جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

فارسی و دانشجویان عرب


فارسی و دانشجویان عرب

هر سال, هزاران نفر ازدانشجویان, چه در مصر و چه در چند كشورعربی دیگر, زبان فارسی را به طور منتظم و برای مدت دو یا سه ترم تحصیلی به عنوان زبان دوم می خوانند

منظور عمده این مقاله بررسی مشكلات تدریس زبان فارسی به دانشجویان عرب زبان ـ به ویژه دانشجویان مصری ـ‌است كه زبان فارسی را به عنوان زبان دوم یاد می‌گیرند.

در حال حاضر زبان فارسی در دانشگاه‌های مصر دو نقش عمده دارد:

الف . نقش زبان دوم؛

ب . نقش زبان تخصصی.

هر سال، هزاران نفر ازدانشجویان، چه در مصر و چه در چند كشورعربی دیگر، زبان فارسی را به طور منتظم و برای مدت دو یا سه ترم تحصیلی به عنوان زبان دوم می‌خوانند. این امر ایجاب می‌كند كه به این نقش توجه بیشتری شود، و سعی گردد برنامه‌ها و كتاب‌های درسی آن به بهترین نحو تهیه شود. بنابراین می‌خواهم به این مسئله بپردازم كه چگونه بایستی این زبان را به آن دانشجویان بیاموزیم.

امیدواریم ملاحظات و پیشنهاداتی كه در این مقاله ارائه شده و براساس تجربه شخصی در آموزش زبان فارسی به دانشجویان عرب است،‌ در موفقیت تدریس این زبان در مصر و كشورهای عربی مؤثر افتد.

تعیین هدف

زبان فارسی به عنوان زبان دوم، در رشته‌های ادبیات عرب، تاریخ، فلسفه و آثار اسلامی تدریس می‌شود. در اینجا این سؤال مطرح می‌شود كه برای تدریس این زبان به دانشجویان رشته‌های مزبور، چه هدفی را باید برگزید؟

البته باید دراولین وهله بر هر دانشجو روشن شود كه اصولاً دانستن زبان فارسی دركنار زبان عربی، در بهتر شناختن فرهنگ اسلامی در همه ادوار، ضروری و لازم به نظر می‌رسد، چون تمدن و فرهنگ اسلامی متعلق به یك ملت نبوده و حاصل تلاش‌ها و كوشش‌های فرهنگی و علمی همه ملت‌های اسلامی است. به همین سبب شناختن این تمدن و فرهنگ بدون شناختن سهمی كه ملل دیگر ـ خصوصاً ملت نجیب و با تمدن قدیم ایران ـ درساختن آن داشته‌اند، امكان‌پذیر نیست.

مسلمانان ایرانی در دوره درخشان تمدن اسلامی و از همان روزهای نخستین ظهور اسلام، پرچمدار بسیاری از علوم انسانی و علوم صرف گردیدند، و دراغلب شاخه‌های علوم اسلامی پایه‌گذار و مبتكر بوده‌اند.

از قرن سوم هجری، زبان فارسی در خدمت تمدن و فرهنگ اسلامی وارد میدان شد. تألیفات زیادی درزمینه‌های مختلف علوم و ادبیات به این زبان نوشته شده است و هنوز نوشته می‌شود. فارسی در قرن‌های بعد، برای ملل مناطق آسیای مركزی، هند، چین، و غیره كه دین مبین اسلام را پذیرفته‌اند، وسیله انتقال تمدن و فرهنگ اسلام بوده است، و اگر به این زبان ـ كه زبان دوم جهان اسلام به شمار می‌رود ـ تسلط نداشته باشیم، نمی‌توانیم از آثارنفیس آن در ادب، عرفان و فلسفه، تاریخ، آثار اسلامی، و غیره بهره كافی داشته باشیم؛ در نتیجه اطلاعات ما درتمام این زمینه‌ها دچار نقصان خواهد شد.

بدین ترتیب، باید در ذهن دانشجو مستقر باشد كه آموختن زبان فارسی، برای توسعه مدارك و تكمیل رشته تخصصی وی مهم و ضروری است.

كدام جنبه از زبان را باید بیشتر در دانشجو پرورش دهیم؟

این پرسش، با این كه كلی و نسبتاً مهم به نظر می‌رسد، ولی راه را در پیش ما روشن می‌نماید تا روش‌های مناسب با هدف را اتخاذ كنیم. به عبارت دیگر (و چنان كه قبلاً اشاره كرده‌ایم) باید اذعان داشته باشیم كه این زبان به منظور محاوره و گفت‌وگوی روزمره در دانشگاه‌های مصر و جهان عرب تدریس نمی‌شود، بلكه برای هدف خاصی ـ مثل استفاده از منابع ادبی، تاریخی،‌ فلسفی ـ كه برای تكمیل مدارك علمی دانشجویان رشته‌های مختلف مهم است، آموخته می‌شود.

