شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
ساختارمند شدن انگیزه های اقتصادی
تجربه مؤفقیتآمیز کشورهای آسیایشرقی و بویژه چین و برخلاف تجربه نه چندان موفق کشورهای اروپای شرقی و بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای انتقال کم هزینه و سریع از اقتصاد برنامهریزی متمرکز به اقتصاد بازار، بیانگر این واقعیت است که صرف انجام اقداماتی چون کاستن از بار تصدیهای دولت، مقرراتزدایی، خصوصیسازی، آزادسازی قیمتها و آزادسازی تجارت خارجی، هرچند که ضروری است؛ اما لزوما نمیتواند موجب افزایش عملکرد اقتصادی یک کشور شود.
در دنیای معاصر فرصتها و کامیابیهای افراد اساسا به این بستگی دارد که چه نهادهایی در جامعه وجود دارند و چگونه عمل میکنند. بازارها برای زندگی مردم بسیار بااهمیت هستند و نهادها نقشی مهم در چگونگی تاثیرگذاری نهادهای کارآمد دارند و موجب ایجاد تفاوت در موفقیت اصلاحات بازار میشوند.
اقتصاد بازار تنها هنگامی میتواند مسأله تخصیص منابع و دستیابی به اهداف اقتصادی جامعه را به نحو مطلوب ساماندهی کند که نهادهای پشتیبانی کننده آن از قبل ایجاد شده باشد. شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرن ۱۹ اقتصاددانان را از نظریهها و عقاید اقتصاددانان نئوکلاسیک ناخشنود کرد و غیر از سوسیالیستها، اقتصاددانان دیگری نیز بودند که با فرضیهها و نظریههای مکتب نئوکلاسیک مخالفت میورزیدند. تحولات اقتصادی این دوران اصول نظری نئوکلاسیک را از نظر تطبیق با واقعیت با تردید روبهرو کرد. در چنین شرایطی دفاع از نظام سرمایهداری که درآن دولت نقش عمدهای نداشته باشد، دور از منطق به نظر میرسید. در این دوران، برای نیل به تغییرات اجتماعی ۲ روش مهم و متفاوت مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت. نخستین روش مبتنی بر تجدید سازمان جامعه از طریق روشهای سوسیالیستی بود. روش دوم بر آن بود تا تغییرات اجتماعی در نظام سرمایهداری را از راه اصلاحات اجتماعی پدید آورد. در این روش هدف آن بود که شرایط موجود را از طریق دخالت دولت در اقتصاد اصلاح کند با اعمال برنامههای اصلاحات اقتصادی امکان حفظ سرمایهداری از طریق بهبود شرایط زندگی برای طبقات کمدرآمد و بویژه تودهها فراهم میآمد و این دقیقا پیشنهاد اقتصاددانان پیرو مکتب نهادی یا نهادیون را تشکیل میدهد.
● نهادگرایی اولیه
در اوایل قرن بیستم، مکتب جدیدی بویژه در امریکا به وجود آمد که در تاریخ اقتصاد به عنوان «نهادگرایی اولیه» معروف است. نهادگراهای جدید در ۳۰ یا ۴۰ سال اخیر به وجود آمدند. نهادگراهای اولیه پیروان مکتب تاریخی اقتصادی هستند که در آلمان و انگلستان قرار داشت و با فرمالیزه شدن وریاضی شدن اقتصاد مخالف بود. در آن موقع اقتصاد را علمی مربوط به چند قضیه میدانستند که نتایج را میتوان از آن قضایا استنباط کرد و به زمینههای تاریخی کمتر توجه میشد و علم اقتصاد محدود به چند فرض و قضیه و نتایج ماحصل از قضیهها بود. ساختار علم اقتصاد بتدریج که رشد میکرد به این سمت و سو گرایش پیدا کرد. آن زمان اعتراضی نسبت به فرمالیزه شدن اقتصاد با عنوان مکتب تاریخی اقتصاد و یا نهادگراهای اولیه شکل گرفت. نهادگراها معتقد بودند این نتایج تاریخی که مورد توجه قرار نمیگیرند ازاهمیت بالایی برخوردارند و در عملکرد اقتصاد، نهادها جایگاه مهمی دارند. نهادگراهای اولیه نفوذ زیادی در علم اقتصاد پیدا نکردند. اقتصاد بویژه در میان دو جنگ جهانی و پس از جنگ دوم جهانی که در واقع زمان اوج گرفتن اقتصاد نئوکلاسیک است، بیشتر به سمت ریاضی واتکا به فرضیهها و قضیهها و فرمالیزه شدن گرایش پیدا کرد. علم اقتصاد در چارچوب این قضیهها رشد زیادی پیدا کرد، پس از جنگ دوم جهانی از نیمه دوم قرن بیستم علم اقتصاد به سمت ریاضی، اقتصاد سنجی و هرچه دقیقتر کردن فرضیههای آداماسمیت بدون توجه به نهادهایی که آداماسمیت آنها را برای رشد اقتصاد ضروری میدانست، گرایشی عمده داشت، بتدریج از دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، برخی اقتصاددانها که آموزش دیده مکتب نئوکلاسیک بودند، به نهادها توجه میکنند.
● مبانی فکری مکتب نهادی
مبانی فکری مکتب نهادی طبق اندیشههای اقتصاددانان پیرو این مکتب بر ۶ اصل مهم و اساسی به شرح زیر متکی است:
۱) اقتصاد باید به عنوان یک سازمان با مجموعه کامل و واحد تشکیلات که تمامی اجزای آن با یکدیگر ارتباط دارد، مورد بررسی قرار گیرد. در این باره، مطالعه یک دوره کامل از یک سازمان را نمیتوان صرفا با بررسی اجزای آن به صورت قسمتهای مجزا و منفصل از یکدیگر قرار داد. به همین ترتیب، فعالیتهای اقتصادی جامعه مجموع تصمیمات فردی برای به دست آوردن حداکثر منافع پولی نیست بلکه فراتر از آن بوده و ناشی از فعالیتهای جمعی میشود که بزرگتر از مجموع اجزای منفصل از یکدیگر است.
۲) مکتب نهادی نقش موسسات و نهادها را در زندگی اقتصادی مورد تاکید قرار میدهد. نهاد تنها یک موسسه برای انجام هدف خاصی نظیر تعلیم، هماهنگی، خدمات اقتصادی، اتحادیه یا بانکی نیست، بلکه الگویی متشکل از رفتار جمعی یا گروهی است که بهعنوان جزء و بخش اساسی یک فرهنگ پذیرفته میشود. نهاد شامل رسوم، عادت اجتماعی، قوانین، روشهای فکری و بهطور کلی روش زندگی میشود. نهادگراها معتقدند که زندگی اقتصادی بهوسیله نهادهای اقتصادی و نه به وسیله قوانین اقتصادی کلاسیکها و نئوکلاسیکها کنترل میشود. بنابراین، در تجزیه و تحلیل اقتصادی، رفتار گروهی است که روش زندگی را تحتتاثیر قرار میدهد و لذا در مقایسه با فلسفه فردگرایی مطلق کلاسیکها و نئوکلاسیکها در نزد نهادگرایان رفتارهای جمعی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
۳) نظریه تکامل داروین در تجزیه و تحلیل اقتصادی باید مورد استفاده قرار گیرد؛ زیرا جامعه و نهادهای آن دائما در حال تغییر نیستند. به جای وجود تعادل همواره حرکت و تغییر وجود دارد. این مکتب با نظریه تعادل ایستای اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک که به دنبال کشف حقایق ابدی و ازلی اقتصاد بوده و هیچ گونه توجهی به تفاوتهای زمانی و مکانی و تغییراتی که دائما تحقق مییابند، معطوف نمیداشتهاند، به مخالفت بر میخیزد. تکامل نهادهای اقتصادی باید زمینه اصلی تحولات اقتصادی را تشکیل دهد.
این روش مستلزم دسترسی به اطلاعاتی در زمینه اقتصاد، تاریخ، انسانشناسی، علوم سیاسی، جامعهشناسی، فلسفه، روانشناسی و روانشناسی اجتماعی است. بنابراین مکتب نهادی نظریه کلاسیکها و نئوکلاسیکها را، مبنی بر وجود تعادل ساکن و عادی در جامعه اقتصادی مردود دانسته و به جای آن بر اصل سلسله علل یا تغییرات تراکمی که در جریان حصول به هدفهای اجتماعی و اقتصادی ممکن است به نتایج مثبت یا منفی منجر شود، تکیه میکند. به عبارت دیگر، تعدیل کمتر یا بیشتر از مقدار لازم برای حصول به تعادل در زندگی اقتصادی انحراف از تعادل به شمار نمیآید، بلکه این نوع انحراف خود عادی هستند.
۴) بیشتر مکاتب اقتصادی در نظام سرمایهداری بر پایه فرضیههای مورد استفاده در نظریههای خود وجود هماهنگی در منافع افراد جامعه را استنتاج میکنند، در حالیکه مکتب نهادی معتقد به وجود تضاد منافع است و انسان را موجودی اجتماعی و تعاونی می داند که برای حفظ منافع متقابل و مشترک خود با دیگران اقدام به تشکیلات گروهی میکند. با این وجود، میان منافع گروههای مختلف جامعه نظیر بنگاههای بزرگ در مقابل بنگاههای کوچک، مصرفکننده در مقابل تولیدکننده، کشاورز در مقابل شهرنشین و کارفرما در مقابل کارگر تضادهایی به وجود میآید. در این صورت، دولت باید تضادهای مربوط به رفاه عمومی و تضادهای مربوط به عملکرد کارآمد سیستم اقتصادی را با یکدیگر آشتی دهد.
۵) مکتب نهادی از برنامه اصلاحات اجتماعی به منظور توزیع عادلانهتر ثروت و درآمد حمایت میکند. این مکتب با وجود عقاید کلاسیکها مبنی بر اینکه قیمتهای بازار شاخص رفاه فردی و اجتماعی بوده و بازار بدون دخالت دولت میتواند تخصیص موثر منابع و توزیع بهینه درآمد را انجام دهد، توجه خود را به هزینهها و منافع اجتماعی معطوف میدارد.
به عبارت دیگر، این مکتب اقتصاد آزاد سرمایهداری را محکوم میکند و به نقش بسیار مهم دولت در امور اقتصادی و اجتماعی مردم اعتقاد دارد.
۶) از نقطه نظر روششناسی، مکتب نهادی روش استقراء را بر قیاس ترجیح داده و بر این عقیده است که برای درک بهتر عملکرد نظام اقتصادی میباید مطالعات دقیقتری از طرز کار آن به عمل آورد. از این نظر، اقتصاددانان نهادی با اقتصاددانان تاریخی همعقیده و معتقدند که روش استدلال منطقی روشی است که از حقایق شخصی آغاز میشود و از حالات خاص به نتایج کلی میرسد. چنانچه این روش به درستی به کار رود از لحاظ تحقیق علمی حائز اهمیت بوده و به قانونمندیهای علمی منجر میشود.
● نهادگرایی قدیم و جدید
با اذعان به این امر که نهادها خود در گذر زمان تغییر میکنند و غالبا به عوامل اقتصادی، حساسیت نشان میدهند، پس میتوان بین نهادگرایان قدیمی و جدید و اندیشههایشان تفاوتی قائل شد. نزدیک به یک سده است که از عمر مکتب نهادگرایی میگذرد. در طول این سالها، مکتب نهادگرایی دستخوش تحولات و گرایشهای وسیعی شده است. نگاههای متفاوت به مقولههایی چون نهادها، تغییرات نهادی، کارایی و ایدئولوژی به ظهور و پیدایش مکتب عمده نهادگرایی قدیم و جدید، انجامیده است. مکاتب نهادگرایی قدیم و جدید، به واسطه بیاعتنایی اقتصاد نئوکلاسیکی متعارف نسبت به نهادها، ظهور یافتهاند. موضوع تاثیر نهادها در شکلدهی رفتار و عملکرد اقتصادی، اعتقاد اصلی هر دو مکتب نهادگرایی قدیم و جدید است. نهادگرایان قدیم، رویکرد نئوکلاسیکی در تاکید بر انسان معقول اقتصادی را رها کردهاند و در مقابل به بررسی رفتار اقتصادی در فضایی فرهنگی روی آوردهاند؛ اما نهادگرایان جدید یا لااقل نسبت قریب به اتفاق آنها، نه تنها رویکرد متعارف نئوکلاسیکی که بر پایه الگوی انتخاب عقلایی بنیان گذاشته شده است را رها نکردهاند، بلکه آن را گسترش داده یا به عبارتی جرح و تعدیل کردهاند. از نمونههای دیگر افتراق میتوان اعتقاد به فلسفه کلگرایی و نفی صوریگرایی در نهادگرایی قدیم و در مقابل آن فردگرایی روش شناسانه و صوریگرایی وسیعتری را نام برد که در نهادگرایی جدید وجود دارد. با تمامی این اوصاف، در نگاهی کلی تفاوت بنیادین این دو مکتب در تمایل نهادگرایان جدید به بررسی چگونگی توسعه و عملکرد نهادها نهفته شده است. نهادگرایان جدید از زاویه کارایی و مناسبات صرفه جویانه به نهادها مینگرند؛ زیرا به اعتقاد آنها افراد معقول در رفتار خود اقتصادی عمل میکنند. این در حالی است که نهاد گرایان قدیم تمایل دارند تا در نگاه خود به نهادها، بسیاری از عوامل دیگر سیاسی و اجتماعی را دخیل سازند.
منابع:
۱- فریدون تفضلی. تاریخ عقاید اقتصادی. نشر نی. چاپ دوم. ۱۳۷۵.
۲- مالکوم رادرفورد. نهادگرایی جدید وقدیم. حسین میر شجاعیان حسینی.
۳- یدالله دادگر. جایگاه نهادگرایی در اقتصاد متعارف و مسائل آن. مجله تکاپو. جهاد دانشگاهی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران.
۴- محمدحسین جهرمی. روند تاریخی نهادگرایی.
سید حسین امامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست