چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نقش قرآن در اندیشه سیاسی


نقش قرآن در اندیشه سیاسی

امیر رضایی در كتاب كاربرد آیات قرآنی در اندیشه سیاسی دكتر شریعتی, آیاتی را كه دكتر شریعتی در ۳۵ مجلد مجموعه آثار خویش آورده, جمع آوری كرده است نویسنده, تنها آیاتی را كه در اندیشه سیاسی دكتر شریعتی قرار می گیرد, استخراج نموده و خلاصه ای از تفاسیر مربوط به آن را آورده است

امیر رضایی در كتاب كاربرد آیات قرآنی در اندیشه سیاسی دكتر شریعتی، آیاتی را كه دكتر شریعتی در ۳۵ مجلد مجموعه آثار خویش آورده، جمع آوری كرده است. نویسنده، تنها آیاتی را كه در اندیشه سیاسی دكتر شریعتی قرار می گیرد، استخراج نموده و خلاصه ای از تفاسیر مربوط به آن را آورده است. البته بیشتر مطالب اكثر كتاب های دكتر شریعتی به مسائل اجتماعی و فرهنگی مربوط است، و به تبع آن، آیات به كار رفته در آثار دكتر شریعتی؛ اما نویسنده می كوشد آیاتی را كه حتی بخشی از آن سیاسی است ذكر كند و تنها همان بخش و تفسیر مربوط به آن را بیاورد. به عقیده نویسنده، دكترشریعتی نوترین و بهترین تفسیرها را از آیات قرآن در كتاب هایش به عمل آورده است.

●آیات سیاسی قرآن

مهم ترین آیاتی كه دكتر شریعتی از آن برداشت و بهره برداری سیاسی می كند، به ترتیب سوره های قرآنی عبارتند از:

"لا اكراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یكفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسك بالعروهٔ الوثقی لا انفصام لها و الله سمیع علیم ؛ در دین هیچ اجباری نیست راه از بیراهه به خوبی آشكار شده است، پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به یقین به دستاویزی استوار كه آن را گسستن نیست، چنگ زده است و خداوند شنوای داناست."(۱)

شریعتی در توضیح این آیه می نویسد: مسئله اساسی این است كه مردم حق و باطل و هنجار و ناهنجار را در زمان و در نظام خویش تشخیص بدهند. روشنفكر فقط باید این دو را در نظر مردم مشخص سازد. انتخاب با خود مردم بوده و انتخاب مردم مسلم است لذا نیازی به دیكتاتوری در نظام اجتماعی نیست.

"كنتم خیر امهٔ اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تومنون بالله ولو آمن اهل الكتاب لكان خیراً لهم منهم المومنون و اكثرهم الفاسقون؛ شما بهترین امتی هستید كه برای مردم پدیدار شده اید، به كارهای پسندیده فرمان می دهید و از كار ناپسند باز می دارید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل كتاب (همه) ایمان آورده بودند، قطعاً برایشان بهتر بود. برخی از آنان مومن اند ولی بیشترشان نافرمانند."(۲)

شریعتی در این باره می گوید: "وصایت"، آن طور كه تشیع علوی می گوید، انتصاب است نه انتخاب به این معنا كه پیامبر، به عنوان رهبر و وصی، بهترین و لایق ترین كسی را كه برای ادامه رسالتش می شناسد، به مردم معرفی می كند و رهبری او را به مردم توصیه می كند. این توصیه یك سفارش ساده نیست كه مردم بتوانند به آن عمل نكنند، زیرا مردم موظف اند رهبری داناترین و پاك ترین انسان را بپذیرند، چنین كسی را پیغمبر به مردم می شناساند، تا بدین طریق جامعه اسلامی طی دوازده نسل ساخته شود، و این رهبران، جامعه اسلامی را در نهایت به آستانه ای برسانند كه امتی تشكیل شود تا مصداق این آیه كریمه باشد و در آن عناصر فساد و بردگی و استثمار و فریب مردم نابود كردند و هر فردی از مسلمان ها به رشد و آگاهی سیاسی و خود آگاهی دینی برسد و شایستگی این را پیدا كند كه بر اساس حكم دیگر اسلام (یعنی بیعت) سرنوشت خود را پس از دوره "وصایت"، خود انتخاب كند.

"یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعواالرسول و اولی الامر منكم فان تنازعتم فی شی فردوه الی الله و رسوله ان كنتم تومنون بالله و الیوم الاخر ذلك خیر و احسن تاویلا؛ ای كسانی كه ایمان آورده اید، خدا را اطاعت كنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت كنید. پس هر گاه در امری دینی اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به كتاب خدا و سنت پیامبر او عرضه بدارید. این بهتر و نیك فرجام تر است."(۳)

به اعتقاد شریعتی در روزگاری كه رهبری، مشخص و علنی نیست و دستگاه های تبلیغاتی و ارتباطی نیز نمی توانند آزادانه عمل كنند، كنجكاوی كردن، "اما" گفتن و ... خطرناك است. باید اطاعتی كوركورانه و تشكیلاتی داشت و همین كه از رهبری قابل اعتماد فرمان رسید، بی چون و چرا اطاعت كرد؛ همان اصلی كه امروز در تشكیلات مبارزه مخفی می گویند. (بی چون و چرا از رهبری اطاعت كنید، بی شك اگر منحرف شدید، می توانید او را از پشت و پنهانی بزنید، اما از او رسماً سرپیچی نكنید). این معنای تقلیدی است كه در تشیع وجود دارد و شیعه پیروی از امام را بر اساس آیه "اطیعوا... . و اطیعواالرسول و اولی امرمنكم" توجیه می كند و امام را اولی الامر می داند كه خدا اطاعتش را در ردیف اطاعت از خود و اطاعت از رسول برشمرده است؛ همین تقلید نیز برای رهبر غیر امام معصوم، كه نائب اوست، در شیعه شناخته می شود. می بینیم كه این تقلید، یك تقلید اجتماعی و تشكیلاتی است، نه تقلید عقلی و بی مسئولیت.

"ولو شئنا لرفعناه بها ولكنه اخلد الی الارض و اتبع هواه فمثله كمثل الكلب ان تحمل علیه یهلث او تتركه یلهث ذلك مثل القوم الذین كذبوا بآیاتنا فاقصص القصص لعلهم یتفكرون. و اگر می خواستیم، خود او را به وسیله آن آیات بالا می بردیم. اما او به دنیا گرایید و از هوای نفس خود پیروی كرد، از این رو داستانش چون داستان سگ است. اگر بر آن حمله ور شوی، زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنی باز هم زبان از كام برآورد. این مثل آن گروهی است كه آیات ما را تكذیب كردند. پس این داستان را برای آنان حكایت كن، شاید كه آنان بیندیشند."(۴)

وقتی كه صحبت از "بلعم باعور" می شود، یعنی نشانه و سمبل كسانی كه در طول تاریخ بشری، به نفع گروه برخوردار حاكم - كه خودشان هم جزء آن گروه بودند - به ضرر مردم تحریف می كردند. قرآن به این جا كه می رسد، اصلاً ملاحظه تعبیر و ادب ظاهری و متداول را نمی كند و می گوید: "فمثله كمثل الكلب" یعنی مثال این ها مثال سگ است. چنین لحنی از این حكایت می كند كه اینها باعث نابودی استعدادهای بشری در طول تاریخ بوده اند و این توقف ها و ركودها و نابودی قهرمانان بزرگ و نابودی روح های بزرگ را در طول تاریخ بشری تثبیت می كردند و همین ها بودند كه تمام اثرات كوشش و جهاد و مبارزات پیغمبران به حق و دین به حق را در تاریخ از بین بردند. این طرز تعبیرات، حكایت از شدت نفرت نسبت به رسالت ملعون مذهب شرك در تاریخ می كند.

"و ما كان الله لیعذبهم و انت فیهم و ماكان الله معذبهم و هم یستغفرون. ولی تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست كه ایشان را عذاب كند و تا آنان طلب آمرزش می كنند، خدا عذاب كننده ایشان نخواهد بود.(۵)

اسلام دین خداست و برای نجات آمده، اما می بینیم كه نجات نداده است. پس چاره ای نیست جز این كه پیروان دینی كه مدعی نجات و سیادت انسان و توده های محروم، و نابودی ظلم و جنایت، و استقرار یك نظام جهانی به نفع انسان است. معتقد باشند كه این حقیقت اگر چه در طول این هزار و چهار صد سال نتوانسته به شعارهای خود جامه عمل بپوشاند، اما خواهد پوشاند و قطعاً پیروز خواهد شد و بالاخره حقیقت محكوم، بر واقعیت باطل ولی حاكم، پیروز خواهد شد و ما منتظر چنین روز و چنین واقعه ای هستیم. چون خداوند به صراحت، وعده پیروزی اسلام را در قرآن داده كه توده های ضعیف مردم را پیشوایان بشریت خواهد كرد و زمین را به آنها خواهد بخشید و می بینیم كه تا حال این چنین نشده است، ولی در تحقیق آن شك نداریم؛ هر چند همه عوامل تاریخی و اجتماعی موجود به نابودی حق و ضعف روز افزون جبهه عدالت گواهی دهند و در این میان جز انتظار كاری نشود كرد."و قاتلوهم حتی لا تكون فتنهٔ و یكون الدین كله لله فان انتهوا فان الله ما یعملون بصیر؛ و با آنان بجنگید تا فتنه ای بر جا نماند و دین یكسره از آن خدا گردد، پس اگر از كفر باز ایستند، قطعاً خدا به آنچه انجام می دهند، بیناست."(۶)

در مسائل اجتماعی (نه در مسائل اعتقادی) الناس و الله به جای هم اند. بر این اساس هر جا می گوید: "الحكم لله" (حكومت از آن خداست) یعنی حكومت از آن مردم است نه از آنان كه خود را نماینده پروردگار خود خدا یا یكی از خویشان نزدیك خدا معرفی می كنند. "المال الله" یعنی سرمایه از آن مردم است، نه در انحصار دستگاه یا اشخاص مخصوصی به نام روحانی و كلیسا و...

"یا ایها الذین آمنوا ان كثیراً من الاحبار و الرهبان لیاكلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله و الذین یكنزون الذهب و الفضهٔ ولا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم؛ ای كسانی كه ایمان آورده اید، اكثریت روحانیون و رهبران مذهب یهود و مسیحیت، اموال مردم را به ناحق می خورند و آنان را از راه خدا باز می دارند (یعنی عامل ركود و انحراف و گمراهی اند) و كسانی كه زر و سیم را ذخیره می كنند و آن را در راه خدا هزینه نمی كنند، ایشان را از عذابی دردناك خبرده."(۷)ابوذر طبق همین آیه می گوید "ای معاویه! این كاخ را اگر از پول خود می سازی، اسراف است و اگر از پول مردم می سازی، خیانت" یا " ای عثمان! گدایان را تو گدا كردی و ثروتمندان را تو ثروتمند ساختی." در چنین نظامی، رژیم خلافت به رژیم سلطنتی تبدیل می شود و تجملات و تشریفات پادشاهی در حكومت اسلامی پدیدار می گردد؛ شهوت پرستی و دنیا طلبی بر پارسایی و تقوای سیاسی رژیم اسلامی چیره شده است و در مقابل چنین رژیمی باید بدون توجه به ظاهر عوام فریب اسلامی نظام، به مبارزه برخاست و این تنها راه چاره است؛ چرا كه سكوت در مقابل چنین نظامی جز یك معنا ندارد. این كه موافقی و در كار آنها شریك.

"ولا تقف ما لیس لك به علم، ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسئولاً؛ چیزی را كه بدان علم نداری، دنبال مكن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه، مورد پرسش واقع خواهند شد."(۸)

شریعتی بر آن است كه قرآن می گوید گوش و چشم و دل (احساس) همه مسئولند، یعنی جزء جزء و بند بند اندام آدمی دارای مسئولیت است. مسئولیت، مخصوص رهبر و روحانی و روشنفكر نیست. گفته می شود هر فردی، مسئول رهبری همه است و درست است كه: "هر كس با انتخابی كه می كند، چون دوست دارد كه همه مردم از او پیروی كنند و چنان كنند، با هر انتخابش، گویی برای همه عالم قانون كلی وضع می كند و مسوولیت هر فرد انسانی در زندگی اجتماعی اش به اندازه مسئولیت به عهده گرفتن سرنوشت همه انسان ها، دلهره آور و سنگین است."

"یا یحیی خذالكتاب بقوهٔ و آتیناه الحكم صبیا؛ ای یحیی! كتاب خدا را به جد و جهد بگیر و از كودكی به او (یحیی) نبوت داده ایم."(۹)

شریعتی توضیح می دهد: در آیه قبل و بعد این آیه نیز، خصلت هایی از یحیی بیان می شود كه او را شایسته و لایق رهبری و امامت قوم می كند. در تعبیر شیعه از این اصطلاح (امام) آمده است كه امام ایده آل است و تجسم عینی مسائل اقتصادی و ذهنی مذهب و نمونه عزیزی كه یك مكتب مذهبی به جامعه بشری می دهد تا در ساختمان نسل های انسانی، الگو قرار بگیرد. بنابر این امام به معنای الگو و نمونه است.

۱- سوره بقره، آیه ۲۵۶.

۲- سوره آل عمران، آیه ۱۰.

۳- سوره نساء، آیه ۵۹.

۴- سوره اعراف، آیه ۱۷۶.

۵- سوره انفال، آیه ۳۳.

۶- سوره انفال، آیه ۳۹.

۷- سوره توبه، آیه ۳۴.

۸- سوره اسراء، آیه ۳۶.

۹- سوره مریم، آیه ۱۲.

۱۰- سوره نور، آیه ۵۴.

۱۱- سوره فرقان، آیه ۱.

۱۲- سوره ق، آیه ۱۶.

۱۳- سوره فلق، آیه ۱-۵.

۱۴- سوره ناس، آیه ۱-۶.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید