یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن بخش دهم


ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن بخش دهم

ترکیب حملات عراق و دخالت های غرب و مجبور شدن ایران به پذیرش آتش بس سپتامبر ۱۹۸۷ تا مارس ۱۹۸۹

۱۰) جنگ وارد مرحلۀ نهایی خود میشود:

در آغاز سال ۱۹۸۸، پیروزی عراق در جنگ اجتناب ناپذیر به نظر می رسید. عراق نبرد دفاعی خوبی در بصره و بر ضد عملیاتهای کربلای ایران انجام داده بود و ایران نیز همچنان درخواست نیروهای بیشتری می کرد. ایران ابتکار عمل بیشتر نبردهای سال ۱۹۸۷ را در دست داشت و عراق نشان می داد که توانایی قابل توجهی در انجام حملات متقابل ندارد. اما ظاهر این قضیه کمی فریبنده بود. در بهار ۱۹۸۸ مسیر جنگ کاملاً عوض شد و نتیجۀ آن پیروزیهای پی در پی عراق بود که ایران را مجبور به پذیرش آتش بسی می کرد که در سال ۱۹۸۲ رد کرده بود.

سه عامل ،مرحلۀ جدید جنگ را شکل می داد. اولین عامل تغییرات عمده در نیروهای نظامی عراق و شیوۀ نبرد این کشور بود. دومین عامل دگرگونی توانایی ایران در ادامۀ جنگ به دلیل تأثیرات سیاسی -نظامی خسارتهای وارده به این کشور و سوء مدیریت جنگ بود.عامل سوم ،کمی ناملموس تر بود: حضور نیروهای غربی در خلیج و انزوای سیاسی رو به رشد ایران.

۱۰-۱) آمادگی عراق برای انجام عملیات تهاجمی:

با وجود تمام خطاها و کاستیهای ابتدای جنگ، عراق به پیشرفت و حرفه ای گری خود ادامه داد. ایران نیز از آشفتگی های سیاسی و مشکلاتی داخلی رنج می برد که باعث تضعیف نیروهای این کشور و مانع موفقیت پاسداران و ارتش کلاسیک ایران می شد.

از همان ابتدای جنگ و در سال ۱۹۸۴، عراق دریافته بود که قادر به پیروزی در جنگهای فرسایشی نخواهد بود. این مسئله یکی از عواملی بود که عراق را به سمت جنگ نفتکشها سوق داد. در طول مدتی که ایران حملات و عملیات عمده ای انجام نمی داد، عراق نیروهای منتخب خود را از خطوط مقدم جبهه به عقب برده و تحت آموزشهایی ویژه قرار می داد تا از آنها به عنوان نیروهای ویژه در شرایط خاص و حملات غافل گیر کننده استفاده نماید.

عراق همچنین به تدریج سیستم کنترل فرماندهی و مدیریت نیروهای هوایی خود را بهبود بخشید. پایگاههای هوایی جدیدی در نجف و بصره احداث کرد. در سال ۱۹۸۸ نیز ۱۵ پایگاه پشتیبانی با امکانات کامل ایجاد کرد و جنگنده های بسیاری نیز خریداری کرد تا ضعفهای خود را بر طرف نماید.

نیروهای گارد ملی عراق بهترین سلاحها و امکانات را دریافت می کردندو همچنین از تدارکات و پشتیبانی لجستیکی بسیار خوبی بهره می بردند. تا اواخر سال ۱۹۸۷ آنها به ۶ دستۀ فرماندهی شامل ۱۲ تیپ تقسیم شده بودند.

عراق بیشتر لشکرهای جنگ شیمیایی خود را به نیروهای ویژه تبدیل کرده بود. اگرچه این کشور استفاده از سلاحهای شیمیایی را در سالهای ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ آغاز کرد، اما در ابتدا مشکلات بسیاری را تجربه نمود. آنها دریافتند که گاز خردل از پایداری بالایی برخوردار است و عبور از میان آن غیر ممکن خواهد بود. در سال ۱۹۸۷ عراق عامل اعصاب را نیز تهیه کرد و از آن در مراحل ابتدایی حملات و برای پاکسازی مناطق ،پیش از ورود نیروها استفاده می کرد.

نیروهای عراق تمرینات سختی را در ماه مارس ۱۹۸۷ پشت سر گذاشتند. نیروهای ویژه و یگانهای ورزیده آموزشی در سال های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ نیز برای عملیات ویژه و شرایط دشوار به حالت آماده باش بودند.

از سوی دیگر،عراق همواره قابلیتهای اطلاعاتی تاکتیکی و جنگی خود را افزایش می داد. آنها با بهره گیری بیشتر از تجهیزات دید در شب، بالا بردن کارایی ابزارهای جنگ الکترونیک در تعیین مسیرها و نفوذ در ارتباطات رادیویی، توانایی خود را در تعیین محل و مختصات نیروهای ایرانی و پیاده نظام آنها، بالا بردند. همچنین کارایی بالگردها و هواپیماهای شناسایی خود را بهبود بخشیدند و با برچیدن موانع اداری، روند تبادل اطلاعات با فرماندهان را سرعت بیشتری بخشیدند.

درحالی که ماهیت دقیق تغییرات اعمال شده بطور کامل مشخص نیست، بنظر می رسید عراق در سال ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ با سازماندهی دوبارۀ شورای عالی دفاع، به افسران جنگی و فرماندهان نظامی، قدرت عمل بیشتری داد. این تغییرات در سازماندهی پس از نبرد بصره در سال ۱۹۸۷ اهمیت خود را نمایان ساخت و به کاهش تمرکز گرایی در ساختار فرماندهی عراق و سنگینی کفۀ ترازو به طرف حرفه ای گری نظامی، کمک بسیاری کرد.

یکی از مهمترین درسهای این جنگ این است که سیاست، کارآمدی فرماندهی را از بین می برد. همانطورکه تمرکزگرایی در مدیریت جنگ، قدرت فرماندهان نظامی را در تصمیم گیری ها ،تحت الشعاع قرار می دهد. این یکی از درس هایی است که بسیاری از کشورها آن را نادیده میگیرند، اما عراق - هرچند جزئی- در آغاز سال ۱۹۸۸ به آن توجه کرد و آن را فرا گرفت.

عراق همواره توانایی های لجستیکی و تحرکی خوبی داشت. با این وجود، در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ به افزایش تعداد نفربرها و کامیونهای خود ادامه می داد. این کشور تعداد نفربرهای خود را از ۱۰۰۰ به ۱۵۰۰ فروند افزایش داد و شبکۀ راه های جدیدی ایجاد کرد که استقرار مجدد نیروها از مرکز تا جبهه های جنوب را ظرف مدت ۱۲ تا ۲۴ ساعت میسّر می ساخت. عراق برای اطمینان از اینکه نیروهای ایرانی ارتباط بصره و بغداد را قطع نکنند، یک اتوبان ۶ بانده از صفوان در مرز کویت تا زبیر و نصیریه و از آنجا تا بغداد ایجاد کرد. این بزرگراه، به همراه جاده و راه آهنی دیگر در طول رود فرات، امنیت قابل توجهی در برابر رخنۀ ایران در مسیرهای ارتباطی می داد. همچنین سرعت عراق در جمع آوری و انتقال نیروها به هنگام عملیات را افزیش می داد.

این تلاشها تغییرات آنی در بازدهی نیروهای عراقی نداشت، اما بخشی از تلاش همه جانبه و ملّی بود که تا سالها ادامه داشت. درحالیکه در ۶ ماهۀ اول سال ۱۹۸۷ اهمیت این پیشرفتها تحت الشعاع حملات مداوم و فشارهای ایران قرار گرفته بود، اما مشخص بود که عملکرد عراقیها در برخی از جهات ،پیشرفت داشته است. در اوایل و اواسط سال ۱۹۸۷، نیروهای ویژۀ عراق به عنوان پشتوانه ای استراتژیک عمل می کردند. مشکلات روبه رشد ایران در نیمۀ دوم سال ۱۹۸۷ در اجرای عملیات گستردۀ نظامی، فرصت خوبی به عراق داد تا نیروهای جدید خود را سازماندهی نماید. در اواخر سال ۱۹۸۷، قدرت هوایی و زمینی عراق به حدی رسید که می توانست عملیات پدافندی و دفع حملات را با موفقیت انجام دهد.

در همین زمان، عراق در حال تدارک تغییر تاکتیک های نظامی خود در حمله به شهرها بود. این کشور تعداد زیادی موشک اسکاد از روسیه خریداری نمود و روسیه نیز پشتیبانی فنی بسیار دقیقی در طول مدت استفاده از آنها ،در اختیار عراق قرار می داد. عراق بخش طراحی و سازماندهی عملیات هوایی خود را نیز تقویت کرده و با خریداری سلاحهای پیشرفته مانند بمبهای خوشه ای و موشکهای هوا به سطح و سلاحهای شیمیایی، ذخیرۀ عظیمی از این تجهیزات و گازهای خردل و اعصاب را فراهم آورد. این شرایط به عراق اجازه می داد که حملات موشکی گسترده و عملیات های پیشگیرانه را بخوبی به اجرا درآورد.

۱۰-۲) اشتباهات سیاسی و استراتژیک ایران:

بر خلاف عراق، ایران در سال ۱۹۸۷ و در جریان جنگ، از جهات مختلفی رنج می برد. عملیاتها و حملات پی در پی ایران، حمایتهای عمومی از جنگ و توانایی ایران در جایگزینی شور و حرارت انقلابی با حرفه ای گری نظامی و سلاحهای پیشرفته را کاهش می داد. درعین حال، ایران تحت فشار عملیاتها و حملاتی بود که بسیار ضعیف برنامه ریزی می شد و در جایی که نیاز مبرم به سازماندهی، تدارکات و برنامه ریزی دقیق و به مفهوم واقعی ،حرفه ای گری نظامی داشتند، همچنان بر شور انقلابی و نیروهای مردمی تکیه می کردند. رهبران ایران ارتباط خود با احساسات مردم و نیروهای نظامی را از دست دادند و یکی از درسهای مهم جنگ را -به مانند آمریکا در ویتنام و شوروی در افغانستان- از خاطر بردند. صرف نظر از نوع رژیم حاکم، هر جنگی که بر پایۀ بسیج عمومی و فداکاری های ملّی شکل بگیرد، تنها در صورت تداوم حمایتهای عمومی، میتواند ادامه پیدا کند.

ایران اشتباهات استراتژیکی نیز مرتکب میشد که بسیار مهم بود. ایران بطور متناوب با نیروهای آمریکا و غرب در خلیج روبرو می شد که وظیفه داشتند ایران را متوجه این مساله سازند که هیچ آتش بس موقتی در دریا شکل نخواهد گرفت، مگر آنکه در جنگ زمینی نیز آتش بس اعمال شود. این سیاست به انزوای سیاسی و استراتژیک بیشتر ایران کمک میکرد.

این عوامل تأثیر ویژه ای بر توانایی های ایران در ادامۀ روند جنگی داشت که عواملی فراتر از تأثیرات تاکتیکی و استراتژیکی در آن دخیل بود. در واقع، پایان جنگ ایران و عراق درس مهم دیگری داشت: جنگهای اندکی بدلیل تخریب و شکست نیروهای دشمن پایان یافته اند؛ بلکه بدلیل ترکیبی از عوامل سیاسی و نظامی که توانایی ادامه جنگ را از دشمن سلب میکرد، پایان یافته اند.

ایران در مقابله با جنگ شیمیایی هم با مشکلات زیادی روبرو بود. ایران تا کنون با سلاحهای شیمیایی روبرو نشده بود و در برابر این حملات بسیارآسیب پذیر بود و تا کنون ازسلاحهای شیمیایی نیز استفاده نکرده بود. اما در اوایل سال ۱۹۸۸ گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران ساخت سلاح های شیمیایی خود را در تأسیساتی نزدیک به شیراز آغاز کرده است. با این وجود ایران در تولید و استفاده از سلاحهای شیمیایی از عراق عقب افتاده بود. بنظر می رسید ایران بصورت بسیار محدود در سال ۱۹۸۸ از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است. حتی در همین سال هم معلوم نبود که آیا ایران مقدار کافی گازهای شیمیایی برای انجام حملات گسترده تولید کرده است یا خیر.

ایران در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ ،پدافند شیمیایی خود را تقویت نمود. نظامیان ایرانی به ماسکهای پیشرفته، لباسهای محافظ، لوازم رفع آلودگی، آتروپین و پادتن گاز اعصاب مجهز شده بودند. اما تمام این تجهیزات تنها حفاظت محدودی در برابر گاز خردل و اعصاب ایجاد می کردند و حتی یگانهای کاملا مجهز نیز تلفات سنگینی به هنگام حملات شیمیایی میدادند.

۱۰-۳) بسیج جدید نیروهای ایرانی و ادامۀ تلاشها برای تهیۀ سلاح و تمرکز درگیری ها در شمال:

در ماههای پایانی ۱۹۸۷ ،نبردهای زمینی بطور غیر عادی کاهش یافته بود. پس از حملات گستردۀ ایران به بصره، این کشور به حملات خود بصورت پراکنده ادامه داد. این کشور دهها عملیات کوچک با نامهایی چون نصر و نجف در مناطق مرزی انجام داد، اما این عملیاتها بسیار محدود بودند و در نهایت به تصرف چند بلندی و موقعیت کوهستانی می انجامید.

ایران در حملات خود به مناطق کرد نشین شمال عراق، بسیار موفق بود. در این حملات کردهای مخالف عراق و اسیران عراقی که قبول کرده بودند تا در برابر عراق بجنگند، نیروهای ایرانی را همراهی میکردند. این نیروها قادر نبودند شهرهای شمال عراق را تصرف کنند، اما قادر بودند با حملات شب هنگام ،روستاهای این بخش را اشغال نمایند. آنها در طول روز اغلب کاروان نیروهای عراقی را هدف قرار داده و جاده ها را مسدود میکردند و همچنین خطوط اصلی برق رسانی به کرکوک را قطع میکردند.

عراق مجبور شد گردانهایی از لشکر هفتم مستقر در جنوب را به منطقه اعزام کند. عراق به بمباران سنگین مناطق کرد نشین، تخلیۀ این روستاها و نابود کردن خانه ها و زیرساختهای کشاورزی آنها دل بسته بود.این اقدامات در مواردی، افراد بیشتری را علیه عراق برمی انگیخت، اما صدام از کردهای این کشور بسیار خشمگین بود و تنها به نابودی آنها می اندیشید.

در اواخر پاییز، ایران بازهم بسیج و تجهیز فصلی نیروها را آغاز کرد. این کشور توان پیاده نظامها و ذخیرۀ مهمات خود را در جبهۀ شمال بصره افزایش داد. رادیو و تلویزیون ایران از حملۀ نهایی دیگری سخن می گفتند. ایران گزارشهایی مبنی بر تشکیل ۲۰۰ گردان از داوطلبان بسیج را - که ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزارنفر بودند- منتشر کرد.

اما با این وجود ، تعداد نیروهای بسیج ایران تنها به ۶۰ تا ۱۰۰ هزار نفر می رسید تا بصورت دوره ای جایگزین شوند. این تعداد نیرو برای اعزام به مناطق جنوبی کافی نبود. تبعات تلفات ایران در سال ۱۹۸۷ تأثیر عمده ای بر تلاشهای ایران در بسیج عمومی نیروها داشت. تعداد نیروهای داوطلب از ۸۰ هزار نفر در سال ۱۹۸۶ به ۴۰ هزار نفر در سال ۱۹۸۷ کاهش یافته بود و دولت ایران را مجبور ساخت تا در ژانویه ۱۹۸۸، طول دورۀ سربازی را از ۲۴ ماه به ۲۸ ماه افزایش دهد. براساس برخی گمانه زنی ها، ایران موفق شد تنها ۳۰۰ هزار نیرو را بسیج نماید، در حالیکه در زمان حمله به بصره این رقم بیش از ۷۰۰ هزار نفر بود.

بعلاوه کمال خرازی – از اعضای شورای عالی دفاع و سخنگوی آن – اعلام کرد که ایران بجای حملات گسترده به بصره، فشارهای تاکتیکی را در دستور کار خود قرار میدهد. این اعلام بدین معنا بود که ایران بخش اعظمی ازنیروهای زبدۀ خود را در اواخر ۱۹۸۷ به جبهه های شمال اعزام میکند. به احتمال فراوان این تغییر موضع بدلیل تلفات ایران در حمله به بصره در اوایل سال ۱۹۸۷ بود و اینکه ایران به حملۀ مجدد به منطقه ای که نیروهای آن تقویت شده و تلفات بیشتری می گیرند، تمایلی نداشت.

همچنین احتمال میرفت که ایران تحت تأثیر فشارهای سوریه و دیگر کشورها برای توقف حملات قرار گرفته بود. چرا که ممکن بود به اتحاد کشورهای عرب علیه ایران و حمایت چین و روسیه از تحریم تسلیحاتی سازمان ملل بیانجامد. این حرکت میتوانست بدلیل اختلافات و دو دستگیهای سیاسی داخلی در اطراف آیت ا... خمینی نیز باشد که بدلیل انتخابات پیش روی مجلس در اوایل بهار، تلاش میکردند از هرگونه شکست و تلفات سنگین جلوگیری نمایند. و در نهایت محاسبات ایرانیها مشخص کرده بود که احتمال پیروزی آنها در جنوب ، بسیار اندک خواهد بود. به علاوه، تغییر مکان نبردها به سمت شمال، این فرصت را در اختیار ایران قرار میداد تا به خط لوله های میدانهای نفتی کرکوک در کوهها و ارتفاعات دور از دسترس و تیر رس عراق، نزدیک شوند.

تمرکز تازۀ ایران در شمال باعث شد تا این کشور ملاحظات استراتژیک متعددی را نادیده بگیرد. اول اینکه پیشروی در شمال، نیازمند جنگ در نقطه به نقطۀ مناطق کوهستانی بود که عراق میتوانست از این موانع طبیعی و قدرت برتر بالگردها و توپخانۀ خود برای دفاع بهره بگیرد. دیگر آنکه خطوط ارتباطی عراق در شمال بسیار بهتر از ایران بود و میتوانستند به سرعت و پیش از تقویت نیروهای ایران، قوای ذخیرۀ خود را در مناطق مورد تهدید ایران، مستقر نمایند. و از همه مهمتر اینکه استقرار مجدد نیروهای ایران در شمال، در حالیکه برتری نفری خاصی نسبت به عراق نداشتند، بسیاری از نیروهای ارتش این کشور را در مناطق کوهستانی به دام می انداخت.

نتیجۀ نهایی این بود که موقعیتهای ایران در جبهه های جنوب، آسیب پذیر و ناتوان رها شد و عراق در بهترین شرایط قرار داشت تا از این آسیب پذیری به نحو احسن بهره گیرد. عراق ۹۰۰ هزار نفر را در سرتاسر جبهه مستقر ساخت،در حالیکه در آنسوی خط، تنها ۶۰۰ هزار سرباز ایرانی حضور داشتند. ایران در حدود ۲۵۰ هزار نفر در جنوب و در حوالی بصره مستقر کرده بود. این نیروها ۳ حلقۀ دفاعی دور شهر را تکمیل کردند.

با وجود تمرکز نبرد ایران در شمال، ایران به گونه ای رفتار میکرد تا عراق را متقاعد سازد که همچنان میتواند به حملات خود در جنوب ادامه دهد. ایران قادر بود تا با استفاده از تجهیزات ارسالی از چین، اتریش و کرۀ شمالی، قدرت توپخانه ای خود را در خط مقدم جبهه دو برابر نماید. همچنین با افزودن چند فروند نفر بر و تجهیزات زرهی و ایجاد جاده ای جدید، به استقرار و تقویت سریع نیروها در زمان حملات کمک نماید. با این حال به میزان کافی چادر، کامیون و تدارکات مستقر نکردند.

مشکلات نظامی ایران در برهۀ زمانی ۱۹۸۸ ناشی از کمبود سلاح نبود؛ اگرچه در دسترسی به قطعات یدکی و مهمات سلاح های کشورهای غربی با مشکل روبرو بودند. ایران تقریباً ۵/۱ میلیارد دلار سلاح از چین، کرۀ شمالی، کشورهای اروپای شرقی و دیگر کشورها دریافت کرده بود. در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷، ایران توانسته بود تعداد بسیاری تانک جدید، خودروهای جنگی زرهی و توپهای کششی را در اختیار بگیرد. ایران همچنین تولید توپهای داخلی خود در سال ۱۹۸۷ را دو برابر کرد و مدعی شد که درسلاحهای سبک و مهمات آنها به خودکفایی رسیده است.

در سال ۱۹۸۷ ،چین در حدود ۶۰۰ میلیون دلار سلاح شامل توپخانه، مهمات و موشک در اختیار ایران قرار داد. چین همچنین تجهیزات ساخت سلاح و موشک را نیز به ایران می فروخت. چین در ژانویه ۱۹۸۸، ۲۰۰میلیون دلار سلاح به ایران ارسال کرد و متعهد شد تا پایان سال، ۴۰۰ میلیون دلار دیگر نیز سلاح به ایران بدهد. کرۀ شمالی هم در سال ۱۹۸۷، ۴۰۰ میلیون دلار سلاح شامل توپ، قایقهای تندرو و موشکهای سطح به سطح اسکاد در اختیار ایران گذاشت. محمولۀ موشکهای کرم ابریشم و اسکاد کرۀ شمالی در ژانویه ۱۹۸۸ به دست ایران رسید. با وجود شایعاتی در مورد چین و کره شمالی، بنظر نمی رسید هیچ یک از این کشورها جنگنده های جت در اختیار ایران قرار داده باشند. کشورهای اروپایی چون پرتغال و اسپانیا نیز خمپاره، چاشنی انفجاری و تی ان تی برای ایران ارسال میکردند.

کارخانه های ژاپنی در حدود ۱۰۰ میلیون دلار کامیون و لوازم یدکی به ایران فروختند. کارخانجات خصوصی سوئیس و آلمان غربی هم در این میان تجهیزات جنگ شیمیایی به ایران صادر میکردند. برزیل شریک دیگر ایران بود که گاه از لیبی نیز به عنوان کشور ثالث استفاده میکرد.

۱۰-۴) درگیریهای شمال در اواخر سال ۱۹۸۷:

تنها تحرک جدی در نبرد زمینی در اواخر ۱۹۸۷و روزهای ۲۰ و ۲۱ دسامبر رخ داد. دو تیپ از سپاه ایران حملات محدودی را در کرانه جنوبی تالاب هویزه انجام دادند.

درحالی که هر دو طرف مانند گذشته ادعای پیروزی داشتند، تلفات ایران چندین هزار و تلفات عراق چند صد نفر گزارش شده بود. یکی از یگانهای ایرانی که بدنبال فضایی خالی در خطوط دفاعی عراق بودند، در میدان مین گرفتار شدند. عراق نیز پس از آن با آتش سنگین توپخانه ،تلفات سنگینی به ایران وارد ساخت.

وضعیت سیاسی و اقتصادی دو طرف در اوایل ۱۹۸۸ ،همچنان پیچیده و مبهم باقی مانده بود. دبیر کل سازمان ملل در ۱۰ دسامبر ۱۹۸۷ عملاً مذاکرات خود را با ایران و عراق بر سر آتش بس متوقف ساخت و موضوع را به شورای امنیت ارجاع داد. عراق همچنان تمایلی برای تعیین زمان آتش بس و خروج نیروها نداشت، ایران هم اصرار داشت تا پیش از اجرای آتش بس، عراق به عنوان متجاوز شناخته شود. وارد عمل شدن شورای امنیت هم دو مشکل بوجود می آورد. اولین مسئله این بود که در هر دو صورت همراهی یا عدم همراهی روسیه و چین با طرح تحریم تسلیحاتی مشخص نبود و آیا چین و روسیه هر دو این تحریم را میپذیرند یاخیر؟

روسیه هم در این میان، ازیک سو به طرفداری از ایران و از سوی دیگر به تلاش برای جلب موافقت غرب با نقش آفرینی روسیه در خلیج ،در قبال حمایت از طرح تحریم، ادامه میداد. روسیه در قبال حمایت از تحریم، حضور نیروهای نظامی با پرچم سازمان ملل در خلیج را خواستار شد. ایدۀ نیروهای سازمان ملل نیز برای محدود نمودن آزادی عمل غرب، طراحی شده بود. تا پایان دسامبر ،شورای امنیت فقط موفق شد به سمت تهیه و تصویب پیش نویس قطعنامۀ تحریم گام بردارد. در ۲۵ دسامبر، اعضای دائم شورای امنیت توافق کردند در ابتدای سال ۱۹۸۸ پیش نویس این قطعنامه را آماده نمایند، اما این توافق وجود چندین پیش نویس قطعنامه را نادیده گرفت. ۸ ماه پس از صدور قطعنامه، هیچ توافق رسمی ای برای اجرای آن صورت نگرفت.

۱۰-۵) آغاز درگیری در سال ۱۹۸۸ :

درگیریهای هوایی و زمینی در ماههای ابتدایی ۱۹۸۸ نسبتاً به آرامی دنبال می شد. ایران مدعی شد که پایانۀ نفتی البکر در خلیج و سایتهای موشکی و راداری عراق را منهدم کرده و حداقل ۱۰۰ عراقی را کشته است. اما این ادعاها بنظر مبالغه آمیز می آمد. علاوه بر این ایران مدعی شد ۳ ناوچه عراقی را منهدم کرده است، اما در آن زمان هیچ یک از این ناوها در خلیج نبوده اند.

ایران در ۱۵ ژانویه۱۹۸۸، عملیات بزرگتر و جدّی تری را با نام بیت المقدس ۲ آغاز کرد. این عملیات در جبهۀ شمال و در مرز مائوت در شرق سلیمانیه به وقوع پیوست. نبردهای ایران از سال ۱۹۸۷ در این منطقه آغاز شده بود و با پیروزیهایی نسبی همراه بود. ایران در این مدت ۴۲ مایل مربع از خاک عراق را تصرف کرده بود و در حدود ۳۵۰۰ سرباز عراقی را کشته و ۷۵۰ نفر دیگر را نیز به اسارت خود درآورده بود. با این حال عراق تمام پیروزیهای ایران را تکذیب می کرد. با اینکه این مناطق جمعیتی اندک و مناطقی با ارتفاع ۲۹۵۰ تا ۶۵۰۰ پا داشت، اما از نظر استراتژیکی برای ایران مهم بود و به آنها اجازه می داد تا در حملات آینده به مناطق شمال، موقعیت خود را تقویت کرده و از کردهای عراقی، بهتر حمایت نماید.

در نبردهای هوایی، عراق در ماههای دسامبر، ژانویه و مارس به حملات هوایی خود به کشتیها و اهدافی چون سدها، پلها، و پالایشگاهها ادامه داد. ایران نیز واکنش چندانی به حملات نشان نداد. در ۷ فوریه ۱۹۸۸،عراق برای اولین بار پس از نوامبر ۱۹۸۷ به جزیرۀ خارک حمله کرد. این حمله باعث شد تا ایران در ۹ فوریه با بکارگیری جنگنده های اف۱۴، حملۀ غافل گیر کنندۀ نادری را انجام دهد. این جنگنده ها به موشکهای AIM-۹ مجهز بودند و میتوانستند همزمان دو میراژ اف۱ عراقی را هدف قرار دهند. در این حمله دست کم یک فروند میراژ منهدم شد. با وجود اینکه ایران بیشتر توان هوایی خود را از دست داده بود، اما همچنان ۲۰ فروند اف۴، ۲۰ فرونداف ۵ و ۹ فروند اف۱۴ آمادۀ عملیات داشت.

۱۰-۶) تبدیل شدن جنگ شهرها به جنگ موشکی:

چشمگیرترین تغییر در نبرد هوایی، در اواخر فوریه آغاز شد. ۲۷ فوریه ۱۹۸۸، عراق حملۀ گسترده ای به پالایشگاه نفت ری در تهران انجام داد.حملات عراق به اندازه کافی موثر نبود تا پالایشگاه را منهدم کند، اما بقدری خسارت وارد کرد که ایران بار دیگر مجبور به سهمیه بندی فرآورده های نفتی شد.

ایران این حملۀ عراق را با از سرگیری حمله به شهرها و شلیک ۳ موشک اسکاد به بغداد تلافی کرد. این بیشترین تعداد موشکی بود که ایران در یک نوبت به سمت عراق شلیک می کرد. با این ۳ فروند، تعداد موشکهای شلیک شده به عراق، به حدود ۳۵ موشک رسید.

هر ۳ موشک در مناطق تقریباً خالی از سکنۀ جنوب بغداد فرود آمد. با این وجود، این حملۀ ایران بهانه ای بدست عراق داد تا آتش جنگ را شعله ورتر سازد. ۲۹ فوریه عراق ۵ موشک دور برد که آن را الحسین نامیده بود ،شلیک کرد و این حملات را تا چند روز ادامه داد. عراق با این حملات نشان داد که تا ماهها به حملات موشکی خود ادامه خواهد داد.

موشکهای دور برد جدید عراق، ایران و کارشناسان اطلاعاتی غرب را شگفت زده کرد. این موشکها به نظر همان موشکهای اسکاد روسیه بودند که با اعمال تغییراتی اصلاح گردیده بود. در کلاهکهای جنگی این موشکها هم تغییراتی ایجاد شده بود و برد آنها به دو برابر برد ۳۰۰ کیلومتری گذشته افزایش یافته بود. این برد کافی بود تا از جنوب بغداد، تهران و قم را براحتی هدف قرار دهند.

محسن داوری

مترجم:حسن سلیمانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.