یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

نقش مرموز ناتو در لیبی


نقش مرموز ناتو در لیبی

ناتو تاکنون انجام هرگونه بمباران مواضع مخالفان قذافی را به شدت تکذیب می کرد ولی بخاطر تکرار حوادث و انعکاس جهانی گزارشات این فجایع, ناچار شده است آنرا بپذیرد و در توجیه آن اعلام کند گویا اشتباهی رخ داده است

ناتو تاکنون انجام هرگونه بمباران مواضع مخالفان قذافی را به شدت تکذیب می‌کرد ولی بخاطر تکرار حوادث و انعکاس جهانی گزارشات این فجایع، ناچار شده است آنرا بپذیرد و در توجیه آن اعلام کند گویا اشتباهی رخ داده است. این حملات مکرر به همراه انتشار اطلاعات مربوط به توقف تقریباً کامل عملیات نظامی ناتو علیه نیروهای قذافی، نشانگر چرخش سیاسی آشکار غرب در قبال تحولات پرشتاب لیبی است و ماهیت اهداف و برنامه‌های واشنگتن را به نمایش می‌گذارد.

در واقع واشنگتن مایل نیست سران عرب در منطقه تغییر کنند و آرزو دارد که همچنان با همان چهره‌های دست نشانده‌ای در تعامل باشد که برای چندین دهه در منطقه، مجری سیاست‌های واشنگتن بوده‌اند. اما چرا غرب علیرغم چنین دیدگاهی با مخالفین قذافی اظهار همبستگی و همراهی می‌کند؟ پاسخ این سئوال روشن است. غرب از طریق اعلام همبستگی با معارضین، موج سواری می‌کند تا اعتماد آنها را جلب نماید و از طرح و نقشه و ظرفیت آنها آگاه شود و در لحظه حساس، ضربه کاری و تعیین کننده را به کمک قذافی وارد کند و آنها را به حاشیه براند. غرب در عین حال نگران است که مبادا نیروهای مخالف با تمرکز در بن غازی و تقویت مواضع خود با پیشروی به سوی سرت و طرابلس بتوانند ضربه آخر را وارد کنند و غرب را باز هم غافلگیر سازند. دقیقاً به همین دلیل است که ناتو ترجیح می‌دهد نقش دوگانه بازی کند و به طور همزمان با معارضین در بن غازی و با طرفداران قذافی در مراکز کشورهای اروپائی مذاکره و مراوده داشته باشد.

تصادفی نیست که جهت گیری تبلیغات رسانه‌ای از میدان جنگ به صحنه سیاسی تغییر کرده و تدریجاً سعی بر اینست که نقش مذاکرات از تأثیر عملیات نظامی، بیشتر و موثرتر معرفی شود. آمریکا، انگلیس و ناتو، گروههای مجزا و متفاوتی را برای مذاکره به بن غازی فرستاده‌اند. هدف از مذاکرات، شناسائی و ارزیابی توان و ظرفیت معارضین معرفی شده که نشان می‌دهد قرار نیست اقدام فوری و تعیین کننده‌ای علیه قذافی از جانب غرب صورت پذیرد.

شاید برای درک مواضع غرب، حتی نیازی به گمانه زنی و تحلیل هم نباشد. چرا که رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا صریحاً اعلام داشته هدف واشنگتن و ناتو، نابودی قذافی نیست. علاوه بر این کریس استیونس فرستاده ویژه آمریکا به لیبی سرگرم بررسی‌های زمان بر به منظور ارائه کمکهای انسان دوستانه و شناخت رهبران شورای ملی انتقالی لیبی است که بداند مخالفان خواهان چه نوع جامعه مدنی و ساختار سیاسی هستند. این مواضع به اندازه کافی گویاست و انصراف واشنگتن از ادامه عملیات نظامی و بازی سیاسی با هر دو طرف را ثابت می‌کند.

تقریباً به طور همزمان فرستاده ویژه سازمان ملل از امضای قراردادی با مخالفین قذافی برای استخراج و صدور نفت خام لیبی به منظور تقویت بنیه اقتصادی مخالفین خبر داد. البته وی برای توجیه این اقدام غیرقانونی ادعا کرد بخاطر کمک به وضعیت رقت بار معیشتی در شرق لیبی، وارد عمل شده است ولی راهکارهای اتخاذ شده نشانگر آنست که سازمان ملل نیز با طرح‌های واشنگتن برای پرهیز از حل و فصل فوری بحران لیبی هماهنگ شده‌اند.

مخالفان قذافی برای کوتاه کردن مسیر پیروزی، دست به دامان غرب و ناتو شدند ولی در میدان عمل با ورود غرب، شرایط به کلی دگرگون شده و امروزه تصمیم درباره سرنوشت قیام لیبی نه در بن غازی و خاک لیبی، بلکه در واشنگتن، پاریس و لندن تعیین می‌شود. طرحهائی برای جانشینی سیف الاسلام قذافی به جای پدرش مطرح شده و به طور همزمان شورای همکاری خلیج فارس از واشنگتن خواسته است که با سرکوب قیام در بحرین موافقت کند ولی با دست باز قذافی را سرنگون سازد و نفت لیبی را ببلعد. هر چند واشنگتن برای سرکوب قیام مردم بحرین چراغ سبز نشان داده ولی در سرنگونی قذافی همچنان وقت کشی می‌کند.

اگر نفت لیبی همچنان به بازار جهانی نفت سرازیر شود، نگرانی اصلی غرب نیز برطرف خواهد شد. بدین ترتیب مخالفین قذافی بطور ناخواسته، بزرگترین اهرم فشار علیه قذافی را به تصمیم خود از دست داده‌اند و به نفع قذافی عمل کرده‌اند. از همین دیدگاه است که در ماهیت واقعی مقامات سیاسی - نظامی رژیم قذافی که به مخالفین پیوسته‌اند و ابتکار عمل را در اختیار گرفته اند، باید تردید نمود، چرا که تابحال، عمدتاً سعی داشته‌اند نقش نفوذی‌ها را بازی ‌کنند و بیشتر به نفع قذافی کار کرده‌اند تا علیه او!

سکوت نسبی غرب و رکود تدریجی جبهه‌های نبرد نظامی علیه قذافی هم تقریباً همین ذهنیت را تقویت می‌کند و نشان می‌دهد که ظاهراً با احساسات مردم لیبی تا این مرحله، بازی شده است و معلوم نیست بدین ترتیب سرنوشت قیام علیه قذافی به کجا ختم شود؟ آنچه در این میان زجر دهنده است، حملات مکرر ناتو علیه جبهه مخالفین قذافی است که احساسات مردم را جریحه‌دار و تردیدهائی را نسبت به ادامه مبارزه ایجاد کرده است، موضوعی که شاید برای غرب هم پدیده‌ای مطلوب باشد. چون آنها به نفت می‌اندیشند و با قذافی که ۴۲ سال در تعامل با آنها بوده، بهتر از رهبران جدید می‌توانند بازی را ادامه دهند.

منبع: / سایت / اسلام تایمز