چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
پیدایش و پیامدهای اسلام سیاسی
بعد از فروپاشی خلافت عثمانی در اوایل قرن بیستم و تقسیم این امپراطوری اسلامی به کشورهای متعدد و واگذاری هرکدام از آنها به افراد و قبایل خاصی بدون اینکه روند طبیعی تغییرات و دگرگونیهای سیاسی ـ اجتماعی را طی کرده باشند و یا هیچ کدام از بنیانها و زیرساختهای فکری، اجتماعی و اقتصادی دموکراسی شکل گرفته باشد، جهان اسلام عموماً و خاورمیانه خصوصاً، مواجه با بحرانهای متعدد و متفاوتی گردید و از سوی مسلمانان واکنشهای گوناگون و بعضاً متناقض و متضادی نشان داده شده است. عدهای همچون سید جمالالدین اسدآبادی بیداری ملتهای مسلمان و تغییر حکومتها را چارهی کار دیدند؛ پارهای، همانند شیخ محمد عبده، ایجاد نهضت عقلانی و تکوین عقلانیتی جدید و بازخوانی متون و در نهایت تعامل با دنیای مدرن را بر اساس این عقلانیت در پیش گرفتند.
کسانی همچون شیخ رضا و اصحاب مدرسهی او، بازگشت به دوران طلایی اسلام به ویژه دوران خلفای راشدین و نحوهی قرائت و برداشت مسلمانان صدر اسلام، از قرآن و سنت و تعامل با محیط و مسایل مستحدثه را پیشنهاد کردند که به «سلفیت» معروف گردید و سرانجام افرادی نیز نبردی مسلحانه و رویارویی مستقیم با استعمار تا بیرون راندن او از سرزمینهای اسلامی را برگزیدند. در این میان، اما عدهای نیز به توانایی اسلام و بازسازی تجارب تاریخی مسلمانان برای اداره جامعه به ویژه در دوران مدرن هیچ اعتقادی نداشتند و رو به سویی دیگر کردند که اکثریت این عده، مکتب کمونیسم و تجارب سوسیالیستی در نیم کرهی شرق را راه نجات از بنبست و خروج از بحران تشخیص دادند، که با حمایتهای بلوک شرق و به علت ناتوانی رژیمهای مورد حمایت تأیید غرب توانستند برای چند سالی و در پارهای از کشورها، رژیمهایی مبتنی بر اندیشهی سوسیالیسم با چاشنی ناسیونالیسم و ملیگرایی افراطی را به وجود آورند و نه تنها منجر به حل بحران و خروج از بنبست نگردیدکه از قضا، سرکانگبین، صفرا فزود!!
لازم به یادآوری است که در این گیرودار، اکثریت دولتها و تقریباً تمامی نهادهای آموزشی و اجتماعی زیر سیطرهی اندیشهی غربی اداره میشدند و جریانات اسلامی و کمونیستها، در حالت اپوزیسیون بودهاند. نهادهای آموزشی و اجتماعی (رسمی و غیر رسمی) با حمایت رژیمهای موجود به گونهای آرام و غیر قابل محسوس دستاندرکار تغییر سازمان اجتماعی و مخصوصاً سبک زندگی مردم بودند و دولتهای مورد حمایت غرب نیز با چنگ و دندان با هر گونه حرکت سیاسی و اجتماعی مخالف، که خواستار تغییر و دگرگونی و سستی اصلاح وضع موجود بودند، به مقابله برخواستند.
