سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

روزنامه نگاری که مشق سیاست می کرد


روزنامه نگاری که مشق سیاست می کرد

دکتر فاطمی را باید روزنامه نگار سیاستمدار نامید شاید دلیل این گفته این باشد که وی قبل از آنکه وارد عالم سیاست شود و به عنوان یک مرد سیاسی مطرح باشد یک روزنامه نگار بود هرچند که وی در دوران روزنامه نگاری نیز خارج از گود سیاست نبود و حتی عنوان اتهام هایی که بعد ها علیه وی در دادگاه مطرح شد از عنوان سر مقاله هایی استخراج شد که او در مدت روزنامه نگاری اش آنها را به رشته تحریر در آورده بود

دکتر فاطمی را باید روزنامه‌نگار سیاستمدار نامید. شاید دلیل این گفته این باشد که وی قبل از آنکه وارد عالم سیاست شود و به‌عنوان یک مرد سیاسی مطرح باشد یک روزنامه‌نگار بود هرچند که وی در دوران روزنامه‌نگاری نیز خارج از گود سیاست نبود و حتی عنوان اتهام‌هایی که بعد‌ها علیه وی در دادگاه مطرح شد از عنوان سر مقاله‌هایی استخراج شد که او در مدت روزنامه‌نگاری‌اش آنها را به رشته تحریر در آورده بود. به هر حال وی یکی از چهره‌های سیاسی تاریخ معاصر کشور ماست که جان خود را در راه هدفی که به آن اعتقاد داشت، گذاشت.

در این بین نباید فراموش کنیم که او را یکی از افرادی می‌شناسند که در جریان ملی شدن صنعت نفت نقش بسزایی را ایفا کرد به‌طوری که به نظر برخی از صاحبنظران تاریخ، طرح ملی شدن نفت را وی به دکتر مصدق پیشنهاد می‌دهد. (انور خامه‌ای، «پنجاهمین سال شهادت دکتر حسین فاطمی»، ماهنامه حافظ، شماره ۸، آبان ۱۳۸۳، ص۶)

در این گفتار کوتاه دکتر فاطمی را از دو بعد مورد بررسی قرار خواهیم داد.از بعد روزنامه‌نگاری و از بعد سیاست.

● دکتر فاطمی و روزنامه‌نگاری

در اصل دوره روزنامه‌نگاری دکتر فاطمی را باید به دو دوره تقسیم کرد یکی از این دوره‌ها مربوط به قبل از سفر وی به فرانسه برای تحصیل است و دوره دوم را باید بعد از بازگشت وی از این سفر عنوان کرد هر چند او در دورانی که در خارج از ایران هم بود از صحنه مطبوعات ایران دور

نبود.

به هر حال دکتر فاطمی خیلی زود به دنیای مطبوعات راه پیدا کرد به‌طوری که اولین بار در روزنامه «باختر» که متعلق به برادرش بود شروع به فعالیت کرد و به دلیل کارایی و استعدادی که داشت مورد تشویق کسانی چون ملک‌الشعرای بهار، حسام دولت‌آبادی و دبیر اعظم بهرامی قرار گرفت و سرانجام به توصیه آنها در روزنامه «ستاره» در تهران مشغول به کار شد و به دلیل جدیت و پشتکاری که در کار داشت عملا سردبیر روزنامه شد درحالی که بیش از ۲۰ سال نداشت.

او پس از مدتی به تقاضای برادرش به اصفهان باز می‌گردد و اداره روزنامه باختر را به عهده می‌گیرد.

او در مقاله‌ای نمایندگان مجلس رضاشاه را «عروسک‌های خیمه شب بازی» نامید و پس از آن به زندان افتاد و در شهریور ۱۳۲۰ آزاد شد. او مجددا به تهران می‌آید و روزنامه «باختر امروز» را مستقلا در تهران افتتاح می‌کند و در اولین سرمقاله روزنامه با عنوان «خدا- ایران- آزادی» در روز ۱۴ تیرماه ۱۳۲۱ چنین می‌نویسد:

«بالاخره باید برویم به نزد پدران. می‌شود با روی سیاه رفت! ماییم و آیندگان، با خفت و خواری می‌توان در گور خفت! نه... این امر محال است... در راه انجام مقصود فداکاری می‌کنیم، جانبازی می‌کنیم و تا لب پرتگاه می‌رویم، ولی مردانه می‌کوشیم.»

آنچه در تیتر هوشمندانه «خدا- ایران- آزادی» به چشم می‌خورد به سخره گرفتن شعار «خدا – شاه – ملت» بود که در آن زمان و اصولا توسط خاندان پهلوی باب بود. وی در این تیتر از یک طرف اعتقادش را به خداوند نشان می‌دهد و از طرف دیگر به پایداری‌اش برای سرفرازی نام ایران اشاره می‌کند هر چند این تیتر و این سرمقاله برای رژیم خوشایند واقع نشده و باعث می‌شود که وی به شهربانی برای ادای توضیحاتی احضار شود.

روزنامه باختر به علت مقالات تند و در عین حال مستند و همکاری با گروهی از نویسندگان برجسته جای خود را در محافل سیاسی و مطبوعاتی تهران باز کرد، مخصوصا که روزنامه‌ای سیاسی، خبری و انتقادی هم بود. روزنامه باختر تا سال ۱۳۲۴ به مدیریت حسین فاطمی به‌طور مرتب انتشار می‌یافت. در این سال دکتر فاطمی به فرانسه می‌رود ولی همچنان ارتباطش را با مطبوعات ایران حفظ می‌کند به‌طوری که بعضی از مقالات وی در روزنامه‌های «مرد امروز» به مدیریت محمد مسعود و «ستاره» منتشر می‌شد. همکاری فاطمی با روزنامه مرد امروز باعث می‌شود که بعد‌ها وی یکی از دوستان نزدیک مسعود به شمار بیاید. دکتر فاطمی در سال ۱۳۲۷ به تهران باز می‌گردد و تصمیم به انتشار روزنامه می‌گیرد و در سال ۱۳۲۸ امتیاز روزنامه باختر امروز به نام حسین فاطمی صادر می‌شود. (شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج۲، باقر عاقلی، تهران، گفتار، ۱۳۸۰، ص ۱۰۶۹)

لازم به ذکر است که در آن دوران سه گروه روزنامه منتشر می‌شد، گروهی از روزنامه‌ها خط و مشی توده‌ای داشتند و گروهی به ملی‌گرا‌ها تمایل داشتند (از جمله روزنامه‌هایی چون مرد امروز و باختر امروز) و گروه دیگری از روزنامه‌ها به عنوان مطبوعات درباری مطرح بودند البته این دسته‌بندی در زمان نخست وزیری دکتر مصدق بیشتر نمود پیدا کرده بود و جالب اینکه در آن دوران اکثر روزنامه‌های وابسته به دربار و توده‌ای با روزنامه‌های طیف ملی گرا مخالفت علنی نشان می‌دادند.

به هر حال باختر امروز یکی از روزنامه‌هایی بود که توانسته بود جایگاه خاصی در بین مردم پیدا کند به‌طوری که در آن زمان توانست در برابر اطلاعات و کیهان که از روزنامه‌های پرتیراژ محسوب می‌شدند ، قدعلم کند.

عصر روز ۸ مرداد ۱۳۲۸، دو روز پس از پایان عمر مجلس پانزدهم و معلق ماندن قرارداد الحاقی نفت، نخستین شماره باختر امروز با سرمقاله‌ای تحت عنوان «یا مرگ یا آزادی» به این مضمون منتشر شد: پیش از هر چیز فرد باید بداند مرگی که می‌پذیرد حتما قرین شرف و افتخار باشد همین‌طور است آن زندگی که قبول می‌کند ودر پناه آن دقایق ایام را سپری می‌سازد با سرافرازی و شرف توام باشد... برخیز، بیدار شو! این خواب طولانی افتخار را از دست تو گرفت، تو مفتخر دنیا بودی... حیف از این نژاد که سرور و سالار دنیا بوده منقرض شود.

به‌هر حال باختر امروز از همان آغاز به انتقاد شدید و گزنده از هیات حاکمه و دستگاه حکومتی پرداخت. انتشار باختر امروز اما طولانی نبود چرا که در ۱۲ مرداد ۱۳۲۸ مقاله‌ای تحت عنوان «این دزدها بازهم سواری می‌خواهند» کار آن را به توقیف کشاند. اما مجددا در ایامی که مصدق به قدرت می‌رسد باختر امروز شروع به انتشار می‌کند و در ایام قبل از کودتای ۲۸ مرداد تیتر‌های افشاگرانه‌ای را علیه شاه و خاندان سلطنت انتخاب می‌کند تیتر‌هایی چون: این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه فاروق را سفید کرد( باختر امروز ۲۵ مرداد ۳۲)، خائنی که می‌خواست وطن را به خاک و خون بکشد فرار کرد (باختر امروز ۲۶ مرداد ۳۲)،شرکت سابق (نفت) و روزنامه‌های محافظه کار لندن دیروز عزادار بودند (باختر امروز ۲۷ مرداد۳۲).

● دکتر فاطمی و سیاست

در زندگی سیاسی دکتر فاطمی دو دوره نمایندگی مجلس (دوره شانزدهم و هفدهم )معاون پارلمانی نخست‌وزیر و سخنگویی دولت (۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ در دوران نخست‌وزیری مصدق) و وزیر امور خارجه در زمان دولت دکتر مصدق را شاهد هستیم. اما شاید بارزترین کار سیاسی دکتر فاطمی را قطع رابطه با انگلستان در زمان وزیر امور خارجه بودنش بتوان عنوان کرد.

وی در تاریخ ۳۰ مهر ضمن یادداشتی خطاب به سفارت انگلیس، تصمیم دولت ایران را به قطع رابطه سیاسی با دولت انگلستان اعلام کرد و دلیل اخذ این تصمیم را خودداری انگلستان از کمک به حل اختلاف فیمابین و حمایت غیرقانونی از شرکت سابق و مداخلات ماموران رسمی آن دولت در ایجاد تحرکات و اخلال در نظم و آرامش کشور بیان کرد.

بدین سان پس از ۹۳ سال روابط دو کشور قطع شد و محمدرضا پهلوی با این تصمیم موافق نبود.( جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد، غلامرضا نجاتی، تهران، انتشار، ۱۳۶۴، ص ۳۵۶)

یکی دیگر از مواردی که باید در این بخش به آن اشاره کرد نقش وی در هدایت مردم قبل از کودتای ۲۸ مرداد و هنگام فرار شاه از ایران است به‌طوری که یکی از تاثیر‌گذار‌ترین سخنرانی‌هایش را در اجتماع مردم در میدان بهارستان در ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲ انجام می‌دهد.

وی در آن اجتماع این‌گونه می‌گوید: هموطنان عزیز، وضع مزاجی من طوری نیست که بتوانم زیاد صحبت کنم. ولی در مقابل احساسات پاک شما، احساسات صمیمانه و سرشار شما، چاره‏ای نداشتم جز اینکه برای عرض تشکر و تعظیم در مقابل احساسات شما پشت میکروفون قرار گیرم.

هموطنان، امروز وظیفه شما حساس‏تر و مشکل‏تر از هر روزی است. امروز شما باید نشان بدهید ملتی هستید که می‏توانید روی پای خود بایستید و هر مانع، هر چه باشد را از میان بردارید... هموطنان امروز روزی است که فرد فرد شما سرباز مراقب و بیدار وطن باید باشید، امروز شما باید دست در دست فرزند رشید وطن، دکتر محمد مصدق بدهید و برای ایرانی نو، ایرانی آباد و ایرانی دور از تحرکات اجنبی طرح آینده را بریزید.

هموطنان، وظایف سنگین این دقایق بحرانی را فراموش نکنید و از همین دقیقه که در اینجا هستید و از آن دقیقه‏ای که اینجا را ترک می‌کنید، مراقب‌تر‏ و بیدارتر از همیشه باشید. خدای ایران بزرگ است.

اما با تمام این سخنرانی‌ها و مردمی که برای طرفداری از دولت درنقاط مختلف کشور گرد آمده بودند ۲۸ مرداد فرا می‌رسد و کودتاچیان اوضاع را در دست می‌گیرند ومصدق و یاران وی یکی یکی دستگیر می‌شوند.

در این بین اما دکتر فاطمی بیش از دیگران مورد خشم شاه قرار می‌گیرد نه تنها شاه بلکه دولت انگلستان نیز کینه‌ای شدید از او به دل گرفته بودند به‌طوری که چرچیل طی نامه محرمانه‌ای به تاریخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۵۳ از شاه می‌خواهد حال که مصدق در کودتا کشته نشده است از اعدام او صرف نظر کند، اما درباره دکتر فاطمی چنین می‌نویسد: برای فاطمی بهترین جواب اعدام است تا زمانی که این افراد زنده و در ایران هستند امکان ضدکودتا وجود دارد.

دکتر فاطمی بعد از کودتا برای مدتی مخفیانه در نقاط مختلف زندگی می‌کند به‌طوری که در این راه افرادی چون سعید فاطمی (خواهر‌زاده دکتر فاطمی)، ناصرخان قشقایی،کاظم قطب و دکتر محسنی به وی کمک می‌کنند اما سر انجام او در منزل دکتر محسنی در تاریخ ۱۲ اسفند سال ۳۲ دستگیر می‌شود.فاطمی پس از یک دادگاه فرمایشی به خاطر اهانت به شاه و قصد براندازی حکومت به اعدام محکوم می‌شود. دادگاه وی در اصل یک نمایش مسخره به حساب می‌آمد چرا که حکم اعدام وی قبل از دستگیری صادر شده بود.

سرانجام او در روز ۱۹ آبان‌ماه ۱۳۳۳به جوخه اعدام سپرده می‌شود. آزموده، دادستان ارتش هنگام اجرای مراسم اعدام از دکتر فاطمی می‌خواهد که اگر صحبتی دارد بگوید و دکتر فاطمی اینگونه می‌گوید: «آقای آزموده، مرگ بر دو قسم است مرگ در رختخواب ناز، مرگ در راه شرف و افتخار و من خدای را شکر می‌کنم که در راه مبارزه با فساد شهید می‌شوم،خدای را شکر می‌کنم که با شهادتم در این راه، دین خود را به ملت ستمدیده و استعمار زده ایران ادا کردم.»

منبع: تهران امروز

دکترسید حسین فاطمی