پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جاده دوطرفه تعامل در سیاست خارجی


جاده دوطرفه تعامل در سیاست خارجی

مروری بر اصول و مقتضیات تنش زدایی در روابط بین الملل

‏"تنش زدایی" یا تشنج زدایی در زبان فارسی از ترجمه واژه فرانسوی دتانت حاصل آمده است. معمولا در محاورات سیاسی برای روشن تر بیان کردن وضع و موقعیت کشورهایی که مدتی با هم در حال کشمکش و تنش بوده اند و اکنون آرامشی نسبی بین شان برقرار گشته و ضمنا تمایلی نیز در رفتارشان برای بهبود

روابط شان مشهود است، واژه دتانت یا تنش زدایی را به کار می برند و به منظور تکیه بر از میان برخاستن تنشهای سیاسی است.۱ واژه تنش زدایی مرحله ای مقدماتی تر از برقراری مناسبات حسنه می باشد.۲ اصطلاح تنش زدایی از اواخر دهه ۱۹۶۰ در عرف بین الملل بویژه در روابط آمریکا و شوروی رایج شده است. تنش زدایی سیاستی بود که از سوی نیکسون، رئیس جمهور آمریکا به منظور ترمیم وجهه بین المللی آمریکا اتخاذ شده بود از سوی دیگر عقب ماندگی اقتصادی و درگیر شدن مستمر با بحران های اجتماعی و سیاسی سبب گردید تا رهبران شوروی نیز، از سیاست تنش زدایی در قالب " اصل همزیستی مسالمت آمیز" استقبال به عمل آورند.۳ در واقع دوران تنش زدایی(۱۹۶۹ تا ۱۹۷۹) دوره ای بود که در آن هر دو ابرقدرت کوششهای هماهنگی برای گفتگو درباره کشمکش موجود مابین خود به کار بردند، قرارداد سالت۱، افزایش داد و ستد میان شرق و غرب و برآمدن این باور که هماوردی شوروی و آمریکا لزوما نباید محور اصلی امور جهانی باشد، محصول این دوره بود.۴ نیکسون، فورد و کیسینجر طراحان سیاست خارجی آمریکا و برژنف و گرومیکو طراحان سیاست خارجی شوروی از چهره های برجسته تنش زدایی می باشند.

سیاست تنش زدایی سعی می کند با شناسایی وضع موجود و قبول ضرورت نظم دادن جدید به تعارضهای غیر نظامی یک توان صلح آمیز در روابط بازیگران نظام بین الملل برقرار نماید.۵ تنش زدایی در تئوری و عمل به معنی پایان دوران تیرگی روابط و ایجاد تفاهم از طریق گفتگو می باشد که زمینه تحکیم روابط بین کشورها را بر اساس اصل"همزیستی مسالمت آمیز" فراهم می آورد.۶ تنش زدایی به معنای وضع و حالتی که عناصری از همگرایی و محدود سازی را در برمی گیرد، به کار رفته است.

البته عادی سازی به معنای پایان یافتن اساسی اختلافات و یا به مثابه یک جامعیت نیست، چرا که این نزدیکی بر اساس احساس شخصی و یا علایق عقیدتی و یا منافع اجتماعی و سیاسی به وجود نیامده است که بتواند به عنوان یک تئوری جامع مورد قبول قرار گیرد. بدین ترتیب می توان استدلال کرد که سیاست تنش زدایی صرفا یک روشی است که به منظور نظم دادن به اختلافات نظامی و حفظ وضع موجود به کار گرفته می شود و توازنی صلح آمیز در زمینه اهداف و منافع متعارض دولتها، در پایین ترین سطح مشترک به وجود می آورد.۷ تنش زدایی مستلزم تفاهم و خویشتنداری بیشتر نسبت به یکدیگر است. به این ترتیب تنش زدایی روندی نظم دهنده، تاثیرگذار و آینده نگر است. تنش زدایی می تواند در برگیرنده سیاست حفظ توازن قوا و یا شامل عناصر اجتماعی و اقتصادی مشخصی باشد و نیز می تواند همزمان با تاکید بر ضرورتهای سیاست خارجی، درصدد دگرگونی در دیگر کشورها در جهت حرکت به سوی جامعه ای ایدئال و مطلوب و همچنین می تواند خواست و تامین وضع موجود و تغییر وضع موجود باشد.۸

در حالی که تنش از احساس برتری جویی، تبعیض و حذف ناشی می شود و بر نکات و جنبه های منفی تاکید دارد و نکات مثبت را به فراموشی می سپارد، از تبلیغات سوء و برداشتهای ناصواب بهره می برد و منافع مشترک اقتصادی را در پای سیاستهای یکجانبه قربانی می کند و لذا به نابردباری، دشمنی و بی اعتمادی می انجامد. تنش زدایی بر تلاش برای یافتن زمینه های مشترک همکاری تاکید دارد. تنش زدایی به گفتگو، دوستی، بردباری، اعتماد و تفاهم متقابل می انجامد و نیازمند عقلانیت، حکمت و شفافیت است.

تنش زدایی سیاستی برای صلح و آرامش و رفاه پایدار است و یکی از اهداف مهم آن این است که امکان کار در شرایط صلح پایدار و آزادی برای مردم تامین می شود. تنش زدایی از هر جهت (نظامی، سیاسی، اقتصادی و.....) می تواند منافع عظیمی به همراه داشته باشد. تنش زدایی در عین حال فرصت مبادلات بازرگانی و تحصیل اعتبارات و تکنولوژی را در اختیار کشور قرار می دهد. در کل می توان گفت که تنش زدایی پویشی است که دگرگونی های جامعه بین المللی را از مرحله تخاصم به سوی همبستگی توضیح می دهد و اصل مذاکرات و برخوردهای مسالمت آمیز را در چارچوب همکاری مشترک و صلح آمیز به تصویر می کشد. ذکر این نکته ضروری است که تنش زدایی تنها به ابعاد سیاسی و امنیتی محدود نمی شود، بلکه اهرمی برای روابط گسترده و عمیق اقتصادی و فرهنگی نیز هست. کلید رمز سیاست تنش زدایی در روابط اقتصادی نهفته و نه در رفت و آمدهای محدود رسمی سیاسی، اگرچه ارتباطات سیاسی ، زمینه اصلی است. سیاست

تنش زدایی در واقع "زمینه سازی" است و نه هدف نهایی دیپلماسی یک کشور.۹

● مشخصات و ویژگی های تنش زدایی

۱) تنش زدایی در تئوری و عمل به معنا و مفهوم خاتمه دادن تیرگی روابط و ایجاد تفاهم از طریق بحث و گفتگو می باشد. بر این اساس، تنش زدایی یک راه حل نهایی به منظور رفع تنشها نیست بلکه یک حالت فی مابین است که در برگیرنده عناصری از همگرایی و واگرایی است.

۲) در تنش زدایی ملاحظات ایدئولوژیک متعارض که به تشدید رقابت کمک می کنند، به تدریج اعتبار خود را از دست می دهند و اشتراک منافع نظامی، سیاسی و اقتصادی جای آن را می گیرد. ‏

۳) در تنش زدایی خویشتنداری بیشتری نسبت به نظام سیاسی و اجتماعی طرف مقابل مشاهده

می شود.

۴) تلاش برای رفع مشکلات داخلی(عمدتا اقتصادی) و ترمیم وجهه بین المللی، از عوامل مهمی هستند که کشورها را به سمت اتخاذ سیاست

تنش زدایی سوق می دهند.‏

۵) در تنش زدایی ضمن اینکه طرفین در دفاع از اصول و مواضع خود کوتاه نمی آیند، قابلیت انعطاف تاکتیکی با آمادگی برای سازشهای مورد قبول طرفین، سمت گیری به سوی گفتگو و حسن تفاهم به جای رویارویی را از خود نشان می دهند.‏

۶) تنش زدایی متضمن پذیرش این واقعیت است که مسئولیت مشکلات موجود بر دوش کشورهای مختلف قرار دارد.

۷) تنش زدایی می تواند زمینه استفاده از تسهیلات بین المللی و نیز مطرح شدن یک کشور در دنیا و پیدا کردن جایگاه شایسته در عرصه بین المللی را فراهم کند.۱۰

● مهمترین اصول تنش زدایی

▪ اعتماد سازی یا اقدامات اعتمادساز، یعنی استفاده از مجموعه وسایلی که با آن سوءتفاهم های انباشته شده در ذهن دولتها پاک شود و جای خود را به اعتماد متقابل دهد.۱۱

▪ ضرورت جلوگیری از درگیریها.

▪ نیاز اجتناب ناپذیر طرفین به خویشتنداری.

▪ محکوم کردن تلاش هایی که از بحران ها به منظور دستیابی به امتیازات یکجانبه سوء استفاده می کنند.

▪ صرفنظر کردن از ادعای برتری‏ جویی.‏

▪ اعلان آمادگی طرفین به اجرای اصول جدید در روابط بین الملل و همکاری متقابل جهت تحکیم روابط درازمدت.

▪ آمادگی جهت همزیستی مسالمت آمیز در تحمل هر نوع شرایط سخت جهت تحقق این ایده.

▪ پذیرش کثرت گرایی سیاسی و اقتصادی.۱۲

در رابطه با شرایط موفقیت و نیز عوامل ناکامی و شکست سیاست تنش زدایی ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد : اول اینکه، تنش زدایی بدون توجه به قدرت ملی و افزایش آن و بدون توجه به شاخص های اساسی سیاست خارجی، تنش زدایی از موضع ضعف است و هیچگاه برای هیچ کشوری نتیجه موثری نداده و نخواهد داد. قدرت به عنوان پشتیبانی سیاست

تنش زدایی اهمیت زیادی دارد. در این باره مورگنتا می گوید : "تنش زدایی زمینه را برای صلح فراهم نساخته است، بلکه موازنه و توان هسته ای دو ابرقدرت است که هم تنش زدایی و هم صلح را امکان پذیر نموده است."۱۳ دوم اینکه، تنش زدایی یک خیابان یک طرفه نیست که یک طرف بخواهد به سود خود از آن استفاده کند، موفقیت تنش زدایی نیازمند حسن نیت و اراده قوی و اعتماد طرفین می باشد.۱۴ سوم اینکه، نحوه برداشت طرفین از تنش زدایی در پیروزی یا شکست آن بسیار موثر است. چهارم اینکه عدم توازن ارزشهای ایدئولوژیک، توافقهای شکننده و یا حتی دگرگونی در سیاستمداران رده بالا می تواند باعث ناکامی سیاست تنش زدایی شود. پنج اینکه، دامنه سیاست تنش زدایی چقدر است؟ آیا محدود به چند کشور یا منطقه می شود یا کل جهان را در بر می گیرد؟ هر چه دامنه سیاست تنش زدایی گسترده تر باشد و قدرتهای تاثیرگذار بیشتری را شامل شود، شانس موفقیت آن در عرصه نظام بین الملل بیشتر می شود.۱۵ و سرانجام اینکه نباید دچار این تصور اشتباه شد که می توان تمام کشمکشهای بین المللی را تنها از طریق تنش زدایی، تفاهم بین المللی و ایجاد اعتماد متقابل و گفتگو از میان برداشت، چرا که تاریخ نشان داده جنگ های بزرگ تنها به دلیل وجود سوءتفاهمات اتفاق نیفتاده اند، بلکه عمده این جنگها بر سر اهداف واقعی صورت گرفته اند.۱۶

در مجموع تنش زدایی به مثابه مهمترین اصل در روابط بین الملل با توسل به شیوه های مسالمت آمیز و نوسازی روانی در سطح بین المللی و فعال کردن دیپلماسی از طریق گفتگوی دوجانبه و چندجانبه امکان پذیر است. تنش زدایی ضمن تاکید بر وجود نظام های سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک متضاد، با بهره گیری از ضرورت تامین امنیت منطقه ای و جهانی معتقد است که نباید اجازه داد اختلاف های ایدئولوژیکی و سلیقه های سیاسی بر روابط میان کشورها تاثیر گذارد.

به عبارت دیگر باید با دموکراتیزه کردن نظام بین الملل از طریق ایجاد اعتماد متقابل، پیشرفت جوامع بشری را به صورت واقعی تحقق بخشید. باید فضایی در روابط بین الملل به وجود آید که هر ملتی خود را نسبت به گذشته امن تر احساس کند و تفاهم و اعتماد متقابل جایگزین ترس و سوءظن شود. در واقع سیاست تنش زدایی ضمن به رسمیت شناختن واقعیت های تاریخی بر شناسایی اولویت برای ارزشهای انسانی مبتنی است. بنابراین از این دیدگاه در یک جهان به هم وابسته، همکاری برای دفاع از ارزشهای انسانی نسبت به منازعه میان نظام های سیاسی در اولویت قرار دارد.۱۷

سیاست تنش زدایی از طریق گفتگو و مفاهمه در جهان پر از تعارض می تواند پاسخگوی ارزشها باشد و هم اینکه منافع ملی را در سطوح مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تامین کند. سیاست تنش زدایی با فاصله گرفتن از اولویت های امنیتی و ایدئولوژیکی به سمت همگرایی و همکاری همه جانبه پیش رفته و در نتیجه زمینه های بیشتری را برای همکاری و همگرایی چندجانبه حکومتی فراهم می آورد. سیاست تنش زدایی تمام جوامع را از خشونت و دشمنی به تحمل یکدیگر و همکاری و اعتماد متقابل فرامی خواند و با تاکید بر کثرت گرایی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و رعایت اصل تساهل و مدارا در روابط بین الملل، کشورها را به شرکت فعالتر و گسترده تر در روابط دو یا چندجانبه، سازمانهای بین المللی و منطقه ای ترغیب می نماید.۱۸

محمود کریمی

پی نوشتها:

۱ ‎‏- شمس الدین فرهیخته، فرهنگ فرهیخته، (تهران : انتشارات زرین، ۱۳۷۷)، ص ۲۹۳.‏

۲ ‎‏- هانس. جی مورگنتا، سیاست میان ملتها، ترجمه حمیرا مشیرزاده، (تهران : دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۷۴) ص ۵۸۱.

‏۳ ‎‏- علیرضا ازغندی، "‏‎ ‎‏ تنش زدایی در سیاست خارجی :

مورد ایران" ، فصلنامه سیاست خارجی، سال سیزدهم، زمستان ۱۳۷۸، صص ۱۰۳۹ - ۱۰۴۰.

‏۴ ‎‏- فرد هالیدی، دومین جنگ سرد جهانی، ترجمه هرمز همایون پور،

( تهران : انتشارات آگاه ، ۱۳۶۴)، ص ۱۵.

‏۵ ‎‏- علیرضا ازغندی، پیشین، ص ۱۰۳۷.

‏۶ ‎‏- علیرضا ازغندی، نظام بین الملل " بازدارندگی و همپایگی

استراتژی" ، ( تهران: نشر قومس، ۱۳۷۰)، ص۴۶.

‏۷ ‎‏- همان، ص ۴۶.

‏۸ ‎‏- همان، ص ۴۸.

‏۹ ‎‏- ابوالقاسم قاسم زاده، " تنش زدایی در روابط بین الملل" ، روزنامه اطلاعات، ۱/۲/۱۳۷۷.

‏۱۰ ‎‏- علیرضا ارغندی، پیشین، صص ۵۱ - ۵۲.

‏۱۱ ‎‏- دلماس کلود، همزیستی مسالمت آمیز، ترجمه مهری پرهام، ( تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۵)، ص ۱۵.

‏۱۲ ‎‏- علیرضا ازغندی، پیشین، ص ۵۰.

‏۱۳ ‎‏- مورگنتا، پیشین، ص ۵۸۰.

‏۱۴ - Peter Colin, Dictionary of Government and Politics, p. ۶۴.‎

۱۵ ‎‏- نوام چامسکی، دهه جنگ سرد، ترجمه شاهرخ وزیری ، (تهران: نشر رسا، ۱۳۷۰)،صص ۱۱۴- ۱۱۷.‏

۱۶ ‎‏- مورگنتا، پیشین، ص ۸۲۳.

‏۱۷ ‎‏- علیرضا ازغندی، پیشین، ص ۱۰۳۷.

‏۱۸ ‎‏- همان، ص ۱۰۴۶.