شکاف دولت ـ ملت روز به روز بیشتر میشد، تقابل بین سنت و مدرنیته بدون اینکه گفتگوی واقعی بین آنها صورت گرفته باشد، شدت بیشتری به خود میگرفت، معیشت مردم به غیر از چند کشور که دارای جمعیت کم و درآمدهای سرشار نفتی بودند، روز به روز بدتر میشد، حقوق بشر به ویژه اقلیتهای نژادی و مذهبی به فراموشی رفته بود، کودکان و زنان از کمترین حقوق خدادادی خود بهرهمند نبودند! دولتها به راحتی عرصهی زندگی مردم را مورد تاخت و تاز قرار میدادند و فضای تنفسی برای آزادی خواهان و روشنفکران، بیش از پیش متعفن و غیر قابل تحمل میگردید. فرار مغزها و حتی مردم عادی به سوی کشورهای توسعه یافته به ویژه غرب شروع شد؛ جامعه از حضور بسیاری از مخترعین، دانشمندان، فعالان سیاسی و اجتماعی، محروم شد. باز هم عدهای بر اثر عرق دینی و ملی به مقاومت و حضور فعال در سرزمینهای خویش ادامه دادند که اکثریت این افراد از فعالان جنبشهای اسلامی بودند که توانستند با کار و تلاش خستگی ناپذیر و خدمت به محرومین در قالب سازمانهای خیریه و مؤسسات آموزشی و به دلیل شکست اندیشه و تجربهی سوسیالیستیـ ناسیونالیستی، تودههای مردم را با خود همراه سازند و به عنوان نیروی جایگزین به تهدید بالقوهای برای رژیمهای حاکم تبدیل شوند و در پارهای از موارد همچون ترکیه و الجزایر و سودان و مالزی و... توانستند به قدرت دست یابند. اما با مخالفت و حتی دشمنی بیرحمانهی نیروهای نظامی داخل و خارج روبهرو گردیدند و آنها را مجبور به خروج از صحنه کردند. پیامدهای ناگوار و متفاوتی نیز به دنبال داشت که تجربهی الجزایر و خشونتها و خونریزیهای مربوط به آن زمان، بدترین و ناگوارترین تجربهی حذف اجباری جریانهای اسلامی از صحنهی سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی است و به نظر من نقطه آغاز توسل به خشونت و اقدامات مسلحانه به گونهی گسترده و سازماندهی شده به نام دین، از این مقطع بوده است. اگر چه عدهای از پژوهشگران غربی سعی دارند، مبانی تئوریک و جرقهی اولیهی آن را به زمان ترور انور سادات رئیس جمهور فقید مصر و قبل از آن تشکیل «جماعت التکفیر و الهجرة» برگردانند؛ ولی چنین برداشتی نمیتواند صحیح باشد؛ زیرا چنین جریانات افراطی و تندرو، همیشه در جهان اسلام وجود داشتهاند ولی اولاً همیشه اقلیتی غیر قابل توجه بوده، ثانیاً رو در روی حاکمان مسلمان (و به قول آنان ظالم و یاغی) در داخل خود مملکت اسلامی قرار گرفتهاند و نه جنگ و مبارزه با دیگران و (یا به قول آنان کفار)؛ زیرا به باور بسیاری از فقها و مجتهدان مسلمان، رویارویی با کفار در شرایطی خاص و به دست حاکمیت و دولت اسلامی صورت میگیرد و نه از طرف یک شخص و یا گروه که هنوز مشروعیت سیاسی (پذیرش عمومی) و دینی آنان محرز و آشکار نیست و حتی در هالهای از ابهام قرار دارد.
سالهای سال بود که مجادله و حتی تعارض بین جریانات اسلامی معتقد به اصلاح با رویکردی فکری ـ فرهنگی و مسؤولیتپذیری و مشارکت اجتماعی از یک طرف و جریاناتی که معتقد به دگرگونی ریشهای و اساسی جامعه و در رأس آن براندازی رژیمهای حاکم (حتی با توسل به خشونت) بودند، از طرف دیگر، وجود داشت، اما جریانات برانداز و غیر اصلاحی شانسی برای موفقیت و کسب پایگاه و جلب افکار عمومی نداشتند و ناچار تسلیم سبک و سیاق اصلاحی و دستیابی به قدرت از راه ساز و کارهای دموکراسی گردیده بودند تا اینکه در الجزایر، این برگ برندهی اصلاح طلبان سوخت و ورق به کلی برگشت و فصل جدیدی در مناسبات سیاسی و اجتماعی جهان اسلام و فعالیت جریانات و گروههای اسلامی آغاز گشت.
ناکامی در تجربهی الجزایر و غرور و سرمستی ناشی از پیروزی بر ارتش سرخ شوروی در افغانستان که هنوز منجر به تشکیل حکومت و نظامی جدید نگردیده بود، کم کم فکر تشکیل حکومت اسلامی با قرائتی خاص [با رویکردی غیر اصلاحی]، در اذهان بسیاری از مسلمانان سرخورده و رانده شده از سوی حاکمیتها و دولتهای مورد حمایت غرب را بیش از پیش تقویت مینمود و سرانجام این اقلیت، با هماهنگی و سازماندهی دقیق، و حمایتهای مادی و معنوی بسیاری از اقشار سنتی جوامع اسلامی، توانستند در سرزمین افغانستان حکومت اسلامی مورد نظر خود را ایجاد کنند و به مدت حدود ۱۰سال با روشهای بسیار سختگیرانه و سنتی و با تأکید بر رعایت ظواهر اجرایی و احکام دین، حکومت نمودند و به این روز افتادند که دیدیم.
به اعتقاد نگارندهی این سطور اگر جریان اسلامی پیروز در انتخابات الجزایر اجازهی حضور در صحنه را مییافت و قدرتهای غربی، به ویژه اتحادیهی اروپا در مقابل نقض مسلم و آشکار دموکراسی توسط ارتش و نظامیان، سکوت نمیکرد و حکومتی اسلامی با تمام نواقصات و مشکلات احتمالی شکل میگرفت، باز هم بهتر و دارای پیامدهای منفی و ناگوار کمتری از تشکیل حکومت اسلامی در افغانستان بود؛ زیرا اولاً الجزایر در جوار اتحادیهی اروپا و دارای مناسبات بیشتری با آن بود ومردم و جامعهی الجزایر نیز، دارای تجارب بیشتری از زندگی در دنیای مدرن بودند که خود به خود صلابت و تحجر حکومت مبتنی بر قرائتی خاص اسلام تعدیل میشد و تغییر حکومتی که به وسیلهی انتخابات و ساز و کارهای دموکراسی به وجود آمده بود، قطعاً آسانتر و راحتتر از سایر حکومتهاست. ثانیاً جریان اسلامی معتقد به تغییر و دگرگونیهای ریشهای و بنیادی با رویکردی غیر اصلاحی، قادر به جلب توجه و همکاری گسترده اقشار مذهبی و سنتی جوامع اسلامی نمیشد، آن گونه که در افغانستان این کار را کرد؛ زیرا افغانستان به اسطورهی مقاومت و جهاد در برابر کمونیسم تبدیل شده بود. حاکمیت جریان معتقد به اصلاح، در افغانستان [در صحنهی داخلی و خارجی] کارنامهی قابل قبولی از خود نداد و دولت مستعجل بود و مستقیماً از سوی غرب با محوریت و رهبری ایالات متحده که مورد بزرگترین حمله و تهاجم تروریستی قرار گرفته بود، سرنگون شد.
قرن بیستم به پایان رسید، اندیشه و تجربهی سوسیالیستی و ناسیونالیستی شکست خورد، اسلام هنوز در دل و جان مسلمانان زنده و پابرجاست و در ذاتش این خمیرمایه را دارد که پیروانش را به دخالت در تعیین سرنوشت خویش و مقابله با ظلم و فساد و نابرابری وادار کند و آنان را از بیتفاوتی و انزوا باز دارد، هنوز هم جریان اصلاح طلب در کشورهای اسلامی از حضور در صحنه و ایفای نقش اصلاحی خویش باز میماند و رژیمهای مرتجع، از تأمین حداقل نیازهای مردم خود عاجزند و باز هم با طرح «اصلاحات در خاورمیانه» به حیات ننگین خویش ادامه میدهند و در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای اسلامی، هیچ شاهِ کلیدی، بعد از حدود یک قرن از جای خود تکان نخورده است، آیا نباید انتظار داشت که اسلام، سیاسی شود و اسلام سیاسی هم بهانهای برای حذف اسلام، از زندگی جوامع مسلمان گردد؟
محمد کریمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست