یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
مجله ویستا

یک سبد سوال درباره مدیریت یارانه ها


یک سبد سوال درباره مدیریت یارانه ها

آیا پاسخ این پرسش ها فراهم شده است

یارانه‌های دولتی پرداختی به بخش‌های گوناگون اقتصاد ایران، از دیرباز تاکنون مورد دعاوی و مناقشات بسیاری بوده و بویژه از زمان پیدایش درآمدهای نفتی، همواره نگرانی و دغدغه بزرگ و پایدار ملی و دولتی را رقم زده است. این‌که اصولا آیا بایسته است که بخش‌هایی از نظام اقتصادی اجتماعی کشور به‌گونه‌ای نابرابر مورد حمایت‌های مستقیم یا غیرمستقیم دولتی قرار بگیرند یا خیر، در دانش‌های اقتصادی و اجتماعی ادبیات بسیار مفصل و گسترده‌ای را فراهم آورده است که به هیچ روی نمی‌توان در چنین گفتار کوتاهی به آنها پرداخت. آنچه پایه چنین نوشتاری را تشکیل می‌دهد این انگاره است که هیچ کشوری همه کمک‌ها و یارانه‌های دولتی را مطلقا قطع و حذف نکرده است و در هر نظام اقتصادی، بخش‌هایی از اقتصاد و جامعه به‌گونه‌ای تبعیض‌آمیز و نابرابر مورد حمایت مالی دولت قرار گرفته و می‌گیرند که چنین حمایت‌هایی تفاوت‌های بسیاری از جهات گوناگون با یکدیگر داشته و کشورهای گوناگون به هیچ روی از یک رویه و شیوه یکسان و یکتا در چنین فرآیندی پیروی نکرده و هر یک راه خود را رفته و ساز خویش را نواختهاند. فرآیند مدیریت یارانه‌ها خود دغدغه‌های گوناگونی خواهد داشت که در این گفتار به‌گونه‌ای گذرا و فشرده به شماری از آنها می‌پردازیم.

دولت‌ها در ابعاد کلان باید مسائل چندی را مدیریت کنند که یکی از آنها مدیریت یارانه‌هاست و چنانچه فرآیند پرداخت یارانه‌ها بدرستی و به معنای کاملا علمی و تخصصی واژه بر پایه دانش‌های اقتصادی مدیریت شوند آن‌گاه منافع چنین سیاست‌ها و راهبردهایی حداکثر خواهد شد وگرنه در صورت بروز سوءتدبیر و سوءمدیریت در فرآیند اداره یارانه‌های دولتی، ممکن است مصیبت‌های اقتصادی و اجتماعی بسیاری پدید آید که نه تنها برنامه‌های پرداخت یارانه‌ها را ناکارآمد و نابارور می‌سازد که حتی آسیب‌های بسیار بیشتری بویژه آسیب‌های سیاسی و فرهنگی ژرف‌تر و گسترده‌تری را رقم خواهد زد. مدیریت درست و کارآمد یارانه‌ها در همه کشورها از جمله کشور ایران با دغدغه‌هایی روبه‌روست که گریز و پرهیز از دغدغه‌های مذکور نیازمند ژرف‌اندیشی و نیز پیشگیری از دام‌ها و تله‌های ناشی از شتابزدگی و نابردباری است.

● سوالا‌ت اساسی مدیریت یارانه‌ها

۱) تعریف درست یارانه‌ها و این‌که یارانه چیست از دغدغه‌های بنیادین مدیریت یارانه‌هاست. آیا یارانه کمک سیاسی است؟ آیا جبران محرومیت است؟ جبران ناتوانی است؟ جبران تبعیض‌های ناروای گذشته است؟ آیا سرمایه‌دهی برای سرمایه‌گذاری است؟ آیا پرکننده شکاف درآمدی است؟ آیا جبران تفاوت و تبعیض مالیاتی است؟ آیا صدقه دهی است؟ آیا جبران ضعف است؟ آیا جبران تفاوت یارانه‌ها و تبعیض‌های یارانه‌ای گذشته است؟ آیا تقلید از بیگانگان است؟ آیا تحریک تقاضا و مصرف است؟ آیا تشویق به وابستگی به دولت است؟ آیا خرید رای است؟ آیا رانت دهی و ترویج قانونی و رسمی و نهادینه رانت خواهی و رانت‌خواری است؟ آیا جبران تورم است؟ آیا بخشش درآمدهای بلاتکلیف ناشی از آزادسازی قیمت‌هاست؟ آیا تنبیه اقشار غیرمشمول لایحه هدفمندسازی یارانه‌هاست؟ آیا جبران بیکاری است؟ آیا تفاوت دستمزدهای داخلی با نرخ‌های جهانی است؟ هر یک از تعاریف و تصورات بالا، پیامدهایی به غایت متفاوت از دیگر تصورات و تعاریف خواهد داشت که باید ملاحظه و لحاظ شود وگرنه مدیریت یارانه‌ها دچار اختلال و موجب اخلال اقتصادی و اجتماعی خواهد شد.

۲) جامعه هدف یارانه‌های دولتی کدام است؟ پایین‌ترین دهک درآمدی؟ چند دهک پایین درآمدی؟ پایین‌ترین دهک ثروتی؟ چند دهک پایین ثروتی؟ دهک‌های درآمدی یا صدک‌های درآمدی یا هزارک‌های درآمدی؟ دهک‌های ثروتی یا صدک‌های ثروتی یا هزارک‌های ثروتی؟ دهک‌های آخرین سال آماری یا دهک‌های سال اجرای لایحه؟ میانگین بلندمدت دهک‌ها یا آخرین دهک آماری؟ دهک‌های آماری یا دهک‌های تخمینی و برآوردی؟ درآمدهای اظهاری یا درآمدهای واقعی؟ درآمدهای ثابت یا درآمدهای اتفاقی یا مجموع درآمد‌ها؟ درآمد فرد یا درآمد خانوار؟ درآمد ناشی از کار یا درآمدهای ناشی از دارایی‌ها و یا مجموع آنها؟ درآمدهای ارزی یا درآمدهای ریالی یا درآمدهای تسعیرشده با نرخ ارز آزاد یا درآمدهای تسعیرشده با نرخ ارز دولتی؟ درآمدهای درون‌مرزی یا درآمدهای برون‌مرزی یا مجموع هر دو؟ درآمدهای وصول شده یا درآمدهای معوقه یا مجموع هر دو؟ درآمدهای تعدیل شده با نرخ‌های تورم محلی و یا درآمدهای تعدیل نشده؟ درآمدهای قطعی یا درآمدهای غیرقطعی یا مجموع هر دو؟ درآمدهای نقد یا نیمه نقد یا دارای توان نقدشوندگی پایین یا مجموع همگی؟ درآمدهای ناویژه پیش از مالیات یا درآمدهای ویژه پس از مالیات؟ درآمدهای مشروع و یا درآمدهای نامشروع و یا درآمدهای آمیخته؟ درآمدهای آشکار یا درآمدهای پنهان یا هر دو؟ مگر جایگاه افراد و خانوارها در دهک‌ها، صدک‌ها، هزارک‌های درآمدی یا ثروتی جامعه، ثابت و پایدار است و از سالی به سالی دگرگون نمی‌شود و این جابه‌جایی‌ها و دگرگونی‌های چگونه شناسایی و لحاظ خواهند شد؟

۳) ملاک‌های تخصیص یارانه‌ها کدامند و دولت با کدام ملاک و معیار کمیت و کیفیت، تخصیص و توزیع یارانه‌ها را رقم خواهد زد؟ تاثیر یارانه‌ها بر تولید ناخالص ملی؟ تاثیر یارانه‌ها بر تقاضای کل و قدرت خرید جامعه؟ تاثیر یارانه‌ها بر رشد تولید ملی؟ تاثیر یارانه‌ها بر توسعه اقتصادی؟ تاثیر یارانه‌ها بر عدالت اجتماعی؟ تاثیر یارانه‌ها بر وجهه سیاسی؟ تاثیر یارانه‌ها بر محرومیت‌زدایی؟ تاثیر یارانه‌ها بر استضعاف‌زدایی؟ تاثیر یارانه‌ها بر تورم‌زدایی؟ تاثیر یارانه‌ها بر تثبیت اقتصادی؟ تاثیر یارانه‌ها بر کارآفرینی؟ آیا ملاک و معیار پخش و توزیع درآمدهای جامعه بین اقشار گوناگون، میزان کارایی و بهره‌وری و درآمدزایی آنهاست یا میزان نیازمندی و کمک‌جویی و درآمدخواهی آنها؟

۴) اهداف دولت از پرداخت یارانه‌ها کدامند؟ آیا یک هدف وجود دارد یا چند هدف؟ آیا هدف یا اهداف مذکور تقریر و توصیف و تعریف شده‌اند؟ آیا برهان و اثباتی مبنی بر تحقق اهداف مذکور به‌دنبال اجرای لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها ارائه و تقدیم شده است؟ آیا هدف، فقرزدایی است و فقر برخاسته از ‌دریافت نکردن یارانه نقدی است و هر که یارانه نقدی بگیرد غنی خواهد شد؟ آیا هدف، محرومیت‌زدایی است و براستی درصدی از جامعه درصد دیگری را از رسیدن به حقوق خود ممنوع و محروم کرده و اکنون قرار است آن ممنوعیت‌ها و محرومیت‌ها جبران شوند؟ آیا هدف کم کردن شکاف طبقاتی است و شکاف طبقاتی امری نامشروع است و آنچه مشروعیت دارد تقریب درآمدی طبقات به یکدیگر و حرکت به سوی تساوی درآمدی است؟ آیا هدف، پرداخت حقوق معوقه برخی گروه‌ها و اقشار جامعه از درآمدهای عمومی و دولتی و تصفیه و تسویه دیون دولت و جامعه به اقشار هدف است؟ آیا هدف، تغییر نقش و کارکرد اقتصادی دولت از نقش‌ها و کارکردهای تولیدی به نقش‌ها و کارکردهای توزیعی است؟

تزریق نقدینگی انبوه و دائمی به جامعه پیامدهای متعددی دارد از جمله تضعیف روحیه کار و تلا‌ش، کاهش میل به تولید و افزایش کالا‌های مصرفی به‌جای کالا‌های سرمایه‌ای است۵- لایحه دولت دهم لایحه هدف‌گذاری و هدفمندسازی یارانه‌هاست یا لایحه تغییر اهداف و بازنگری اهداف یارانه‌ها؟ آیا پرداخت یارانه‌ها در کشور ایران طی دهه‌های گذشته، تصادفی و ناهدفمند بوده که اکنون قرار است هدف‌گذاری و هدفمند شود؟ اگر هدفمند بوده آیا اهداف مذکور در دهه‌های گذشته با ارزش‌ها و انتظارات جامعه ایران انطباق نداشته‌اند و اکنون باید بازنگری و دگرگون شوند؟ آیا تغییر جهت یارانه‌پردازی از یک قشر به یک قشر دیگر، هدفمندسازی است؟ آیا تغییر جامعه هدف یارانه‌ها از یک جامعه هدف به یک جامعه هدف دیگر، هدفمندسازی است؟ آیا اهداف مذکور اهداف دولت‌اند یا اهداف جامعه؟ آیا اهداف مذکور اهداف اقتصادی‌اند یا اهداف اجتماعی؟ آیا اهداف مذکور در راستای دیگر اهداف مصوب پیشین نظام از جمله سند چشم‌انداز هستند یا خیر؟

۶) اعتراضات اقشار محروم از یارانه‌های آینده، از چالش‌های بسیار جدی لایحه هدفمندسازی یارانه‌هاست که بدون توجیه اجتماعی و اقناع همگان، منابع همگان را تملک و تصرف و به درصد اندکی از این همگان پرداخت کرده و درصد عمده‌ای از این همگان را محروم و ممنوع خواهد کرد. براستی اگر منابع پرداخت یارانه‌ها از آن خود دولت بود و دولت نیز نه از منابع عمومی و همگانی و ملی که مثلا از منابع شخصی و اختصاصی خود برداشت کرده و چنین تخصیص می‌داد، شاید جای اعتراضی نبود، ولی منابعی که از محل نهاده‌های همگانی و ملی و بخشی از آنها ولو به‌گونه‌ای غیرمستقیم از محل مالیات‌های پرداختی مالیات‌دهندگان و نیز بخشی از آنها از محل عدم‌پرداخت دستمزدهای بین‌المللی به کارکنان بخش‌های مولد منابع یارانه‌ها و مانند آنها تامین می‌شود، چنین اقشاری بسختی حق دارند تبعیض‌های یارانه‌ای برخاسته از ملاک‌های سیاسی و غیرعلمی و غیراقتصادی را به باد انتقاد گرفته و آنها را مخدوش و محکوم بدانند آیا پاسخی فراهم شده است؟ آیا هر فرد یا خانوار پردرآمدی، رانت‌خوار بوده و هست و هر فرد یا خانوار کم‌درآمدی، محروم و مستضعف و بازداشته و دور نگه‌داشته؟

۷) تزریق نقدینگی انبوه و یارانه‌های نقدی کلان و دائمی به جامعه تورم‌زده ایران، پیامدهای تعیین‌کننده متعددی دارد که از جمله آنها باید به جهش نقدینگی، افزایش مصرف به دلیل میل بالای طبقات ضعیف به مصرف، تشکیل بازارهای پولی غیررسمی به‌جای بازار پولی رسمی کشور، تضعیف روحیه و فرهنگ کار و تلاش و کاهش میل به تولید، افزایش تقاضای کالاهای مصرفی به‌جای کالاهای سرمایه‌ای، کاهش منابع تامین طرح‌های عمرانی دولتی، ایجاد تورم روانی ناشی از تزلزل اوضاع اقتصادی و مانند آنها از پیامدهای پیش‌بینی‌پذیر چنین طرحی خواهند بود. آیا چنین پیامدهایی پیش‌بینی کمی و کیفی شده‌اند؟ آیا برای مهار آنها چاره‌اندیشی و چاره‌ای اندیشیده شده، ساخته و پرداخته شده‌اند؟

۸) مفهوم و تعریف هدفمندسازی یارانه‌ها چیست؟ اهداف کیفی هدفمندسازی یارانه‌ها کدامند؟ اهداف کمی هدفمندسازی یارانه‌ها کدامند؟ جداول زمانی تحقق اهداف برنامه‌ها کدامند؟ با چه ملاک‌ها و معیارهایی می‌توان وصول به اهداف و یا انحراف از اهداف را سنجش و اندازه‌گیری کرد؟ سازوکارهای اصلاحی لایحه کدامند و انحرافات احتمالی از اهداف برنامه چگونه اصلاح و تعدیل خواهند شد؟ آیا افق زمانی لایحه و برنامه، محدود و معین است یا همانند مسیر و خطی بی‌پایان تکرار و تداوم خواهد یافت و در برنامه‌های پنج‌ساله بعدی نیز استمرار خواهد داشت؟ آیا اهداف برنامه با یکدیگر همسازی و همخوانی روشن و اثبات‌شده دارند؟ آیا اهداف برنامه و لایحه همزمان یا ناهمزمان‌اند و همگی با هم تحقق خواهند یافت یا میان آنها ترتیب و توالی زمانی معینی برقرار خواهد بود؟ در صورت بروز موانع پیش‌بینی نشده، کدامیک از اهداف لایحه فراموش و قربانی خواهد شد؟ آیا لایحه یا لوایح دیگری در تتمیم و تکمیل این لایحه مطرح خواهد شد یا این لایحه فصل‌الخطاب و پایان خط است؟

۹) منابع تامین یارانه‌ها کدامند؟ آیا یارانه‌های اجتماعی از محل عدم تخصیص یارانه‌های انرژی تامین خواهند شد؟ یارانه‌های انرژی از کجا می‌آیند که اکنون قرار است تغییر جهت یابند؟ آیا از محل درآمدهای مالیاتی مالیات‌دهندگان آمده و به حساب‌های یارانه‌گیرندگان می‌روند؟ آیا از محل فروش نهاده‌های عمومی و همگانی آمده و به جیب درصد کوچکی از ملت و جامعه می‌روند؟ آیا از محل استرداد وجوه چپاول شده توسط بخشی از جامعه آمده و به جیب غارت‌زدگان می‌روند؟ مگر اعداد و ارقام تخصیصی به هر فرد محروم چقدر خواهد بود که بتواند حتی محرومیت‌کاهی کند چه رسد به آن‌که محرومیت‌زدایی کند؟ آیا یارانه نقدی مثبت، موجب یارانه غیرنقدی منفی نخواهد شد و با تشدید تورم و کاهش قدرت خرید یارانه، اوضاع یارانه‌گیرندگان را وخیم‌تر نخواهد کرد؟ مگر منابع تامین یارانه‌ها ثابت و پایدار و مطمئن و همیشگی هستند اگر نبودند که نیستند، تکلیف گذشتگان و آیندگانی که یارانه‌های محرومیت‌زدایی دریافت نکرده‌اند چه خواهد بود؟

۱۰) دلایل فلسفی بازپخش منابع حاصل از صرفه‌جویی در مصرف نهاده انرژی در میان درصدی از جامعه چیست؟ آیا باید درآمدها را بازپخش کرد یا صرفه‌ها را؟ آیا صرفه‌ها را باید در میان صرفه‌جویان بازپخش کرد یا در میان تماشاگران؟ آیا بهتر است فرصت‌های رشد و پیشرفت بازپخش شوند یا دستاوردهای رشد و پیشرفت؟ آیا دارایی‌ها را باید بازپخش کرد و یا درآمدها را؟ آیا قرار است نظام درآمدی اقتصاد ایران به پراکنش درآمدی و ضریب جینی اقتصادهای غربی برسد یا پراکنش درآمدی و ضریب جینی ایرانی یا اسلامی هم آماده بهره‌برداری است؟ آیا دولت دهم تنها سیاست‌های درآمدی آن‌هم تنها سیاست بازپخش درآمد را می‌شناسد یا دیگر سیاست‌ها و ابزارهای اقتصادی همچون سیاست‌های هزینه‌ای و سیاست‌های اعتباری و سیاست‌های دستمزدی و مانند آنها را نیز می‌شناسد و از آنها بهره‌برداری خواهد کرد.

مهدی حسن زاده