یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سلحشور و شهر


سلحشور و شهر

سینمای دفاع مقدس بعد از جنگ به بهانه اکران«سنگ,کاغذ,قیچی»

جنگ به عنوان مخرب‌ترین پدیده غیرطبیعی، همواره تاثیر عمیقی بر لایه‌های اجتماعی جوامع گذاشته است. کشورهایی که تجربه جنگ را پشت‌سر می‌گذارند با شرایط سخت و متفاوتی در مواجهه قرار می‌گیرند.

خسارت و خرابی تاسیساتی و فیزیکی جنگ از یک‌سو و بحران‌های روحی و روانی خانواده‌ها از سویی دیگر، بنیان‌های اجتماعی را مورد تزلزل قرار می‌دهد. شرایط خاص اقتصادی و ایجاد شکاف طبقاتی معمولا از تبعات سالیان پس از جنگ است.

نیاز کشورهای جنگ‌زده به تامین اقتصادی و بازسازی صنایع منجر به توسعه ناهمگون اجتماعی می‌شود. معمولا در این بین زیرساخت‌های اجتماعی و توسعه فرهنگی مورد غفلت واقع می‌شود؛ توسعه‌ای که ابزارش را رسانه‌های اجتماعی و جنبش‌های هنری در اختیار دارند.

سینما به‌عنوان نقطه تلاقی مابین رسانه و هنر، نقش مهمی را دربازتاب نقش جنگ در اجتماع دارد و در این میان سینمای اجتماعی هویتی بارز می‌یابد.

تفکیک سینمای جنگ از سینمای اجتماعی همان قدر ناممکن و دشوار است که انکار تاثیر جنگ بر جامعه نشدنی است.

تاثیرات اجتماعی جنگ‌ها تا دوران متمادی، روابط و شرایط توده‌های انسانی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. نسلی که به‌طور مستقیم درگیر جنگ است و در پی آن نسل‌های بعدی که به‌شکل غیر مستقیم، به ناچار پسامدهای اجتماعی آن را پذیرا می‌شوند. اختلاف مابین نسل‌های متمادی همواره مورد کنکاش سینماگران اجتماعی قرار داشته است.

وقوع جنگ همواره این فاصله را عمیق‌تر و پردامنه‌تر می‌سازد. هنجارها و ارزش‌هایی که مورد تشکیک افکار نسل‌های پس از جنگ واقع می‌شود. حقایقی که از چشم طرفین دور مانده و منجر به عمیق‌تر شدن شکاف بین نسل‌ها می‌شود. رسالت پرکردن این شکاف فرهنگی بر عهده کیست؟

جنگ هشت ساله ایران با تمام مشترکات فیزیکی که با سایر جنگ‌ها دارد،از لحاظ اعتقادی و فلسفه جهادی آن، تفاوت‌های ماهوی با دیگر نظایرش برقرار می‌کند؛ فلسفه‌ای که آن را در توصیف واژه «دفاع مقدس» تبیین می‌کنند.

«سینمای دفاع مقدس» به‌عنوان تنها ژانر اختصاصی سینمای ایران، مولفه‌های ساختاریش را از باورها و ارزش‌های حاکم بر فرهنگ نظری و عملی جبهه‌ها وام می‌گیرد؛ ارزش‌هایی که خود ریشه در سنت‌های مذهبی و باورهای عمیق اجتماعی توده مردم دارد. اکنون با طی‌شدن بیش از دو دهه از دوران دفاع مقدس، آنچه اهمیت پرداخت به این موضوع را برای ما آشکار می‌سازد، انتقال ارزش‌ها و زیرساخت‌های عمیق اعتقادی آن دوران است.

تبلور این اعتقادات در شرایط جنگی و فیلم‌های آن دوران، به گونه خاص همان دوره ظاهر می‌شده است. اما در عصر حاضر جلوه و پیرنگ آن باورهای مذهبی را باید در زمینه‌ها و شرایط جدید اجتماعی جست‌وجو کرد. شرایطی که لزوما مناسبات و عملکردهای ۲۰ سال پیش را برنمی‌تابد. پس می‌توان برای این رویکرد قالب جدیدی به‌عنوان «سینمای دفاع مقدس- اجتماعی» تعریف كرد.

عموم سینماگران شاخص دفاع مقدس نیز طی دو دهه گذشته، رویکرد جدی و تلفیقی به سینمای اجتماعی داشته‌اند. آنان همانند هم‌رزمانشان در پی دغدغه‌های ناشی از تبعات منفی جنگ در برابر دستاوردهای معنوی آن پای در عرصه عمومی اجتماع می‌گذارند. در این بین تعارضات و تناقضات اجتماعی در شکل‌گیری خط روایی فیلم پدیدار می‌شود.

