یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به نمادهای جشن های نوروزی در ایران


نگاهی به نمادهای جشن های نوروزی در ایران

جشن های كهنسال ایرانی كه ریشه از تاریخ اسطوره ای ایران زمین می گیرند, گوشه ای از باور های نمادین و زیبای ایرانیان را بازمی تابانند و در واقع می توان آنها را نماد های دیگری از هویت انسان كهن قلمداد كرد هویت نمادینی كه گاه با اندك تغییراتی تا امروز به حیات پرشكوه خود ادامه داده است تا بیانگر بخشی از انگاره های فكری انسان باستان درباره طبیعت پیرامونش باشد این جشن های ملی و اسطوره ای كه هریك به مناسبت و با انگیزه ای خاص و براساس یك داستان اسطوره وار جاودانه, پاس داشته می شدند, همراه بودند با نمادها و مناسكی كه بدان روز و بدان جشن, هویت و ماهیت مشخصی می بخشید

● بركت ، باروری ، شادی و امید

جشن های كهنسال ایرانی كه ریشه از تاریخ اسطوره ای ایران زمین می گیرند، گوشه ای از باور های نمادین و زیبای ایرانیان را بازمی تابانند و در واقع می توان آنها را نماد های دیگری از هویت انسان كهن قلمداد كرد. هویت نمادینی كه گاه با اندك تغییراتی تا امروز به حیات پرشكوه خود ادامه داده است تا بیانگر بخشی از انگاره های فكری انسان باستان درباره طبیعت پیرامونش باشد. این جشن های ملی و اسطوره ای كه هریك به مناسبت و با انگیزه ای خاص و براساس یك داستان اسطوره وار جاودانه، پاس داشته می شدند، همراه بودند با نمادها و مناسكی كه بدان روز و بدان جشن، هویت و ماهیت مشخصی می بخشید. سفره ای گسترده می شد و نماد هایی از دل طبیعت جاودانه پروردگار بر آن می نهادند تا همواره به یاد داده ها و نعمت های خداوند در این روز های زیبای سال باشند و به پشتوانه این آگاهی، به جشن و شادی و پایكوبی می پرداختند.

اساساً شادی در قاموس اندیشه وار انسان باستان، جایگاه ارزنده ای داشت. داستان های بازمانده از تاریخ نمونه های فراوانی از این تلقی را نشان می دهند. آغاز فصل تازه، زمان برداشت محصول، بهار طبیعت، پاسداشت زمین و مادر و داستان های اسطوره ای ریشه دار بازمانده از پیشدادیان و كیانیان و غیره هر كدام انگیزه ای بود برای جشنی تازه. مجموعه این جشن ها بخشی از پیكره آیینی زرتشتیان باستان را هم تشكیل می داد. (البته باید به این موضوع هم اشاره كنیم كه برخی از جشن های پرخرج و باشكوه كه معمولاً با قربانی كردن گاو و نوشیدن هوم همراه بود، از آنجا كه باعث لطمه خوردن به طبقات كشاورز و چوپان می شد، از نظر پیامبر باستانی ایران زمین، زرتشت، چندان معقول و پذیرفتنی نبوده است و بر همین اساس نسبت دادن آنها به آیین زرتشتی، به تمامه، صحت و سقم تاریخی ندارد.زرتشتیان جشن های متعددی برگزار می كنند كه هر یك بار معنایی خاص خود را به یدك می كشد. شادمانی نهفته در دل این جشن های آیینی پرشور، روح خموده انسان اسیر در روزمرگی را رهایی و تازگی می بخشید و برای آغاز فعالیت و فصلی دیگر آماده می كرد. علاوه بر اینها برگزاری شادمانه این جشن ها باعث پیوند میان مردم می شد. پیوندی محكم و ارزنده كه با نمادهایی معنادار، هویت جمعی ملتی را برمی ساخت.

دكترعبدالحسین زرین كوب درباره نماد های نهفته در این سلسله جشن ها و ارتباطی كه با عناصر طبیعت پیدا می كرد، می نویسد: «چون بسیاری از ایزدان آریایی با پدیده های طبیعت ارتباط داشتند، نیایش آنها نیز همه جا و در هر حال با دگرگونی های این پدیده در روز و شب، در سرما و گرما و در بهار و تابستان مربوط می گشت و این نكته سبب می شد كه از همان دوران زندگی مشترك نوعی گاهشماری مشابه برای جشن ها و نیایش ها رایج شود. نام ماه ها آن گونه كه در كتیبه های هخامنشی باقی است نشان می دهد كه در نزد این دسته از آریاها، فعالیت های كشاورزی و نیاز های ناشی از آن با مراسم دینی مربوط بوده است و این همه نقش مهمی در زندگی عامه داشته اند. از بعضی قراین برمی آید كه ایرانی های شرقی، مخصوصاً از وقتی در مرحله زندگی ده نشینی و كشاورزی پیش رفته اند، در آنچه به جشن ها و نیایش ها مربوط است به مسئله تغییر فصول توجه خاص می ورزیده اند.» ( تاریخ مردم ایران، عبدالحسین زرین كوب _ انتشارات امیر كبیر، ص۲۶) «كثرت انواع این جشن ها،... حاكی از روح شادخواری و خوش بینی كم مانندی بود كه در آیین مزدیسنان وجود داشت. حتی كشتن خرفستران و جانوران موذی و زیانمند هم آنگونه كه از روایت آگاثیاس برمی آید با نوعی جشن دینی همراه بود.» (همان، ص ۴۲۹)

امروز جشن های نوروزی بیش از بقیه جشن ها در میان ما ایرانی ها تداوم یافته است. شاید بدین جهت كه نوروز یكی از بزرگترین و باشكوه ترین جشن های ملی ایرانیان باستان بوده است؛ ارزش و اهمیت این اعتبار و تداوم تا بدان حد است كه این آیین باشكوه تا خارج از مرز های ایران كنونی نیز پیروانی پر و پاقرص و ماندگار پیدا كرده است؛ در واقع نوروز جشنی است كه از مرزهای ایران بسی فراتر می رود. در شرق سراسر افغانستان و تاجیكستان را درمی نوردد و تا پامیر می رود و در غرب نیز بین كرد ها و ترك ها و قفقازیان گرامی داشته می شود و به همین اعتبار توانسته است خود را از پس تندباد قرون و اعصار بی گزند به امروز برساند. جالب است كه این آیین ملی توانسته است با قدرتی كم نظیر خود را در منظومه اعتقادی مسلمانان نیز وارد كند و با جلب قلوب مومنان، پاسداشت آن را به آیینی ملی _ اسلامی بدل كند. در برخی روایات و حكایات اسلامی و به ویژه شیعی، روایت شده است كه انتخاب امیرالمومنین علی بن ابی طالب به ولایت یعنی در واقع روز غدیر خم با نوروز مطابق افتاده است. برخی از محققان ریشه و پیشینه نوروز را به سرزمین سومر باستانی می رسانند؛ براساس این انگاره جشن های آغاز سال سومریان كه با اسطوره ازدواج مقدس ایزدبانوی سرزمین با خدای مظهر رویش گیاهی همراه بوده است، به نوعی نوروز دانسته می شود. اما این آیین در میان سومری ها نیز ریشه ایرانی داشته وبه احتمال زیاد باید سومریان آن را از داخل فلات ایران با خود برده باشند.كندوكاوی در دل تاریخ نشان می دهد كه نوروز، آیینی اصالتاً گمشده در درازنای تاریخ است و به هیچ قوم و مذهب معینی بستگی ندارد؛ ظاهراً آریایی ها آن را از مردم فلات ایران گرفته اند. با قبول این انگاره زرتشتی و یا ایرانی دانستن آیین نوروزی، چندان درست نمی نمایاند.اما در عین حال، برخی شواهد، گواه ایرانی بودن این آیین است؛ جشن پرشكوه نوروز را به جمشید اسطوره ای نسبت می دهند. در داستان های تاریخی در همین زمینه می خوانیم: «دیوان به فرمان جمشید تختی بساختند و آن را بر دوش گرفتند و از دماوند به بابل بردند. مردم از دیدن او، كه چون خورشید بر تخت خود می درخشید، به حیرت افتادند و پنداشتند كه او خورشید است و به یك روز دو خورشید در آسمان پیدا شده. این امر در روز اهرمزد (نخستین روز) از ماه فروردین بود؛ و از این رو، مردم بر گرد تخت او جمع شدند و همگان گفتند: این روز نو است و جم فرمان داد كه این روز و پنج روز پس از آن را جشن گرفتند.»

اما درباره ماهیت و فلسفه جشن نوروز باید اشاره كنیم كه این جشن ملی شامل مجموعه ای از خرده جشن های متوالی بود كه هر كدام به شكل و شیوه خاصی برگزار می شدند. به طور كلی مردم شناسان این جشن ها را به دو گروه تقسیم می كنند: جشن های پیش از نوروز و پس از عید كه در زیر به گونه های مختلف این دو نوع می پردازیم.

جشن های پیش از نوروز عبارتند از:

● جشن سده

سده جشن ملوك نامدار است

زافریدون و از جم یادگار است (عنصری)

برخی از محققان جشن پرشكوه سده را آغاز زودهنگام حلقه جشن های نوروزی می دانند. در واقع در این روز كه صد روز مانده به نوروز است، مردم شادمانه خود را برای استقبال از بهار آماده می كنند. جشن سده از مهمترین جشن های ایرانی است كه در فرهنگ زرتشتیان شكلی نمادین و ارزنده دارد. درباره ریشه داستانی و اسطوره ای این جشن در منابع تاریخی چنین آمده است:

«بعد از آن كه فریدون بر ضحاك ظفر یافت، خوالیگر ضحاك، ارماییل را عقوبت كردند. او مدعی شد كه قومی را از كشتن نجات داده و اكنون به كوه دماوند باشند. فریدون با لشكر خود، سواره متوجه دماوند شد تا آن مردم را به شهر بازآورد؛ و چون شب درآمد و راه گم كردند، بفرمود تا آتش ها برافروختند و خلقی عظیم از آزادكردگان طباخ جمع آمدند و فریدون در آن شب شادی ها كرد و جشنی فرمود و ارماییل را مه مغان كرد. ایرانیان به یادگار این شادی، هر سال در آن شب آتش می افروختند.» البته درباره پیدایش جشن سده، داستان دیگری هم در تاریخ اسطوره ای ثبت شده كه به كشف آتش از سوی هوشنگ اشارت دارد و بر همین اساس جشن سده را جشن پیدایش آتش لقب داده اند.

با نگاهی دیگر می توان جشن سده را كه در اوج سرمای زمستان و در روز دهم بهمن ماه برگزار می شده است، تمثیلی از مبارزه انسان كهن با اهریمن پلید پنداشت كه در این زمان با حربه سرمای سوزان به حیات آفریدگان اهورامزدا می تاخته است و انسان ها هم در عوض با آتش افروختن و گرما آفریدن به مبارزه می پرداختند. اساساً درباره ماهیت و فلسفه برگزاری این جشن در این روز مشخص، باور های گونه گونی مطرح است. مهمترین آنها، همان است كه قبلاً بدان اشاره كردیم: رمز و انگیزه برپایی این جشن این بود كه صد روز تا نوروز باقی مانده است و به همین دلیل هم «سده» نام گرفته است. ابوریحان بیرونی در تایید این انگاره می نویسد:

«سده یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابكان است و در علت و سبب این جشن گفته اند كه هرگاه روزها و شب ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد به دست می آید...»

اما باور دیگر می گوید فلسفه برپایی این جشن این است كه براساس داستان های اسطوره ای، در این روز تعداد فرزندان كیومرث به صد نفر رسیده است: «... و برخی گویند علت این است كه در این روز زادگان كیومرث، پدر نخستین، درست صد تن شدند و یكی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند.»

باور دیگر این است كه چون در برخی مناطق از این روز تا زمان جمع آوری غله، صد روز باقی مانده است، این جشن بدین نام خوانده می شود. برخی دیگر هم سده را به معنای آتش می دانند و در وجه تسمیه این جشن می گویند كه چون مردم رسم داشتند كه در این جشن بزرگ ملی، آتش بیفروزند بدین نام معروف شده است. در روایت دیگری در كتاب «آیین ها و جشن های كهن در ایران امروز» آمده است: «واژه سده از فارسی كهن به معنی پیدایش و آشكار شدن آمده و آن را برگزاری مراسمی به مناسبت چهلمین روز تولد خورشید (یلدا) دانسته اند.»درباره چگونگی برگزاری این جشن در میان زرتشتیان و ایرانیان باید گفت كه «در ایران باستان و در میان زرتشتیان ایران، این جشن نزدیك غروب آفتاب با آتش افروزی آغاز می شد و امروز هم با همان سنت كوه هایی از بوته و خار و هیزم در بیرون شهر فراهم شده، در حالی كه موبدان لاله به دست اوستا زمزمه می كنند، بوته ها را روشن كرده و مردمی كه در آنجا گرد هم آمده اند، نماز آتش نیایش خوانده و سپس دست یكدیگر را گرفته به دور آتش می چرخند، شادی و پایكوبی می كنند. در پایان باید اشاره كنیم كه یكی از مشخصات و ویژگی های جشن سده، تعاون و همكاری مردم است. این جشنی همگانی است چون گاهنبار ها. در گذشته مرسوم بود كه گردآوری هیزم و خار و خاشاك برای جشن، فریضه ای دینی است و كرداری كه ثواب دارد. هر كس به اندازه توانایی اش هیزم و چوب گرد می آورد.» ( هاشم رضی، جشن های آتش،ص ۱۰۱) معروف است كه بزرگترین و پرشكوه ترین جشن سده را در تاریخ مرداویج زیاری برگزار كرده است.

آتش جشن سده، آتش مهر وطن است

كاندرین ملك نخواهد كه شب تار بود

در چنین جشن طرب، آری خورشید دگر

گر بتابد ز دل خاك، سزاوار بود

خرم است این سده و شادروان باد كه گفت:

«شب جشن سده را حرمت بسیار بود»

(محمد دبیرسیاقی)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.