چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

به زندگی سلام کن


به زندگی سلام کن

از زنده بودن تا زندگی کردن چقدر راه است

انسان هم مانند سایر جانداران، با تامین نیازهای فیزیولوژیک و زیستی خود و ارضای غرایزی مانند گرسنگی، تشنگی و غرایز جنسی، می‌تواند زندگی خود را ادامه دهد، زنده بماند و تا حدودی سلامت جسمانی‌اش را تامین کند. در واقع، نیازهای فیزیولوژیک و زیستی که در طبقه‌بندی مازلو، در پایین‌ترین طبقه قرار می‌گیرند، از نیازهای اولیه و اساسی ما انسان‌ها برای زنده‌بودن و زنده‌ماندن هستند...

واقعیت این است که نیاز ما انسان‌ها برای زنده‌بودن و زندگی‌کردن، مانند سایر جانداران، فقط در رفع نیازهای اولیه‌ای که به آنها اشاره کردیم، خلاصه نمی‌شوند یعنی این نیازها برای زندگی‌ ما لازم هستند اما کافی نیستند بنابراین همیشه باید به این نکته توجه داشته باشیم که مفهوم «زنده‌ماندن» با «زندگی‌کردن»، کاملا متفاوت است. به عبارت ساده‌تر، زندگی‌کردن واجد بار معنایی و ارزشی و بار تکاملی و کمالی است که این بارها در بحث زنده‌بودن، به هیچ‌وجه مطرح نیستند. خیلی‌ها زندگی‌کردن را در خوردن و پوشیدن و ارضای غرایز جنسی می‌دانند اما ما این مسایل را برای زندگی‌کردن درست موجودی مثل انسان که از قدرت تفکر برخوردار است، کافی نمی‌دانیم.

● هدف از زندگی چیست؟

مهم‌ترین هدف خداوند در خلق انسان‌ها، این بوده که آنها را به کمال برساند. به همین ‌دلیل هم از انسان به‌عنوان عبد صالح و جانشین خداوند، یاد شده است. از طرف دیگر، وقتی خداوند به خودش برای آفرینش انسان «تبارک» می‌گوید، یعنی انسان‌ها موجودات کمال‌گرایی هستند و نیازهای فیزیولوژیک برای زنده‌ماندن آنها، مقدمه‌ای برای رسیدن به کمالشان است. اگر دقت‌کرده باشید، ما در ادبیات خودمان هم داریم که «عقل سالم در بدن سالم است»؛ یعنی سلامت جسمانی، مقدمه‌ای است برای سلامت عقلانی بنابراین ما به‌عنوان انسان، برای رسیدن به کمال به جز نیازهای اولیه، نیازهای دیگری مانند نیازهای معنوی، عاطفی، روانی، فکری، اخلاقی و ارتباطی هم داریم. فرانیازها، در طبقه‌بندی مازلو، در بالاترین حد نیاز انسان‌ها قراردارند. حالا اگر انسان بتواند فرانیازهایی مانند معنویت یا اخلاق را در خودش تامین کند و به کمال برساند، می‌تواند به خودشکوفایی برسد. رسیدن به خودشکوفایی و بروز استعدادها هم می‌تواند بستری برای ایجاد یک زندگی مطلوب‌تر برای افراد باشد. با به کارگیری نیازهای عاطفی، روانی، اخلاقی و...، انسان می‌تواند به خودارزشمندی و عزت‌نفس برسد. به گفته گوته، بالاترین سرمایه انسان، عزت نفس است. خداوند در قرآن می‌فرماید که ما به انسان، تمام ظرفیت‌های علمی را دادیم. این ظرفیت‌های علمی برای پیش رفتن انسان به سمت کمال به آنها داده شده است بنابراین چه از منظر برون‌دینی (روان‌شناختی و روان‌شناسی اجتماعی) و چه از منظر درون‌‌دینی به این موضوع نگاه بکنیم، می‌بینیم که «زنده‌بودن» با «زندگی‌کردن» کاملا تفاوت دارد و زنده‌بودن،‌ مقدمه‌ای است برای خوب زندگی‌کردن.

● با تغییر فکر می‌توان زندگی را تغییر داد

سلامت جسمانی انسان با سلامت معنوی، دینی، اخلاقی و روانی او کاملا در هم آمیخته شده است. از نظر علمی، انسانی که دچار دغدغه‌های فکری و کشمکش‌های ذهنی است و از ناراحتی‌های روانی و عاطفی هم رنج می‌برد، معمولا دچار بیماری‌های روان‌تنی و مشکل‌های جسمانی می‌شود. اصلا شاید بسیاری از مشکل‌های جسمانی انسان‌ها مانند بیماری‌های قلبی، سرطان و حتی مرگ روانی (مرگی که جسم فرد زنده است اما او احساس می‌کند روانش مرده است)، با تغییر طرز فکر، درمان شود. یک ضرب‌المثل انگلیسی می‌گوید: «کسانی که مثبت می‌نگرند، به نتایج مثبت هم می‌رسند.» بنابراین با تغییر فکر می‌توان زندگی را تغییر داد.

نگاه مثبت به پدیده‌های اطراف می‌تواند عاملی برای بهتر زندگی‌کردن باشد. درحال‌حاضر، روان‌شناسی مثبت‌نگر هم بین روان‌شناسان مطرح است؛ یعنی تمام فرهنگ‌ها و جوامع باید کاری بکنند که افراد بتوانند نگاهشان را به همه‌چیز مثبت کنند و فقط، نیمه خالی لیوان را نبینند. به‌طورکلی، بهتر است که به جای نگاه منفی به اطرافیانمان، ابتدا ظرفیت‌های وجودی خودمان را بشناسیم و براساس آنها، نقایص را برطرف کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. ما با درک‌کردن بهتر مفهوم زندگی، می‌توانیم برای بهبود آن تلاش کنیم. هر فردی، دید خاصی به زندگی دارد؛ مثلا ملک‌الشعرا می‌گوید: «زندگی جنگ است، جانا! بهر جنگ آماده شو» یا سهراب سپهری می‌گوید: «زندگی سیبی است گاز باید زد با پوست». به تعبیر قرآن، انسان در رنج آفریده شده است. یعنی ما نباید توقع یک زندگی آرام و بدون دغدغه را داشته باشیم که اگر اینطور بود، راهی برای تلاش و رسیدن به کمال برایمان باقی نمی‌ماند. ما باید تلاش کنیم تا مهارت‌های بهتر زندگی‌کردن را بیاموزیم و زندگی‌مان را به مطلوب‌ترین شکل ممکن در بیاوریم.

دکتر سیدحسن علم‌الهدایی

جامعه‌شناس، دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد