چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
گم و پیدا شدن
حکایت «هادی فراهانی» حکایت حلقهای گمشده است. فراهانی سالها پیش و به یکباره از عرصه طرح و کارتون ایران حذف شد، دقیقا خاطره شد و اکنون ناگهان سروکلهاش باز پیدا شده.
در این میانه خطوط محکم، طراحی قوی، و صراحتی که در تکنیک و اجرا به کار میگرفت، و نیز پرکاری او مشخصههایی بودند (و میتوان گفت همچنان هستند) که مانع شدند خاطرهاش از ذهن کارتون دوستها زدوده شود.
دورگیریهای حسگرایانه و خطوطی که مدام کلفت و نازک میشوند( و تعمد و آگاهی طراح را نسبت به سنت نگارگری ایرانی نشان میدهند)، بافتهای در هم پیچنده و بتهجقهها، در حافظه دوستداران قدیمی کارتون حک شدهاند. همچنین آن شخصیت بینیبزرگ، عموما آراسته به جامه ورزش باستانی، و فرمهای پیچ در پیچ ابر مانندی که در ساخت و سازهای آثارش به کار میگرفت، چاشنی پررنگ ماندن خاطره طراحی بودند که ناگهان گم شد.
در این سالها و در میان طراحان کاریکاتور کسی پیدا نشد که چه به لحاظ تکنیک و چه از نظر انتخاب موضوع، خاطره فراهانی را کمرنگ کند.
او جای خودش را منحصرا حفظ نمود. و گهگاه در دوران گمشدگی، در مقایسهای که طراحان جوان و برای تشویق آنها سر و کله اسمش از دهان این و آن پیدا میشد. هادی فراهانی لام تا کام گم شده بود! از این طرف، مطبوعات ایران وارد دورانی شدند که در آن همه چیز بنابر نیازهای جدید روزنامهای پروبال گرفت و بالا آمد. روزنامههایی منتشر شدند که صرف نظر از گرایش سیاسی شان از تکنیک روزنامهنگاری نوین برخوردار بودند.
به همراه اینها کارتون مطبوعاتی هم از حاشیه صفحه محیط زیست و کادر اجباری «طرح روز»، جا عوض کرد و بالید و حتی به صفحه یک روزنامه هم آمد. مقصود واگویه راجع به تاریخ دهه پیشین مطبوعات نیست. اشاره به رویکردی تازه است که کارتونیستهای مطبوعاتی در پیش گرفتند تا نشان داده شود حرف تازه شکل تازه هم میخواهد.
کارتون مطبوعاتی تا آنجا پیش رفت که هفته نامهای سیاسی ( توانا) تحریریه خود را از میان کارتونیستهای زبده مطبوعات اصلاحطلب انتخاب کرد و ترجیح داد جای حرف، تصویر بنشاند. کارتونیستها از راه کاریکاتور به دستمزدهای بالا، - البته در قیاس با دورههای گذشته و نیز حالا-، دست پیدا کردند و کاریکاتور به مدد «نیکآهنگ کوثر»، «مانا نیستانی»، « توکا نیستانی»، «هادی حیدری»، «حسن کریمزاده» و دیگران برای نخستینبار به عنوان یک حرفه و یک شغل در آمد. «در آمد» چون نبود. کارتون کشیدن در روزنامهها یک کار حرفهای شد.
و کارتونیست دیگر عبارت نبود از آدمی نیمهوقت که محض دریافت پول بیشتر، برای مقالههای بیسرو صدا تصویرسازی کند. کارتونیست جریانساز شد. زندان رفت. جوابیه و احیانا نامههای تهدیدآمیز دریافت کرد، و درست همان شد که در کشورهای دیگر و بیش از همه آمریکا ۱۰۰ سال بود که جا افتاده بود.
در این افت و فرودها اما «هادی فراهانی» نقش مستقیم نداشت. پیدایش نبود. و تاثیر او را میتوان به شور و شوقی که قبلا در طراحان جوان برای کشیدن کاریکاتور، با دیدن کارهای او ایجاد میشد محدود دانست.
اکنون که گم شده موقتا پیدا شده، فضایی از پیش آماده، مطمئن و امن برای حرفهاش در نظر گرفت.
او دشواریهای ماندن در محیطی که در ایجادش نقشی نداشته بود را بر همکاری برای ایجاد محیطی تازه ترجیح داد. این یک کار حرفهای است که نشان میدهد کارتونیست تنها یک طراح است و نه یک مصلح اجتماعی.
طراح میبایست از راه طرحش حرف بزند، از منش حرفهایاش سود ببرد و مولف شود.
عرصه رقابت در محیطی که سالهاست به کارتونسازی به عنوان یک عضو مستقل نگاه میکند، هم رویکردهای محتوایی بسیار قوی را میطلبد و هم از آن مهمتر، سیاق تکنیکی بسیار قدرتمند میخواهد، چندان فشرده است که طراح، آن هم غیربومی، میبایست از ظرفیتهای متعدد تکنیکی برخوردار باشد تا این فشارها را تاب بیاورد.
در نشریات آمریکایی (کانادایی، اروپایی) رقابت چنان در تنگاتنگ است که مجالی برای تجربه و خطا نیست.
مجالی که کارتونیستهای ایرانی بسیار میداشتند و گیر و دار آنها را از جنسی دیگر مینمود.
«فراهانی» اگر رو به نشریات ایرانی دوران موسوم به «دوم خرداد» کرده بود، شک نبود که با آغوش باز پذیرفته میشد. اما انگار او میدانست و با فراست از خوی ناپایدار ایرانی خبر داشت که گم ماندن را ترجیح داد و نه از بردهای زیاد اما کوتاه کارتونیستهای ایرانی سهمی بر گرفت و نه از باخت طولانی آنها که همچنان ادامه دارد و افتاده و دانی. او گویا رقابت زیاد و سختیهای یک شرقی در غرب را تحمل کردنیتر یافته بود و مزد خود را نیز گرفت. از نمایشگاه اخیر او کاملا پیداست که جایگاهش در مطبوعات آمریکا و کانادا تثبیت شده است. بر خلاف همقطاران ایرانی، در وقت سرمای رسانهای که بهترین راه گویا جلای وطن باشد، به وطن آمده و رهاورد خود را به دیوار آویخته.
راه صعبی که او آنجا پیموده، البته هیچ کم از سختیهای کارتونیستهای ایرانی ندارد. در آثار فراهانی دیده میشود که تسلط بر طراحی انعطاف زیادی به او داده و از رهگذر این امکان خود را نیک با نشریات لاتینیزبان هماهنگ نموده است.
دیری است که دیگر نه در هنر و نه در رسانه مباحثه بر سر «هویت» کاری پایان یافته است. و این خود کار است که محل قضاوت است و هماهنگی که طراح از خود نشان میدهد.
انعطافی که پیش از هر چیز هویت کاری و مشخصههای فردی یک طراح را پای بازار کارش قربانی میکند.
آثار نمایش داده شده در نمایشگاه «فراهانی» سراسر نشان از این هماهنگی و تلاش برای بقا هستند. و نیز شمایل آن آدمهای بینی گنده و بتهجقهها و فرمهای نگارگرانه را قربانی شده پای حرفهای شدن او نشان میدهد. کارهای او درست واجد همان چیزهایی هستند که یک روزنامه آمریکایی احتیاج دارد: خطوط صریح، شخصیتهای اغراق شده اما نه چندان کج و کوله که زشت شوند، استفاده از نمادهای آشنا همچون دلار برای پول($) و صلیب برای مسیحیت و هلال برای اسلام. عدماستفاده از سطح خاکستری که عموما در چاپ روی کاغذ روزنامه خوب از آب در نمیآید و جایگزین کردن سطوح سیاه به جای هاشور، این امکان را به طراح میدهد که نسخهای رنگی نیز در صورت لزوم آماده سازد. تمام اینها را البته باید به سرعتی که هر روز، روزنامه با آن آماده و منتشر میشود افزود و دانست طراح چندان نمیتواند در خانه بنشیند و سر فرصت طرح بزند.
کارتون روزنامهای همچون اخبار، شیئی مصرفی است که تاریخ مصرف چندانی ندارد و صبح به ظهر که میرسد نمکش میریزد. بنابر این تعداد بالایی که از طراح کار طلبیده میشود افزون بر تمام این فشارهاست.
هماهنگ شدن با معیارهای بیبروبرگرد کارتون روزنامهای شاهکاری بوده است که فراهانی توانسته انجام دهد.
هرچند از محیطی که در آن بالیده و شروع به کار کرده باشد چنین عمیق و طولانی غایب شده باشد.
سرانجام باید اذعان کرد که نمایشگاه اخیر «هادی فراهانی» در خانه هنرمندان به شکل یک اعلام وجود مجدد، آشنا و ابدی برای مایی در آمد که او را بیشتر خاطره میدانستیم تا واقعی.
صالح تسبیحی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست