دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

فرهنگ اسلامی و احیای ارزشها


فرهنگ اسلامی و احیای ارزشها

خود آگاهی عامل حركت فرهنگی است خود آگاهی در مرحله انتخاب ,به نظریه درحدود شناخت از واقعیت می پردازد, سپس با تأثیر گذاری برواقعیت خود را می آزماید , این آزمون گاهی به صورت ساخت ماشین جدیدی آشكار می گردد كه مقدمه تحول كاربردی بالاتری خوهد بود

در اسلام عمل و اقدام در مورد تشكیل فرهنگ رشد یافته از وضع نظریه دراین مورد مهم‌تر است ولی هرگونه اقدام عملی در این مورد نیاز به وضع نظریه دارد. دراین مختصر سعی برآن است، تا با الهام از سنت قرآنی و اسلامی كه در فرهنگ اسلامی عمل از نظریه مهم‌تراست و در این میان تجربه دینی در تنظیم فرهنگی نقش مهمی دارد را همواره مدنظر داشته باشم و كوشش شده تا نقش اساسی تجربه دینی را در تشكیل فرهنگ مناسب در جهت تدارك وجدان جمعی و احیای ارزشهای فرهنگی عرضه نمایم. هر چند بنظر میرسد در آغاز راه قرارداریم. امیدوارم در این جاده ناهموار به بیراهه نرفته باشم.

● عناصر ثبات و تغییر

در صورتی كه به عوامل تغییر در فرهنگ معتقد نباشیم ناگزیر تنها از طریق عناصر ثبات، به چارچوبی بسته از ارزشها هدایت می‌شویم كه یا در تاریخ و همچنین در آینده ثابت فرض می‌شود و یا برای تحقق ارزشهای ثابت در جامعه‌ای كه تغییرات در آن وجود دارد عناصری از تغییر و ثبات وارد می‌گردد تا جامعه به سوی ارزشها هدایت گردد كه در طول زمان قابل تغییرنباشد. ولی اثبات ارزشها كه در طول تاریخ و یا در آینده ثابت فرض شود كاری مشكل است، قائل شدن به اینكه ارزشهای ثابت اصیل است و ارزشهای جدید واقعیت ندارد عنصر اصلی این قبیل نظریات است. ارزشهای ثابت چه درونی و در انتظار تحقق باشد و چه جزء اساسی واقعیت جمعی فرض گردد به دلایل درونی وبیرونی و با اثبات جهانی در حال افزایش كه با استناد به تاریخ و مستندات علمی بدست می‌آید از جانب قائلین به نظریه دیگری، قابل نفی به نظر می‌رسد.

ولی جهان در حال افزایش در صورتی اثبات می‌گردد كه در سلسله زمانی در تبدیل ارزشها به یكدیگر نظمی وجود داشته باشد. دلیلی در دست نیست كه در تبادل ارزشها در زمان، تحولی بدون نظم صورت گرفته باشد، اگر چنین باشد در طول تاریخ سلسله‌ای از هرج و مرج ها تصادفاً به تحول منجر شده است. اگر انسان در تاریخ، وجداناً و به عنوان موجودی اجتماعی رشدكرده باشد، این رشد بدون توجه به عنصر نظم قابل اثبات نخواهد بود، البته تاكنون چنین تحقیق مؤثری در جامعه‌ای خاص پیروزمندانه حاكم نشده است.

به نظر می‌رسد هر یك از این نظریات كه به اصالت ثبات و یا اصالت تغییر می انجامد معارض با دیگری است و هر یك به سادگی قابل دفاع نمی باشد. می بایست كوشش كنیم از میان این ابهامات و تعارضات كه خانواده بشری در آن قرارداردگریزگاه مناسبی پیداكنیم .

● زمان و فرهنگ

اكنون اثبات زمان به صورتی كه آینده تكرار ساده وقایع گذشته نباشد با حجم اطلاعات موجود و واقعیت عظیم تغییر و امكان تنظیم ارزشها چندان مشكل نیست. جدال در مورد مفهوم زمان فلسفی شاید تا آینده‌ای بعید اذهان را به خود متوجه كند لیكن زندگی فردی و جمعی در گسترش زمانی، همواره، عناصر ارزشی جدیدی را از میان امكانات گسترده پذیرا می‌گردد، ولی پذیرای ارزشهای جدید فی نفسه به معنی نظم نیست همچنین این تصدیق به تنهایی جهانی بسته از ارزشهارا نفی نمی‌كند.