متأسفانه فارسی در برنامه‌های رشته‌های نامبرده در ردیف چند زبان قدیم یا زبان‌های مرده‌ای مانند لاتینی و عبری قدیم قرار داده شده است و دانشجو باید اجباراً یكی از این زبان‌ها را برای رشته تخصصی خود انتخاب كند، ولی به این علت كه آموختن زبان فارسی آسان‌تر از زبان‌های دیگر است و فارسی از لحاظ خط ومصطلحات و تعداد زیادی از واژه‌ها با زبان عربی یكی است،‌ اغلب دانشجویان این زبان را بر زبان‌های لاتینی و عبری ترجیح می‌دهند، اما مزیت فارسی را (به عنوان زبان زنده و به منزله ابزاری كه برای تقارب و همبستگی بین ملت‌های اسلام ضروری است) دریافت نمی‌كنند، در نتیجه به جنبه‌های علمی و ارتباطی آن توجهی نمی‌كنند و تنها به جنبه‌های ادبی و علمی‌اش قناعت می‌ورزند.

گفتنی است كه نباید از دانشجویان انتظار بیش از حد داشت، چون مدت تدریس این زبان در رشته‌های نام برده بیشتر از۱۹۲ ساعت نیست. به عبارت دیگر، ضرورتی ندارد كه تسلط كامل در تمامی مهارت‌های این زبان به دست آورند، و تنها تسلط نسبی و عمومی در مهارت‌های گفتاری و نوشتاری كافی به نظر می‌رسد. در عین حال می‌توان مهارت خواندن و فهم متن را در دانشجویان پرورش داد.

برنامه پیشنهادی

برای این كه از وقت كمی كه به زبان دوم اختصاص داده شده استفاده كنیم، باید همه وقت مقصود اصلی را در نظر بگیریم و آن این است كه دانشجو در پایان برنامه درسی بتواند تحت سرپرستی استاد از منابعی كه در زمینه رشته تخصصی‌اش به زبان فارسی نوشته شده استفاده كند؛ بنابراین سعی می‌شود ازانباشت وآشفتگی ساختارهای زبانی و توضیحات دستوری درمتون درسی خودداری شود و در مرحله میانی و متوسط، متون منثور زبان فارسی انتخاب گردد و در اختیاردانشجو قرار داده شود تا آنها را تحت سرپرستی استاد ترجمه، سپس استاد ترجمه دانشجو را اصلاح كند و ترجمه دقیق و صحیح آن را دراختیار قرار دهد.در رشته ادبیات عربی باید متونی برگزیده از نثر و شعر فارسی را تجزیه و تحلیل لغوی و دستوری كرد و به سبك و نگارش این آثار پرداخت تا دانشجویان ضمن درك مفاهیم مختلف لغات و نحوه گسترش دستور در ادبیات، به سبك و ویژگی‌های آن متون پی ببرند، و از طریق این متون بخشی از آثار ادبی و عرفانی ساده به دانشجو معرفی شود.

اما در رشته‌های تاریخ، آثار و فلسفه اسلامی، باید درمرحله اول متون ساده برگزید و برای آشنا كردن دانشجویان با نوع و مفاهیم كلمات و تعبیرات و تركیباتی كه در آنها به كار برده شده است متن را تحت سرپرستی استاد تجزیه و تحلیل كرد.

در مرحله بعد باید دانشجو با اصطلاحات تاریخی و فلسفی آشنا شود وبه منابع مختلف فارسی و قدرت فهم و قرائن آنها دسترسی یابد و از این منابع نمونه‌هایی ساده انتخاب گردد و در اختیار دانشجویان قرار داده شود تا آنها را تحت نظر استاد، از فارسی به عربی برگرداند.

اگر این پیشنهادها درنظر گرفته شود، می‌توان دانشجویانی را كه زبان فارسی را به عنوان زبان دوم یاد می‌گیرند به ادامه تحصیل برای تسلط درمهارت‌های دیگرـ مثل گفتاری و نوشتاری ـ تشویق كرد، درنتیجه قدر و مقام این زبان و وسعت دامنه علاقه‌مندان به آن در مصر و كشورهای عربی دیگر، به بالاترین درجه خواهد رسید.

محمد جمال الدین