یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله


سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

سیره به معنای سنت و روش است كه در سیره نبوی دنبال می شود قدیمی ترین سیره بجا مانده, سیره نبوی ابن اسحاق شیعی است كه ابن هشام بعدها آنرا به زبان اهل تسنن برگرداند و به خلفای سنی مذهب زمانش تقدیم نمود

● مقدمه:

سیره به معنای سنت و روش است كه در سیره نبوی دنبال می‌شود. قدیمی‌ترین سیره بجا مانده، سیره نبوی ابن اسحاق شیعی است كه ابن هشام بعدها آنرا به زبان اهل تسنن برگرداند و به خلفای سنی مذهب زمانش تقدیم نمود. در هر حال، سیره نبوی از كتاب‌ها و آثار مربوط و نزدیك به زمان ایشان قابل جمع‌آوری است اما چون اكثر وقایع نگاران زمان ایشان روحیه جنگ محوری و رفتار سیاسی موثر را داشتند كمتر در سیره فرهنگی، علمی، اقتصادی و ... ایشان اثری بجا گذاشتند. آنها در تقسیم‌بندی سیره پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم نیز این تاریخ‌های كمابیش موثر را به عنوان سرفصل‌های كار در نظر گرفتند كه همچنان این نگاه در جامعه وجود دارد و به صورت الگو دنبال می‌شود. از این رو، در این مقاله سعی در ساختار شكنی شده، و با توجه به روند قدرت در دوران نبوی به تبیین مناسبات سیاسی زمان ایشان پرداخته شده است و به قبل از آن اشاره نگردیده است.

الف) دوران مكّی:

پیامبر گرامی اسلام در سن ۴۰ سالگی در مكه به پیامبری مبعوث گردید.(۱) در حالی كه رفتارش سرآمد همگان بود و از شدت صداقت و امانت‌داری به امین معروف شده بود. پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در شرایطی به رسالت مبعوث گردید كه جهل در سراسر عربستان بیداد می‌كرد، علم در پایین‌ترین حد خود بود با توجه به روایات از شرایط بعثت انبیاء نبودن علم در جامعه و وجود گمراهی در آن دانسته شده از این رو پیامبر اكرم صلی‌الله علیه و آْله و سلم كه دریای علم و حكمت ومعرفت بود برای مردمی كه به لحاظ علم و حكمت تهی و نزدیك به تهی بودند، باید تعلیم رسالت می‌نمود.

در ابتدا با سطح فردی دعوت آغاز به كار نمود. بسیاری سعی كردند این دوره را دوران مخفی رسالت ایشان بدانند در حالی كه پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم و علی علیه‌السلام و حضرت خدیجه (س) در كعبه نماز می‌گزاردند البته تا كمی پیش از آن برای عبادت همواره به خارج شهر می‌رفتند نباید فراموش كرد كه در جامعه مكه هنوز موحدین حنیف زندگی می‌كردند كه از نسل حضرت ابراهیم علیه‌السلام و متصدیان امور كعبه محسوب می‌شد و اینان نبودند مگر قبیله قریش كه نسب ایشان را به حضرت ابراهیم علیه‌السلام می‌رساندند.(۲)

تا سه سال شرایط به همین منوال می‌گذشت تا اینكه پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در جریان عشیره اقربین با دعوت از خویشان هاشمی‌اش با ملایمت و مهربانی آنها را به اسلام فرا خواند. (۳) نتیجه این میهمانی مسلمان شدن عده زیادی بود كه جعفربن ابیطالب و عبیده بن حارث از این شمار هستند. (۴) خلاف آنچه كه برخی منابع اشاره كرده‌اند به این ترتیب شمار مسلمانان به خود نظم گرفت و پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در این نظام به لزوم مساعدت و همراهی كسی برای شكل دادن یك نظام كارآمد توجه داشتند كه علی علیه‌السلام به این دعوت پاسخ همكاری داد و برخی بخاطر مشاغل فراوان، تجارت و .. كمتر از علی علیه‌السلام نوجوان می‌توانستند در راستای این اهداف از خود تلاش بروز دهند. مسئولیت‌پذیری علی علیه‌السلام قبلاً در همراهی‌هایش در حراء با پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم جای شبهه برای این انتخاب باقی نگذاشت و به لحاظ فكری هم ۳ سال بود كه با باورهای اسلامی خو گرفته بود و با تربیت در دامان پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم با نفس معارف الهی آشنا بود. با این حال، الگوهای موجود در نظام قبیله ای باعث خرده گرفتن قوم به ابیطالب شد به اینكه « تو باید از پسرت اطاعت كنی» (۵) اما این الگوهای رایج باعث ایجاد هیچ تغییری در تصمیم پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم نداشت و با باور شایسته محور وبدون توجه به الگوهای سنت شده ناكارآمد، آنها را عملی می‌نمود.

كم‌كم پس از بیان هست‌ها و بایدها، سخن از نیست‌ها و نبایدها به میان آمد و انتقاد از خدایان و بت‌ها باعث جبهه گرفتن بخشی از قریش و اهل مكه علیه ایشان شد. (۶) در راس این مخالفان ابوجهل – از اشراف بنی مخزوم- و بنی امیه بودند ابولهب – عموی پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم – نیز به تدریج با تحریكات همسرش و دیگران به جناح مخالف و پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم پیوست.

با بالا گرفتن تعالیم پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم، كم كم شدت مخالفت مخالفان افزوده شد از این رو در گام‌های نخستین با وساطت و ریش سفیدی، سعی در حل بحران نمودند. آنها نزد ابوطالب رفتند كه بزرگ قومش بود اما ابوطالب از پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم حمایت كرد و قریش از این جبهه ناكام گشت.(۷) گام بعد استهزاء و تمسخر به ساحت مقدس ایشان بود. اگر چه پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم با سكوت و احترام در مقابل این بی‌احترامی‌ها برخورد می‌نمود، با این حال در این ساحت، ابوجهل كار را به گستاخی می‌كشاند كه با عكس‌العمل حمزه، در تنبیه او و ظاهر شدن اسلام حمزه، جان تازه‌ای به دعوت بخشیده شد. (۸)

این بار قریش كه در مقابل شخص پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم خلع سلاح شده بود، طرفداران ایشان و مسلمانانی كه از ساختار قبیله‌ای قدرتمندی برخوردار نبودند را تحت فشار و ستم قرار داده سمیه و همسرش یاسر در این مرحله به شهادت رسیدند. عده دیگری هم كه در شرایط مشابه به سر می‌بردند طبق سفارش پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم به حبشه هجرت نمودند. این جریان در سال ۵ بعثت رخ داد. (۹) پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم، جعفربن ابیطالب را كه همانند او از جایگاه قبیله‌ای خوبی برخوردار بود، با این گروه و به عنوان امیر آنها و جانشین خودش انتخاب نمود. مناظره جعفر با هیئت مسیحی حبشه و نجاشی بیانگر درایت و فهم او در علوم دینی است. (۱۰) مسلماً در جامعه مذهبی و مسیحی حبشه حضور چنین فردی ضروری بود مسیحی شدن یكی از این مسلمانان بیانگر اهمیت جعفر و تدبیر خوب پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در انجام این مهم بود. قریش سعی در استرداد این عده نمود كه با حمایت نجاشی از اهداف آنها كه توسط جعفر تبیین گردید بی‌نتیجه و ناكام ماند!!

پس از این جریان، نزول سوره نجم بود. این آیه سجده واجبه دارد وقتی این سوره نازل شد و پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم آن را در مكه قرائت نمودند و این باعث شد تا مسلمانان سر به سجده بگذارند كه در كمال ناباوری، گویی همه اهل مكه سر به سجده گذاشته بودند این جریان شاهد است به بروز ننمودن اسلام عده‌ای از مسلمانان، كه تاثیر زیادی در مكه به همراه داشت و خبر آن به حبشه هم رسید كه بیانگر در ارتباط بودن این ده مركز و درایت پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در تسهیل ارتباط با مسلمانان حبشه بود.

رفتن مسلمانان به حبشه باعث كمتر شدن مسلمانان در مكه و بالا گرفتن فشارقریش بر این عده بود. در این شرایط بود كه طرح محاصره اقتصادی- فرهنگی بنی‌هاشم به اجرا درآمد، ۳ سال در بدترین وضعیت گذشت بدون كسب و كار تجارتی حضرت خدیجه (س)، با درك واقعی رسالت نبوی صلی‌الله علیه و آْله و سلم همه ثروتش را هزینه نموده و خرج تسهیل سختی‌های شعب ابیطالب نمود. ابوطالب مسلمانان را كه بنی‌هاشم و بنی‌مطلب بودند جمع كرد تا در این شمار كم مسلمین بتواند پایگاهی ایجاد نموده و جان پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم را حفظ نماید. (۱۲) مسلماً قدرت كم مسلمانان باعث اجتماع آنها در شعب بود و ممانعت از خطرات احتمالی و پشتیبانی از هم و تسهیل شرایط محاصره اقتصادی در داخل شهر.

پایان محاصره اقتصادی با مرگ بزرگ بنی‌هاشم- ابوطالب- همراه شد. ستون محكمی در حمایت از او محسوب می‌شد. طی سالهای شعب كه كارهای سیاسی را كاملاً مخفیانه و با حضور شماری از هاشمیان با حفظ شرایط استتار انجام می‌داد در سالهای سخت شعب، موسم حج موقع خوبی برای تبلیغ اسلام و پیدا نمودن جایگاه و پایگاه خوبی در این دعوت بوده با اعلان حمایت مردم یثرب، دعوت به آنجا كشیده شد. پس از پایان محاصره و وفات ابوطالب و سخت‌تر شدن شرایط مسلمانان، این هجرت آغاز شد. (۱۳)

در ابتدا مسلمانان به تدریج خارج شدند تا آنجا كه مكه از جوان خالی شد این امر بیانگر نو و پاسخگو بودن حرف‌های پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم و پاسخگو نبودن اندیشه‌های كهن جاهلی بود. با خالی شدن این عده نقشه ترور شبانه پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم پایه‌ریزی می‌شود كه با یاری علی علیه‌السلام این نقشه قریش نیز نقش برآب می‌شود. (۱۴)

پی نوشت‌ها:

۱- ابن سعد كاتب محمد، طبقات، ص۱۸۸

۲- ابن سعد كاتب محمد، طبقات ص۱۸۸

۳- ابن سعد، طبقات، ص ۱۹۷- تاریخ الیعقوبی، ج ۱، دارصاربیوت، ص ۲۷، (شعرا۶)

۴- ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، دارصار، بیروت، ص ۲۸

۵- تاریخ طبری، ص ۸۶۶

۶- همان، صص ۸۶۷، بلازری، انساب الاشراف، موسسه اعملی بیروت، طبعه اول، ۱۳۹۴ ق

۷- تاریخ طبری، ص ۸۶۸، سیره ابن هشام، ص ۲۳۹، المبر، ص ۲۵

۸- تاریخ طبری، صص ۸۷۶-۸۷۷

۹- طبقات ابن سعد، ص۲۰۰

۱۰- سیره ابن هشام، ص ۳۱۴- ذهبی ص ۱۴۶

۱۱- سیره ابن هشام، ص ۳۱۵- تاریخ طبری ص۸۷۸

۱۲- بیهقی، دلائل النبوه، ج۲، ص ۶۵، تاریخ طبری، ص ۸۷۸، طبقات ابن سعد، ص ۲۰۵

۱۳- تاریخ طبری، ص ۹۰۵ تا ۹۰۸- طبقات ابن سعد، ص ۲۲۳ و ۲۲۲

۱۴- تاریخ یعقوبی، ج ۱، صص ۳۹۸و ۳۹۷- طبقات ابن سعد، ص ۲۲۴- تاریخ طبری، ص ۹۱۶- ذهبی، ص ۲۶۵

۱۵- تاریخ طبری، ص ۹۳۳- تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۴۰۳- مغازی واقدی، ص ۶- تاریخ خلیفه، بیروت، ص ۲۹

۱۶- مغازی واقدی، ص ۶

۱۷- تاریخ طبری، ص ۹۵۹

۱۸- همان، ص ۹۶۹

۱۹- همان، ص ۹۸۳

۲۰- همان، صص ۱۰۱۵-۱۰۱۴

۲۱- مغازی واقدی، ص ۲۶۸

۲۲- تاریخ طبری، ص ۱۰۷۳

۲۳- مغازی واقدی، ص ۴۲۷

۲۴- مغازی واقدی، ص ۵۲۱- تاریخ یعقوبی، ج ۲، بیروت، ص ۵۶

۲۵- تاریخ طبری، ص ۱۱۷۳

۲۶- همان، ص ۱۲۰۱- مغازی ۶۸۷- یعقوبی ص۴۲۳

۲۷- مغازی، ص ۸۲۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.