پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

جهانی سازی و استراتژی مقاومت


جهانی سازی و استراتژی مقاومت

کشورهای اسلامی به هر ترتیبی بایستی خود را به سلاح تکنولوژی مجهز نمایند کما اینکه در صدر اسلام پیامبر اسلام ص برای آموزش و ساخت سلاح افراد از ایران که در آن زمان ابرقدرت بود به عربستان آورد و فنون سلاح های نظامی را به مسلمین آموختند

● پیش‏زمینه‏های جهانی‏سازی

عهدنامه وستفالی در سال ۱۶۴۸ در آلمان عملا فرآیندی جز قربانی‏شدن مسیحیت به صورت نامرئی در بر نداشت. در واقع از آن تاریخ به بعد دستگاه پاپ نفوذ خود را از دست داد و مذهب در اروپا از اهمیت افتاد و از سوی دیگر اروپا به تکه پاره‏هایی جدا از هم و براساس قومیت تقسیم شد و امت مسیحیت که محورش دیانت حضرت عیسی بود از هم پاشید و اساس تشکیل حکومت‏ها بر پایه ملیت و قومیت استوار گشت. بدین ترتیب واژه‏ای تحت عنوان دولت ملی وارد عرصه واژگان مفاهیم سیاسی گشت. اگر چه بیش از این در بسیاری از مناطق جهان شاهد تشکیل چنین دولت‏هایی بوده‏ایم، ولی تنها فرق این دولت‏ها و یا به عبارتی حکومت‏های مبتنی بر قومیت با دولت‏های ملی در عصر وستفالی، آن است که دولت ــ ملت به وجود آمده پس از جنگ ۳۰ ساله به دلیل فرار از اقتدار کلیسا تصمیم به پیمودن این مسیر گرفته است. در واقع، مسیحیت به دلائل مختلف نتوانسته است پاسخگوی نیازهای بی‏حدّ و حصر ایشان در عصر جدید باشد. این رویکرد جدید به «ملت»، پس از دین که باعث از میان رفتن امت گشت، شاید به دو دلیل انحراف دین و یا سرکشی عده‏ای در مقابل تعالیم دینی بود. بهر حال، حکومت کلیسا جای خود را به دولت ملی داد.

● دولت ـ ملت

الف) از مهمترین تبعات ایجاد دولت‏های ملی، تقویت اندیشه سرمایه‏داری و سودمحوری و کنار نهادن موانع اعتقادی در عرصه اقتصاد مانند تحریم ربا است. بنیان‏گزاران «اصلاح دین» در اروپا همچون جان کالون (۱۵۰۹ــ ۱۵۶۴) بنیان‏گزار مذهب کالونیسم، مبادله پولی براساس ربا را مجاز شمردند و این تحول، نقش مهمی در شکل‏گیری بنیادهای اقتصاد سرمایه‏داری ایفا کرد.

به هر حال همواره باید به این نکته توجه نمود که تحول اقتصادی و رشد سرمایه‏داری در اروپا علاوه بر استعمار و استثمار ملت‏های شرق و جنوب، ناشی از رباخواری بود که پس از انحلال حاکمیت کلیسای کاتولیک ــ که ربا را حرام می‏دانست ــ رواج و گسترش یافت. از کسانی که باعث رواج رباخواری شد اندیشه‏پرداز یهودی، اسحاق ابرانائل، رهبر یهودیان مهاجر در اسپانیا بود که از نخستین کسانی است که به دفاع آشکار از رباخواری برخاست و توجیه نظری و دینی به نفع ربا در میان مسیحیان ایجاد کرد و بعدها یهودیان دیگری با راهیابی به این عرصه، بهره‏های فراوان از آن بردند و توانستند بنیان‏های اقتصاد سرمایه‏داری اروپا را پایه‏ریزی نمایند.

ب) از دیگر تبعات دولت ــ ملت، کم فروغ‏ترشدن دین در مناسبات اجتماعی غرب بود. بنابر نظر استیون کان نروژی، شکاف میان دولت و کلیسا در یک زمان تا پیش از به وجود آمدن شکاف‏های ناشی از انقلاب صنعتی، خشونت‏های عمده‏ای مصروف کرد که در نهایت با به حاشیه رانده شدن کلیسا خاتمه یافت. از جمله، رشد و نموّ اعتقادات یهودیت که تا زمانی به دلیل حاکمیت کلیسا محصور بود، به تبلیغ قوم‏گرایی و ملّی‏گرایی به دلیل داشتن روحیه نژادی در سطح اروپا و بالطبع چنین روحیه نژادی که بعدها با برتری‏جویی‏های عمده‏ای همراه بود مسیحیان رانیز سخت تحت‏تاثیر قرار داد و آنها را بیشتر متوجه ملیت و نژاد خود کرد تادین. بدینوسیله واژه جدیدی به نام سکولاریسم (Seculorism)و علمانیت در مفهوم «دولت ــ ملت» وارد شد. یهودیان نقش اصلی در پیدایش مفهوم «دولت ــ ملت» و سکولاریزم و انهدام اقتدار کلیسای مسیحی و نیز در گسترش استعمار در جهان از قبیل جزایر هند شرقی و جزایر کارائیب داشته‏اند، و علاوه بر و این مستعمرات و نظایر آن منشاء انباشت نخستین سرمایه‏داری در اروپا و پایگاهی برای توسعه سرمایه‏داری جدید بود.

در نتیجه تشکیل دولت ملی یا دولت ــ ملت، عموم کشورها براساس ملیت و قومیت و مشخصه‏های نژادی و یا زبانی تشکیل می‏شوند و نمونه‏های محقق شده آن، اضمحلال امپراطوری مسیحیت در قرون وسطی و امپراطوری عثمانی در بخشی از قلمرو کشورهای اسلامی است و چنین تحولی، پیدایش کشورهای کوچک در قاره اروپا، آسیا و آفریقا و رواج ناسیونالیسم نوین را تشکیل داد.

سکولاریسم یا علمانیت نیز با کمرنگ‏شدن حضور مسیحیت، باعث شد که فقط به تجربه، اصالت داده شود و پوزیتویزم، اولویت یابد.

ج) با پیدایش ناسیونالیزم سکولار، سرمایه‏داری بر محوریت سرمایه، ابتدا و انتهای هر اقدامی قرار گرفت و جامعه به اندازه‏ای از بی‏ارادگی افراد رسید که تمام توان خود را منوط به سرمایه کردند و هر گونه خلاقیت و ابتکار در سایه وجود سرمایه محقق گشت و تبلیغات و رسانه‏ها نیز به عنوان مروج چنین فرهنگ طاغوتی و ضدالهی در عصر جدید پا به عرصه نهاد. تسلیحات مدرن نیز به عنوان وسیله قوه قهریه، ابزار دیگری بود که به شکلی نو و با فن‏آوری گسترده، مورد استفاده موجه پیدا کرد. آنگاه زعمای صهیونیستی در این عصر، پروتکل‏های خود را تدوین و در عصر جدید اعمال نمودند:

پروتکل اول: امروز قدرت طلا جانشین قدرت همه حکومت‏ها گشته و زمان حاکمیت دیانت، سپری شده است.

پروتکل دوم: حق ما سرچشمه‏اش زور و قدرت است و کلمه حق، امری است صرفا وجدانی، معنوی و مجرد، دلیلی بر درستی آن وجود ندارد.

پروتکل سوم: فریب مردم، شعار عصر جدید است به نحوی که آنچه را فریبکارانه به خوردشان می‏دهیم به عنوان امر واقعی بپذیرند و در درستی آن تردید نکنند.

پروتکل چهارم: کلمات آزادی، عدالت و برابری، کلماتی هستند که به وسیله آنها مبلغان و عمال بی‏جیره و مواجب ما موفق شدند در چهار گوشه دنیا تعداد بی‏شماری را به زیر بیرق ما در آوردند. در حالی که این کلمات همواره مثل خوره به جان رفاه ملل غیر یهود افتاده، امنیت و آسایش را از خانه‏های آنها ریشه‏کن کرده آرامش را از بین برده است و روح همبستگی را از آنها گرفته و همه شالوده‏هایی که دولت‏های غیریهود بر آنها استوار شده نابود کرده است.

پروتکل پنجم: برای ایجاد اخلال در سایر جوامع، برخی احزاب را مسلح نمودیم و رسیدن به قدرت را به یک هدف مقدس و بالاتر از هر امری جلوه دادیم. ما طوری مردم را به جان هم انداختیم که همه به یکدیگر بدگمانند. نفرت مردم از یکدیگر به خاطر تعصبات مذهبی و نژادی که در طول بیست قرن گذشته تبلور یافته است اجازه نخواهد داد که مردم به این سادگی با یکدیگر آشتی کنند.

پروتکل ششم: هر گونه وامی برای دولت‏ها (مانند وام‏های بانک جهانی و صندوق بین‏المللی پول)، راه به بندکشیدن آنهاست. قرض‏ها، چون شمشیر دموکلس بر روی سر فرمانروایان آویزان خواهد ماند و اینگونه فرمانروایان دست تکدی خود را به سوی بانکداران ما دراز می‏کنند.

ماحصل این پروتکل‏ها، مردمی بی‏دین، بی‏ایمان و منفعت طلب است که برای انتفاع بیشتر از این دنیا، معیار عدل را فراموش کرده و صرفا به فکر زنده‏ماندن بیشتر هستند. این عده که عمدتا یهودی هستند معاد را نفی کرده، هر چه می‏خواهند از این دنیا تمنا می‏کنند و با از بین رفتن یکپارچگی امت و حاکم‏شدن ملیت‏ها و نژادها به عنوان محور تشکیل حکومت‏ها آنگاه زمینه‏های طرح «جهانی شدن» برای ایجاد سلطه جهانی خود را آماده نمودند.

● مفهوم «جهانی سازی» چیست؟

واقعیت این است که اهداف طراحان «جهانی‏سازی» هنوز برای بسیاری از ملل جهان به ویژه کشورهای فقیر و مردم جنوب، ناآشناست، آنان می‏دانند که ابرقدرت‏ها استعمارگر هستند و منابع آنان را چپاول می‏کنند اما مکانیزم و راهکارهای آنها را نمی‏دانند. آنان تکرار واژه جهانی سازی را می‏شنوند اما با آن ارتباطی برقرار نمی‏کنند زیرا مفهوم و اهداف آن را نمی‏دانند.

سردمداران و اندیشمندان وابسته به سرمایه‏داری و صهیونیسم جهانی از خوبی‏های «جهانی‏سازی» می‏گویند و می نویسند اما مبارزین راه حق و آزادی‏خواهان علیه آن می‏نویسند و تظاهرات می‏نمایند.

جهانی‏سازی، امتداد سیاست‏های استعماری دولت‏های غرب است که قدرت‏های بزرگ نظامی و اقتصادی از کنفرانس برلین تا فروپاشی دیوار برلین و از برلین تا اجلاس یالتا با اتخاذ سیاست‏های استعماری، ثروت‏های جهانی را میان خود، تقسیم کرده‏اند. قدرت‏های بزرگ اقتصادی و مالی درصددند با ایجاد نظام نوینی بر زندگی بشری در سرتاسر زمین، حاکم شوند. سلطه قدرت‏های بزرگ اروپایی و پس از آن امریکایی بر دیگر بخش‏های جهان از پایان جنگ جهانی دوم به این سو، توانایی و استعداد ملل استعمار شده را از راههای مختلف، زایل کرده است تا پس از آن، راه برای نفوذ و استقرار نظام‏های متناسب با توسعه‏ای که خود آنها ترویج می‏کنند باز شود.

بدین ترتیب مجموعه کشورهای جهان سوم به صورت انبار گسترده‏ای از مواد اولیه کشاورزی، مواد معدنی، نیروی انسانی ارزان و غیره درآمدند. استقلال‏های تشریفاتی، کاری جز تایید این شکل از جهانی سازی از طریق حوزه‏های نفوذ نظامی، اقتصادی و ایدئولوژی نداشته است.

دستگاه‏های تبلیغاتی غرب، سقوط دیوار برلین را حکایت از پیروزی اقتصاد لیبرال و فرهنگ غرب خواندند و پس از آن بود که بال‏های گروه‏های بزرگ مالی و تبلیغاتی غرب در آسمان جهان گشوده شد. و برای تصاحب بهترین بازارها، و تخریب فرهنگ و تمدن اسلامی و سایر تمدن‏های آزادی‏خواه به طراحی و اجراء نشستند و تعریف‏هایی نادرست و مردم فریب از جهان‏سازی آغاز شد و در عمل برای کشورهای جهان سوم!! نقشه برادرکشی، جنگ و خشونت در میان گروههای نژادی و مذهبی، غارت منابع و تخریب فرهنگی می‏کشند در حالی که فقر و بیدادگری همانند سرطان، حساسترین بافت‏های بدنه اجتماعی را می‏خواهند و بر بستر بی‏سوادی و فقر، بذرهای بیماری ایدز جوانه می‏زند و ارزش‏های اجتماعی را با خود به نابودی می‏برد.

سردمداران جهانی‏سازی، غربی‏ها و سرمایه‏داران بزرگ می‏خواهند که جهانی‏سازی در کشورهای جنوب خیلی زود ایجاد شود و دروازه‏ها کاملا و به سرعت باز شوند!! آنها چنین امری را شرطی ضروری برای فرار از توسعه‏نیافتگی و حاشیه‏نشینی تبلیغ می‏کنند اما کشورهای محروم باید ابتدا به نابسامانی‏های خود پایان دهند.

به هر حال آنچه در تفکر طراحان «جهانی شدن» قرار دارد، تسلط همه جانبه بر تمام ابعاد جامعه جهانی از حیث سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی است جهانی سازی به معنی یکسان‏سازی جوامع در چارچوب سیطره واحد غرب است. جهانی سازی، نظامی است که قدرتمندان را با ادعای روابط آزاد و آزادی بازار نابرابر قادر می‏سازد تا اصنافی از دیکتاتوری‏های ضدانسانی را بر محرومین و مستضعفان، جهان تحمیل نمایند. جهانی سازی یعنی فرآیند یکسان‏سازی در هر گونه تغییر خوراک، پوشاک، آداب و سنن و فرهنگ جهان به سمت و سوی الگوهای غربی که تمام توان خود را صرف مبارزه با اسلام در تمام ابعاد اعتقادی، اقتصادی، ارزشی و فرهنگی آن کرده‏اند. در پرتو جهانی سازی، کشورهای فقیر نه تنها استقلال سیاسی خود را از دست می‏دهند بلکه به بردگی کشیده می‏شوند چنان که گویی در حکم بدهکارانی هستند که به هیچ وجه توان پرداخت بدهی‏های خود را ندارند و در نتیجه، هیچ اختیاری برای فسخ پروژه‏های پیشنهاد شده به خود را ندارند. در راس جهان سازی، امریکا است و اکثر ارکان‏های جهانی سازی از قبیل، بانک جهانی، صندوق بین‏المللی پول، یونسکو و غیره را امریکا طراحی و رهبری می‏نماید.

حذف ارزش‏های اسلامی و انسانی و جایگزینی ارزش‏های غربی: وابستگی فرهنگی، منشا دیگر سلطه‏هاست و دو نهال سیاست و اقتصاد در زمین بکر فرهنگ، غربی می‏شوند.

در این راستا، سازمان تجارت جهانی مسئول برخی از مهمترین آسیب‏های اجتماعی است که در جوامع جهانی عارض شده است. سیاست تجاری این سازمان تاثیرات منفی به ویژه در زمینه بهداشت و گوناگونی زیستی و بحران فرهنگی در کشورهای در حال توسعه داشته است، افزایش ایدز و طرز لباس پوشیدن جوانان کشورهای فقیر به صورت غربی‏ها در صورتی مردم این کشورها گرسنه‏اند نمونه‏ای از این تاثیرات منفی می‏باشند.

در این فرهنگ‏سازی باید فرهنگ غرب را کشورها، بخصوص کشورهای اسلامی بیاموزند و اجرا نمایند و مثلا چادر، حذف شود، روابط زن و مرد کاملا آزاد شود، ارزش‏های دینی کم‏رنگ شوند و زبان انگلیسی عالمگیر شود و کامپیوتر را با زبان انگلیسی آموزش ببینند.

از آثار منفی جهانی سازی فرهنگی، فرایند «سکولاریزاسیون» است. این فرایند، کلیه شئون فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی یک جامعه اسلامی را دیانت‏زدایی می‏کند. اکنون جهانی‏سازی از طریق شبکه‏های ارتباطی خود همین سکولاریزاسیون را تبلیغ می‏کند و عوارض و علائم سکولاریزاسیون در جوامع اسلامی و غیراسلامی، این است که ادبیات مردم عوض شود، مفاهیم دینی و قدسی کمتر استعمال شود و به جای آنها واژه‏ها و مفاهیم غیردینی و غیربومی را به کار برند و به جای «جامعه دینی» از «جامعه مدنی»، به جای «عدالت»، از «دمکراسی» و مشارکت غربی دم می‏زنند، به جای اخلاق و اجرای احکام الهی، از تساهل و تسامح استفاده می‏شود. عارضه بعدی جهانی‏سازی فرهنگی، این است که، تلقّی محافل علمی از دین، عوض می‏شود. علمای حوزه و دانشگاه را به آنجا می‏رسانند که میان دین و علم، دین و عقل، دین و توسعه، دین و رفاه، تزاحم و تقابل ببینند. این بلایی است که بر سر مسیحیت هم آوردند و وانمود می‏کنند دینی که با همه این مقولات محترم!! سر جنگ دارد همان بهتر که کنج مسجد بنشیند.

عارضه دیگر این است که جوانها از مساجد و روح حق‏طلبی باز دارد و با مدهای روز و سرگرمی‏های عوام‏فریب، فریب دهند تا به جای مبارزه با استعمار و ابرقدرت‏ها در فکر مد لباس و شهوترانی بیفتند.

عوارض دیگر، این است که میراث فرهنگی، معنوی، دینی و حراست از آنها در معرض خطر قرار می‏گیرد، میراثی که در برگیرنده مجموعه‏ای از رفتارها، دانش و نمودهای زنده از آداب و رسومی است که بیان‏کننده جهان‏بینی ما مسلمانان است.

در اثر «جهانی‏شدن» اکنون فلاسفه و پیروان مذاهب مختلف به خصوص اسلامی از بحران ارزش‏ها سخن می‏گویند. بسیاری از به اصطلاح ارزش‏های جدید، بیشتر به توجیه خودخواهی، سودجویی، جاه‏طلبی، غرور نابجا، قدرت، پول و مصرف بی‏حد و مرز شبیه هستند تا به اصول معقولانه و سازگار با سرشت و فطرت انسانی.

اصول اخلاقی که توسط پیامبران و مربیان و متفکران بزرگ الاهی، فرمول‏بندی شده بود به نام «جهانی سازی» کم‏رنگ شده‏اند، زیرا که زندگی بیش از پیش، تابع تمایل مصرف‏گرایی است. مصرف‏گرایی، مدپرستی و شی‏پرستی که توسط تجارت آزاد و جهانی‏سازی غربی افزایش یافته تمایل به ایمان معنوی و رشد فرهنگی و نیز بهسازی تفکر و آگاهی انسان را عمیقا تضعیف کرده است.

آزادی اخلاقی و بی‏بندوباری و حذف اخلاق مذهبی به عنوان دستاورد بشری و عصر جدید که راه کشورهای اسلامی و بشریت را به سوی آینده‏ای بهتر و روشن‏تر می‏گشاید، تلقی می‏شود.

اگر جامعه اسلامی و بشری با ارزش‏های غیراسلامی و تحریف شده و کاذب کنونی وارد آینده شود، می‏توان دور آن را خط بطلان کشیده زیرا در این صورت انسان به عنوان مخلوق عالی و خردمند خدا از بین خواهد رفت. بازگشت به ارزش‏های اسلامی، معنوی، روحی و حیاتی باید یکی از اهداف تعیین کننده عصر حاضر باشد. و باید ارزش‏های اسلامی و اخلاقی را در سیاست جهانی‏سازی دوباره تجسّم نماییم.

الف) امروزه فعالیت‏های ضدفرهنگی جهانی سازی بسیار وسیع و شامل همه سرزمین‏ها است. لکن باید اذعان نمود که بیشترین فعالیت‏های این جریان در کشورهای اسلامی به ظهور می‏رسد. زیرا فرهنگ و تعالیم و قوانین جامع اسلام با منافع قدرت‏های استعماری و جهانی سازی به طور آشکار منافات دارد و خواهد داشت و آنها بارها شاهد اثرگذاری این فرهنگ پویا و بالنده و حرکت‏آفرین در توده‏های مردم بوده‏اند. انقلاب اسلامی ایران یک نمونه کامل آن می‏باشد.

فعالیت‏های ضدّارزشی و فرهنگی جهانی سازی مورد علاقه شدید سران و دولتمردان کشورهای غربی است زیرا شیوه‏های عمل این جمعیت‏ها بسیار پنهان، نامرئی و دارای ظاهری زیبا و انسان‏دوستانه می‏باشد. تاثیر فعالیت‏های ضدارزش جهانی سازی بر تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان یکی از اهداف آنان، است زیرا می‏خواهند اطفال مسلمان را از قبل از بلوغ غرب زده نمایند تا قبل از اینکه مسائل اسلامی در روح اطفال شکل یابد، روح آنان را تسخیر کنند و قبلا این کار نتیجه داده است و اکنون با ابزارهای نوین مانند ماهواره و اینترنت تسریع در این تهاجم فرهنگی به عمل می‏آید.

شیوع دیگر از طریق استخدام ظواهر اسلام برای مبارزه با اهداف اسلام است و با همین سیاست و روش نامرئی است که آنها حتی در مقام تبلیغ توام با تحریف اسلام برمی‏آیند و با معرفی غلط و ایجاد تردید در اذهان جوانان موجب می‏شوند که اقشار ناآگاه به مرور و گام‏به‏گام از اسلام فاصله بگیرند و نسبت به اعتقادات خود بی‏اعتنا گردند و گروه‏هایی را به نام اسلام‏شناس به استخدام خود در می‏آورند و به آنها ماموریت می‏دهند که پیرامون تعالیم اسلام و قرآن به تحقیق و بررسی مغرضانه بپردازند و حاصل کار خود را که با زبردستی خاصی شبهه‏افکنی در تعالیم و احکام اسلام می‏باشد به صورت‏های مختلف از طریق اینترنت، ماهواره و کتاب به جوامع اسلامی و جوانان عرضه می‏کنند. هدف از این اقدام، پاشیدن بذرهای تردید و شبهه، تحریف و دگرگون‏ساختن حقایق در زمین بکر و حاصلخیز جان و روح جوانان و دانشجویان مسلمان می‏باشد و زمینه را برای ترک اسلام و ترک گرایش به عزّت، آماده می‏سازند. بدیهی است برای سردمداران «جهانی سازی»، بهترین شیوه و روش، بهره‏برداری از تعالیم قرآن و اسلام برای واژگون ساختن اساس این دین و تردیدافکنی و ایجاد تحریف در اسلام است.

روش دیگر مقابله با ارزش‏های اسلامی این است که دشمنان اسلام و محافل صهیونیستی در امریکا توسط ابزارهای جهانی‏سازی، که در شبکه‏های سازنده فیلم‏های سینمایی در هالیود نفوذ کرده‏اند، فقط از سال ۱۳۶۴ تاکنون ۷۰۰ فیلم سینمایی ضداسلامی تولید کرده‏اند. دشمنان اسلام با ساخت و توزیع این فیلم‏ها و CDها در جهان توانستند تا حدودی افکار عمومی جهانیان را به اسلام و مسلمانان بدبین کنند. در این فیلم‏ها مسلمانان به عنوان انسان‏های خون‏آشام، تروریست یا افراطی و منبع خشونت و خطر برای فرهنگ و تمدن غربی معرفی می‏شوند و محافل یهودی امریکا با این گونه فیلم‏ها توانسته‏اند شهروندان امریکا را علیه مسلمانان این کشور بسیج کنند. برای مثال یکی از فیلم‏هایی که در سال ۱۳۷۹ ساخته شده و «قانون نظامی» نام دارد مسلمانان آمریکا را تهدید اصلی، معرفی می‏کند.

جهانی سازی یعنی...: پاپ ژاپن پل دوم در مراسم جشنهای سال ۲۰۰۰ برای فرمانداران و نمایندگان که با حضور ۲۵۰۰ نماینده و سیاستمدار زن و مرد از ۹۳ کشور جهان در واتیکان برگزار شد طی نطقی طولانی، رسوایی جوامع ثروتمند و مرفه را که در آنها ثروت، ثروت می‏آورد و فقیران روزبه‏روز فقیرتر می‏شوند، محکوم کرد و گفت امروز بخصوص با پدیده جهان سازی بازارهای کشورهای ثروتمند و توسعه یافته سعی دارند وضعیت اقتصادی خود را باز هم بهتر کنند، در حالی که کشورهای فقیر روزبه‏روز بدتر در فقر فرو می‏روند. برای مثال گرسنگی ۱۳ میلیون آفریقایی را در آستانه مرگ قرار داده است. که یک فاجعه بشری در حال اتفاق در قاره آفریقا است. اگر مواد غذایی به ساکنان این کشورها نرسد در حدود سیزده میلیون آفریقایی در چند ماه آینده بر اثر خشکسالی جان خود را از دست خواهند داد. پاپ افزود ۶ میلیون نفر در زیمبابوه ۳ میلیون نفر در مالادی، بیش از ۲ میلیون نفر در زامبیا. ۶ هزار نفر در موزامبیک، ۴۰۰ هزار نفر در لسوتو و بیش از ۱۵۰ هزار نفر در سوازیلند در خطر مرگ قرار دارند. از سوی دیگر انتشار بیماری ایدز و فقر در میان کشورهای آفریقایی اوضاع آنان را بحرانی‏تر کرده است.

سیاست جهانی سازی نمی‏گذارد اراده سیاسی و منابع مالی و امکانات لازم برای مبارزه با گرسنگی به کار رود. به هر حال سوءتغذیه جلوه‏های مختلفی دارد که ازآن جمله می‏توان به کم خونی، عقب‏افتادگی رشد، کمبود ویتامین A و یا کمی وزن نوزادان اشاره کرد. در کشورهای در حال توسعه از هر پنج نفر، یک نفر و یا به عبارت دیگر ۷۷۷ میلیون نفر به طور مزمن دچار سوءتغذیه است. در هر سال ۱۲ میلیون کودک از مسائل ناشی از سوءتغذیه جان خود را از دست می‏دهند. در جهان بیش از دو میلیارد نفر دچار کمبود ریزمغزی‏ها از جمله ۷۴۰ میلیون نفر دچار کمبود ید، ۱۰۰ تا ۱۴۰ میلیون کودک دچار کمبود ویتامین A، ۱۷۷ میلیون کودک دچار عقب‏افتادگی رشد، ۱۷ درصد نوازدان و در عقب مانده‏ترین کشورها ۵ درصد نوزادان با وزنی کمتر از وزن طبیعی متولد می‏شوند.

با وجودی که از چند دهه از جهانی‏سازی می‏گذرد اگر از جهان سوم دیدار کنید فقر را چنان وحشتناک خواهید دید که برای غربی نازپرورده قبول آن به ندرت ممکن است. یک نفر از هر پنج نفر در این جهان ۶ میلیارد نفری با درآمد روزی کمتری از یک دلار زندگی می‏کند و تقریبا یعنی یا کمتر از دو دلار بیش از ۸۵۰ میلیون نفر در کشورهای فقیر نمی‏توانند بخوانند یا بنویسند. نزدیک به یک میلیارد نفر از مردم به آب تمیز و ۴/۲ میلیارد نفر به بهداشت دسترس ندارند یازده میلیون کودک زیر پنج سال بر اثر بیماری‏هایی که قابل درمان هستند می‏میرند. جالب آن است که غربی‏ها برای فریب افکار عمومی و ایجاد آمادگی در نخبگان کشورها تلقین می‏کنند که تحقیقات نشان می‏دهد که ما با «جهانی شدن» وضعیت فقر را بهتر کردیم. یک نمونه از این تحقیقات ساختگی و تبلیغاتی، تحقیقی است که جفری ساچز و آندرو وارنر دو اقتصاددان دانشگاه‏ها وارد، سفارش گرفته و عرضه کردند:

پژوهش‏های سفارشی تبلیغاتی!! این دو اقتصاددان وابسته به هسته‏های سرمایه‏داری آمریکا ادعاء کردند که کشورهای فقیر که درهایشان به روی تجارت بین‏المللی یعنی سرمایه‏داری غرب باز بود در سال‏های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ شش بار سریعتر از کشورهایی که درهای خود را بسته نگاهداشتند رشد کردند.

