دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
چرا از بیان مشکلات لذت می بریم
یکی از مسائلی که در حوزه ی آسیب های فرهنگی مورد سوال و دغدغه ی همیشگی نگارنده بوده این است که چرا در جامعه ما ؛ مباحث و سازوکارهای غلط ونا پسندی مانند :دروغ گفتن ؛ غیبت ؛ تهمت زدن ؛ فضولی و تجسس در جزئیات زندگی افراد ؛ چاپلوسی ؛ پارتی بازی ؛ تظاهر و ریا و....فرصت و شرایط رشد ونمو پیدا می کنند. سازوکارهای که در واقع امر بعنوان سیاه چاله های زندکی افراد در جامعه به کرات در رفتار واعمال آنها دیده میشود. سیاه چاله های که باعث خروج ؛ هدر دادن و اتلاف منابع انسانی ؛ پتانسیل ها ؛ ظرفیت ها؛ توانای ها و انرژی های بالقوه روحی ؛ ذهنی و فکری افراد و به تبع خانواده و در مرتبه ی بالاتر اجتماع را فراهم می آورند.
متاسفانه بایستی اذعان کرد که این سازوکارها وآسیب های جدی فقط شامل افراد فقیرو بی سواد (که دچارفقرمالی و فکری می باشند! ) نمی شود بلکه حتی در بسیاری مواقع نزد افرادی که مجهز به باورها و اعتقادات دینی می باشند دیده می شود تا جایی که در تحقیق و پژ وهشی که آقای دکتر سریع القلم محقق و پژوهشگر ایرانی نسبت به مقایسه زندگی ایرانی ها با چند کشور عربی وترکیه و نه حتی کشورهای اروپایی و سرمایه داری انجام داده اند اشاره می کند که ایرانی ها برخلاف تبلیغات رسانه ای که به طور مداوم در زمینه مسائل ارزشی و اعتقادی انجام می شوند خیلی بیشتر از کشورهای سرمایه داری ؛ مادی گرا وحرص وطمع بیشتری برای جمع کردن مال دنیا از خود نشان می دهند و باز اشاره می کند که مسائل ارزشی و اعتقادی محدود به حفظ ظاهر و در حد نظر باقی مانده است و متاسفانه به شکل الگویی عملی که ضامن اجرائی داشته باشند در نیامده است.
یکی از این آسیب ها؛ که قبلا هم در بحث سیاه چاله های زندگی به ان اشاره کرده ام این است که چرا بیشتر افراد از گفتن و بیان دردها و مشکلات شخصی و عمومی لذت می برند؟ (البته حساب افرادی که واقعا دردمند و صاحب درد هستند جدا می باشد!) چرا در جامعه ما بسیاری از افراد از صبح تا شب ؛ در مهمانی ها ؛ مجالس خصوصی و خانوادگی ؛ محافل عمومی ؛ تاکسی واتوبوس های خط واحد و...در همه حال و در هر شرایطی چه خوب وچه بد مدام در حال نق زدن و ناله کردن می باشند؟! و چرا موضوع این نق زدن ها ودغدغه ها محدود به چند عنصر پول ؛ ماشین ؛ خانه و..شده است ؟ وچرا کمتر نابسامانی ها و خلاء های فکری وفرهنگی موجود؛ مورد توجه این افراد دردمند قرار نمی گیرد؟ ؟طوری که اگر تمام مراکز فکری وفرهنگی موجود درجامعه تعطیل شوند این افراد خم به ابرو نمی آورند اما اگر قیمت مرغ یا فلان جنس بالا وپایین رود ؛ مردم در دورافتاده ترین روستاهای مرزی هم خبر دار می شوند.
یکی از علت های که این افراد در برخورد با دیگران و به محض حضور درمحافل خصوص وعمومی ؛ شروع به نق زدن و به اصطلاح نالیدن از گرفتاری ها می کنند این است که افراد از اینکه خود را صاحب اول وآخر همه گرفتاریها و مشکلات می دانند ؛ از لحاظ وجدانی و روح وروان به آرامش ورضایت خاطری می رسند تا نشان دهند که همان گونه که دیگران برای احقاق حقوق شان خود را مظلوم عالم جلوه میدهند ما هم صاحب درد وگرفتاری هستیم و محق تر و موجه تر برای گرفتن عقب ماندگی ها و کمبودهای مالی ؛ عاطفی و...!؟
البته بایستی اشاره کرد که بیان دردها و مشکلات به نوعی باعث تخلیه ی روحی وروانی و سبکی در افراد می شود و حتی روانشناسان توصیه می کنند که افراد در شرایط بحرانی و حالات هیجانی وعصبی تعامل بیشتری با دوستان ؛ خانواده واجتماع داشته باشند. ولی مسئله این است که عادت بیان کردن مشکلات و مصائب مالی ؛ شخصی و عمومی و خود را دردمند نشان دادن در جامعه ما تبدیل به فرهنگ و عادتی همگانی و همه گیر شده است و این در نوع خود یک آسیب جدی است.
متاسفانه همین افراد در شرایطی که نابسامانی و ناهنجارهای فرهنگی در قالب بزهکاری ؛ اعتیاد ؛ دزدی ؛ تجاوز و.....دامن انها وخانواده شان را می گیرد ؛ ناله وفغان آنها گوش فلک را کر کرده و
زمین و زمان را به هم می دوزند که چرا (( مسئولین کاری نمی کنند؟)) و زمان عمل واجرا همیشه نقش تماشاچی را بازی می کنند و امیدوار ومنتظر دیگرانی ((هنرمندان ؛ اندیشمندان ؛ متولیان فرهنگی و..)) که پیش قدم شوند و یا منتظر هستند تا دستی از عالم غیب ظاهر شود تا بلکه ما را از این نابسامانی فرهنگی به سامانی برسانند! اما متاسفانه می بینیم همین افراد در برخورد با نیروها ودلسوزان فرهنگی که داعیه و دغدغه فکری دارند آنها را مورد تمسخر؛ توهین وتحقیر قرار می دهند و در بعضی موارد باعث انحراف این نیروها از مسیر وسرزنش وملامت کردن انها از عبث وبیهوده بودن راه شان در ارتقاء فرهنگ وهنر جامعه؛ انگیزه ؛ شور ونشاط آنها را گرفته و نقش نیروهای فکری وفرهنگی را
در جامعه کمرنگ جلوه میدهند! بطوری که امروز در جامعه ما به خاطر همین نگاه و جو ناسالم فرهنگی بنگاه دار جایگاه و ارج وقرب بیشتری در مقایسه با هنرمند و نویسنده...پیدا می کند .
در فضایی که فکرواندیشه (فقر فکری ) ارزش وکارائی خود را ازدست میدهد ؛ پهلوان های دوره گرد ومار گیران بدون هیچ مجوزی و به راحتی برای سرگرم کردن مردم ؛ ساعتها وقت ارزشمند آنها را بدون اندک تفاوتی در فکروبینش می گیرند ولی فلان هنرمند برای برپای نمایشگاه هنری که نقش آن در ارتقاء فکر وشعور بصری مردم بر هیچ کسی پوشیده نیست ؛ بایستی برای کسب مجوز روزها بلکه هفته ها در انتظار بسر ببرد!
مثلاء چند وقت پیش فرصتی پیدا کردم تا در ساحل دریای خزر که موهبت وگنجینه ای الهی برای ما است به عکاسی بپردازم ؛ درفاصله ۵۰۰ متر الی ۸۰۰ متر به دنبال سوژه عکاسی ضمن اینکه هیچ علامتی ؛ سطل زباله ؛ نشانه یا نوشته ی بعنوان هشدار یا تذکر به خاطر نریختن زباله در ساحل پیدا نکردم ؛ بلکه بسیار متاثر ومتاسف شدم از این همه بی مبالاتی و بی توجهی و ناشیگری در حفظ این موهبت الهی!
(مقایسه ساحل دریای خزر با سواحل ترکیه و کشورهای عربی موید این مطلب است!؟) وقتی این مطلب با کسی در میان گذاشتم جواب دادند مردم تقصیر ندارند از سیاست و... زده شدند!!!
حفظ محیط زیست و پاکیزه نگه داشتن آن رفتاروعملی اخلاقی ویک امر شخصی است و هیچ ارتباطی با دعواهای سیاسی مسئولین دولتی ندارد! همچنین بایستی اشاره شود که مگر چند درصد کسانی که به قصد تفریح به سواحل دریای خزر مسافرت میکنند قشر فقیر و بی سوادی می باشند که فرهنگ حفظ محیط زیست را یاد نگرفته اند ؟
یکی دیگراز علت های که این افراد دوست دارند تا به شکل طوطی وار ؛ تیتروار وآماری ونه در قالب تحلیل ها ی منطقی وعقلانی سازنده و تاثیر گذار ؛ به بیان مشکلات و دردهای خصوصی و عمومی بپردازند این است که چون خود فاقد قدرت تحلیل گری و ناتوان از حل مشکلات و مطرح کردن انها از طریق مجاری قانونی و ضابطه مند هستند ؛ علاقمند هستند تا از طریق دیگران به بیان و حل مشکلات خود بپردازند و به جای تکیه بر قابلیت ها ونیروهای دورنی خود ؛ متکی بر نیروهای بیرونی و ماورائی هستند تا فرج وگشایشی حاصل شود.
عادت ناپسند دیگری که دیده میشود فرهنگ مخفی نگه داشتن ؛ پنهان نمودن و خساست به خرج دادن دربیان موفقیت های مالی ؛ علمی ؛ شغلی و خبرهای خوب و مثبت در جامعه که باعث ارتقاء روحیه وانتشار انرژی مثبت در جامعه میشود؛ است . حتی زمانی که خبر موفقیت های دیگران را هم می شنویم به جای تبریک وتمجید ؛ شروع به سم پاشی در مورد آن فرد یا خانواده می کنیم و آتش حسادت در درونمان زبانه می کشد! چرا که تنگ نظرانه حس می کنیم با خبردار شدن دیگران از موفقیت هایمان ؛ مورد اصابت چشم زخم و حسادت های انها قرار خواهیم گرفت و موجبات خسران ؛ تباهی ؛ شکست و ناکامی مان را فراهم خواهند کرد!
