دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پیروی از قانون طبیعی


پیروی از قانون طبیعی

جان لاك ۱۷۰۴ ۱۶۳۲ فیلسوف انگلیسی, محقق و پژوهشگر دانشگاهی و پزشكی بود كه, معاشرت او با آنتونی آشلی كوپر اولین كنت شافتسبری باعث شد تا عهده دار مسئولیت های سیاسی شود بیشتر نوشته های او به دلیل مخالفت با قدرت مطلقه در حكومت, شهرت زیادی دارند این مخالفت هم شامل افراد و هم شامل نهادهایی از قبیل دولت یا كلیسا می شود او معتقد است كه در پذیرش دعاوی افراد و نهادها, هر فردی باید از روی پژوهش عقلانی و با توجه به شواهد و مدارك تصمیم بگیرد در مورد نهادها نیز باید به كاركرد آن ها توجه كرد

به نظر لاك استفاده از عقل برای فهم حقایق و تمدید كاركرد درست نهادها، گامی است در جهت بهینه سازی و توسعه زندگی افراد و جوامع، هم از بعد مادی و هم از بعد معنوی. این خود پیروی از قانون طبیعی و تحقق اهداف الهی برای بشر است. مهم ترین نوشته او یعنی «پژوهش در باب فهم انسانی» به بررسی حدود دانش بشری در مورد خدا، فرد، انواع طبیعی و مصنوع و انواع ایده ها و تصورات، می پردازد. از دیگر آثار مهم او در باب سیاست، دین و آموزش عبارت است از «دو رساله در باب حكومت مدنی» ، «جستارهایی پیرامون تسامح» ، «عقلانیت مسیحیت» و «اندیشه هایی پیرامون آموزش» . در «دو رساله در باب حكومت مدنی» ابتدا به نظریه حق الهی كه از طرف سر رابرت فیلمر مطرح شده بود اعتراض كرد، و در رساله دوم به بسط نظریه سیاسی خود پرداخت. آنچه لاك در تقریر نظریه سیاسی خود گفته تا به امروز یكی از مهم ترین گفتارها در تاریخ آزاداندیشی محسوب می شود، درست به همان گونه كه كتاب «پژوهش» در زمره بهترین تصانیف در تاریخ تجربه گرایی جای دارد به مناسبت سالروز در گذشت لاك با هم مروری در برخی از این آثار می كنیم.

حدود فهم انسانی

صرف نظر از بیكن و هابز، جان لاك را می توان نخستین تجربه گرای انگلیسی نامید. اگرچه قبل از او برخی اندیشمندان به اهمیت بررسی و تحلیل حدود معرفت انسان اشاره كرده بودند، اما این لاك بود كه این پروژه را به نحوی دقیق عملی ساخت. در چهار فصل كتاب «پژوهش» لاك به بررسی منابع و طبیعت معرفت می پردازد. در فصل اول لاك به این نكته می پردازد كه ما معرفتی فطری نداشته و در بدو تولد ذهن بسان لوح نانوشته ای است كه تجربه به تدریج به آن شكل می دهد. در فصل دوم لاك تصورات را علل مادی معرفت به شمار می آورد كه این تصورات تماماً از تجربه حاصل می شوند. تجربه بر دو قسم احساس و تأمل است. احساسات، اشیاء و فرآیندهای بیرون ذهن را گزارش می كنند، در حالی كه تأمل نحوه كاركرد ذهن را روشن می سازد، لذا تأمل را می توان نحوی از حس درونی به شمار آورد. ما تصوراتمان را یا از طریق احساس، یا تأمل یا هر دو به دست می آوریم. لاك در مورد تصورات تئوری اتمی یا ذره ای را می پذیرد؛ بدین مضمون كه میان تركیب اتم ها برای پدید آوردن اشیاء مركب و تصورات برای ایجاد تصورات دیگر شباهت وجود دارد. تصورات یا بسیط یا مركب هستند. ذهن در پدید آوردن تصورات مركب از تصورات بسیط از حیث فعال خود استفاده می كند. فصل سوم شامل بررسی طبیعت زبان و ارتباط اش با تصورات و نقش آن در شناخت و معرفت است. طبیعت و حدود شناخت، بحث احتمال در معرفت، ارتباط عقل و ایمان موضوعات مورد بحث در فصل چهارم كتاب است.

نظرات سیاسی- حكومتی

۱- دو رساله درباره حكومت:

مقدمه این اثر پس از متن اصلی، به منظور توجیه «انقلاب گلوریس» در سال ۱۶۸۸ به رشته تحریر درآمد. اكنون ما می دانیم كه این دو رساله در طول «بحران محرومیت» ، احتمالاً به قصد تصدیق شورش مسلحانه عمومی كه رهبران «حزب كشور» طراحی كردند و به قصد توضیح و دفاع از این طرح انقلابی در مقابل چارلز دوم و برادرش نوشته شد. نخستین رساله درباره حكومت، اثری مجادله آمیز است با هدف رد شرح پدر سالارانه «نظریه حقوق الهی پادشاهان» كه توسط «رابرت فیلمر» عنوان شد. «لاك» این مجادله فیلمر را كه مردان طبیعتاً آزاد نیستند، به عنوان مسأله كلیدی انتخاب می كند. رساله دوم لاك درباره حكومت، نظریه اثباتی حكومت وی را ارائه می دهد. او آشكارا بر این نظر است كه انسان ها نباید دچار این عقیده خطرناك شوند كه كل حكومت در جهان، صرفاً نتیجه زور و خشونت است. او با ابزاری چند از جمله «فلسفه سیاسی» ، «نظریه حقوق طبیعی» و «قرارداد اجتماعی» سروكار دارد كه در قرون هفده و هجده رایج بود. حقوق طبیعی آن حقوقی است كه ما به عنوان انسان قبل از اینكه هر حكومت به وجود آید، دارا بوده ایم كه حق حیات از آن دسته است. زمانی كه لاك از چگونگی ایجاد حكومت صحبت می كند، معتقد است كه افراد فكر می كنند شرایط شان در وضع طبیعی، نامطلوب است و از این رو مایلند كه برخی از حقوقشان را به یك حكومت مركزی با حفظ حقوق منتقل كنند و این نظریه قرارداد اجتماعی است. شرح های بسیاری؛ برخی محافظه كار، برخی رادیكال بر نظریه حقوق طبیعی و قرارداد اجتماعی در فلسفه سیاسی اروپای قرن هفده و هجده وجود دارد. شرح لاك تعلق به بخش رادیكالی این طیف دارد. این نظریه ها در ایدئولوژی های موجود در انقلاب های آمریكا و فرانسه تأثیر داشت.

۲: دومین رساله درباره حكومت:

موضوعات و مباحث در فصل های متعدد این رساله بدین ترتیب است:

فصل اول: تعریف قدرت سیاسی، فصل دوم تا هفتم: پایه های حكومت، وضع طبیعی،جنگ، بردگی، ماهیت مالكیت، فصل هشتم تا چهاردهم: ماهیت قدرت سیاسی و حكومت مدنی مشروع، فصل پانزدهم: جمع بندی تمایزات بنیادی میان قدرت پدرانه، سیاسی و مستبدانه، فصل شانزدهم تا هجدهم: شرح ماهیت حكومت مدنی غیرقانونی كه شكل آن را بیان می كند: ۱- غلبه ناعادلانه خارجی۲- غصب داخلی حكومت سیاسی، ۳- گسترش ظالمانه قدرت به وسیله كسانی كه از ابتدا، قانوناً در قدرت بودند، فصل نوزدهم: شرایطی كه امكان دارد تحت آن انقلاب مشروع رخ دهد.«قدرت سیاسی، عبارت است از حق قانونگذاری همراه با مجازات مرگ و مجازات های كمتر برای تنظیم و حفظ مالكیت، استفاده از نیروی جامعه در اجرای چنین قوانینی و در دفاع از رفاه عمومی در مقابل آسیب خارجی؛ همه اینها در جهت مصلحت مردم است. در فصل دوم رساله دوم، لاك وضعی را توصیف می كند كه در آن هیچ حكومتی با قدرت سیاسی حقیقی وجود ندارد. این وضع طبیعی (State of Nature) است. گاهی چنین تصور می شود كه وضع طبیعی حالتی است كه در آن اصلاً حكومتی وجود ندارد، اما این عقیده فقط تا حدی درست است. اگر وضع طبیعی را قبل از وجود حكومت در نظر بگیریم، آن حالتی از برابری سیاسی است كه در آن هیچ مافوق و یا زیردست طبیعی وجود ندارد. از این برابری ها حس تعهد و محبت متقابل و وظایفی كه مردم در قبال هم دارند و همچنین شعارهای عالی عدالت و نوع دوستی ناشی می شود. از نظر لاك و هابز، تا زمانی كه مردم موافق به برقراری اقتدار سیاسی عمومی نباشند، در وضع طبیعی باقی می مانند.

۳: ماهیت انسان و اهداف خدا:

بر اساس نظریه لاك، خداوند انسان را آفرید و از این رو ما در واقع دارایی خداوند هستیم. هدف اصلی او از آفرینش، حیات است. فرد آن قدر آزاد نیست كه به خود و سایر مخلوقات ضربه بزند. بنابراین قتل و خودكشی هدف الهی را نقض می كند. اگر شخص حیات را یك هدف می داند، این سؤال وجود دارد كه ابزار لازم برای تحقق این هدف چیست؟ از نظر لاك، آنها عبارتند از زندگی، آزادی، سلامت و دارایی. به عقیده وی، از آنجا كه خداوند هدف را تعیین می كند، ما حق استفاده از این ابزار را داریم. اینها حقوق طبیعی اند، یعنی حقوقی كه در وضع طبیعی قبل از عرضه حكومت مدنی داریم و همگان در این خصوص از حقوق مساوی برخوردارند. لاك می گوید وضع طبیعی یك قانون طبیعی دارد كه بر آن حاكم است و همگان را ملزم می كند و عقل كه همان قانون است، به بشری كه از عقل رأی می جوید، می آموزد كه چون همه برابر و مستقل اند، هیچ كس نباید به زندگی، سلامت، آزادی و مال دیگران صدمه بزند. قانون طبیعی توسط عقل آشكار می شود و دستور می دهد كه چه چیز برای ما بهترین است. لاك نظریه وضع طبیعی را نوعی مدینه فاضله نمی داند بلكه آن را ابزاری تحلیلی می داند كه توضیح می دهد چرا ارائه حكومت مدنی لازم است و كاركرد قانونی آن چیست؟ قانون طبیعت همانند قوانین مدنی قابل نقض اند. هیچ پلیس، دادیار یا قاضی به عنوان نمایندگان حكومت با اقتدار سیاسی كامل در وضع طبیعی وجود ندارد. اصل اساسی عدالت این است كه مجازات باید با جرم متناسب باشد. وقتی قربانیان درباره جدیت جرمی داوری می كنند با سخت گیری بیشتری نسبت به یك داوری بی طرفانه همراه است. در نتیجه سوءاجرای عدالت همیشه وجود خواهد داشت و شاید این از مهمترین مشكلات وضع طبیعی باشد.در فصل سوم و چهارم، لاك اوضاع جنگ و بردگی را تعریف می كند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.