تحقیق دیگر از نوع سفارشی و تبلیغاتی به وسیله دیوید دولار و اثارت‏گرای از بانک جهانی انجام شده است که اطلاعات جمع‏آوری شده از هشتاد کشور را در چهار دهه تحلیل می‏کند. این تحقیق نیز ادعاء می‏کند که بازگشایی کامل درها به روی سرمایه‏داری غرب و تجارت بین‏المللی به فقیران، کمک می‏کند!! این القائات در حالی انجام می‏شود که مسئولین بانک جهانی، خود اعتراف نمودند که طرح‏های بانک جهانی در کشورهای در حال توسعه و فقیر غالبا با شکست روبرو شده است و وضعیت اقتصادی آنها را خراب‏تر کرده است.

در جهانی سازی، اکثرا شرکت‏های خارجی بیشترین زیان را به مردم کشورهای فقیر می‏رساند. به طور مثال در ازای باج سبیل به دولت‏های فاسد به حق انحصار دست یابند. آنها از کارگر به صورت برده برده و یا به مسموم کردن محیط زیست به طور غیرقابل قبولی می‏پردازند و یا کشورهای فقیر فقط به تجارت و سرمایه‏گذاری خارجی برای داراکردن کشور خود اقدام می‏کنند در حالی که اقدام دیگر از قبیل لغو موانع تجاری و غیره را انجام نمی‏دهند و یا ارتباط‏های اینترنتی را تقویت می‏کنند در صورتی که کشورهای فقیر اکثرا نمی‏توانند بیندیشند و فقط تحت تاثیر قرار می‏گیرند یا کشورهای فقیر، کارخانه‏های جدید بر پا می‏کنند در حالی که مردم‏شان دارند در اثر ایدز از بین می‏روند و یا بهداشت و محیط زیست مناسب و کافی در آن کشورها وجود ندارد و یا دولت‏های شیاد برخی از کشورهای فقیر درآمدهای حاصل از سرمایه‏گذاری‏های خارجی را به حساب خود در بانک‏های سوئیس واریز می‏کنند و یا صرف سلاح‏ها می‏کنند.

افزایش بیگارخانه‏ها هم یکی از محصولات «جهانی شدن» است یک پژوهش موسسه بروکینگ در واشنگتن دی‏سی‏می گوید کشورهایی که درآمد سرانه‏شان زیر ۵۰۰ دلار است ۳۰ تا ۶۰ درصد کودکان بین سن‏های ده و چهارده سال بیگاری می‏کنند در کشورهایی که درآمد سرانه بین ۵۰۰ دلار و ۱۰۰۰ دلار است این رقم ۳۰ درصد است.

نویسنده: سعید اسماعیلی بهبهانی

منبع:www.tooba-ir.org

منابع:

ــ روزنامه‏های اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سال‏های گذشته

ــ سیاست‏های جهانی، بررسی روست و هاروی استار؛ مترجم: سیدامیر ایافت c

ــ گفتارهایی درباره یکپارچگی جهانی ــ آنتونی کیدنز؛ مترجم: علی‏اصغر سعیدی c

ــ جهان نابرابر، پیر ژرژ؛ ترجمه خزائنی

ــ این مقاله در شانزدهمین کنفرانس بین‏المللی وحدت اسلامی، عرضه شده است.

ــ روزنامه‏های اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سال‏های گذشته

ــ مراجعه با جهانی سازی، ترکی حنوش

ــ روزنامه‏های اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سال‏های گذشته

ــ روزنامه‏های اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سال‏های گذشته

ــ روزنامه‏های اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سال‏های گذشته

ــ روزنامه‏های اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سال‏های گذشته


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.