جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

پرهیز از لودگی


پرهیز از لودگی

درباره کتاب قانون, چهارمین ساخته مازیار میری

با «قطعه ناتمام» به عنوان یک فیلم تقریبا مستقل اولین حضور مازیار میری در سینمای ایران رقم خورد؛ فیلمی که کلیشه در آن جایی نداشت. «به آهستگی» و «پاداش سکوت» به عنوان ۲ کار بعدی او، اگرچه نشانه‌های فیلم اول او را بر خود داشتند، اما هم درخصوص هنرپیشه‌های فیلم و هم تغییر ژانر بیشتر توی چشم آمدند. چرا که به آهستگی نیز کمی تا قسمتی فیلمی فرهنگی شناخته می‌شود، اما نقش اولش را یک سوپر استار (محمدرضا فروتن)‌ بازی کرد و پاداش سکوت نیز کاری درباره جنگ بود. چهارمین ساخته مازیار میری یعنی کتاب قانون که الان در اکران عمومی است، تاریخ تولیدی مربوط به ۲ سال پیش را دارد. داستان هرچه بوده، کتاب قانون نتوانسته بود در زمان مدیریت سینمایی قبلی در وزارت ارشاد جواز اکران پیدا کند و حالا با یکی دو تغییر (به گفته صاحب اثر)‌ و در زمان مدیران فعلی، اجازه اکران یافته است. حالا تماشاگر با ۴ فیلم از مازیار میری روبه‌روست و هر کدام تقریبا در یک ژانر. بویژه که کتاب قانون یک فیلم کمدی است. نکته قابل توجه و شاید قرابتش با کار سوم او، حضور دوباره پرویز پرستویی در فیلم میری است. آن هم با تیپیکال متعدد و شخصیت‌های محوری خاص.

کتاب قانون یک طنز اجتماعی است که در بستری از کمدی و انتقاد روایت می‌شود. میری اما خود تفاوت‌ها در عقیده‌ها را به تصویر کشیده است؛ عقیده‌هایی که اگرچه ثابت است اما گاهی فراموش هم می‌شوند یا بابت سهل‌انگاری عمل به آنها از دست می‌رود.

داستان در واقع درباره یک تازه مسلمان است. آدمی که قرار است راه و رسم مسلمانی را یاد بگیرد و در این راه کسی دست‌گیر و راهنمای اوست که عمدتا از آنها به عنوان مسلمان شناسنامه‌ای یاد می‌شود. ضمن این‌که این مسلمان شیعه هم هست؛ یعنی در طی داستان و داستانک‌های فیلم، به مواردی اشاره می‌شود که مربوط به خود ماست و ایرانی جماعت می‌تواند از دیدنشان لذت ببرد و بخندد نه تماشاگر دیگری.

کتاب قانون ۲ قسمت دارد. ژولیت یک مسیحی است که در لبنان زندگی می‌کند. آنچه از او در این لوکیشن که در لبنان می‌گذرد می‌بینیم مرتبط است به پیش از اسلام آوردن او. پس از مسلمان شدن اما قصه در ایران پیگیری می‌شود و ژولیت به آمنه تغییر نام داده است. پس می‌توانید تصور کنید (اگر فیلم را ندیده‌اید)‌ ژولیت در قسمت ابتدای فیلم مسلمان نیست؛ حجاب آنچنانی ندارد و زندگی‌اش همانی است که طبق فرهنگ کشورش و دینش می‌گذشته. در قسمت دوم اما او حجاب دارد و مناسبات را رعایت می‌کند و ناخودآگاه مواردی رخ می‌‌دهد که از آن می‌توانیم به اتفاقات پارادوکسیکال یاد کنیم.

رویدادهایی متناقض به سبب تفاوت در نوع زندگی آمنه فعلی و ژولیت سابق شکل گرفته‌اند. او در لبنان و ایران به تصویر درآمده است در حالی که قرار نیست گذشته‌اش فراموش شود در عین آن که فقط زندگی حال حاضر او هم مطرح نمی‌شود. این انگاره‌های پارادوکسیکال اصلا و فقط قرار نیست درباره مذهب و تغییر دین ژولیت باشد. او با فرهنگ و قوانین لبنانی‌ها رشد کرده و طبیعی است این موارد با زندگی ایرانی‌ها تفاوت‌های زیاد داشته باشد. اینجاست که تضادهای فرهنگی باعث به وقوع پیوستن و ایجاد موقعیت‌های کمیک بشوند و صحنه‌های موفقی را در این رابطه خلق کنند. به این موقعیت‌های متضاد، دیالوگ‌ها و گفتگوها را هم اضافه کنید. زبان و گفتار هم در هر فرهنگی متفاوت است. اینجاست که بعضی تکیه کلام‌ها یا ترجمه‌اش و جا انداختنش یا تفهیم کردن و نمونه مشابه لبنانی برایش سخت می‌شود و باز هم کمدی گفتاری است که خلق می‌شود.

البته روانی داستان خود به خود تماشاگر را آماده می‌کند که منتظر موقعیت‌های متضاد بماند. بدون این که خود میری بخواهد آگاهانه و غیرآگاهانه باجی به تماشاگر بدهد. اصلا همین که یک ایرانی در لبنان از دختری خوشش بیاید و کار بخواهد به ازدواج برسد، تماشاگر قصه می‌تواند این موقعیت‌های متضاد را حدس بزند. بامزه اینجاست که همین سفر کاری رفتن و ماموریت رحمان نیز با کلی طنز و حرف و حدیث همراه است. به هر حال او در قالب یک مهندس و کارشناس یک مرکز و انستیتوی پژوهشی و تحقیقاتی که در زمینه علوم انسانی فعالیت می‌کند به سفر می‌رود. مناسبات کاری و جلسات اداری او را می‌بینیم و این که چقدر این روند کارهای اداری بی‌خودی است. این نگاه انتقادی که در ابتدا اشاره کردم، فقط به لایه‌های فردی توجه ندارد. اینجا کار به لایه‌های اجتماعی و مدیریتی هم رسوخ کرده است. به این مهم می‌توانید انتقادهای دیگری در بستر طنز را هم اضافه کنید. اولین دیالوگ‌ها درباره عروس آتی خانواده توانا را به یاد بیاورید.

خانواده رحمان تمایلی به این وصلت ندارند و در همین حد بی‌میلی نشان می‌دهند. اما وقتی می‌بینند واقعا رحمان دارد برایشان یک عروس لبنانی می‌آورد به زبان طنز، دیالوگ‌ها و رفتارهای جالب توجهی را شاهدیم و این انتقاد طنز‌آمیز، همانا نگاه سنتی خانواده‌ها به مساله ازدواج است. در حالی که قرار نیست هر وصلتی با آشنا باعث خوشبختی شود.

نام فیلم نیز بسیار بامسماست و با آنچه به قصه کتاب قانون مربوط است، بسیار جور جلوه‌گری می‌کند و این اسم واقعا ابتکاری است. به این مضمون که یک مسلمان شیعه با استفاده از آیات قرآن و سخنان ائمه معصومین و همچنین دستورات دینی و احکام الهی رساله، در قالب یک کتاب قانون و راهگشا و راهبر زندگی، باید زندگی کند و وقتی پای عمل پیش کشیده می‌شود، مسلمان شناسنامه‌ای و مسلمان حقیقی دستشان رو می‌گردد. نگاه باورپذیر قصه کتاب قانون نیز به ظرافت به نقد برخی رفتارهای اجتماعی و ناهنجاری‌ها می‌پردازد.

اگر فیلم را دیده‌اید، سکانس بازگشت آمنه به لبنان را به یاد بیاورید. او مجبور به ترک شوهر و خانواده او می‌شود در حالی که تنها نگرانی‌اش این است که بچه‌دار نمی‌شود و طی این مدت به سنت برخی خانواده‌ها که انتظار دارند عروسشان هیچ نشده، چند تا نوه روبه‌رویشان بنشاند، به تحقیر او پرداخته‌اند. اینها همه آیتم‌هایی است از ناهنجاری‌های فرهنگی که متاسفانه در خانواده‌ها یافت می‌شود و در کتاب قانون به آن پرداخته شده است.

بحث‌های دینی نه به صورت کلان نیز در فیلم زیاد می‌بینیم که البته عمده آنها به واقع‌گرایی از دین برمی‌گردد. کوکب (خواهر رحمان)‌ که رابطه خیلی خوبی هم با عروسشان آمنه دارد، در جا افتادن این روایت‌ها بسیار موثر عمل می‌کند، چرا که او نیز مانند آمنه درباره شناسه‌های دینی همکلام است و برعکس رحمان، موافق آمنه. با این تفاوت که رحمان هنوز دچار بعضی سنت‌هاست که هیچ ربطی به دین ندارد و خواهرش کم‌کم این سنت‌ها را واکاوی می‌کند.

همچنین باید به نوع بازیگری و بازیگردانی هنرپیشه‌های بیشتر کتاب قانون پرداخت. آنچه از پرویز پرستویی به عنوان یکی از محترم‌ترین بازیگران سینمای ایران انتظار می‌رود همانی است که او خلق می‌کند. تعهد در اجرای نقش‌هایش و به پختگی و زیبایی از کار درآوردن آنها. اینهاست که برای پرستویی احترام می‌آورد. پرستویی در کتاب قانون ۵ شخصیت و ۵ فیزیک حرکت مختلف دارد که اگرچه همگی نقش‌هایی کوتاه هستند، اما داستانک‌ها و شخصیت‌های تماتیک را جلوه‌گری می‌کنند.

با همه اینها، چهارمین ساخته مازیار میری را اگرچه باید یک کمدی درام اجتماعی بدانیم، اما او مانند کار اولش، «قطعه ناتمام» هم استانداردها را رعایت کرده و هم باج به تماشاگر نداده و فیلمی خارج از کلیشه روایت کرده. اگرچه ساختارهای کمدی هر آن می‌توانند به ورطه ابتذال بیفتند، اما در «کتاب قانون» حداقل می‌توانیم بگوییم کار هرگز به لودگی نمی‌کشد و این مهم‌ترین امتیاز برای یک کمدی درام با لحن طنز و انتقادی است. ضمن این که بستر روایی فیلم اگرچه خط سیر کاملی دارد، اما شکل‌گیری‌اش طاقت‌فرسا بوده چراکه با دو لوکیشن متفاوت، ۲ دین متفاوت، اقتضائات فرهنگی و شوونات اجتماعی مختلف، تفاوت‌های فاحش و بسیار کلان در انگاره‌های فرهنگی ۲ خانواده و مقوله‌های دیگر طرفیم. قرار نیست هر موقعیت متضاد خنده بر لب بنشاند و قرار نیست حتی با هر موقعیت متضاد پیامی خلق گردد.

به نظر می‌رسد در چارچوب استانداردهای چنین آثاری، «کتاب قانون» فیلمی شاخص جلوه کند؛ اگرچه اکران و نمایش عمومی‌اش ۲ سالی به طول بکشد.

مهدی تهرانی