر عرض دارد. در سمت چپ صحنه این سنگ‌نگاره، تصویر داریوش به ارتفاع ۷۸/۱ متر حجاری شده است. وی تاج كنگره‌داری بر سر و پیراهن بلندی بر تن دارد. ریش او مجعد و چهار گوش است. او دست راست را به علامت احترام بالا برده و در دست چپش كمانی را گرفته و پای چپش را بر روی سینه «گئومات مغ» نهاده است. در پشت سر داریوش «وینده‌فره‌نه» كمان‌دار و «گئوبروه» نیزه‌دار- از جمله هفت‌تنی كه در براندازی گئومات شركت داشتند- ایستاده‌اند. در زیر پای چپ داریوش، گئومات مغ به پشت خوابیده و به علامت تسلیم دست‌هایش را بالا برده است. پشت سر او نیز صف اسیران- با گردن‌ها و دست‌های از پشت بسته- دیده می‌شود. در بالای سر هریك از این اسیران و در زیر تنه گئومات مغ و نیز بر روی دامن اسیر سوم نام و نقش پادشاه شورش‌گر و جایی كه در آنجا شورش كرده، ذكر شده است.

در بالای سر اسیران، تصویر نمادینی از اهورا مزدا در حال اهدای حلقه قدرت به داریوش حجاری شده و داریوش نیز دست راستش را به نشانه نیایش اهورا مزدا بلند كرده است. این سنگ‌نگاره در طول زمان تكمیل شده است. در آغاز داریوش تنها به نقوش فوق به جزء نقش «سكونخا» اكتفا كرده، در این زمان تنها به نقر نبشته‌ای كوتاه به خط میخی عیلامی در فضای بالای سر خود فرمان داده بود.

در این نوشته داریوش به معرفی خود و خاندانش می‌پردازد و در حقیقت با این نوشته مشروعیت خود را اعلام می‌كند. پس از آن شرح فتوحاتش را به خط میخی عیلامی در سمت راست سنگ‌نگاره و در مرحله بعد با خط میخی بابلی در سمت چپ سنگ‌نگاره نقر می‌كند. در مرحله نهایی نیز در زیر نقوش برجسته، شرح فتوحاتش را به خط میخی و به زبان فارسی باستان نقر می‌كند.

هنوز سنگ‌تراشان هخامنشی در حال نوشتن خطوط بر سینه كوه بودند كه سكاها دوباره سر به شورش گذاشتند. داریوش در سال ۵۱۹ ق. م «سكونخا» شاه سكاها را شكست داد و این رویداد را بی‌درنگ به سنگ نبشته اضافه كرد. چون جایی برای اضافه نمودن تصویر شاه سكایی باقی نمانده بود، داریوش دستور داد تا بخشی از متن عیلامی را پاك و آن را در سمت چپ قسمت پایین، كنار متن فارسی باستان از نو نقر كنند و به جای متن عیلامی، تصویر «سكونخا» را حجاری كنند. در این سنگ نبشته، داریوش ابتدا به معرفی خود و خاندانش می‌پردازد و سپس واقعه قتل گئومات مغ را كه پس از مرگ «كمبوجیه» سلطنت را غصب كرده بود، شرح می‌دهد. پس از آن به شرح جنگ‌هایی كه بر ضد بزرگان و امرای یاغی كرده بود، می‌پردازد و در خاتمه به هر كس كه این كتیبه بزرگ را محو كند، نفرین می‌كند.

● نقش برجسته هركول

این نقش برجسته دوره اشكانی كه در سال ۱۳۳۷ ش به هنگام احداث جاده همدان- كرمانشاه شناسایی شد، مرد نیرومند كاملاً عریانی را نشان می‌دهد كه در زیر سایه درختی و بر روی نقش شیری لم داده است. در پشت سر این شخصیت، كتیبه و نقش‌هایی حجاری شده است. این نقش‌ها شامل درختی است كه بر شاخه آن كمان‌دان و تیردانی آویزان است و در كنار درخت گرز مخروطی شكل گره‌داری نقش شده است. كتیبه به خط یونانی در هفت سطر بر روی لوحی- شبیه به شكل معابد یونانی (سنتوری شكل) نوشته شده است. مضمون این كتیبه چنین است: «به سال ۱۶۴ ماه پانه موی هركول فاتح درخشان به وسیله هیاكنیتوس پسر پانتیاخوس به سبب نجات كل امن فرمانده كل این مراسم برپا شد.»

● نقش برجسته مهرداد دوم

این نقش برجسته دوره اشكانی كه در پایین نقش برجسته داریوش اول در كوه بیستون دیده می‌شود، از دوران مهرداد دوم به یادگار مانده است و به سال‌های ۱۲۳ تا ۱۱۰ ق. م تعلق دارد.

در این صحنه، در برابر مهرداد دوم چهار نفر از ساتراپ‌های محلی به ترتیب اهمیت و جایگاه در پشت سر هم قرار دارند؛ نیمرخشان به سوی مهرداد و نیمی از صورت مهرداد نیز به طرف آنها است. مهرداد دست راست خود را به حالت احترام بالا برده است. نفر اول، «گودرز اول» ساتراپ ساتراپ‌ها است. نام نفر دوم كاملاً محو شده است. نفر سوم «میترادات» است. لقب او در این كتیبه «پپیس تومینوس» به معنی مورد اعتماد شاه آمده است. در دست وی تصویر «نیكه» (الهه پیروزی) دیده می‌شود كه حلقه روبان‌داری در دست دارد. نفر چهارم «كوفاساتس» نام دارد و لقب ندارد. این نقش برجسته در حقیقت واگذاری قدرت از طرف مهرداد را به هر یك از این بزرگان نشان می‌دهد. متاسفانه قسمت مهم این نقش برجسته در سده هجدهم میلادی جهت نوشتن وقف‌نامه شیخ علی‌خان زنگنه- صدراعظم شاه سلیمان صفوی- تخریب شد. این متن حاكی از وقف عایدات دو دهكده برای مخارج و نگه‌داری كاروانسرای بیستون است.

● نقش برجسته گودرز در بیستون

در قسمت شرقی نقش برجسته مهرداد دوم، بر روی همان صخره نقش گودرز دوم اشكانی (۵۱- ۴۶ م) همراه با كتیبه‌ای به خط یونانی حجاری شده است. این نقش برجسته، صحنه پیروزی گودرز دوم را بر رقیبش مهرداد نشان می‌دهد. گودرز سوار بر اسب است و با نیزه‌ای به سوی دشمن حمله برده و او را از اسب سرنگون كرده در بالای سر گودرز، الهه نیكه با تاج گلی در دست در حال پرواز است. در پشت سر این دو، یك سوار نیزه به دست خیز برداشته است و در پایین آن نیز سوار دیگری دیده می‌شود. این نقش برجسته دارای كتیبه‌ای به خط یونانی است. مضمون كتیبه چنین است: «مهرداد پارسی … گودرز شاه شاهان، پسر گیو».

● نقش برجسته بلاش

در دامنه كوه بیستون و در قسمت شمال شرقی نقش برجسته گودرز، تخته سنگ چهار ضلعی نامنظمی دیده می‌شود كه در سه طرف آن نقوشی حجاری شده قرار دارد. نقش میانی، «بلاش» شاه اشكانی را به حالت تمام رخ با گردن‌بندی بر گردن و كمربندی به كمر نشان می‌دهد. لباس او از پایین به بالا تنگ و چسبان است و شلوار گشادی كه در قسمت مچ پا بسته شده، به تن دارد. این شخص پیاله‌ای در دست چپ گرفته و دست راست را به طرف آتش‌دان دراز كرده است. بر روی این آتش‌دان، كتیبه‌ای به خط پهلوی اشكانی به این مضمون نقر شده است: «این پیكره ولخش شاهنشاه پسر ولخش شاهنشاه نوه …». به علت محو بودن آخر كتیبه، مشخص نیست كه این تصویر متعلق به كلام بلاش است. در سمت چپ نقش بلاش، بر ضلع دیگر تخته سنگ، نقش دیگری دیده می‌شود. بیننده تصور می‌كند این شخص در حال گام برداشتن به طرف شخص میانی است. این شخص دارای لباسی شبیه شاه اشكانی است. وی دست راست را به طرف بالا گرفته و یك شیء در دست چپ دارد. در سمت راست نقش میانی، سومین نقش حجاری شده است. این شخص نیز در حال حركت به سوی شخصیت میانی است. او نیم تنه‌ای- تا روی زانو- بر تن و كمربندی به كمر دارد. دست چپ او دیده نمی‌شود و شیء در دست راست دارد.

● فرهاد تراش

این صفحه به طول دویست و عرض سی متر در دامنه كوه بیستون تراشیده شده است. در دامنه این صفحه، سكوی خاكی قرار دارد كه در جلو آن دیواری به طول صد و پنجاه متر ایجاد شده است. این دیوار با استفاده از بلوك‌های سنگی تراشیده و لاشه سنگ به همراه ملاط گچ ساخته شده است. بر روی برخی از بلوك‌های سنگی، علایم سنگ‌تراشان ساسانی به اشكال مختلف نقش شده است. در دو طرف این صفحه تراشیده، چند سكوی پله‌دار خشن در سنگ كنده شده كه از آنها برای نشستن به هنگام تراشیدن دیوار صفحه استفاده می‌شد. بر روی این صفحه تراشیده، اثر قلم‌های سنگ‌تراشان و همچنین گودی‌های مخصوص قرار دادن گوه‌های چوبی جهت برش سنگ‌ها به وضوح دیده می‌شود. وجود سطوح ناصاف و سكوهای روی صفحه نشان می دهد كه این صفحه ناتمام رها شده است.

ولی بخش‌های فوقانی آن تقریباً‌ رو به اتمام بوده است. در دامنه این صفحه تراشیده و بر روی صفه خاكی تعداد زیادی بلوك سنگی، ساقه ستون و پایه ستون‌های نیمه كاره دیده می‌شود. اگرچه اهالی محل معتقدند این صفحه تراشیده اثر «فرهاد سنگ‌تراش» است كه از عشق شیرین- ملكه خسروپرویز- كوه را به همان گونه كه فردوسی و نظامی گفته‌اند، تراشیده است؛ ولی شواهد باستان‌شناختی نشان می‌دهد منظور از پرداختن این صفحه، نوشتن و نمایاندن یك واقعه تاریخی مهم بوده كه توسط خسروپرویز- شاه ساسانی- ایجاد شده است. همچنین از سنگ‌های كنده شده برای ساختن بناهایی چون پل خسرو، كاخ خسرو، پل بیستون و سد گاماسیاب در بیستون استفاده كرده‌اند. تمام این بناها نیز مانند صفحه تراشیده معروف به فرهادتراش، نیمه كاره رها شده و هرگز تكمیل نشده‌اند.

راضیه جویباری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.