چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

طبقه بندی اندیشه سیاسی


طبقه بندی اندیشه سیاسی

اندیشیدن درباره سیاست و قدرت سیاسی و ارائه راهکارهای علمی و عملی برای آنها, نظریه پردازی سیاسی به شمار می آید

اندیشیدن درباره سیاست و قدرت سیاسی و ارائه‌ راهکارهای علمی و عملی برای آنها، نظریه ‌پردازی سیاسی به شمار می آید. زمانی که در باب سیاست و چگونگی و چرایی واقعیات آن و ارتباط میان اجزای سیاست حکم یا بیانی را صادر کنیم، در واقع نوعی نظریه‌‌پردازی سیاسی کرده ایم.

نظریه سیاسی بستر و زمینه عملکردهای سیاسی و سیاست ‌های عمومی جامعه و شیوه‌ های عملی و عینی ساختن سیاست‌ها و قوانین را در جامعه فراهم می‌سازد. چرا که با ایجاد یک چارچوب و مبانی نظری، جهات مکتوب و عینی اندیشه ‌های سیاسی را برای عملی شدن نشان می‌دهد. اندیشه سیاسی و نظریه سیاسی را می‌توان در گروه‌ها و طبقه‌‌های مختلف جای داد. یکی از معروف ‌ترین این طبقه‌ بندی عبارت است از: نظریه سیاسی سیستماتیک و نظریه سیاسی تجربی.

● نظریه سیاسی سیستماتیک

این مقوله نظریه پردازی سیاسی نیز خوانده می‌شود. در این رویکرد عوامل و اجزای سیاست، به صورت نظامدار و مرتبط مورد بررسی قرار می گیرد و از این طریق تأثیرات متقابل و روابط میان آنها مشخص می‌گردد. اندیشمندان علم سیاست میان نظریه سیاسی سیستماتیک و فلسفه سیاسی تمایز قائل هستند. نظریه پردازان سیاسی سیستماتیک فقط به مطالعه مسائل سیاسی می پردازند. تجزیه و تحلیل آنها به پرسش‌هایی کلی که مورد توجه فلاسفه سیاسی است، مربوط نمی‌شود. مثلاً پرسش‌‌هایی در باب حقیقت و فلسفه سیاست و کاربرد آن در جامعه از مسائلی است که از پرداختن به آن غافل مانده‌اند. کسانی چون آلکساندر همیلتن، جیمز مدیسون و جان جی در زمره نظریه ‌پردازان سیاسی سیستماتیک قرار می گیرند. مسئله اساسی که مورد توجه آنها بود چگونگی تنظیم قانونی برای نظم دادن به جامعه و مفید واقع گشتن برای مردم بود. علاوه بر آن نیکلا ماکیاولی، نظریه پرداز و متفکر دوران رنسانس ایتالیا نیز در همین زمره قرار دارد. ماکیاولی به شیوه های به کارگیری قدرت سیاسی و ساختن یک دولت نیرومند پرداخته بود.

● نظریه سیاسی تجربی

نظریه ‌های سیاسی زمانی بهتر می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند که بتوانند با نوعی رفتار و باورهای سیاسی عینی و واقعی منطبق باشند. برخی از نظریه پردازان سیاسی تجربی بنیان مطالعات خود را بر داده‌‌های کمی استوار کرده‌اند. به همین دلیل بسیاری از اندیشمندان علم سیاست قرن بیستم در جوامع غربی، نظریه‌ای را ذات و جوهر علم سیاست می دانند که اساسا بر داده های کمی استوار باشد. با این اوصاف، نظریه ای که بنیان و اساسش بر داده های کمی استوار باشد، نظریه‌ای سیاسی تجربی است.

این نظریه پردازان، چنین ادعا می‌کنند که مطالعات آنها به همان اندازه علمی است که مطالعات اندیشمندان فیزیک علمی می باشد. در حالی که روش مطالعه و تحقیق این دو علم از هم جدا هستند. چرا که علوم انسانی و اجتماعی، شیوه و روش علمی منحصر به خود را داراست که به علوم تجربی و طبیعی متفاوت است و اگر مسائل به دور از این روش مورد مطالعه قرار گیرد، نمی‌تواند راهکارها و راه حل های مسائل و مشکلات را بیان سازد.

نظریه سیاسی تجربی، با سختگیری در مورد داده های کمی، عینی و واقعی از بسیاری از جنبه‌های فلسفه سیاست غافل مانده است. چرا که آنان با مدعی بی طرفی و دخالت ندادن ارزش‌ها در تجزیه و تحلیل خود، توجه چندانی به موضوعات زندگی گسترده سیاسی نمی‌کنند. اما در علوم اجتماعی، نوشته‌ها و تجزیه و تحلیل ها همه در ارتباط با ارزش‌ها و باورهای عمومی مردم هستند.

اگر چه نظریه پردازان سیاسی دیدی انتقادی نسبت به نظریه سیاسی تجربی دارند، اما این نوع نظریه ‌پردازی زمانی که به دقت تنظیم شده و قاعده مند شود، می تواند به درک بهتر افراد از رفتارهای سیاسی کمک کند. به طور خلاصه می توان گفت نظریه سیاسی تجربی

می‌‌توانست به دقت و دخالت دادن به واقعیات و ارزش های غیر قابل ملموس و غیر تجربی حاکم بر اجتماعات بشری، راه های موفقیت خود را به دست آورد.

محمد امین باقری