شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

وجود و ماهیت / نه جبر ، نه اختیار


وجود و ماهیت / نه جبر ، نه اختیار

۱) یادداشت های زیر، برداشت های منطقی از مطالبی است که در هرکتابِ معتبر درسی می توان یافت، پس در این رابطه، ذکر مأخذ بر مطالبِ مندرج را وجهه یِ منطقی نیست.
۲) انتقالِ بهینه ی مفهوم …

۱) یادداشت های زیر، برداشت های منطقی از مطالبی است که در هرکتابِ معتبر درسی می توان یافت، پس در این رابطه، ذکر مأخذ بر مطالبِ مندرج را وجهه یِ منطقی نیست.

۲) انتقالِ بهینه ی مفهوم به مخاطب، در دلالتِ هر دال بر مدلولِ مشخص است، لذا در این نوشته ها، صراحتِ بیان بر شیوایی مطلب و رعایتِ قواعدِ رایجِ زبان مقدم باشد.

۳) امیدِ آن دارم تا مطالبِ مندرج، به دقتِ تمام مورد نقادیِ خردمندان قرار گیرد؛ بشود که نتیجه، ردِ باطل و اصلاحِ صادق باشد.

آنچه که تحت عنوانِ طبیعت و ماهیت هر فرد مطرح است، علاوه بر مجموعه ی عناصر سازنده ی پیکری، اساساً نتیجه ی بر همکُنشِ سه عامل تواند بود:

سرشتِ ژنومی، محیطِ فیزیکی و تعلیم و تربیت.

پیکربندیِ اساسیِ جسم هر فرد را سرشت ژنومیِ او تعریف می کند.

پیکربندی و کیفیتِ مادی جسمِ مُبتنی بر ژنومِ مشخص، تا حدودی ممکن است تحت اثر عوامل و شرایطِ محیطی، متحملِ تغییراتِ برگشت پذیر و بر گشت ناپذیر بشود.

تعلیم و تربیتِ مناسب، ممکن است موجبِ بروزِ توانایی ها و استعداد های بالقوه یِ مُتأثر از سرشتِ ژنومیِ فرد شود

در حالتِ عادی، نه فرد و نه والدین او امکانِ دخالت در تغییرِ طبیعت و ماهیتِ بالقوه ی فرد را ندارند، بلکه طبیعت و ماهیتِ بالقوه ی هر فرد از پیش تعیین شده است.

این که طبیعت و ماهیتِ بالقوه ی هر فرد از پیش تعیین شده است، و کسی را امکانِ دخالت و تأثیر در این طبیعت و ماهیت نیست، نباید درچارچوبِ سُنّتیِ مقوله ی جبر و اختیار مطرح شود.

فرضاً مجموعِ افرادِ قادر به آمیزشِ جنسی (با درنظر گرفتنِ محدودیت های اخلاقی و محارم) در بیوسفر زمین و در بازه ی زمانی یک ماهه یِ سیکلِ جنسی، در حدودِ۲K باشد، و هر فرد، بالقوه قادر به آمیزشِ جنسی، با تک تکِ افرادِ جمعیتِ جنسِ مخالف باشد؛ در این صورت، ایجاد K۲ زوجِ جنسیِ بالقوه ممکن تواند بود.

چون هر فردِ آدمی، بی احتسابِ ژنومِ سیتوپلاسمی، ۲۳ زوج کروموزومِ در ژنوم هسته یِ هر سلولِ دیپلوئیدِ خود دارد، بی وقوعِ هرگونه جهش در ژنومِ افراد، هر فرد بالقوه قادر به تولیدِ ۲۲۳ نوع گامت(باترکیبِ ژنوتیپیِ متفاوت) تواند بود، و چون هر یک از گامت هایِ هر فرد، بالقوه قادر به لقاح با هریک از ۲۲۳ نوع گامتِ تولیدیِ همسرِ آن فرد است، لذا تعدادِ انواعِ زیگوت های ممکن التولیدِ حاصل از آمیزش های ممکنِ هر زوج (در این بازه ی زمانی) ۲۴۶ است؛ و این یعنی امکانِ ایجادِ ۲۴۶ مولود، با سرشتِ ژنومیِ متفاوت، از هر زوج.

باتوجه به این که در حالتِ عادی، هیچیک ازافرادِ K۲ زوج، قادر به تحلیلِ ژنومِ خود و همسرِشان نیستند، از جمعِ K۲ زوجِ ممکن، با توجه به تنوعِ موالیدِ ممکن التولید از هر زوج، در بیوسفرِ فرضی و در بازه ی زمانیِ یک سیکل جنسی ماهانه، تعدادِ موالیدِ ممکن التولید K۲ ۲۴۶ فرد (با سرشتِ ژنومیِ متفاوت) تواند بود (که انبوه غیر قابل تصوری تواند بود).

با توجه به واقعیت وتعریف پذیریِ توالیِ نوکلئوتیدیِ ژنومِ هر فرد از جمعیتِ۲K نفریِ ساکنِ بیوسفرِ مفروض، ژنومِ هریک از K۲ ۲۴۶ نفر موالیدِ ممکن التولید (به دقتِ توالیِ نوکلئوتیدی تمامِ کروموزوم ها) تعریف شدنی است؛ و باتوجه به تبعیتِ فنوتیپ از ژنوتیپ، طبیعت و ماهیتِ تک تکِ K۲ ۲۴۶ افرادِ ممکن التولید، از پیش معلوم، ممکن و محتوم تواند بود.

اگر در این بازه ی سیکل جنسی، از هر زوج، یک مولود ایجاد شود، از جمعِ K۲ ۲۴۶ افرادِ ممکن التولید، K فرد، با طبیعت و ماهیتِ از پیش معلومِ خاصِِ خود، به وجود می آیند.

هر یک از موالید، طبیعت و ماهیتِ سرشتیِ ناشی از ژنومِ اختصاصیِ خود را دارد و این طبیعت و ماهیتِ سرشتی، در حالتِ عادی به هیچوجه قابل تعویض نبوده، و اَحدی از والدین و موالید در تشکیل آن نقش نداشته است.

هرگونه تغییر در طبیعت و ماهیتِ هر مولود، مستلزمِ تغییرِ ژنومِ زیگوتِ روینده ی مربوط است، و محصولِ تغییر، زیگوتی دیگر و مولودی دیگر از جمعِ موالیدِ ممکن التولید تواند بود؛ لذا، این که یکی از موالید، آرزو کند که، فرزندِ والد دیگری می بود، و یا طبیعت و ماهیتِ متفاوتی می داشت، و یا جنسیتِ متفاوتی می داشت (و مواردی از این قبیل)، کاملاً نا منطقی و نا متصور است.

با توجه به عدم امکانِ تحلیلِ ژنوم زوج ها (قبل از ازدواج) در روندِ تولید و تولدِ مولودِ مشخص (از جمعِ موالیدِ ممکن التولید)، اختیاری متصور نیست.

اگر دخالتِ عواملِ محدود کننده ی همسر گزینی (از قبیلِ عوامل جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اقلیمی، فرهنگی، شخصیتی، روانشناختی، عاطفی، و........) که منجر به انتخابِ یک همسر از بینِ K فردِ ممکنِ موجود می شود، در چارچوبِ روابطِ عِلّی، جبرِ محدود کننده تلقی شود، کماکان در ایجادِ یک مولودِ خاص از بینِ ۲۴۶ مولودِ ممکن التولید از هر زوج، جبری متصور نیست (هم از آن سان که اختیاری متصور نیست).

نقشه ی ژنومیِ هریک از K۲ ۲۴۶ افرادِ ممکن التولیدِ بالقوه موجود، نوعاً با تمام جزئیات قابل تعریف و تحلیل تواند بود، لذا طبیعت و ماهیتِ هر فرد از افرادِ ممکن التولید، منطقاً قابل تعریف تواند بود. به بیان واضح تر، تک تکِ افرادِ K۲ ۲۴۶ نفریِ ممکن التولید، بالقوه موجود اند. پس تفاوتِ این افرادِ بالقوه موجود، با فردِ مولودِ طبیعتاً و ماهیتاً موجود، چیست؟

نویسنده: ارسلان - ساداتی