چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

چقدر ضد حال


چقدر ضد حال

چگونه کمپانی های فیلمسازی نوجوانان را تشویق به سیگار کشیدن می کنند

نوجوان‌ها سیگار می‌کشند. کدام پدر یا مادری است که این ماجرا را نداند و یکی از دل نگرانی‌هایش نباشد؟ به هر حال یکی از نشانه‌های آشکار بزرگ شدن برای نوجوان‌‍‍‌ها، همین سیگارکشیدن است. درست است یا غلط؟ ...

نوجوان‌ها هنگام کشیدن یک نخ سیگار، دنبال رساندن نیکوتین به بدن شان نیستند، آنها دنبال راهی برای یاغی بودن می‌گردند و سیگار، به بهترین شکل این فرصت را در اختیارشان قرار می‌دهد. آماری که از نوجوان‌های سیگاری در آمریکا وجود دارد، رقم باورنکردنی ۷/۱۸ درصد است و روان‌شناس‌هایشان به این نتیجه رسیده‌اند بیشتر بزرگسالان سیگاری، از دوران دبیرستان کشیدن سیگار را آغاز کرده‌اند. به همین دلیل احتمالا قانونی به مجلس فرستاده‌اند تا به موجب آن، خریدن سیگار را برای زیر ۲۱ ساله‌ها ممنوع کنند و ۳ سال ممنوعیت بیشتر برای خرید سیگار از طرف نوجوان‌ها درنظر بگیرند.

اگر از مسوولان شان بپرسید، از شادمانی‌شان صحبت می‌کنند و می‌گویند: «حداقل می‌دانیم باید چه کنیم تا جلوی سیگارکشیدن نوجوان‌ها را بگیریم. اتفاقی که همیشه راه درمان آن را نمی‌دانستیم.» در سال ۱۹۹۷، زمانی که ۳۸ درصد از نوجوان‌های دبیرستانی سیگار می‌کشیدند، واشنگتن‌پست در مقاله‌ای نوشت: «مسوولان دنبال راهی برای کاهش آمار نوجوان‌های سیگاری هستند.» یا به عبارتی دیگر «آنها نمی‌دانستند باید چه کار کنند». در همان سال‌ها برای کاهش میزان نوجوان‌های سیگاری، روی سلامت آنها مانور دادند. سازمان‌های بهداشتی با جدیت اعتقاد دارند اگر افراد از تاثیری که سیگار روی سلامت شان می‌گذارد مطلع بودند، هیچ وقت سیگارکشیدن را آغاز نمی‌کردند. هر چند متن‌های جدی سازمان‌های بهداشتی راه موثری برای پایین آوردن سیگاری‌های بزرگسال بود، اما در آغاز سیگارکشیدن نوجوان‌ها تاثیری نگذاشت. اگر از هر نوجوانی دلیل این ماجرا را بپرسید، به سادگی به شما پاسخ می‌دهد. نوجوان‌ها دنبال نیکوتین نیستند، آنها می‌خواهند یاغی باشند، باحال به نظر برسند و با شجاعت و بی‌اعتنایی‌شان به بزرگ‌ترها، دوستان شان را تحت تاثیر قرار دهند. نوجوان‌ها از سرطان ریه نمی‌ترسند و خودشان را موجوداتی جاودان می‌بینند. می‌دانند سیگار خطرناک است. در حقیقت احتمال بیشتری برای سرطان ریه در نظر می‌گیرند و خطر، یکی از جاذبه‌های سیگار برای آنهاست.

از سال ۱۹۹۷، ما راه خوبی برای مقابله با سیگارکشیدن نوجوان‌ها پیدا کردیم؛ کاری کنیم که سیگارکشیدن باحال به نظر نرسد. اتفاقا رسیدن به این راه، از تبلیغ سیگار در استرالیا آغاز شد. از این به بعد، تمام سیگارها با چهره‌ای یکسان و با کاور سبز رنگ تولید می‌شوند. با یک برچسب بزرگ هشدار و نام سیگار با فونت کوچک و ساده. به این ترتیب یکی از جاذبه‌های سیگار برای نوجوان‌هایی که دنبال یاغی‌گری هستند و از برندها پیروی می‌کنند، از میان می‌رود. از روی عکس‌العملی که کارخانه‌های تولید تنباکو نشان دادند، به نظر می‌رسد امید فراوانی به این راه وجود دارد. هند، انگلستان و زلاندنو نیز به همین روش متوسل شده‌اند و کارخانه‌های تولید تنباکو نگرانی‌شان را در این زمینه بروز داده‌اند. شاید به این دلیل که تجربه‌ای ناخوشایند در این زمینه دارند. بیشترین کاهش آمار در آمریکا، مربوط به زمانی است در سال‌های بین ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ در فلوریدا؛ جایی که کاهش آمار آن را به انقلاب تشبیه کرده‌اند. در آن زمان، کمپین صداقت راه انداختند. این کمپین که به سرعت رشد پیدا کرد و ایالت‌های مختلفی به آن پیوستند، تصمیم گرفت از کارخانه‌های تولید تنباکو شکایت کند و به آنها اجازه ندهد نوجوان‌ها را هدف تبلیغاتی خود قرار دهند. دلیل برنده بودن فلوریدا این بود که به جای استخدام یک کارشناس حوزه بهداشت، یک متخصص استخدام کرد که می‌توانست کمپین تبلیغاتی برای فروش اجناس به نوجوان‌ها راه بیندازد. او کمپین نوجوان‌ها علیه سیگار را به راه انداخت و آنها را به موجوداتی باحال علیه سیگار تبدیل کرد. به اعتقاد او، اینکه به نوجوان‌ها بگوییم سیگارکشیدن دندان‌هایتان را زرد می‌کند یا شما را به کشتن می‌دهد، فایده‌ای ندارد. به گفته جرارد پرز، تنها راه برای مقابله با سیگارکشیدن نوجوان‌ها، این است که حقایق را به آنها بگوییم.

راهی که آنها پیدا کرده بودند، دقیقا جلوی دو برند اصلی تولید سیگار مارلبورو و کمل می‌ایستاد. در اصلی‌ترین تبلیغ تلویزیونی که به سرعت ضبط و پخش شد، چند نوجوان آمریکایی نشان داده می‌شدند که در حال شنیدن موسیقی روز بودند و تا جلوی در کارخانه مارلبورو می‌رفتند و از دربان آنجا سراغ مدیر کارخانه را می‌گرفتند و او بلافاصله توضیح می‌داد که مدیر دقایقی پیش به دلیل سرطان ریه از دنیا رفته است.

پس از آن سازمان بهداشت فلوریدا، گروهی به نام نوجوان‌های مخالف تنباکو تشکیل داد و مدیریت آن را به پرز سپرد. او درباره این کمپین توضیح می‌دهد:« ما هیچ‌وقت به نوجوان‌ها نگفتیم سیگار نکشند. تعدادی از نوجوان‌ها را جمع کردیم تا علیه تنباکو قیام کنند و یاغی بودنشان را اینگونه نشان دهند.» پس از تشکیل این کمپین تبلیغات تلویزیونی تاثیر بیشتری روی آمار گذاشتند چرا که به نظر نمی‌رسید آدم بزرگ‌ها حرف‌های دهان پرکن برای نوجوان‌ها می‌زنند. انگار اتفاقی بود که نوجوان‌ها خودشان ترتیب داده بودند و به همین دلیل باارزش بود.

تجربه ثابت کرده است نوجوان‌های سیگاری در خانواده‌هایی که والدین سیگاری نیستند از روی شخصیت‌های فیلم‌ها این هیجان را به دست آورده‌اند. در گذشته که کارخانه‌های تولید سیگار به فیلمسازها پول می‌دادند تا شخصیت‌ داستان‌های?شان سیگار دست بگیرد، تعداد نوجوان‌های سیگاری بسیار بیشتر بود و گروهی معتقدند همچنان کارخانه‌ها به پول دادن به فیلمسازها ادامه می‌دهند. برای مثال تعداد نوجوان‌هایی که از لئونارد دی‌کاپریو در تایتانیک نام برده‌اند و دلیل اصلی سیگارکشیدن?شان را به او ربط داده‌اند، کم نیست. نکته جالب اینکه فیلم‌هایی که شخصیتی را سیگاری نشان می‌دهند، معمولا درجه‌بندی سنی ۱۳ سال پیدا می‌کنند اما اگر در درجه‌بندی سنی افراد آن را به بزرگسالان اختصاص دهیم، آیا بازهم کارخانه‌های سیگار حاضرند برای دیده نشدن سیگار در فیلم‌های مربوط به نوجوان‌ها، دست به جیب شوند؟ نوجوان‌ها بسیار بیشتر از بزرگسالان عاشق برندها هستند و در کشورهایی که تبلیغ سیگار آزاد است، این نوجوان‌ها هستند که هدف برندها قرار می‌گیرند و جمله‌های هیجان‌انگیز و باحال درباره سیگار می‌شنوند. نکته جالب اینجاست اگر همان سیگارها را در بسته‌بندی‌های ساده به نوجوان‌ها بدهید و آنها پاکت سیگار را نبینند، به نظرشان سیگارکشیدن هیجان‌انگیز نیست و علاقه‌ای به آن ندارند. از طرف دیگر، تغییر پاکت سیگار، باعث می‌شود نوجوان‌ها هیجانی برای همراه بردن سیگار نداشته باشند. انگار چیزی قابل عرضه در دست ندارند. البته که اجرا کردن این دو راه تازه، هیچ‌کدام از دست کارخانه‌ها یا کمپین صداقت برنمی‌آید و تنها به دست مسوولان حل می‌شود.

● آمار سیگار

بیشتر افراد می‌دانند سیگارکشیدن، می‌تواند مشکلات تنفسی و سرطان ریه همراه آورد اما آیا می‌دانید بیش از ۲۰ درصد مرگ‌های مربوط به بیماری‌های قلبی در آمریکا، به‌صورت مستقیم با سیگارکشیدن درارتباط هستند؟ به صورت عمومی ریسک بیماری‌های قلبی و سکته قلبی با افزایش تعداد سیگارهایی که فرد می‌کشد افزایش می‌یابد. افرادی که سیگار می‌کشند ۴-۲ برابر بیشتر از دیگران در معرض خطر بیماری‌های قلبی قرار دارند و احتمال بیماری‌های قلبی همراه با افزایش تعداد سیگارهایی که فرد در زندگی‌اش می‌کشد، بیشتر می‌شود. خانم‌هایی که سیگار می‌کشند و قرص‌های ضدبارداری استفاده می‌کنند بسیار بیشتر از دیگران در معرض این خطرها هستند. از طرف دیگر، افرادی که سیگار نمی‌کشند اما به‌صورت معمول در محیط‌هایی که سیگاری‌ها رفت و آمد می‌کنند حضور دارند، به همان اندازه در معرض خطر مشکلات قلبی قرار دارند، مخصوصا زمانی که پای بچه‌ها به میان می‌آید. افرادی که در محیط‌های سیگاری حضور دارند، سرطان و بیماری‌های قلبی را نیز به همان اندازه احساس می‌کنند.

● یک گزارش خودمانی

بحث ما پزشکی نیست؛ یک مدل از دل نگرانی است که دیده‌هایش، خبر از بالا رفتن تعداد نوجوان‌های سیگار به دست می‌دهد و رواج «سیگاری». انگار هر دو اتفاق، ساده‌اند. مثل بیرون رفتن از خانه و شام خوردن، مثل پیاده‌روی در خیابان ولیعصر. ساده و روزمره. مثل یک ماجرای ساده از آن حرف می‌زنند. تجربه‌هایشان را بدون ذره‌ای خجالت به زبان می‌آورند، جوری که از مسافرت شان صحبت می‌کنند و خاطره‌های مسافرت را به اشتراک می‌گذارند. می‌گویند وقتی که از سیگار گذشتند و به سیگاری رسیدند، مغزشان آرامش پیدا می‌کند. نمی‌گویند چه بلایی بر سر سلول‌های خاکستری مغزشان آورده‌اند. از افسردگی‌ها و غم‌های بی‌پایان شان حرفی نمی‌زنند. از ذوق قانون‌شکنی‌شان خبر می‌دهند و تره‌ای برای زندگی سالم خرد نمی‌کنند. قصه قلیان‌کشیدن‌هایشان، مثل هیجان‌انگیزترین اتفاق جهان است. ذوب می‌شوند در آن لحظه‌ها و مدام شما و خودشان را تشویق می‌کنند به تجربه این سه اتفاق. می‌گویی؛ نه! باورشان نمی‌شود، اما درباره موقعیت شان راحت صحبت می‌کنند.

انگار بخواهند از زشتی رفتار و حرکت کم کنند، به جایش اطلاعات می‌دهند؛ اطلاعاتی پوشیده در زرورق احساسات با ایرادهای بزرگ پزشکی، اما آنها که اطلاعات پزشکی نمی‌خواهند، آنها شادمان‌اند که هیچ‌کس از راز بزرگ شان باخبر نمی‌شود، اما به سادگی می‌شود راز بزرگ شان را برملا کرد. نشانه‌هایش، می‌شود سکوت طولانی‌شان، خیره ماندن و حرف زدن روی دور کند. اگر بپرسی حال تان خوب است یا نیست، می‌گویند فاز خوب گرفته‌ایم. تغییر مودهای سریع شان را نه به پای «علف» که به اسم حال ناخوش به زبان می‌آورند و با وحشت از ترس‌هایشان به زندگی ادامه می‌دهند. می‌گویند؛ زمان دیرتر می‌گذرد، فرصت داری ذهنت را باز کنی. نمی‌گویند مشکل تمرکز پیدا کرده‌اند و آن را به حساب جبر زمانه می‌گذارند.

راه چاره چیست؟ روان‌شناسان در سراسر جهان معتقدند اگر ارتباط خوشایندی با نوجوان‌ها داشته باشید، آنها لذت یا وحشت اولین تجربه‌هایشان را با شما در میان می‌گذارند. آیا راه دیگری برای خروج از این بن‌بست وجود دارد؟ متاسفانه، زور، فریاد و دعوا، تنها برای گروه اندک?شان جوابگوست. راه روان‌شناسان اما امن است، احتمال نارضایتی را هم پایین می‌آورد. دست‌کم، خیال?تان راحت می‌شود که سیگار، قلیان و سیگاری، تفاوت چندانی با هم ندارند و فرزند شما هم دست به تجربه‌های عجیب و غریب نزده است.

منبع: نیویورک تایمز