تنها راه خارج شدن از این بن بست قائل شدن به زمان فرهنگی است كه در آن عناصر ثابتی از ارزشها، ضامن تغییرات ارزشهای متغیر هستند و از مناسب ارزشهای ثابت ومتغییر تحول فرهنگی بدست می‌آید. زمان فرهنگی اگر تكرار ساده وقایع گذشته نیست، افزایش ارزشهایی است كه با تنظیم آنها امكان تحول فرهنگی وجود دارد واین امر به ارتباطات مناسب ارزشهای ثابت و متغییر بستگی دارد. قدم اول این است كه بدانیم كیفیت تولد عناصر ارزشی جدید در حیاط جمعی چگونه است ؟

خواهیم دانست كه عواملی درونی و خارجی وجود دارد كه باعث تولد ارزشهای می‌گردند كه قبلاً وجود نداشته‌اند. از میان عوامل خارجی به « تكنولوژی » و از میان عوامل درونی به « خودآگاهی » می پردازیم .

● تكنولوژی و خود آگاهی

تكنولوژی در گسترش تاریخی روندی متكامل و ملموس داشته است. اگر قائل باشیم كه علرغم رشد تكنولوژی در جامعه مفروض، آن جامعه از نظر فرهنگی متوقف و یا رو به قهقرا تصورگردد ولی بدون شك درگسترش زمانی و با نادیده گرفتن بحرانهای اقتصادی موقت، منكر رشد و تدریج منظم تكنولوژی نمی‌توان بود و چون صنعت محصول تفكر وعمل خود آگاهانه انسانی است می‌توان گفت خود آگاهی به عنوان عاملی درونی، تحول تكنولوژی را تضمین می‌كند و ضامن حركت رو به رشد آن است. البته هستند قائلیل به اینكه، غولی به نام ماشینیسم وجود دارد كه خود را ترمیم می‌كند و رشد یابنده است ولی اگر ماشین خود ضامن بقای خود باشد، انسان كه تابعی از آن است اجباراً فاقد صفاتی نظیر نظام بندی، هدف داری، آرمان گرایی، خلاقیت و آگاهی خواهد بود. با پیروزی این نظریه انسان در غول ماشینیسم ذوب خواهدشد و جستجوی عوامل درونی در فرهنگ، به شكست خواهد انجامید. چون جوامعی وجود دارد كه غول ماشینیسم در آنها مدتها با نظم رشد پیدا كرده است، تصور اشتباهی پیش آمده كه این روند می‌تواند خود به خود رشد منظمی داشته باشد، در جریان این رشد اگر دخالت عامل درونی وانسانی را حذف كنیم در توجیه آن دچار معضل خواهیم شد. انسان در جستجوی رفاه و زندگی بهتر همواره، به نظریه‌پردازی و اقدام در مورد ساخت مصنوعات جدید مشغول است، پس ساخت مصنوعات از نیاز وی سرچشمه می‌گیرد. این نیاز نخست در نظریه‌ای تبلور می‌یابد كه ساخته و پرداخته ذهن نیازمند اوست. انسان برای رشد و تعالی خود، تغییراتی در مصنوعات خود ایجاد می‌كند كه نهایتاً موجب تعالی وی نیز خواهد شد. لذا به نظر می‌رسد تاكنون به عوامل درونی در فرهنگ كمتر از آنچه شایسته بود ، توجه گردیده است كه از مهمترین آنها «خود آگاهی » است .

به اعتقاد من،این رابطه میان عوامل درونی و بیرونی در فرهنگ اسلامی می‌تواند تا به آنجا پیش رود كه به نوعی وجدان جمعی منجر گردد كه هم اكنون پرداختن به این موضوع عجولانه به نظر می‌رسد، ولی این وجدان جمعی در مقاطعی از تاریخ و خصوصاً در صدر اسلام تشكیل شده است و تلاش برای تشكیل مجدد آن مهمترین وظیفه مسلمانی است. ما همواره محتاج آن هستیم كه تغییراتی را كه در جهان خارج به تحول منجر می‌گردد كاملاً زیر نظر داشته باشیم و حتی اختلاف سلیقه در مورد نوع نظریه ارزشی‌مان نبایستی در این امر مانع ایجاد كند. یافتن نظم در تكنولوژی با شكل دادن به روند آتی آن تفاوت دارد، اگر نظم و تحول در روندآن وجود دارد عناصر جدیدی در مسیر زمانی به خود می پذیرد كه الزاماً نمی‌توان آینده‌ای دور را از تنظیم گذشته آن نتیجه‌گیری نمود. آینده تكنولوژی مانند هر مجموعه ای از وقایع كه منظم و متحول است به صورت انتخاب یك امكان از چندین امكان خود نمایی می‌كند، خودآگاهی می كوشد بهترین امكان را از میان امكانات موجود انتخاب كند، به صورتی كه منطبق با نیازها وعملی تر و اصولی باشد و راه دیگری برای بیان وقایع منظم ومتحول فرهنگی به نظر نمی رسد .

رابطه میان عوامل درونی و بیرونی در فرهنگ اسلامی می تواند تا آنجا پیش رود كه به نوعی وجدان جمعی منجر گردد.

خود آگاهی عامل حركت فرهنگی است . خود آگاهی در مرحله انتخاب ،به نظریه درحدود شناخت از واقعیت می‌پردازد، سپس با تأثیر گذاری برواقعیت خود را می آزماید ، این آزمون گاهی به صورت ساخت ماشین جدیدی آشكار می گردد كه مقدمه تحول كاربردی بالاتری خوهد بود. ارتباط نظریات و تحول آنها در ارتباط با رشد كیفی ابزارماشینی، از عوامل درونی فرهنگی و از همه مهمتر خود آگاهی تأثیر می‌پذیرد پس ساخت و تكمیل نظریه و آزمونهای لازم كاربردی و پیروزی نظریاتی كه موفقیت حاصل می‌كند به كمك خود آگاهی به ثمر می‌رسند. حال باید دید كه خودآگاهی چیست و چگونه عمل می‌كند.

● خود آگاهی و ارزشها

خودآگاهی منبع دانسته‌ها و ارزشهایی است كه می‌توانند با یكدیگر ارتباط برقرار كنند، خودآگاهی قابلیت آنرا دارد تا خود و ماورای خود را تنظیم و هدفمند نماید. ممكن است در خودآگاهی كلیتی از دانسته‌ها تشكیل شود كه ارزشهایی مرتبط با آن دانسته‌ها وجود داشته باشد كه برآن نام « مذهب » می گذارم. گروهی از مردم كه در اصول ارزشی و دانسته‌های خود اتفاق نظر دارند دریك طبقه ارزشی قابل تشخیص‌اند كه معمولا به نام مشخص می‌شود. ارزشها محصول مستقیم نسلهای گذشته وتاریخ است حتی اگر فردی پیرو مذهب رسمی نبوده، و ارزشهای خاص خود را داشته باشد بهرحال آن ارزشها را در نوع تربیت و خانواده ویا در تقابل با ارزشهای كه بر گذشتگان حاكم بوده، و استمرار آن هم اكنون ملموس می‌باشد بدست آورده است. حتی با ظهورانقلاب از ارزشهای گذشته به طور كامل منفك نمی‌شویم، با ظهورپیامبر اسلام در آداب و رسوم اعراب تغییرات زیادی بوجودآمد وبا اینكه تغییرات ارزشی فراوان پیدا شد و دانسته‌های مردم نیز دچار تحول اساسی گردید لیكن جامعه ارتباط خود را با گذشته حفظ نمود. نظام ارزشی مجموعه‌ای از تجارب است، كه اگر كمتر تجارب مستقیم باشد تجارب گذشتگان و افزایش‌هایی است كه آنها درگیر و دار وقایع و ضرورت‌های عصر خود در نظام ارزشی، ناچاراً پذیرا شده‌اند، این افزایشهای در مذاهب رسمی به نحوی است كه به اصول ارزشی خدشه‌ای وارد نگردد. هر چند اصول ارزشی ثابت بدون تغییر می‌مانند و ارزشهای جدید به آنها اضافه می‌گردد كه محل مناسب خود را در كلیت پیدا می‌كنند.

