جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رؤیاهای یك اژدهای زرد


رؤیاهای یك اژدهای زرد

همه چیز می سازد, می فروشد و ارتقا می بخشد به جز یك چیز شما ذهنیت ساختن دیوار را در نزد یك چینی نخواهید یافت

آنها سال هاست هم از نبردهای خونین سلسله های هون و اقتصاد دهقانی گذشته اند و هم انقلاب فرهنگی و گارد سرخ مائو نیز به كتابخانه های حزب كمونیست در پكن پیوسته است. شاید پس از قرن ها، سرانجام كلام نافذ كنفسیوس در چین هزاره جدید اثربخش شد. آن هنگام كه می گفت: «به جای آنكه بر تاریكی لعنت بفرستید، شمعی بیفروزید.»هر چند مصرف كنندگان ایرانی، همچنان به چشم خوبی به كالاهای چینی نمی نگرند، از آن رو كه بد نیست بدانیم چین در ۴ مرتبه A، B، C و D صادرات خود را رتبه بندی و صادر می كند و بد نیست بدانیم كه ایران واردكننده مرتبه آخر یعنی D این كالاهاست.اما داستان همه گیری لیبل «Made In China» فقط در كارخانه ها و سامان بخشی اقتصادی و صنعتی چین خلاصه نمی شود. فاتح ۳۲ طلای المپیك آتن، رؤیاهای بزرگ تری در سر دارد. چین با تركیبی از تحرك اقتصادی، مهارت دیپلماتیك و بی اهمیت جلوه دادن خود به عنوان خطری جدی برای جامعه جهانی می كوشد تا به برتری امپراتوری گذشته خود در آسیا نزدیك شود. این همه با آرزوهای بزرگ مائو در میانه قرن بیستم شروع شد، اما در حقیقت نه با آن چه مائو می گفت انجام شد بلكه با آرزوهای كوچك نسل بعد از مائو تحقق یافت. فاصله این دو تفكر در آن بود كه مائو می اندیشید آنچه توانگران دارند از سفره های تهیدستان به دست آمده پس باید به همان ها برگردانده شود. پیروان بعدی او این تعبیر را فراتر نیز بردند به شكلی كه حتی خواندن آثار شكسپیر یا گوش دادن به سمفونی های بتهوون نیز از مظاهر زندگی بورژوایی نامیده می شد. این شد كه گستره انقلاب فرهنگی، اقتصاد چین را دچار ركود عمیقی كرد. در تمام این سالها، بخش بزرگ انرژی جامعه چین در دست گاردهای سرخ بود تا این سیاست های فرهنگی را در همه نقاط چین اجرا كنند، اما عمر انقلابی گری مائو چندان نپایید.با درك ویرانی های به وجود آمده در رهبران جدید چین گام های مهمی برداشته شد. نخست در «بهار پكن» از قربانیان و آسیب دیدگان انقلاب فرهنگی دلجویی شد.

در حقیقت یك سلسله ابتكارات به رهبری «دنگ شیائو پنگ» اعمال شد. وی در فاصله سال های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۴ روابط چین را با آمریكا، ژاپن و انگلیس ترمیم و اعتماد دیگر كشورهای جهان را جلب كرد. آسودگی خاطری كه وی در داخل و خارج چین به دست آورد، راه را برای اعلام علنی و رسمی اصلاحات اقتصادی هموار كرد و برای جلوگیری از عصیان احتمالی كمونیست های افراطی، اقتصاد مورد نظر خود را «سوسیالیسم بازار» نامید و در پاسخ به برخی انتقادات گفت كه سوسیالیسم نباید كارش توزیع فقر باشد بلكه باید در خدمت افزایش تولید باشد. این گفته روحیه حامیان اصلاحات اقتصادی را احیا كرد. اقتصاد چین از سال ۱۹۷۸ - كه اصلاحات تدریجی در این كشور آغاز شد - تا امروز راه درازی پیمود و گام های بزرگی برداشته است. تولید ناخالص داخلی چین كه در سال ۱۹۷۸ كمتر از ۲ تریلیون دلار بود، در سال ۲۰۰۴ به ۷‎/۳ تریلیون دلار رسید. هم اكنون از نظر حجم تولیدات پس از آمریكا، چین دومین اقتصاد بزرگ جهان است. این در حالی بود كه چین در دوران حكومت مائو و جانشینانش به تدریج با همه كشورهای جهان قطع رابطه كرد به طوری كه در هنگام انقلاب فرهنگی تقریباً هیچ نمایندگی دائم سیاسی در پكن نبود و چین تنها یك كنسولگری فعال در مصر داشت. اكنون چین، به جز كشورهایی كه تایوان را به رسمیت شناخته اند با همه كشورهای جهان روابط كامل دارد.در حقیقت هنر رهبران جدید چین نه در ایدئولوژی پردازی، بلكه شناخت جهان جدید و عمل به ایده ها بود. به گفته یك تحلیلگر خارجی، چیزی را كه مائو همیشه می گفت، اما عمل نمی كرد، در عمل رهبران جدید چین می توان یافت: «اگر می خواهی طعم گلابی را بدانی آن را گاز بزن».چین به عنوان پرجمعیت ترین كشور جهان هم باید خوراك یك میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت این كشور را تأمین كند و هم باید برای آنان آینده نیز بسازد. به همین دلیل چین بیش از نیمی از محصول سیمان، یك چهارم آهن و یك سوم زغال سنگ جهان را خریداری می كند. از سوی دیگر، ضروریات اقتصادی، عامل تعیین كننده سیاست خارجی چین بوده است.چین برای تأمین نیازهای متعدد خود به دنبال متحدین جدید خارجی است و نفت در صدر اولویت های اقتصادی این كشور قرار دارد. رئیس جمهور چین در اوایل سال كنونی میلادی به آفریقا سفر كرد و برخلاف انتظار، پیش از دیدار از كشور سوسیالیستی بنین به كشور كوچك گابن رفت. گابن كشوری نفت خیز است. در پی این دیدار هم قراردادهای تجاری و هم مجوز اكتشاف میدان های نفتی نیز گرفته شد. این حركت نشان می دهد كه حفظ منافع و نه روابط عقیدتی، مهم ترین شكل دهنده ابعاد سیاست خارجی چین است.رشد هشت درصدی برای دومین اقتصاد بزرگ آسیا بدین مفهوم است كه چین یكی از موتورهای اصلی رشد اقتصادی جهان باقی خواهد ماند. صادرات چین در سال گذشته بیش از ۳۵ درصد رشد داشت شاخص دیگر برای مثال این است: نسخه آسیایی مجله تجاری فوربز فهرست سالیانه ثروتمندان چینی را چاپ كرده است كه بنابر آن ده میلیاردر دلاری در پرجمعیت ترین كشور جهان به سر می برند. رشد سرسام آور اقتصاد چین موجب شده تا ثروت شخصی كارآفرینان برجسته این كشور افزایش یابد. هم اكنون مجموع ثروت صد پولدار چین از ۴۱ میلیارد دلار افزون تر است. این رقم در یك سال پیش ۲۹ میلیارد دلار بود. در حقیقت اشتهای چینی ها به ثروت مانع از وفاداری آن ها به ایده های مساوی جویانه شده است. رونق اخیر صنعت ساختمان نیز موجب شده تا در رأس این صنعت دومین ثروتمند چین حدود یك میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار دارایی داشته باشد.اما بیدار شدن این اژدهای زرد به چه سرانجامی برای جهان خواهد انجامید. یك مركز تحقیقات انرژی در آمریكا تقاضای چین را برای بنزین روزافزون می داند. در یك سال اخیر، چین جای ژاپن را گرفته و به دومین مصرف كننده عمده بازار سوخت جهان پس از آمریكا تبدیل شده است. نرخ رشد تقاضا در چین ۱۷ درصد است، در حالی كه در سراسر جهان ۳ درصد بیشتر نبوده. این كه این رشد چه تأثیری بر زندگی مردم سایر كشورها می گذارد، قیمت نفت می تواند شاخص خوبی باشد. چین همزمان با وارد كردن كالا از كشورهای تولیدكننده تحقیقاتی هم درباره ظرفیت تولیدات جدید در بسیاری از كشورهای صادركننده انجام می دهد و به این ترتیب این كشورها از سرازیر شدن سرمایه گذاری های خارجی چین به سرزمینشان هم بهره می برند. تبدیل شدن چین به یك غول اقتصادی بر سایر كشورهای اطراف نیز بی تأثیر نخواهد بود. همین است كه دیدگاه و قضاوت سایر كشورها در مورد چین برای این كشور اهمیت زیادی دارد. ۱۵ سال پیش یعنی همزمان با تظاهرات تیان آن من، چین نگرانی هایی در این مورد داشت. چین به آمریكا به چشم قدرت سردمداری می نگریست كه برای براندازی چین تلاش می كرد، اما در همین چند سال اخیر متوجه شد كه باید سیاست های خارجی خود را بر اساس ملاحظات مهم اقتصای بنا كند و نه تحت تأثیر ملاحظات سیاسی.

در سال ۲۰۰۴ هوجین تائو رئیس جمهوری چین به دور دنیا سفر كرد تا راه های دستیابی چین به منابع اولیه را فراهم كند. در نوامبر همان سال وی در آمریكای جنوبی در عرض شانزده روز، ۳۶ قرارداد تجاری با پنج كشور امضا كرد. چنین روند پرشتابی با خوش بینی هایی هم همراه است چنان كه یك اقتصاددان معتقد است این رشد و بالندگی با كمك به چرخه اقتصادی دنیا، بسیاری از سیستم ها را از فقر نجات می دهد. چین یك واردكننده عمده است و نیمی از این مقدار از كشورهای در حال توسعه بویژه كشورهای شرق آسیاست. از سوی دیگر چینی ها معتقدند قدرت آمریكا برای پیشبرد منافع اقتصادی چین سودمند است. یعنی آمریكا به عنوان پلیس جهانی تا آن جا كه در امور داخلی چین دخالت نكند و برخی نگرانی های امنیتی، منافع اقتصادی و حفاظت از مرزهای دریایی را حل كند، برای چین سودمند است. زندگی مسالمت آمیز با آمریكا برای چینی ها بدین معنی است.اما در پشت این نمای قدرتمند، هزارتوی دیگری نیز وجود دارد. رشد اقتصادی ناهموار موجب تمركز ثروت در مناطق شهری و فقر در مناطق روستایی شده. این اختلاف از هر كشور دیگری در جهان بیشتر است. از مشكلات دیگر چین، فساد است كه در تمام سطوح جامعه به چشم می خورد. آلودگی به ویروس HIV و آلودگی محیط زیست از تأثیرات منفی رشد اقتصادی چین است. با وجود تحولات اقتصادی، در نظام سیاسی چین تحول عمده ای صورت نگرفته است. در این میان هر چند عده ای می گویند حزب كمونیست همچنان قدرت مطلقه است، اما قدرت مطلقه ای كه دیگر واجد خصوصیات حزب كمونیست نیست. رسانه های چین زیر كنترل دستگاه رهبری این كشورند و از دسترسی به خبر، سایت و رادیوهای خارجی حتی BBC جلوگیری می شود.تلویزیون چین به عنوان منبع اصلی خبر یك میلیارد نفر بیننده دارد. با وجود كنترل سایت های اینترنتی محبوبیت آن روز به روز افزایش پیدا می كند چیزی حدود ۹۴ میلیون نفر در سال ۲۰۰۴.چین با آمریكا به عنوان قدرت برتر جهان نیز چالش هایی دارد. نقض حقوق مالكیت معنوی شامل حق مؤلف مهم ترین تذكر آمریكا به چین است. هر سال اقتصاد آمریكا از این راه زیان چند میلیارد دلاری می بیند. علاوه بر تكثیر غیرمجاز فیلم ها، آلبوم های موسیقی، بازی های رایانه ای و پوشاك آمریكایی، چینی ها دارو و سایر اجناس مانند خمیردندان ساخت آمریكا را نیز تولید می كنند و می فروشند. پیشنهاد اخیر ۱۸ و نیم میلیارد دلاری یك شركت دولتی چین برای خرید شركت نفتی اونوكال آمریكا نیز كنگره آمریكا را به چاره جویی واداشت.در حالی كه از چین و هند به عنوان فیل های رشد اقتصادی جهان یاد می شود، اما سوءتفاهم درباره قدرت آنها زیاد است. جالب این كه در پاسخ به این سوءتفاهم ها یك اقتصاددان چینی از تمثیل شاعر ایرانی «مولانا» بهره می گیرد. «سوءتفاهم درباره پرجمعیت ترین كشور جهان به مثل پنچ نابینا می ماند كه هر كدام فیلی را لمس كردند، ولی هر كدام آن را مار، بادبزن، ریسمان، اسلحه و تنه درخت توصیف كردند، اما به هر رو این ابرقدرت وارد زندگی روزمره ما شده است.»موانع دیگری نیز هست. چینی ها خارج از عرف بازارها، خودشان قیمت ها را تعیین می كنند. تكیه بر زنجیره محصولاتی كه از چین وارد می شود خطراتی نیز دارد زیرا عرضه این محصولات ممكن است با هر گونه تخاصمی با این كشور قطع یا كاهش یابد. رشد اقتصادی چین هر چند از همه كشورهای دیگر بیشتر است، اما میلیون ها كشاورز چینی در سال های اخیر، هستی خود را از دست داده اند و به كارگران مهاجری تبدیل شده اندكه در جست وجوی كار، به حاشیه شهرهای بزرگ پناه می برند. چیزی كه از آن به عنوان لومپن پرولتاریا و نو ثروتمندان صاحب ویلاها و خودروهای لوكس یاد می شود. در این میان رهبران منطقه ای حزبی، قیام هایی را كه با شلیك گلوله خاموش می شدند، از پكن، پنهان می كنند رشد اقتصادی ۹ درصد، فاصله طبقاتی و ضعف سیستم خدمات درمانی و بیمه بازنشستگی را نیز به همراه داشته است. برای چنین اقتصادی، صرفه جویی و مصرف كارآمدتر انرژی اهمیت زیادی دارد. شركت ملی نفت كه مسؤولیت تأمین انرژی چین را به عهده دارد، قراردادهای بزرگی برای تأمین سوخت با كشورهای مختلف بست كه قرارداد ۲۴ میلیارد دلاری با ایران یكی از بزرگترین آن ها بود. بر فراز تمام اصلاحات اقتصادی، رهبران چین همواره با این استدلال كه تغییر سریع ساختارهای قدرت سیاسی می تواند توازن قوا را به هم بزند، در مسیر اصلاحات سیاسی اقدام مؤثری نكرده اند. اما در پس قدرت اقتصادی، ملزومات دیگری نیز در ساخت قدرت جهانی وجود دارند، زیرا این امری غیرعادی است كه كشوری با برتری اقتصادی، اهداف نظامی در سرنپروراند.چین هم اكنون نمی تواند به رقابت با آمریكا بپردازد، اما قدرت نظامی آمریكا ناشی از قدرت اقتصادی این كشور است. چین به مدت ۴۰ سال از نظر آسیا كشوری فقیر و خطرناك بود كه باید از آن پرهیز می شد، اما چین با دست برداشتن از عقاید انقلابی به صورت بزرگ خانواده در آسیای شرقی در آمد. اگر روزی چین ثروتمندتر از همه كشورهای دیگر شود به برتری نظامی نیز روی خواهد آورد. امروز چین می خواهد با آرامی و مسالمت به قدرت برتر برسد، اما معلوم نیست كه پس از رسیدن به آن چه خواهد كرد. چینی ها در پاسخ به این نگرانی ها همواره كوشیده اند تا پاسخ های حكیمانه ای بدهند، چنان كه یك استاد چینی می گوید: «یك جنتلمن واقعی هرگز مایل به جنگ نیست، ولی اگر جنگ كند، برنده می شود.»

واقعیت كنونی دنیای اقتصاد این است كه چین توانسته تنها بعد از آمریكا، آلمان و ژاپن در رده چهارم رشد صادرات در جهان قرار بگیرد. چین هم اكنون دومین مشتری بزرگ جهان است. در تمام این سال ها نوشیدنی انرژی زای چینی ها اقتصاد بازار بوده است. حاصل خصوصی سازی ده ها هزار شغل دولتی، حجم عظیم سرمایه گذاری های مستقیم خارجی است. فاز جدید این رقابتها در سال ۲۰۰۳ بوده كه سرمایه گذاران خارجی و داخلی اجازه گرفتند سهام دولتی شركت های بزرگ را خریداری كنند. بر اساس یك برآورد چین هم اكنون ۵۰ درصد تلفن، ۴۱ درصد ویدئو، ۳۰ درصد تهویه هوا، ۳۰درصد تلویزیون های رنگی، ۲۳ درصد ماشین لباسشویی و ۱۷ درصد یخچال در دنیا می سازد.گذر از پرتگاه اقتصاد كمونیستی و ایده حاكم بر آن مهمترین از خودگذشتگی و واقع بینی نسل كلاسیك رهبران كنونی چین بوده است. در پشت ایده اقتصادی كه چینی ها درسردارند، به حتم آرمان های بلندپروازانه ای نیز وجود دارد، اما رمز این ابتكار عمل فراموش شدنی نیست. گذشتن از آرمان ها و حرف های بزرگ و تكیه بر ایده های كوچك، اما عملی چه هم اكنون جهان بسیار كوچكتر و متحدتر از نطق ها و ایده های بزرگ و پراكنده است، اما واقعیت دیگری نیز وجود دارد برچسب نام هر كشوری در پشت زیرساخت های اقتصادی و زیرساخت های اقتصادی در پشت زیر بناهای فكری و سنجیده بنا می شود. آیا به راستی روزی خواهد رسید كه نام China، ذهنیت ناشی از یك اقتصاد و جامعه باز، پیشرفته و آزاد را به ذهن مصرف كنندگان بكشاند. به نظر می رسد برای رسیدن به این خوشبینی، دست كم در م