زمانی که مخاطب بازتاب شرایط زندگی خود را در قالب سینمای اجتماعی می‌بیند، ارتباط محسوس‌تری با ارزش‌های نسل پایداری برقرار می‌سازد. حاتمی‌کیا و مرحوم ملاقلی‌پور به‌عنوان سردمداران سینمای دفاع مقدس، رویکرد بارزی به سینمای اجتماعی در دهه ۷۰ داشته‌اند. حاتمی‌کیا در گفت‌وگوی اخیر خود با برنامه عبور شیشه‌ای مطلبی را به این مضمون عنوان کرد. سینماگر دفاع مقدس در شرایط کنونی، وظیفه‌ای سنگین‌تر از نقل خاطرات جبهه‌ها برعهده دارد.

نگاه تاریخی و نوستالژیک به جنگ نمی‌تواند ناقل ارزش‌های آن دوران به نسل کنونی باشد.

از سویی دیگر سینماگران اجتماعی و فیلمسازانی که دوربین خود را بر لایه‌های فرهنگی جامعه فوکوس می‌کنند، نمی‌توانند نسبت به تاثیر جنگ در جامعه بی‌تفاوت باشند. هنرمندی که رسالت خود را در بازتاب شرایط اجتماعی عصر حاضر می‌بیند، نسبت به تاثیرات عمیق جنگ بر جامعه با روشنگری خاص خود اقدام می‌کند.

رویکرد اخیر بسیاری از فیلمسازان برجسته اجتماعی،در پرداخت به مقوله دفاع مقدس را می‌توان گواه این نظریه دانست. راهی که رخشان بنی‌اعتماد، خسرو سینایی، کیومرث پوراحمد و سایرین در سال‌های اخیر پیموده‌اند. در پی آن نیز اقدام داریوش مهرجویی در تولید کار آینده‌اش با مضمون دفاع مقدس، درخور تامل است.

در این میان، نکته حائز اهمیت، پرداخت مناسب و روایت سینمایی جذاب از این مضامین است.

بسیاری از فیلم‌هایی که در سالیان گذشته با هدف پرداخت به این موضوع تولید شده‌اند، به دلیل ساختار ضعیف سینمایی از رسیدن به هدف خود بازمانده‌اند.آثاری که یا با دیدگاه‌های تخت و یکسویه تبدیل به فیلم‌های شعاری و بی‌مخاطب شده‌اند یا به دلیل دستمایه‌های کاذب و انحرافی اثری معکوس بر جای گذاشته‌اند.

فیلمسازی در ژانر اجتماعی دفاع مقدس نیازمند درک ‌صحیح از هر دو شاخه اصلی تشکیل‌دهنده آن است. پرداخت سطحی و کم‌مایه از این دو مقوله، نه‌تنها کاربرد ارزشی ندارد، بلکه از جانب گیشه نیز محکوم به شکست است.

«سعید سهیلی‌زاده» با اولین ساخته خود در ژانر دفاع مقدس، در دهه ۷۰ نوید ظهور سینماگری خلاق را می‌داد. ادامه کار او پس از «مردی شبیه باران» در سینمای اجتماعی جنگ دنبال شد. فیلمسازی که آزمون و خطای او در این عرصه هرچند تبدیل به اثری شاخص و ماندگار نشد، اما او را در پیمودن این راه ثابت‌قدم كرد.تلاشی که پس از یک دهه فیلمسازی متداوم، اکنون به ارائه «سنگ،کاغذ،قیچی» رسیده است.

بسیاری از منتقدان، فیلم اخیر او را اثری کامل‌تر از ساخته‌های پیشین‌اش در این ژانر می‌دانند. ضعف‌های روایی داستان و مشکل عمومی فیلمنامه گریبانگیر اکثر محصولات داخلی نظیر این فیلم است.

اما تلاش کارگردان در پرداخت میزانسن‌های جذاب و استفاده از عوامل هیجان‌زا در کلیت فیلم، امیدواری به جذب مخاطب را در آن زنده نگه می‌دارد. امیدواری که بر پایه درک صحیح از ملزومات این ژانر خوشبینی ما را نسبت به آینده این ژانر حفظ می کند.

در نهایت آنچه به‌عنوان خاتمه بحث می‌توان بیان کرد آنکه ادامه حیات ارزش‌های دفاع مقدس و تبعات جنگی آن همانند واقعیت اجتماعی‌اش به ناچار از میان جامعه می‌گذرد.

مهدی پور امین



همچنین مشاهده کنید