هم ارزشها از ارزشها زائیده می‌شوند و هم دانسته‌ها و تجارب جدید هنگامی كه عمومیت یابد، ضرورتهایی ایجاد می‌كند كه برآن اساس ناگزیر ارزشهای جدید ایجاد می‌گردد، پس از ایجاد و تداوم گاهی همین ارزشها اصالت پیدا می‌كنند. ولی دانسته‌ها چگونه می‌تواند به ایجاد ارزشهایی مدد رساند كه امكان اصیل بودن آنها وجود دارد؟ بزودی به این مطلب پرداخته می‌شود.

چون شرط اساسی ایجاد ارزشهای جدید، توافق آنها با ارزشهای پیشین و اصول ارزشی است، نبایست برایجاد ارزشها، نام بدعت نهاده شود. اگر درست باشد كه ما در جهانی در حال افزایش زندگی می‌كنیم ولااقل لازم است تجارب علمی و عملی جدیدی داشته باشیم كه ضرورتا ًدانسته‌های جدیدی تولید می‌كند، در صورتی كه به بهانه بدعت بخواهیم هر نوع دانسته و یا ارزش جدید را بدون شناخت ضرورتهایی كه منجر به آن شد، نفی‌كنیم، بیم آن وجود دارد كه به اصول ثابت ارزشی خیانت كرده باشیم و امواج سهمگین ضرورتها، اصول ارزشی را تهدید كند. وفادار بودن به اصول ارزشی با افزایش ارزشها و قائل شدن به ارزشهای جدیدمانعه الجمع نیست.

● دانسته ها و فرهنگ عمومی

به غیر از كیفیت ایجاد ارزشهای جدید به كمك ارزشهای قبلی كه به تعبیر من حركتی از درون (خودآگاهی ) به بیرون ( جمعی شدن ارزش ) است حركت دیگری وجود دارد كه هر چند در ارتباط با خارج شكل می‌گیرد ولی در مرحله تولید ارزش مانند هر فرآیند ارزشی دیگر حركتی ار درون به بیرون و افزایش جهان درونی است واز اسباب این حركت ،دانسته‌های می‌باشد. در اینجا موضوع مهم دانسته‌های تئوری و كاربردی علمی و مسائلی كه در زمینه امكان زایش ارزشها توسط آنها وجود دارد می‌پردازم.

در جوامعی كه در خلال چند قرن گذشته دانسته‌های علمی به تدریج ایجاد و باعث تغییرات فرهنگی شده است هنوز این مسئله وجود دارد كه چگونه این قبیل دانسته‌ها كه محصول مشاهده خارجی است قابلیت انطباق با فرآیند های فرهنگی درونی را پیدا می كند ، حتی در مورد ارزشهای تشكیل شده تفاسیر مختلفی وجود دارد كه هنوز به وحدت نظر نرسیده است، دراین قبیل جوامع كلیت ارزشی به وسعت كمی و كیفی كلیت ارزشی موجود در جوامع اسلامی نیست پس در وضعیت فعلی این تعارض در جوامع اسلامی حادتر است. ضمناً مشكل دیگری وجود دارد، ما اكنون با حجم زیادی اطلاعات تئوریك و كاربردی علمی مواجه هستیم كه هنوز به دانسته‌های ما تبدیل نشده‌اند، ما مجبوریم در جهان خشن كنونی در اسرع وقت نسبت به هضم كلیه این اطلاعات كه محصول بی اطلاعی بیش از پنج قرن ما از نحوه تشكیل آنها بوده اقدام نمائیم.

نویسنده : بهروز آزادی

پی نوشت :

۱ـ سوره الرحمن ،آیه۲۹

۲ـ سوره فاطر ،آیه ۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.