پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
جهانی سازی و استراتژی مقاومت
● پیشزمینههای جهانیسازی
عهدنامه وستفالی در سال ۱۶۴۸ در آلمان عملا فرآیندی جز قربانیشدن مسیحیت به صورت نامرئی در بر نداشت. در واقع از آن تاریخ به بعد دستگاه پاپ نفوذ خود را از دست داد و مذهب در اروپا از اهمیت افتاد و از سوی دیگر اروپا به تکه پارههایی جدا از هم و براساس قومیت تقسیم شد و امت مسیحیت که محورش دیانت حضرت عیسی بود از هم پاشید و اساس تشکیل حکومتها بر پایه ملیت و قومیت استوار گشت. بدین ترتیب واژهای تحت عنوان دولت ملی وارد عرصه واژگان مفاهیم سیاسی گشت. اگر چه بیش از این در بسیاری از مناطق جهان شاهد تشکیل چنین دولتهایی بودهایم، ولی تنها فرق این دولتها و یا به عبارتی حکومتهای مبتنی بر قومیت با دولتهای ملی در عصر وستفالی، آن است که دولت ــ ملت به وجود آمده پس از جنگ ۳۰ ساله به دلیل فرار از اقتدار کلیسا تصمیم به پیمودن این مسیر گرفته است. در واقع، مسیحیت به دلائل مختلف نتوانسته است پاسخگوی نیازهای بیحدّ و حصر ایشان در عصر جدید باشد. این رویکرد جدید به «ملت»، پس از دین که باعث از میان رفتن امت گشت، شاید به دو دلیل انحراف دین و یا سرکشی عدهای در مقابل تعالیم دینی بود. بهر حال، حکومت کلیسا جای خود را به دولت ملی داد.
● دولت ـ ملت
الف) از مهمترین تبعات ایجاد دولتهای ملی، تقویت اندیشه سرمایهداری و سودمحوری و کنار نهادن موانع اعتقادی در عرصه اقتصاد مانند تحریم ربا است. بنیانگزاران «اصلاح دین» در اروپا همچون جان کالون (۱۵۰۹ــ ۱۵۶۴) بنیانگزار مذهب کالونیسم، مبادله پولی براساس ربا را مجاز شمردند و این تحول، نقش مهمی در شکلگیری بنیادهای اقتصاد سرمایهداری ایفا کرد.
به هر حال همواره باید به این نکته توجه نمود که تحول اقتصادی و رشد سرمایهداری در اروپا علاوه بر استعمار و استثمار ملتهای شرق و جنوب، ناشی از رباخواری بود که پس از انحلال حاکمیت کلیسای کاتولیک ــ که ربا را حرام میدانست ــ رواج و گسترش یافت. از کسانی که باعث رواج رباخواری شد اندیشهپرداز یهودی، اسحاق ابرانائل، رهبر یهودیان مهاجر در اسپانیا بود که از نخستین کسانی است که به دفاع آشکار از رباخواری برخاست و توجیه نظری و دینی به نفع ربا در میان مسیحیان ایجاد کرد و بعدها یهودیان دیگری با راهیابی به این عرصه، بهرههای فراوان از آن بردند و توانستند بنیانهای اقتصاد سرمایهداری اروپا را پایهریزی نمایند.
ب) از دیگر تبعات دولت ــ ملت، کم فروغترشدن دین در مناسبات اجتماعی غرب بود. بنابر نظر استیون کان نروژی، شکاف میان دولت و کلیسا در یک زمان تا پیش از به وجود آمدن شکافهای ناشی از انقلاب صنعتی، خشونتهای عمدهای مصروف کرد که در نهایت با به حاشیه رانده شدن کلیسا خاتمه یافت. از جمله، رشد و نموّ اعتقادات یهودیت که تا زمانی به دلیل حاکمیت کلیسا محصور بود، به تبلیغ قومگرایی و ملّیگرایی به دلیل داشتن روحیه نژادی در سطح اروپا و بالطبع چنین روحیه نژادی که بعدها با برتریجوییهای عمدهای همراه بود مسیحیان رانیز سخت تحتتاثیر قرار داد و آنها را بیشتر متوجه ملیت و نژاد خود کرد تادین. بدینوسیله واژه جدیدی به نام سکولاریسم (Seculorism)و علمانیت در مفهوم «دولت ــ ملت» وارد شد. یهودیان نقش اصلی در پیدایش مفهوم «دولت ــ ملت» و سکولاریزم و انهدام اقتدار کلیسای مسیحی و نیز در گسترش استعمار در جهان از قبیل جزایر هند شرقی و جزایر کارائیب داشتهاند، و علاوه بر و این مستعمرات و نظایر آن منشاء انباشت نخستین سرمایهداری در اروپا و پایگاهی برای توسعه سرمایهداری جدید بود.
در نتیجه تشکیل دولت ملی یا دولت ــ ملت، عموم کشورها براساس ملیت و قومیت و مشخصههای نژادی و یا زبانی تشکیل میشوند و نمونههای محقق شده آن، اضمحلال امپراطوری مسیحیت در قرون وسطی و امپراطوری عثمانی در بخشی از قلمرو کشورهای اسلامی است و چنین تحولی، پیدایش کشورهای کوچک در قاره اروپا، آسیا و آفریقا و رواج ناسیونالیسم نوین را تشکیل داد.
سکولاریسم یا علمانیت نیز با کمرنگشدن حضور مسیحیت، باعث شد که فقط به تجربه، اصالت داده شود و پوزیتویزم، اولویت یابد.
ج) با پیدایش ناسیونالیزم سکولار، سرمایهداری بر محوریت سرمایه، ابتدا و انتهای هر اقدامی قرار گرفت و جامعه به اندازهای از بیارادگی افراد رسید که تمام توان خود را منوط به سرمایه کردند و هر گونه خلاقیت و ابتکار در سایه وجود سرمایه محقق گشت و تبلیغات و رسانهها نیز به عنوان مروج چنین فرهنگ طاغوتی و ضدالهی در عصر جدید پا به عرصه نهاد. تسلیحات مدرن نیز به عنوان وسیله قوه قهریه، ابزار دیگری بود که به شکلی نو و با فنآوری گسترده، مورد استفاده موجه پیدا کرد. آنگاه زعمای صهیونیستی در این عصر، پروتکلهای خود را تدوین و در عصر جدید اعمال نمودند:
پروتکل اول: امروز قدرت طلا جانشین قدرت همه حکومتها گشته و زمان حاکمیت دیانت، سپری شده است.
پروتکل دوم: حق ما سرچشمهاش زور و قدرت است و کلمه حق، امری است صرفا وجدانی، معنوی و مجرد، دلیلی بر درستی آن وجود ندارد.
پروتکل سوم: فریب مردم، شعار عصر جدید است به نحوی که آنچه را فریبکارانه به خوردشان میدهیم به عنوان امر واقعی بپذیرند و در درستی آن تردید نکنند.
پروتکل چهارم: کلمات آزادی، عدالت و برابری، کلماتی هستند که به وسیله آنها مبلغان و عمال بیجیره و مواجب ما موفق شدند در چهار گوشه دنیا تعداد بیشماری را به زیر بیرق ما در آوردند. در حالی که این کلمات همواره مثل خوره به جان رفاه ملل غیر یهود افتاده، امنیت و آسایش را از خانههای آنها ریشهکن کرده آرامش را از بین برده است و روح همبستگی را از آنها گرفته و همه شالودههایی که دولتهای غیریهود بر آنها استوار شده نابود کرده است.
پروتکل پنجم: برای ایجاد اخلال در سایر جوامع، برخی احزاب را مسلح نمودیم و رسیدن به قدرت را به یک هدف مقدس و بالاتر از هر امری جلوه دادیم. ما طوری مردم را به جان هم انداختیم که همه به یکدیگر بدگمانند. نفرت مردم از یکدیگر به خاطر تعصبات مذهبی و نژادی که در طول بیست قرن گذشته تبلور یافته است اجازه نخواهد داد که مردم به این سادگی با یکدیگر آشتی کنند.
پروتکل ششم: هر گونه وامی برای دولتها (مانند وامهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول)، راه به بندکشیدن آنهاست. قرضها، چون شمشیر دموکلس بر روی سر فرمانروایان آویزان خواهد ماند و اینگونه فرمانروایان دست تکدی خود را به سوی بانکداران ما دراز میکنند.
ماحصل این پروتکلها، مردمی بیدین، بیایمان و منفعت طلب است که برای انتفاع بیشتر از این دنیا، معیار عدل را فراموش کرده و صرفا به فکر زندهماندن بیشتر هستند. این عده که عمدتا یهودی هستند معاد را نفی کرده، هر چه میخواهند از این دنیا تمنا میکنند و با از بین رفتن یکپارچگی امت و حاکمشدن ملیتها و نژادها به عنوان محور تشکیل حکومتها آنگاه زمینههای طرح «جهانی شدن» برای ایجاد سلطه جهانی خود را آماده نمودند.
● مفهوم «جهانی سازی» چیست؟
واقعیت این است که اهداف طراحان «جهانیسازی» هنوز برای بسیاری از ملل جهان به ویژه کشورهای فقیر و مردم جنوب، ناآشناست، آنان میدانند که ابرقدرتها استعمارگر هستند و منابع آنان را چپاول میکنند اما مکانیزم و راهکارهای آنها را نمیدانند. آنان تکرار واژه جهانی سازی را میشنوند اما با آن ارتباطی برقرار نمیکنند زیرا مفهوم و اهداف آن را نمیدانند.
سردمداران و اندیشمندان وابسته به سرمایهداری و صهیونیسم جهانی از خوبیهای «جهانیسازی» میگویند و می نویسند اما مبارزین راه حق و آزادیخواهان علیه آن مینویسند و تظاهرات مینمایند.
جهانیسازی، امتداد سیاستهای استعماری دولتهای غرب است که قدرتهای بزرگ نظامی و اقتصادی از کنفرانس برلین تا فروپاشی دیوار برلین و از برلین تا اجلاس یالتا با اتخاذ سیاستهای استعماری، ثروتهای جهانی را میان خود، تقسیم کردهاند. قدرتهای بزرگ اقتصادی و مالی درصددند با ایجاد نظام نوینی بر زندگی بشری در سرتاسر زمین، حاکم شوند. سلطه قدرتهای بزرگ اروپایی و پس از آن امریکایی بر دیگر بخشهای جهان از پایان جنگ جهانی دوم به این سو، توانایی و استعداد ملل استعمار شده را از راههای مختلف، زایل کرده است تا پس از آن، راه برای نفوذ و استقرار نظامهای متناسب با توسعهای که خود آنها ترویج میکنند باز شود.
بدین ترتیب مجموعه کشورهای جهان سوم به صورت انبار گستردهای از مواد اولیه کشاورزی، مواد معدنی، نیروی انسانی ارزان و غیره درآمدند. استقلالهای تشریفاتی، کاری جز تایید این شکل از جهانی سازی از طریق حوزههای نفوذ نظامی، اقتصادی و ایدئولوژی نداشته است.
دستگاههای تبلیغاتی غرب، سقوط دیوار برلین را حکایت از پیروزی اقتصاد لیبرال و فرهنگ غرب خواندند و پس از آن بود که بالهای گروههای بزرگ مالی و تبلیغاتی غرب در آسمان جهان گشوده شد. و برای تصاحب بهترین بازارها، و تخریب فرهنگ و تمدن اسلامی و سایر تمدنهای آزادیخواه به طراحی و اجراء نشستند و تعریفهایی نادرست و مردم فریب از جهانسازی آغاز شد و در عمل برای کشورهای جهان سوم!! نقشه برادرکشی، جنگ و خشونت در میان گروههای نژادی و مذهبی، غارت منابع و تخریب فرهنگی میکشند در حالی که فقر و بیدادگری همانند سرطان، حساسترین بافتهای بدنه اجتماعی را میخواهند و بر بستر بیسوادی و فقر، بذرهای بیماری ایدز جوانه میزند و ارزشهای اجتماعی را با خود به نابودی میبرد.
سردمداران جهانیسازی، غربیها و سرمایهداران بزرگ میخواهند که جهانیسازی در کشورهای جنوب خیلی زود ایجاد شود و دروازهها کاملا و به سرعت باز شوند!! آنها چنین امری را شرطی ضروری برای فرار از توسعهنیافتگی و حاشیهنشینی تبلیغ میکنند اما کشورهای محروم باید ابتدا به نابسامانیهای خود پایان دهند.
به هر حال آنچه در تفکر طراحان «جهانی شدن» قرار دارد، تسلط همه جانبه بر تمام ابعاد جامعه جهانی از حیث سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی است جهانی سازی به معنی یکسانسازی جوامع در چارچوب سیطره واحد غرب است. جهانی سازی، نظامی است که قدرتمندان را با ادعای روابط آزاد و آزادی بازار نابرابر قادر میسازد تا اصنافی از دیکتاتوریهای ضدانسانی را بر محرومین و مستضعفان، جهان تحمیل نمایند. جهانی سازی یعنی فرآیند یکسانسازی در هر گونه تغییر خوراک، پوشاک، آداب و سنن و فرهنگ جهان به سمت و سوی الگوهای غربی که تمام توان خود را صرف مبارزه با اسلام در تمام ابعاد اعتقادی، اقتصادی، ارزشی و فرهنگی آن کردهاند. در پرتو جهانی سازی، کشورهای فقیر نه تنها استقلال سیاسی خود را از دست میدهند بلکه به بردگی کشیده میشوند چنان که گویی در حکم بدهکارانی هستند که به هیچ وجه توان پرداخت بدهیهای خود را ندارند و در نتیجه، هیچ اختیاری برای فسخ پروژههای پیشنهاد شده به خود را ندارند. در راس جهان سازی، امریکا است و اکثر ارکانهای جهانی سازی از قبیل، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، یونسکو و غیره را امریکا طراحی و رهبری مینماید.
حذف ارزشهای اسلامی و انسانی و جایگزینی ارزشهای غربی: وابستگی فرهنگی، منشا دیگر سلطههاست و دو نهال سیاست و اقتصاد در زمین بکر فرهنگ، غربی میشوند.
در این راستا، سازمان تجارت جهانی مسئول برخی از مهمترین آسیبهای اجتماعی است که در جوامع جهانی عارض شده است. سیاست تجاری این سازمان تاثیرات منفی به ویژه در زمینه بهداشت و گوناگونی زیستی و بحران فرهنگی در کشورهای در حال توسعه داشته است، افزایش ایدز و طرز لباس پوشیدن جوانان کشورهای فقیر به صورت غربیها در صورتی مردم این کشورها گرسنهاند نمونهای از این تاثیرات منفی میباشند.
در این فرهنگسازی باید فرهنگ غرب را کشورها، بخصوص کشورهای اسلامی بیاموزند و اجرا نمایند و مثلا چادر، حذف شود، روابط زن و مرد کاملا آزاد شود، ارزشهای دینی کمرنگ شوند و زبان انگلیسی عالمگیر شود و کامپیوتر را با زبان انگلیسی آموزش ببینند.
از آثار منفی جهانی سازی فرهنگی، فرایند «سکولاریزاسیون» است. این فرایند، کلیه شئون فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی یک جامعه اسلامی را دیانتزدایی میکند. اکنون جهانیسازی از طریق شبکههای ارتباطی خود همین سکولاریزاسیون را تبلیغ میکند و عوارض و علائم سکولاریزاسیون در جوامع اسلامی و غیراسلامی، این است که ادبیات مردم عوض شود، مفاهیم دینی و قدسی کمتر استعمال شود و به جای آنها واژهها و مفاهیم غیردینی و غیربومی را به کار برند و به جای «جامعه دینی» از «جامعه مدنی»، به جای «عدالت»، از «دمکراسی» و مشارکت غربی دم میزنند، به جای اخلاق و اجرای احکام الهی، از تساهل و تسامح استفاده میشود. عارضه بعدی جهانیسازی فرهنگی، این است که، تلقّی محافل علمی از دین، عوض میشود. علمای حوزه و دانشگاه را به آنجا میرسانند که میان دین و علم، دین و عقل، دین و توسعه، دین و رفاه، تزاحم و تقابل ببینند. این بلایی است که بر سر مسیحیت هم آوردند و وانمود میکنند دینی که با همه این مقولات محترم!! سر جنگ دارد همان بهتر که کنج مسجد بنشیند.
عارضه دیگر این است که جوانها از مساجد و روح حقطلبی باز دارد و با مدهای روز و سرگرمیهای عوامفریب، فریب دهند تا به جای مبارزه با استعمار و ابرقدرتها در فکر مد لباس و شهوترانی بیفتند.
عوارض دیگر، این است که میراث فرهنگی، معنوی، دینی و حراست از آنها در معرض خطر قرار میگیرد، میراثی که در برگیرنده مجموعهای از رفتارها، دانش و نمودهای زنده از آداب و رسومی است که بیانکننده جهانبینی ما مسلمانان است.
در اثر «جهانیشدن» اکنون فلاسفه و پیروان مذاهب مختلف به خصوص اسلامی از بحران ارزشها سخن میگویند. بسیاری از به اصطلاح ارزشهای جدید، بیشتر به توجیه خودخواهی، سودجویی، جاهطلبی، غرور نابجا، قدرت، پول و مصرف بیحد و مرز شبیه هستند تا به اصول معقولانه و سازگار با سرشت و فطرت انسانی.
اصول اخلاقی که توسط پیامبران و مربیان و متفکران بزرگ الاهی، فرمولبندی شده بود به نام «جهانی سازی» کمرنگ شدهاند، زیرا که زندگی بیش از پیش، تابع تمایل مصرفگرایی است. مصرفگرایی، مدپرستی و شیپرستی که توسط تجارت آزاد و جهانیسازی غربی افزایش یافته تمایل به ایمان معنوی و رشد فرهنگی و نیز بهسازی تفکر و آگاهی انسان را عمیقا تضعیف کرده است.
آزادی اخلاقی و بیبندوباری و حذف اخلاق مذهبی به عنوان دستاورد بشری و عصر جدید که راه کشورهای اسلامی و بشریت را به سوی آیندهای بهتر و روشنتر میگشاید، تلقی میشود.
اگر جامعه اسلامی و بشری با ارزشهای غیراسلامی و تحریف شده و کاذب کنونی وارد آینده شود، میتوان دور آن را خط بطلان کشیده زیرا در این صورت انسان به عنوان مخلوق عالی و خردمند خدا از بین خواهد رفت. بازگشت به ارزشهای اسلامی، معنوی، روحی و حیاتی باید یکی از اهداف تعیین کننده عصر حاضر باشد. و باید ارزشهای اسلامی و اخلاقی را در سیاست جهانیسازی دوباره تجسّم نماییم.
الف) امروزه فعالیتهای ضدفرهنگی جهانی سازی بسیار وسیع و شامل همه سرزمینها است. لکن باید اذعان نمود که بیشترین فعالیتهای این جریان در کشورهای اسلامی به ظهور میرسد. زیرا فرهنگ و تعالیم و قوانین جامع اسلام با منافع قدرتهای استعماری و جهانی سازی به طور آشکار منافات دارد و خواهد داشت و آنها بارها شاهد اثرگذاری این فرهنگ پویا و بالنده و حرکتآفرین در تودههای مردم بودهاند. انقلاب اسلامی ایران یک نمونه کامل آن میباشد.
فعالیتهای ضدّارزشی و فرهنگی جهانی سازی مورد علاقه شدید سران و دولتمردان کشورهای غربی است زیرا شیوههای عمل این جمعیتها بسیار پنهان، نامرئی و دارای ظاهری زیبا و انساندوستانه میباشد. تاثیر فعالیتهای ضدارزش جهانی سازی بر تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان یکی از اهداف آنان، است زیرا میخواهند اطفال مسلمان را از قبل از بلوغ غرب زده نمایند تا قبل از اینکه مسائل اسلامی در روح اطفال شکل یابد، روح آنان را تسخیر کنند و قبلا این کار نتیجه داده است و اکنون با ابزارهای نوین مانند ماهواره و اینترنت تسریع در این تهاجم فرهنگی به عمل میآید.
شیوع دیگر از طریق استخدام ظواهر اسلام برای مبارزه با اهداف اسلام است و با همین سیاست و روش نامرئی است که آنها حتی در مقام تبلیغ توام با تحریف اسلام برمیآیند و با معرفی غلط و ایجاد تردید در اذهان جوانان موجب میشوند که اقشار ناآگاه به مرور و گامبهگام از اسلام فاصله بگیرند و نسبت به اعتقادات خود بیاعتنا گردند و گروههایی را به نام اسلامشناس به استخدام خود در میآورند و به آنها ماموریت میدهند که پیرامون تعالیم اسلام و قرآن به تحقیق و بررسی مغرضانه بپردازند و حاصل کار خود را که با زبردستی خاصی شبههافکنی در تعالیم و احکام اسلام میباشد به صورتهای مختلف از طریق اینترنت، ماهواره و کتاب به جوامع اسلامی و جوانان عرضه میکنند. هدف از این اقدام، پاشیدن بذرهای تردید و شبهه، تحریف و دگرگونساختن حقایق در زمین بکر و حاصلخیز جان و روح جوانان و دانشجویان مسلمان میباشد و زمینه را برای ترک اسلام و ترک گرایش به عزّت، آماده میسازند. بدیهی است برای سردمداران «جهانی سازی»، بهترین شیوه و روش، بهرهبرداری از تعالیم قرآن و اسلام برای واژگون ساختن اساس این دین و تردیدافکنی و ایجاد تحریف در اسلام است.
روش دیگر مقابله با ارزشهای اسلامی این است که دشمنان اسلام و محافل صهیونیستی در امریکا توسط ابزارهای جهانیسازی، که در شبکههای سازنده فیلمهای سینمایی در هالیود نفوذ کردهاند، فقط از سال ۱۳۶۴ تاکنون ۷۰۰ فیلم سینمایی ضداسلامی تولید کردهاند. دشمنان اسلام با ساخت و توزیع این فیلمها و CDها در جهان توانستند تا حدودی افکار عمومی جهانیان را به اسلام و مسلمانان بدبین کنند. در این فیلمها مسلمانان به عنوان انسانهای خونآشام، تروریست یا افراطی و منبع خشونت و خطر برای فرهنگ و تمدن غربی معرفی میشوند و محافل یهودی امریکا با این گونه فیلمها توانستهاند شهروندان امریکا را علیه مسلمانان این کشور بسیج کنند. برای مثال یکی از فیلمهایی که در سال ۱۳۷۹ ساخته شده و «قانون نظامی» نام دارد مسلمانان آمریکا را تهدید اصلی، معرفی میکند.
جهانی سازی یعنی...: پاپ ژاپن پل دوم در مراسم جشنهای سال ۲۰۰۰ برای فرمانداران و نمایندگان که با حضور ۲۵۰۰ نماینده و سیاستمدار زن و مرد از ۹۳ کشور جهان در واتیکان برگزار شد طی نطقی طولانی، رسوایی جوامع ثروتمند و مرفه را که در آنها ثروت، ثروت میآورد و فقیران روزبهروز فقیرتر میشوند، محکوم کرد و گفت امروز بخصوص با پدیده جهان سازی بازارهای کشورهای ثروتمند و توسعه یافته سعی دارند وضعیت اقتصادی خود را باز هم بهتر کنند، در حالی که کشورهای فقیر روزبهروز بدتر در فقر فرو میروند. برای مثال گرسنگی ۱۳ میلیون آفریقایی را در آستانه مرگ قرار داده است. که یک فاجعه بشری در حال اتفاق در قاره آفریقا است. اگر مواد غذایی به ساکنان این کشورها نرسد در حدود سیزده میلیون آفریقایی در چند ماه آینده بر اثر خشکسالی جان خود را از دست خواهند داد. پاپ افزود ۶ میلیون نفر در زیمبابوه ۳ میلیون نفر در مالادی، بیش از ۲ میلیون نفر در زامبیا. ۶ هزار نفر در موزامبیک، ۴۰۰ هزار نفر در لسوتو و بیش از ۱۵۰ هزار نفر در سوازیلند در خطر مرگ قرار دارند. از سوی دیگر انتشار بیماری ایدز و فقر در میان کشورهای آفریقایی اوضاع آنان را بحرانیتر کرده است.
سیاست جهانی سازی نمیگذارد اراده سیاسی و منابع مالی و امکانات لازم برای مبارزه با گرسنگی به کار رود. به هر حال سوءتغذیه جلوههای مختلفی دارد که ازآن جمله میتوان به کم خونی، عقبافتادگی رشد، کمبود ویتامین A و یا کمی وزن نوزادان اشاره کرد. در کشورهای در حال توسعه از هر پنج نفر، یک نفر و یا به عبارت دیگر ۷۷۷ میلیون نفر به طور مزمن دچار سوءتغذیه است. در هر سال ۱۲ میلیون کودک از مسائل ناشی از سوءتغذیه جان خود را از دست میدهند. در جهان بیش از دو میلیارد نفر دچار کمبود ریزمغزیها از جمله ۷۴۰ میلیون نفر دچار کمبود ید، ۱۰۰ تا ۱۴۰ میلیون کودک دچار کمبود ویتامین A، ۱۷۷ میلیون کودک دچار عقبافتادگی رشد، ۱۷ درصد نوازدان و در عقب ماندهترین کشورها ۵ درصد نوزادان با وزنی کمتر از وزن طبیعی متولد میشوند.
با وجودی که از چند دهه از جهانیسازی میگذرد اگر از جهان سوم دیدار کنید فقر را چنان وحشتناک خواهید دید که برای غربی نازپرورده قبول آن به ندرت ممکن است. یک نفر از هر پنج نفر در این جهان ۶ میلیارد نفری با درآمد روزی کمتری از یک دلار زندگی میکند و تقریبا یعنی یا کمتر از دو دلار بیش از ۸۵۰ میلیون نفر در کشورهای فقیر نمیتوانند بخوانند یا بنویسند. نزدیک به یک میلیارد نفر از مردم به آب تمیز و ۴/۲ میلیارد نفر به بهداشت دسترس ندارند یازده میلیون کودک زیر پنج سال بر اثر بیماریهایی که قابل درمان هستند میمیرند. جالب آن است که غربیها برای فریب افکار عمومی و ایجاد آمادگی در نخبگان کشورها تلقین میکنند که تحقیقات نشان میدهد که ما با «جهانی شدن» وضعیت فقر را بهتر کردیم. یک نمونه از این تحقیقات ساختگی و تبلیغاتی، تحقیقی است که جفری ساچز و آندرو وارنر دو اقتصاددان دانشگاهها وارد، سفارش گرفته و عرضه کردند:
پژوهشهای سفارشی تبلیغاتی!! این دو اقتصاددان وابسته به هستههای سرمایهداری آمریکا ادعاء کردند که کشورهای فقیر که درهایشان به روی تجارت بینالمللی یعنی سرمایهداری غرب باز بود در سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ شش بار سریعتر از کشورهایی که درهای خود را بسته نگاهداشتند رشد کردند.
تحقیق دیگر از نوع سفارشی و تبلیغاتی به وسیله دیوید دولار و اثارتگرای از بانک جهانی انجام شده است که اطلاعات جمعآوری شده از هشتاد کشور را در چهار دهه تحلیل میکند. این تحقیق نیز ادعاء میکند که بازگشایی کامل درها به روی سرمایهداری غرب و تجارت بینالمللی به فقیران، کمک میکند!! این القائات در حالی انجام میشود که مسئولین بانک جهانی، خود اعتراف نمودند که طرحهای بانک جهانی در کشورهای در حال توسعه و فقیر غالبا با شکست روبرو شده است و وضعیت اقتصادی آنها را خرابتر کرده است.
در جهانی سازی، اکثرا شرکتهای خارجی بیشترین زیان را به مردم کشورهای فقیر میرساند. به طور مثال در ازای باج سبیل به دولتهای فاسد به حق انحصار دست یابند. آنها از کارگر به صورت برده برده و یا به مسموم کردن محیط زیست به طور غیرقابل قبولی میپردازند و یا کشورهای فقیر فقط به تجارت و سرمایهگذاری خارجی برای داراکردن کشور خود اقدام میکنند در حالی که اقدام دیگر از قبیل لغو موانع تجاری و غیره را انجام نمیدهند و یا ارتباطهای اینترنتی را تقویت میکنند در صورتی که کشورهای فقیر اکثرا نمیتوانند بیندیشند و فقط تحت تاثیر قرار میگیرند یا کشورهای فقیر، کارخانههای جدید بر پا میکنند در حالی که مردمشان دارند در اثر ایدز از بین میروند و یا بهداشت و محیط زیست مناسب و کافی در آن کشورها وجود ندارد و یا دولتهای شیاد برخی از کشورهای فقیر درآمدهای حاصل از سرمایهگذاریهای خارجی را به حساب خود در بانکهای سوئیس واریز میکنند و یا صرف سلاحها میکنند.
افزایش بیگارخانهها هم یکی از محصولات «جهانی شدن» است یک پژوهش موسسه بروکینگ در واشنگتن دیسیمی گوید کشورهایی که درآمد سرانهشان زیر ۵۰۰ دلار است ۳۰ تا ۶۰ درصد کودکان بین سنهای ده و چهارده سال بیگاری میکنند در کشورهایی که درآمد سرانه بین ۵۰۰ دلار و ۱۰۰۰ دلار است این رقم ۳۰ درصد است.
نویسنده: سعید اسماعیلی بهبهانی
منبع:www.tooba-ir.org
منابع:
ــ روزنامههای اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سالهای گذشته
ــ سیاستهای جهانی، بررسی روست و هاروی استار؛ مترجم: سیدامیر ایافت c
ــ گفتارهایی درباره یکپارچگی جهانی ــ آنتونی کیدنز؛ مترجم: علیاصغر سعیدی c
ــ جهان نابرابر، پیر ژرژ؛ ترجمه خزائنی
ــ این مقاله در شانزدهمین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی، عرضه شده است.
ــ روزنامههای اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سالهای گذشته
ــ مراجعه با جهانی سازی، ترکی حنوش
ــ روزنامههای اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سالهای گذشته
ــ روزنامههای اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سالهای گذشته
ــ روزنامههای اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سالهای گذشته
ــ روزنامههای اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی سالهای گذشته
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست