شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

گلیم نشینانی که فرش های میلیونی می بافند


گلیم نشینانی که فرش های میلیونی می بافند

نگاهی به تار و پود سرنوشت قالی ایرانی

بی شک؛ فرش صنعت روستائیان است و هنر دست زنان زحمتکشی که دنیایشان تار و پود و دار قالی‌هایی است که شب و روزشان را به پایش ریخته‌اند. براساس آمار موجود ۹۰ درصد بافندگان فرش ایرانی روستائیان هستند که از این میان تنها ۱۰ درصد این جمعیت را مردان تشکیل می‌دهند و مابقی زنان و دختران روستایی. از سوی دیگر مردان بافنده روستایی اغلب در کار بافت فرش‌های خاصی هستند که بیشتر در مناطقی چون: کاشان، آران و بیدگل و یا آذربایجان بافته می‌شوند.

اما با تمام این تفاصیل این صنعت ریشه‌دار ایرانی هم نتوانسته متضمن زندگی متوسطی برای هنرمندان فرشباف روستایی باشد. بافندگانی که هنر دستانشان، امروز از طریق تعاونی‌های فرش به اقصی نقاط جهان صادر می‌شود.

هسته مرکزی تشکیل تعاونی‌های فرش دستباف روستایی را نخستین بار، جهادگران جهادسازندگی در دهه ۷۰رقم زدند. جهادگرانی که شاید هرگز تصور روزی را هم نمی‌کردند که این تعاونی‌های نوپا که در ابتدا مهمترین هدف آنها تأمین مواد اولیه و ساماندهی به معاش و بهداشت کارگاه‌های قالیبافی بود، در کمتر از سه دهه به مهمترین نماینده ایران در بازارهای جهانی فرش بدل شود. شبکه‌ای با ۲۸۵ تعاونی و بیش از نیم میلیون عضو و یا به بیانی ۷ تا ۸ درصد کل جمعیت کشور!

محمد بهاروند، مدیرعامل اتحادیه مرکزی فرش دستباف روستایی ایران، فرش دستباف روستایی را مظهر «هنر»، «صنعت» و «ذوق» و «سلیقه» ایرانی می‌داند. اما صنعتی که در این سال‌ها، دوران بحرانی و رو به افول خود را سپری می‌کند صنعتی که گرچه در روزگاری نه چندان دور، پرطرفدارترین و شناخته شده‌ترین هنر، ایران و ایرانی بود. صنعتی که نام دورترین و دورافتاده‌ترین روستاهای ایران را جهانی کرده است و امروز چند سالی است که این صنعت با چنان بداقبالی روبه رو شده که شاید در طول عمر چند هزار ساله آن بی‌سابقه باشد! صنعتی که بازار خود را در سیطره کشورهایی چون هند، چین، افغانستان، پاکستان و ... می‌بیند. بهاروند، در تشریح علل کم فروغ شدن چراغ همیشه روشن صنعت فرش ایران زمین می‌گوید: «واقعیت این است که با گسترش صنعت و ظهور محصولاتی مانند کفپوش‌ها و... از توجه مردم به فرش روزبه‌روز کمتر شد.

وی ادامه می‌دهد: از سویی دیگر سلیقه مصرف‌کننده امروز با گذشته تفاوت‌های بسیاری کرده است. چه در خصوص نوع فرش‌ها و چه در مورد استفاده از آنها. این در حالی است که در ایران روند اصلاح شیوه عمل، در راستای تأمین سلیقه مشتری

کند و آهسته‌ پیش رفته است. وی عرضه فرش‌های خارجی، کپی‌برداری شده از طرح‌ها و نقش‌های ایرانی را از مهمترین دلایل کاهش تقاضا برای فرش‌های سنتی و دستی روستایی ایران نام برد و می‌گوید: در این کشورها از یک طرف نیروی انسانی ارزان است و از سویی دیگر دولت با حمایت‌های خود از این صنعت باعث شده تا هزینه‌ها و در نهایت قیمت تمام شده قالی در این کشورها کاهش پیدا کند.

بهاروند با اشاره به انواع حمایت‌های دولت‌ها از صنعت فرش می‌گوید: به عنوان مثال هزینه‌های برگزاری نمایشگاه‌های فرش در این کشورها از سوی دولت تأمین شده، حضور در این نمایشگاه‌ها برای دست‌اندرکاران رایگان است. در جایی که هزینه‌های حضور در نمایشگاه‌های مختلف، درصد بالایی از سرمایه صادر کننده و یا تولیدکننده را به خود اختصاص می‌دهد، این حمایت کاملاً مثمرثمر و قابل توجه خواهد بود! هم‌اینک هزینه فقط اجاره هر متر غرفه در هر نمایشگاهی بین ۳۰ تا ۵۰ هزار تومان است که با احتساب سایر هزینه‌ها، رقم درشتی را به تعاونی‌ها تحمیل می‌کند.

این کارشناس فرش که حدود دو دهه از عمر خود را در این صنعت صرف کرده اما معتقد است که کیفیت قالی‌های خارجی به هیچ وجه قابل رقابت با همتای ایرانی آنها نیست: به عنوان مثال الان گبه‌‌های تولید شده در سایر کشورها بسیار سست‌تر و کم‌دوام‌تر از فرش‌ها و گبه‌های ایرانی است. اما به هر حال به دلیل طرح‌های کپی‌برداری شده از فر‌ش‌های ایرانی و قیمت پائین‌تر آنها، این فرش‌ها متقاضیان بیشتری از فرش‌های ایرانی دارند.

● «دولت» شاه کلید نجات فرش ایران

وقتی پای «صادرات» به میان می‌آید، چه بخواهیم و چه نخواهیم قوانین اداری فاکتورهایی می‌شوند که نبض آن را در دست می‌گیرند. اما به نظر می‌رسد با وجود تصویب ۸، ۹ لایحه ارائه شده از سوی اتحادیه تعاونی‌های فرش دستباف روستایی ایران توسط مجلس هنوز هم این صنعت نیاز به حمایت‌های بیشتری از جانب مجلس و دولت دارد: خوشبختانه طی دهه گذشته حمایت‌های خوبی از جانب دولت و بویژه مجلس از این صنعت شده، ولی با توجه به شرایط کنونی، این حمایتها کافی نیست. وی از افزایش یارانه اختصاص داده شده به این صنعت به عنوان یکی از روش‌های حمایتی دولت یاد کرده و گفت: پیش از این یارانه اختصاص یافته به این صنعت تنها

۳ درصد بود که امروز این رقم به ۵ درصد رسیده است. این در حالی است که این یارانه برای فرش ماشینی ۱۰درصد است! آیا نباید پرسید چرا یارانه در نظر گرفته شده برای این صنعت چندهزار ساله که اتفاقاً امروز در شرایطی بحرانی به سر می‌برد نصف گزینه ماشینی و امروزی آن است؟!

● این خالقان هنرمند...!

کسی چه می داند، بافندگانی که خالق فرش های بی‌بدیل ایرانی‌اند، خود در چه وضعیتی به زندگی ادامه می‌دهند؟آیا به این اندیشیده‌اید که فرش‌های چندمیلیون تومانی زیر پای ما حاصل دسترنج زنان و دختران روستایی است که بسیاری از آنها بر روی گلیم‌ها و زیلوهای ساده و ارزان‌قیمت زندگی کرده و از حداقل دستمزد و امکانات زندگی بهره‌مندند؟ و این قصه یعنی داستانی به درازای عمر فرش ایرانی! داستانی که امروز نیز همچنان ادامه دارد. بهاروند نیز با اذعان به این مسئله می‌گوید: متأسفانه هنوز هم هنرمندان قالیباف ایرانی که اکثراً نیز ساکن روستاهای کشورند، از حداقل‌های زندگی و دستمزدها بی‌بهره‌اند. به همین دلیل نسل جوان ، دیگر انگیزه‌ای برای ادامه این صنعت ندارد! و این یعنی زنگ خطری برای این هنر سنتی و قومی ما!

مدیرعامل اتحادیه مرکزی تعاونی‌های فرش دستباف روستایی اما معتقد است که تنها راه حمایت و تقویت قالیبافان روستایی، حمایت دولت برای رونق‌گرفتن شرایط کنونی و باز بودن دست‌ اتحادیه برای حمایت از آنهاست.

قدرت‌الله احمدی، مدیرعامل تعاونی فرش دستباف روستایی منطقه «سنقر» کرمانشاه، اما معتقد است که باید قوانینی جامع و حمایتی برای صنعت فرش دستباف تبیین شده و از آن مهم‌تر، این قوانین به شکلی یکپارچه در تمام نقاط کشور اجرا شود: «نباید قوانین به شکل سلیقه‌ای به اجرا درآید چرا که با تغییر یک مدیر یا ابلاغ یک بخشنامه به شکل سلیقه‌ای ممکن است کل دارایی یک تعاونی و یا صادرکننده از بین برود! و این همان بلایی بود که در سال ۱۳۷۴ بر سر تعاونی‌ها آمد و با تغییر روند یک ابلاغیه، تعاونی ما فقط در یک قلم، ۳۰۰میلیون تومان ضرر دید! همین مسئله هم باعث شد تا ما دفتر این تعاونی را در آلمان تعطیل کنیم!» وی هم در بخش دیگری از سخنان خود با تکیه بر این نکته که کارگران بافنده فرش، امروز با حقوق‌های پائین دیگر انگیزه‌ای برای کار ندارند می‌گوید: حقوق یک بافنده فرش در روستاها، اغلب بین ۱۵۰ تا ۲۰۰هزار تومان در ماه است. شما بگویید، با این پول چه می شود کرد؟! به همین دلیل با بازنشسته و از کار افتاده شدن بافنده‌های قدیمی، دیگر کمتر جوانی را می توانید پیدا کنید که تمایلی برای آغاز این کار و رشته داشته باشد.

● خیز دوباره ایران در بازارهای جهانی

محمد سازگار نیز که ۲۱ سال از عمر خود را در کار فروش فرش و نمایندگی ایران در آلمان صرف کرده است، در تشریح وضعیت کنونی بازار فرش ایران می‌گوید: تا سال ۲۰۰۰ تعداد شرکت‌های ایرانی حاضر در بازار فرش شهر هافمن آلمان، به عنوان بزرگترین بازار بورس فرش جهان، ۲۲۰ شرکت و انبار بود، در حالی‌که امروز این تعداد برای دو کشور افغانستان و ایران به ۶۸ شرکت کاهش پیدا کرده‌است! وی به عنوان یکی از مستقیم ترین نماینده ایران در بازار فرش آلمان درخصوص علل کسادی این بازار می‌گوید: یکی از علل کاهش تقاضا برای فرش ایرانی، زیاد شدن تنوع انواع مختلف کفپوش‌ها و دیگر محصولات تزئینی است که باعث شد تا این وسایل با قیمتی پائین‌تر و مطابق انواع سلیقه‌ها جایگزین فرش‌های ایرانی شود. سازگار در ادامه به نکته دیگری اشاره می‌کند که شاید کمتر به آن توجه شده باشد: متأسفانه امروز جایگاه خانواده در بین اروپاییان هر روز متزلزل‌تر از گذشته می‌شود، در چنین شرایطی، کمتر شاهد برگزاری میهمانیها و جشنهای خانوادگی و توجه اعضای خانواده به محصولاتی مانند فرش هستیم.

ضمن آن که اکثر خانواده‌های اروپایی، حداقل یک حیوان خانگی را در منازل خود نگاه می‌دارند. در حالی‌که حیوانات به خاطر فضولات تولیدیشان هیچ سنخیتی با فرش و قالی نداشته، باعث از بین رفتن فرش‌های گران قیمت در مدتی کوتاه می‌شود، اما وی در عین حال معتقد است که می‌توان باز هم بازار فرش را از‌آن ایران و ایرانی نمود. هنر دست بافنده روستایی ایران بی‌نظیر است. کافی است به جای بافتن فرش‌های معمولی به سمت تولید فرش‌های کم حجم و نفیس مانند فرش‌های ابریشمی برویم. چرا که هنوز هم افراد پولدار اروپایی که حاضرند پول‌های کلانی برای اشیا و وسایل نفیس بپردازند کم نیستند!

وی همچنین بر این باور است که اگر دولت ایران نیز مانند افغانستان، پاکستان، هند و چین، سرمایه‌گذاری قابل قبولی را برای تبلیغات این صنعت کهن ایرانی انجام دهد، می توان هرچه‌بیشتر به توسعه آن امیدوار بود!

● طرح‌های پر «اگر» و «اما»

طرح بیمه بافنده‌های فرش، از سالها پیش یکی از رؤیاهای هنرمندان روستایی بوده است. مدیرعامل اتحادیه مرکزی تعاونی‌های فرش دستباف روستایی ایران درخصوص سرانجام این طرح می‌گوید: این طرح پس از مدتها کش و قوس بالاخره چندی قبل، به تصویب مجلس رسید و به زودی به تعاونی‌های روستایی در اقصی نقاط کشور ابلاغ می‌شود. وی در تشریح این طرح می‌گوید: براساس این طرح،

۸۰ درصد از حق بیمه اعضای بافنده تعاونی توسط دولت پرداخت خواهد شد.

بهاروند، همچنین در ادامه به طرح دیگری اشاره می‌کند که در صورت تحقق می‌تواند گره‌گشای بسیاری از مشکلات هنرمندان روستایی باشد: سال گذشته موفق شدیم ۳۰ میلیارد تومان برای بافنده‌های روستایی تسهیلات بگیریم، ولی متأسفانه هیچ یک از بانک‌های کشور به بهانه خصوصی شدن حاضر به ارائه این تسهیلات نیستند. در حالی‌که در صورت اختصاص این اعتبار، وامها و تسهیلات ناشی از آن می‌تواند مشکلات امروز بسیاری از هنرمندان قالیباف ایران را حل کند.

روزها می‌گذرند و بازار جهانی فرش ایران که هم اینک در چندین کشور ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، یونان، قبرس، کانادا، لبنان، امریکا، ژاپن و اندونزی نمایندگی دارد، هر روز کمتر از روز گذشته به ادامه حضور خود در آن سوی مرزها امیدوار می‌شود. گرچه صادرات فرش در ۶ ماهه نخست امسال نسبت به مدت مشابه آن در سال گذشته، و رشدی ۳ درصدی را در تعداد و رشدی ۱۰ تا ۱۲ درصدی را از لحاظ وزنی‌ نشان می‌دهد ولی هنوز هم تا بازگشت به نقطه اوج روزهای نه چندان دور گذشته فاصله دوری باقی است. اما باید باور داشته‌باشیم که هنر ایرانی، در صورت اعمال حمایت‌های لازم دولت، می‌تواند به جایگاهی درخورشأن خود دست پیدا کند. همانگونه که هم اینک معادل حجم حدود ۲۵ درصد از صادرات فرش کنونی، از طریق قاچاق و به صورت چمدانی انجام می‌شود و این یک نشانه است.

نشانه‌ای از اینکه هنوز هم فرش ایرانی جایگاه و خاستگاه فراوانی را در بین جهانیان دارد همانگونه که فقط در سال گذشته تعاونی‌های روستایی سودی معادل یک میلیارد و ۷۳۰ میلیون تومان را به اعضای هنرمند خود هدیه کردند و بالاخره آنکه باور داشته باشیم که این صنعت، به حق می‌تواند طناب نامرئی رشد روستاها و هنرمندان گمنامی باشد که تقریباً عمر خود را پشت‌ دارهای قالی سپری می‌کنند. اگر حمایت‌شان کنیم و باور کنیم که فرش ایرانی بدون بچه‌های هنرمندشان به عرش نمی‌رسد!