شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دوستان قدیمی, میهمان پاکستان


دوستان قدیمی, میهمان پاکستان

آمریکا و طالبان دو روی سکه تحولات

طی دو ماه اخیر مناطق قبیله‌ای پاکستان آماج حملات نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان همراه با ارتش پاکستان بوده است. اگر پیش از این، دولت پاکستان نسبت به حملات طالبان بی‌تفاوت بود و اقتدار کافی یا تمایل به ممانعت از آنها نداشت اما این‌بار سفر اخیر ریچارد بوچر دستیار وزیر خارجه آمریکا و فشارهای وی بر مقام‌های پاکستانی این رخوت و سستی در مبارزه با طالبان را از تن این کشور بیرون کرد. این مقام آمریکایی همچنین با استاندار ایالت شمال غرب نیز دیدار کرد.

وی ضمن بیاناتی دیپلماتیک خواستار تمرکز بر همکاری‌های اقتصادی میان دو کشور شد. بوچر در ادامه سخنان خود از تصویب طرحی به نام ROZ در کنگره آمریکا برای «توسعه» پاکستان سخن گفت که باید با همکاری پاکستان انجام شود. حال این توسعه به چه معناست را شاید بتوان در عبارات زیر خلاصه کرد:

۱) اصلاح و بهسازی فرودگاه‌ها و استقرار تجهیزات مدرن در آن برای فرود و پرواز هواپیماها و نیز ارائه تسلیحات جدید به دولت پاکستان برای آغاز یک نبرد تمام عیار با طالبان که قرار است به زودی به اجرا در آید،

۲) ورود ۳۲ افسر از نیروی عملیات ویژه آمریکا به پاکستان برای تعلیم و آموزش ۱۱۶ سرباز ارتش پاکستان. آمریکایی‌ها در منطقه «تاربلا» ۲۰ کیلومتری اسلام‌آباد در حال آموزش سربازان پاکستانی هستند. در واقع آمریکایی‌ها به خوبی دریافته‌اند که بهبود اوضاع امنیتی افغانستان در گرو بهبود یا کنترل حملات طالبان از مناطق قبیله‌ای این کشور است که هم‌مرز با افغانستان است. افزون بر این، مایکل مولن رئیس ستاد ارتش آمریکا هم در ماه سپتامبر برای بررسی همکاری‌های امنیتی به پاکستان رفت. در واقع سفر پیاپی مقام‌های آمریکایی را می‌توان در راستای استراتژی دولت آمریکا مبنی بر تدارک یک عملیات علیه طالبان شمرد.

گروهی به نام «گروه متخصصان آسیای جنوبی» در واشنگتن، پاکستان را «بزرگ‌ترین چالش » دولت آینده آمریکا نامیده است. این گروه مطالعاتی معتقد است باید کمک‌های مالی به این کشور را تا زمانی که خود را متعهد به مبارزه با شورشیان نکند قطع کند. بر اساس گزارش این گروه «ارتش پاکستان باید بفهمد که شکست در مبارزه با طالبان و تروریست منجر به کاهش یا قطع کمک‌های آمریکا می‌شود... هرچند واشنگتن این پیام را بارها به اسلام‌آباد داده است اما دولت بعدی محکم‌تر و آشکارتر منتقل می‌کند».

پاکستان در حال حاضر در چند محور گرفتار است:

۱) کشمیر: اوضاع این کشور نه تنها وضعیت کشمیر را به حاشیه برده بلکه زمینه‌ساز بازگشایی مرز دو کشمیر (در هند و پاکستان) شد.

۲) بحران اقتصادی که در صورت عدم‌ارائه کمک خارجی می‌تواند منجر به فروپاشی اقتصادی این کشور شود.

۳) درگیری با طالبان و افزون بر آن حملات موشکی آمریکا به مناطق قبیله‌ای این کشور. ۴- اتهام حمایت از تروریسم در افغانستان. این مورد آخری از آنجا اهمیت می‌یابد که دریابیم پاکستان به شدت از همکاری قطب هند- افغانستان هراسناک است و پر بیراه نیست که سیستم اطلاعاتی این کشور (ISI ) از توهم چنین واهمه‌ای به کارشکنی در افغانستان بپردازد. نمونه آن را می‌توان در انفجار در برابر سفارت هند در کابل دید. از سوی دیگر، این برداشت وجود دارد که ارتش پاکستان دیگر بر شورشیان طالبان کنترل ندارد اما می‌تواند بر شدت و ضعف حملات آنها تاثیر داشته باشد.

بد نیست به نقل از Foreign Affairs جمله‌ای از پرویز مشرف رئیس‌جمهور سابق اشاره شود که در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۱ - زمانی که ایالات متحده تصمیم به حمله به طالبان افغانستان گرفت - خطاب به ملتش از همکاری پاکستان و آمریکا سخن گفت و افزود: «ما به این دلیل به همکاری با آمریکا همکاری کردیم که مانع اتحاد هند با آمریکا شویم».

در واقع این اتحاد، اتحادی تاکتیکی برای عبور از بحران بود.

از سوی دیگر هرچند پاکستان گاهگاهی با اقدامات آمریکایی‌ها مخالفت می‌کند اما این مخالفت بیشتر مصرف داخلی داشته و برای رفع نگرانی‌ها و خشم مردم این کشور از اقدامات ایالات متحده است. اما این کشور در ارائه کمک به آمریکایی‌ها بیکار ننشسته و به تعبیر آسیا تایمز در حال فراهم کردن کمک‌های سخت‌افزاری در حمله احتمالی آینده به مواضع طالبان است چرا که در ۳۵ کیلومتری اسلام‌آباد مرکز مهندسی و ساخت و لجستیک نیروهای مسلح پاکستان است که شش هزار نفر در آنجا کار می‌کنند. در این منطقه ارتش پاکستان در حال ساخت تانک‌های رزمی، خودروهای زرهی و غیره است.

به‌رغم این تدارکات اما به نظر می‌رسد پاکستان چندان تمایلی به نبرد با طالبان ندارد چرا که تاکنون نه تنها نتوانسته از نبردهای خود علیه مناطق قبیله‌ای و پایگاه طالبان به نتیجه‌ای ملموس دست یابد بلکه محصول آن تشدید حملات انتحاری در این کشور و نیز در افغانستان است.

از سوی دیگر، پاکستان با چنان بحران اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند که بیشتر صلاح می‌داند به جای درگیری زمان را بخرد و بتواند با این گروه به توافقی دست یابد تا این بحران اقتصادی را از سر بگذراند. عمق بحران اقتصادی پاکستان به‌گونه‌ای است که دو هفته پیش وزیر دفاع این کشور در جلسه پارلمان ابراز داشت که در صورتی که آمریکا کمک‌های خود را از پاکستان دریغ کند، این کشور طی سه روز فرو خواهد پاشید. «خرید زمان» و «توافق با طالبان» ظاهرا جنبه عملی یافته است به این دلیل که آسیاتایمز در جدیدترین تحلیل خود چنین آورده است:

ـ «دو نفر از رهبران طالبان- حافظ گل بهادر در وزیرستان شمالی و مولوی نظیر در وزیرستان جنوبی- که در زمره رقبای بیت‌الله محسود (رهبر طالبان پاکستان) هستند با آتش‌بس موافقت کرده‌اند». تحولات داخلی زرداری- رئیس‌جمهور- را به این نتیجه رسانده که «طالبان دست بالا دارد». شاید به تعبیر اکونومیست بتوان حملات آمریکا را به مثابه روحیه دادن به ارتش پاکستان تلقی کرد. اکونومیست بر این باور است که در استراتژی پاکستان در مبارزه با تروریسم ابهاماتی وجود دارد که ایالات متحده را نیز سردرگم کرده است. «پاکستان به جای طالبان، القاعده را دستگیر می‌کند.

این در نزد یک خارجی زمانی تناقض‌آمیز می‌نماید که اسلام‌آباد در حال نبرد با طالبان و عوامل آنهاست یعنی کسانی که ۱۵۰۰ سرباز پاکستانی را تاکنون کشته‌اند. سیستم اطلاعاتی این کشور (ISI) از یکسو سیاست از بین بردن شبه‌نظامیان در داخل را پیش گرفته اما از سوی دیگر استخدام و به‌کارگیری آنها در صحنه خارج از این کشور را در نظر دارد».

نظرسنجی‌ها نشان داده که ۴۸ درصد مردم خواستار مبارزه ارتش با افراط‌گرایان هستند در حالی که ارتش خود به دو دسته تقسیم شده است. سال گذشته چندصد نفر ارتشی به عضویت طالبان درآمدند. به‌طور خلاصه، اویس غنی استاندار شمال‌غرب در پیشنهادی به آمریکا می‌گوید باید راه پاکستان مبنی بر تعامل و توافق با صلاح‌الدین حقانی و سایر رهبران قبیله‌ای را در پیش گیرد. اطهر عباس سخنگوی ارتش پاکستان نیز گفت: «خطای ارتش همانا قطع معامله با شبه‌نظامیان بود... امیدواریم ارتش بتواند به تعامل دیگری با محسود برسد».

در نهایت شاید بتوان یک راه حل برای بحران پاکستان متصور بود و آن همان مذاکره با طالبان است؛ روشی که در حال حاضر در افغانستان میان دولت این کشور با طالبان در جریان است. به‌طور خلاصه آمریکا می‌تواند:

۱) توهمات امنیتی ناشی از همکاری هند- آمریکا- افغانستان و نیز اتحاد روسیه- ایران را برای ارتش پاکستان بزداید تا از نقش و نفوذ آنها بر طالبان برای برقراری صلح در دو کشور پاکستان و افغانستان استفاده جوید.

۲) برقراری مذاکره میان دولت پاکستان با رهبران طالبان مستقر در این کشور.

۳) ترغیب و تشویق و تجهیز رهبران قبیله‌ای برای مبارزه با طالبان و همکاری با دولت؛ روشی که در عراق به‌کار گرفته شد و در هفته گذشته نیز میان لویه‌جرگه‌های افغانستان- پاکستان برقرار بود.

● پاکستان در حسرت دوران مشرف

به نظر می‌رسد پاکستان از پس از دوران مشرف دچار بی‌ثباتی‌ای شده که در تاریخ ۶۱ ساله این کشور پس از استقلال آن بی‌نظیر است. اگر در دوران پرویز مشرف حمله‌ای از سوی طالبان صورت می‌گرفت اما این کشور هرگز نه تنها گرفتار حملات موشکی از سوی آمریکا نبود بلکه در زیر چتر حمایتی این کشور نیز بوده است. پر بیراه نیست که مانموهان سینگ در همان اوان تشکیل دولت غیر نظامی در پاکستان ابراز داشت که ما دیکتاتوری با ثبات را بر دموکراسی بی‌ثبات ترجیح می‌دهیم.

مردم پاکستان در حسرت دورانی هستند که اگر چه دیکتاتوری بود اما ثبات داشت و خاک این کشور دائما مورد حمله ایالات متحده قرار نمی‌گرفت. هر چند در حال حاضر دیگر سخنی از نوازشریف و کشمکش او با دولت زرداری- گیلانی نیست اما سخنی نیز از نقش نواز به میان نیست؛ اگر در دوره مشرف پاکستان به راحتی از کمک‌های مالی آمریکا برخوردار بود اما در دولت غیر نظامی، ایالات متحده کمک‌های خود را مشروط به همکاری پاکستان در مبارزه با تروریسم کرده است. شرطی که وزیر دفاع پاکستان در جلسه استماع پارلمان آن را چنین بیان کرد:

ـ «اگر کمک‌های ایالات متحده از کشور ما دریغ شود، پاکستان ظرف سه روز فروخواهد پاشید». جمله‌ای که انتقاداتی سخت در پارلمان و مطبوعات این کشور را برانگیخت. افزون بر این ذخیره ارزی خارجی پاکستان به حدی کاهش یافته که بر اساس گزارش‌های ارائه شده از سوی منابع پاکستانی تنها ۶ هفته این کشور می‌تواند نیازهای اساسی خود را از خارج وارد کند. پاکستان همچنان در حسرت دوران مشرف است.

محمدحسین باقی