جالب تر اینکه ما دربیان مشکلات و دردهایمان لذت میبریم و به محض پیدا کردن بهانه ی مناسب در رقابتی ابلهانه تلاش میکنیم و فکر میکنیم که هرچه دردمند تر جلوه بدهیم ؛ کلاس بیشتری دارد و خود را برای کسب غنائم بیشتر محق تر وشایسته تر می دانیم اما در بیان موفقیت هایمان خساست به خرج میدهیم؟!
و در نهایت عادت ناپسند دیگری که متاسفانه باز در جامعه ما به کرات دیده می شود اغراق و درشت نمائی دربیان مسائل ومشکلات خصوصی و عمومی جامعه است که این عمل ورفتار به مانند ویروس های بیماری زا باعث تضعیف روحیه مردم و ترویج نا امیدی ؛ سستی ؛کرختی وبی انگیزه گی در جامعه می شود. این عادت باعث میشود که افراد به جای دیدن الگوهای موفق وکار آمد ؛ رفتار های نیک وپسندیده ؛ زیبای ها ؛جلوه های پیشرفت ؛ توسعه و افتخار آفرین در عرصه های مختلف و تقویت و بزرگنمایی آنها و به تبع بالا بردن روحیه تلاش و امیدواری در مردم و جامعه ( هرچند به کندی وبا چالشهای مختلف روبه رو است) فقط نیمه خالی ؛ سیاه ؛ زشت ؛ ناقص ؛ شکسته و کج ومعوج لیوان را ببینیم.این افراد به جای نشان دادن خورشید توسعه و پیشرفت و جلوه های زیبا ی آن ؛ سوراخ و تصویر کج وکوله خورشید روی دیوار را به ما نشان میدهند.
ممکن است این ذهنیت پیش بیاید که مشکلات ومسائل ذکر شده جزء واقعیت های جامعه هستند و نباید بی خیال و خوشبینانه ازکنار آنها گذشت و بایستی بیان ومطرح شوند!؟ نگارنده هم اذعان واعتراف دارد که جامعه ما در عرصه های مختلف با مشکلات و نابسامانی های عدیده ای روبه رو می باشد که نباید با خوش خیالی و صرفا با تکیه بر رویا و شعار زدگی آنها را نادیده بگیریم بلکه معتقد هستم به جای نق زدن و نالیدن ؛ محدود نگری ؛ تنگ نظری ؛ منفی نگری ؛ نا امن جلوه دادن فضای کسب وکار و ترویج روحیه ی نا امیدی ؛ کرختی و تنبلی در افراد باید تک تک افراد به نقش و جایگاه ویژه خود و سهمی که میتوانند در برداشتن موانع فکری وذهنی موجود در مسیر راه داشته باشند واقف باشند و به جای بیان آماری و فله ی مشکلات ؛ به دنبال راهکارها و راه حل های کارآمد و عملی بگردند.
مثلاء نگارنده خود چندی پیش حدود ۵۰ مجله و نشریه را در زمینه های مختلف موسیقی ؛ کاریکاتور؛ شعر با هماهنگی سازمان اتوبوس رانی جهت ترویج فرهنگ کتاب خوانی و استفاده بهینه و موثر از زمان و وقتی که مسافران در مسیر رفت و امد با اتوبوس های خط واحد در اختیار دارند و علاقمندانی که هزینه خرید چنین مجلات ونشریاتی را ندارند ؛ روی تک تک صندلی ها توزیع کردم!
درپایان ضمن تاکید مجدد به وجوداثرات و تبعات زیانبار این رفتارها و سازوکارهای مخرب وویرانگر و شناسائی و آسیب شناسی آنها به عنوان سیاه چاله های که باعث اتلاف وقت ؛ واتلاف منابع بیشمار مالی ؛ انسانی و خروج انرژی های مفید ، مثبت وسازنده می شوند و باعث مختل شدن و کند شدن روند موفقیت ؛ پیشرفت وتوسعه در تمامی ابعاد فرهنگی ؛ اجتماعی ؛ اقتصادی وسیاسی خواهند گردید یادآوری می کنم در این تلاش فرهنگی ؛ روشنفکران ؛ اندیشمندان ؛ منتقدین ؛ خبرنگاران و هنرمندان نقشی به سزا و ارجع تری در برنامه ریزی های کلان فرهنگی دارند تا بدون ترس و دغدغه های مالی ؛ شغلی ؛ امنیتی و در فضای امن وراحت ؛ این آسیب ها را شناسائی و به چالش بکشندچرا که در مقابله با هجمه های فرهنگی دقیق ؛ سریع ؛حساب شده و پرهزینه ی غرب ؛ حمایت های قطره چکانی و تنگ نظرانه متولیان فرهنگی خیلی کارساز نخواهد بود.
فخرالدین دوست محمد
عکاس و کاریکاتوریست
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست