سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

خام دستی جنبش كارگری


خام دستی جنبش كارگری

قبل از تصویب قانون كار, طبعاً جنبش كاملاً اعتراضی بوده است و حركتی بوده در جهت قانونمندكردن و به اثبات رساندن موجودیت خود از تصویب قانون كار به این سو, جنبش دنبال خواسته های جدی طبقاتی بوده و درعین حال نقش پررنگی هم در مبارزات اجتماعی داشته است و به شكل قانونمندی هم وارد مبارزه ی طبقاتی شده و در چارچوب كلیه ی هنجارهای اجتماعی این جنبش, توانسته است بیش ترین سود را از موقعیتی كه در آن حضور داشته ببرد

‌به‌واسطه‌ی اهمیتی كه فعالیت سندیكایی در جنبش كارگری دارد، بر آن شدیم تا طی گفت‌وگویی با حسین اكبری به بررسی تاریخی و نظری جنبش سندیكایی از آغاز تا امروز بپردازیم؛ آن‌چه در پی می‌آید حاصل این گفت‌وگو است‌. ‌ ‌

● جنبش كارگری در ایران از چه زمانی آغاز به‌كار كرد و دلیل فعالیت آن چه بود؟

ما سال‌های آغازین جنبش كارگری در ایران را شاهد نبودیم و فقط آن‌را مطالعه‌كرده‌ایم و طبعاً به‌طور دقیق ‌نمی‌دانیم چه گذشته، ‌اما بنابه دركی كه از بررسی جامعه‌شناسانه‌ی جنبش كارگری به‌دست می‌آید، می‌توانیم نقطه نظرات خودمان را بیان‌كنیم. ممكن است در این رابطه بعضی از امور نادیده گرفته شود یا ما بعضی از پارامترهایی راكه می‌توانستند تأثیرات معیّنی در جنبش كارگری بگذارند را نبینیم‌؛ اما مركزی‌ترین مسایلی كه جنبش كارگری را معطوف به خود كرده را بازگو بكنیم و نوعی تحلیل ارایه بدهیم؛ درستی این تحلیل بسته به آن است كه این تحلیل چه‌قدر بر اساس مستندات است؛ درعین‌حال بررسی جنبش كارگری را می‌توان در دو مرحله درنظرگرفت:‌۱)‌ ‌مرحله‌ی تلاش برای تصویب قانون‌كار و رسمیت‌یافتن جنبش كارگری‌. ۲)‌ ‌مرحله‌ی پس از تصویب قانون كار و مبارزه در راه تحقق خواست ها ومطالبات قانونی. ‌ ‌

قبل از تصویب قانون‌كار، طبعاً جنبش كاملاً اعتراضی بوده است و حركتی بوده در جهت قانونمندكردن و به اثبات رساندن موجودیت خود. از تصویب قانون‌كار به‌این‌سو، جنبش دنبال خواسته‌های جدی طبقاتی بوده و درعین‌حال نقش پررنگی هم در مبارزات اجتماعی داشته است و به‌شكل قانونمندی هم وارد مبارزه‌ی طبقاتی شده و در چارچوب كلیه‌ی هنجارهای اجتماعی این جنبش، توانسته است بیش‌ترین سود را از موقعیتی كه در آن حضور داشته ببرد. خوب! تا مقطع كودتا این روند قابل درك است‌. بعد از سال ۳۲ به‌خاطر نوع فعالیت جنبش كارگری و نزدیكی آن به مسایل اجتماعی و نوع تعاملی كه با جریانات سیاسی آن روز داشتهاست، نمی‌توانسته مورد توجه عوامل كودتا قرار نگیرد و طبعاً كودتاگران باید تا آن جایی‌كه می‌توانستند سعی‌كنند جنبش كارگری را از بین برده یا به آن خدشه واردكنند‌. از سال ۱۳۳۲، بگیر و ببندها شروع می‌شود و جنبش كارگری به فترت دچار می‌شود، فعالیت آن كاهش پیدا می‌كند‌ و نیروها سعی می‌كنند خودشان را حفظ‌كنند و در محیط‌های كار و تولید و خدمات اجتماعی، بسته به شرایط، دوباره به‌شكل‌های مقتضی فعالیت خود را آغاز كرده و آن‌را ادامه دهند. ‌ ‌

در ادامه‌ی این گیرودار، رژیم كودتا به تبعیت از امپریالیسم آمریكا با توجهاتی كه به وضعیت عمومی منطقه داشت و با درنظر داشتن نقشی كه ایران می‌توانست در همسایگی اتحاد جماهیر شوری داشته باشد، نمی‌توانست به جنبش كارگری به‌صورت حذفی نگاه‌كند؛ به‌این‌ترتیب در‌صدد برآمد به‌نوعی در جنبش كارگری تغییر رفتار ایجادكند و سعیمی‌كرد مبارزات كارگری را به‌سمت‌وسویی كه قابل‌كنترل باشد، هدایت كند‌. نتیجه آن‌كه آمریكایی‌ها در ایران دفتر روابط كار ایجاد می‌كنند‌. در سال ۳۳ این دفتر با توجه به اسنادی كه در كتاب آقای لاجوردی موجود است، به تربیت كادرهایی از بین كارگران اقدام می‌كند و تلاش می‌كند این كادرها را با سیاست‌های آن‌روز تربیت‌كند و جنبش هدایت‌شده‌ای را ترتیب دهد؛ جنبش تربیت‌شده‌ای كه بتواند در مواقع مقتضی، كارگران را جهت بدهد و خواست‌ها و مطالبات آن‌ها را بفهمد و بتواند بخشی از آن‌را پاسخ بدهد تا از رادیكالیزه‌شدن آن جلوگیری‌كند. برای هدایت این جنبش، سازمانی در وزارت كار سامان داده شد كه در آن سازمان، بخشی از كارشناسان ایرانی و بخشی از كارشناسان آمریكایی فعالیت می‌كردند‌. نتیجه این شد كه جنبش سندیكایی مجدداً مطرح شود؛ منتها با قالبی متفاوت‌. بخشی از سندیكاها كه آن‌موقع فعالیت می‌كردند، با استفاده از این وضعیت به فعالیت ادامه دادند و برخی از آن‌ها كه شناخته شده بودند، سعی‌كردند بدون این‌كه خودشان جلو بیفتند با هدایت كارگرانی كه ویژگی‌های لازم را برای رهبری جنبش سندیكایی داشته‌اند، هدایت این سندیكاها را به‌دست گیرند‌.

این وضعیت خاص موجب شد كه جنبش كارگری تعطیل نشود. اما پتانسیل‌های لازم را هم برای رادیكال‌شدن نداشته باشد؛ این ویژگی این دوران است‌. در همین راستا، در سال‌های بعد سازمان كارگران ایران (خانه‌ی كارگر فعلی) تأسیس می‌شود و برای آن‌كه از ارتقای ساختاری سندیكاها درشكل و قالب اتحادیه، ‌فدراسیون و... جلوگیری‌كنند، سازمان كارگران ایران را بدعت می‌گذارند كه سندیكاها طی پذیرش آیین‌نامه‌های مصوب به عضویت آن در‌آیند و چنان‌چه بنا به مفاد آن آیین‌نامه‌ها عمل نكنند، از خانه‌ی كارگر (همان سازمان كارگران ایران) اخراج شوند. این روش، تحمیلی‌ترین روشی بود كه رژیم پیشین حاكم، بر سندیكاها حاكم‌كرد‌. به‌نظر من این مسأله تاكنون مغفول مانده و باید در آینده به آن توجه ویژه‌ای شود؛ كما این‌كه طی ۲۴ سال اخیر، همان سیاست آمریكا و شاه‌پرداخته را تكرار كرده‌اند؛ چرا كه همواره نگرانی از رادیكالیزم نهفته در جنبش كارگری وجود داشته است‌. ‌

من فكر می‌كنم در هیچ سند تحلیلی به این موضوع كه هسته‌ی اصلی، سیاست غرب و به‌تبع آن رژیم گذشته بوده است، به‌اندازه‌ی كافی پرداخته نشده است. پس از انقلاب نیز هیچ‌گاه این سیاست و جوهره‌ی آن مورد توجه كارگران و روشن‌فكران این طبقه قرار نگرفت‌. از طرفی اصلاً قرارنبود كه از جانب متولیان فعلی خانه‌ی كارگر عملی غیر از این، صورت‌گیرد (چون اهرم خوبی برای كنترل جنبش كارگری بود) و از طرف دیگر سایرین نیز متوجه اصل موضوع نشدند. ‌ ‌

‌اما این نكته هم كه گفته می‌شود در بعضی از سندیكاها برخی از رهبران سندیكایی عوامل ساواك بودند، واقعیت دارد؛ بخشی از سندیكاها را ساواك هدایت می‌كرد اما هدایت ساواك مطلق نبود. چون در توان آن نبوده است؛ برای این‌كه جنبش كارگری در پی طرح مطالبات واقعی كارگران به راه می‌افتد و در نتیجه هر كس را كه بر سر راهش قرار بگیرد، كنار می‌زند‌. در نتیجه اگر بخواهد مقاومت كند، باید با آن وارد جنگ شود. آن‌ها با هماهنگی‌هایی تلاش می‌كردند با رعایت دو طرف، ماجرا را تمام‌كنند‌. طی این هماهنگی، نمایندگانی كه حتی از طرف دستگاه حاكم آن‌موقع، در سندیكاها رسوخ و نفوذ پیدا می‌كردند‌ هم ناچار از این بودند كه چهره‌ی قابل قبولی برای كارگران داشته باشند‌. یادم می‌آید در زمان عضویتم در سندیكا، وقتی كه برای طرح بعضی از خواسته‌ها و مطالباتمان در محل سندیكا حضور داشتیم، پلیس به آن‌جا ریخت و دلیلش هم این بود كه دانشجویان آن‌روز فعالیت سیاسی داشته‌اند‌. دانشجویان از دانشگاه خارج شده بودند و به خیابان‌ها ریخته بودند و اتفاقاً در مسیر سندیكای ما حركت می‌كردند و چون در سندیكا هم رفت‌وآمد می‌شد‌، پلیس فكر ‌كرده بود كه دانشجویان ممكن است به آن‌جا آمده باشند. در نتیجه به آن‌جا آمدند و شروع به سؤال و جواب كردند و چون كارگران اكثراً‌جوان بودند، ظن دانشجوبودن آن‌ها در پلیس بالا گرفته بود‌. نماینده‌های سندیكا و اعضای هیأت‌مدیره، علی‌رغم این‌كه با سیستم درگیر نمی‌شدند اما به‌خاطر دفاع از كارگران و حریمی كه به آن تجاوز شده بود، محكم ایستادند‌.

در نتیجه این افراد را به ساواك بردند و بعد از آن‌كه از ساواك برگشتند، گرچه تغییر رفتار داده بودند اما باز روی خواست كارگران تأكیدكردند. به‌طوری كه بعد از آن دوران، اقدام به اعتصاب‌های سال‌های ۵۶ و ۵۷ به‌راحتی صورت‌گرفت‌. ‌ ‌

البته نقش رهبری اعتصاب، بیرون از سندیكا بود و از بیرون به سندیكا تحمیل می‌شد. ولی به‌هر‌حال آن‌ها كارگران را پذیرفتند و با آن‌ها همراهشدند‌. این ویژگی جنبش كارگری است و همین موجب می‌شود تا جنبش سندیكایی باقی‌بماند و قبل از اوج‌گیری انقلاب از دل خود همین سندیكا‌ها‌كمیته‌های اعتصاب بیرون آمد، این ویژگی جنبش اتحادیه‌ای است كه در دوران فطرت هم كارگر جنبش دارد‌؛ یعنی روابط متقابل نیروی كار به‌عنوان پدیده‌ای درون یك سیستم و هم پدیده‌ای در مقابل سیستم، نمی‌تواند كنش ایجاد نكند و كنش متقابل برنینگیزد. در نتیجه جنبش همواره وجود خواهد داشت، منتها با شدت و ضعف‌. ‌ ‌

به‌همین‌دلیل الان می‌بینیم كه طی مدت كوتاه سه-چهار سال اخیر، به‌محض این‌كه شرایط كمی با گذشته متفاوت می‌شود، به‌سرعت شعار دفاع از سندیكاها و دفاع از سندیكاخواهی در جامعه‌ی كارگری رواج پیدامی‌كند‌ و اگر یك روزنامه‌ی كارگری وجود داشت یا ارگانی بود كه می‌توانست به جدّ به مسایل كارگران و زندگی اتحادیه‌ی آنان بپردازد، باوركنید به ۶ ماه هم نمی‌رسید كه این جنبش فراگیر می‌شد و در همه‌جا پا می‌گرفت‌. با همه‌ی این محدودیت‌ها اگر می‌بینیم كه جنبش كارگری مطرح می‌شود، علت آن این است كه فی‌النفسه در داخل خودش این رادیكالیزم وجود دارد‌.

جنبش كارگری و این رادیكالیزم اجازه نمی‌دهد كه سازشكاری، سیطره و نفوذ عناصر سرمایه‌داری، جنبش را به نابودی بكشاند‌. این جنبش گاه دچار افت‌وخیز می‌شود كه این مسایل را همواره هم داشته و دارد و در كشورهای دیگر هم وجود داشته است، منتها شرایط ما با آن‌ها فرق می‌كند؛ ما جهان سومی هستیم و نباید فراموش‌كنیم كه تحت چه شرایطی زندگی می‌كنیم، ما در شرایطی زندگی می‌كنیم كه همه‌چیزمان تابع رشد ناموزون سرمایه بوده است و این رشته‌ی ناموزون یك بخش عمده‌اش به‌خاطر حضور دیكتاتوری در جامعه‌ی ما بوده است، از آن‌جا كه دیكتاتوری هیچ‌گاه این اجازه را نمی‌داده است كه مسایل سیاسی جامعه با مسایل اقتصادی پیوند مناسب خود را برقراركند و می‌خواستند همه‌چیز را از بالا دیكته بكنند، طبیعتاً این دوران فترت نسبت به جامعه‌ای كه رشد كلاسیك دارد، طولانی‌تر شده است. رشد صنعت ما ناموزون بوده و جنبش كارگری هم به‌تبع آن رشد ناموزون داشته است‌. این ویژگی در جامعه‌ی ما و بسیاری از جوامع توسعه‌نیافته و به‌اصطلاح در حال توسعه وجود دارد‌.

كارگران بعضی از این كشورها مثل كره كه در مسیر سیاست‌های امپریالیستی قرار می‌گیرند و بعد الگوهای پیشنهادی آن‌ها را اجابت می‌كنند، می‌توانند فعالیت بكنند‌؛ به‌این‌‌دلیل ‌كه در آن‌جا توجه بیش‌تری می‌شود ‌كه الگویی در برابر كشورهای بلوك شرق قرار دهند، ‌اما این‌جا این‌كار را نمی‌كردند‌. چون می‌دانستند فضای باز، این رادیكالیزم را به‌سرعت عمق می‌بخشد. آن‌جا قابل‌كنترل بود، ‌ولی این‌جا می‌ترسیدند كه فضا را یك‌مقدار بازكنند و اجازه‌ی بیش‌تری به فعالیت سندیكایی بدهند‌. می‌دانیم كه سال‌های ۳۳ تا ۴۲، دوران فترت بود‌. از سال ۴۲ به بعد هم كه فعالیت سندیكاها ضعیف است، البته در بخش صنعت ضعیف است ولی صنوف قوی‌تر هستند؛ به‌خاطر این‌كه صنوف را راحت‌تر می‌توانستند اداره‌كنند. ترسی از این كه صنوف سندیكاهاشان را فعال‌كنند، نداشتند. اما می‌دانستند كه در بخش صنعت، همه زیر یك سقف‌اند‌. فرضاً نفتگرها به‌راحتی می‌توانستند جامعه را تحت‌تأثیر قراردهند‌. كارخانه‌های ماشین‌سازی به‌همین‌ترتیب؛ ‌كارخانه‌های بزرگی كه نقش كلیدی در صنعت داشتند‌، به‌راحتی می‌توانستند از اتحادیه‌ها متأثر شوند. درنتیجه در كارخانه‌ها كم‌تر به روابط كار توجه داشتند و بیش‌تر می‌خواستند اِعمال قدرت كنند‌. اصلاً مسأله‌ی سندیكایی را در هاله‌ای از ابهام فرو می‌بردند؛ بدون امر آموزش تشكیلات را پیش می‌بردند و اجازه نمی‌د‌ادند سطح تشكیلات سندیكایی ارتقا یابد و به سطح اتحادیه‌‌ها و فدراسیون‌ها برسد. اما در بخش صنوف نه! به‌هر‌حال به این امر توجه داشتند كه صنوف در مجموع به‌سمت میرایی سیر می‌كند؛ مثل كفاشی‌ها و ‌كارگاه‌های كوچك كه یا از دور خارج شده یا می‌شوند، یا خیاط‌ها كه الان تولید كارخانه‌ای آن‌ها بیش‌تر شده است‌. با توجه به میرایی صنوف از آن‌ها وحشت نداشتند؛ ضمن این‌كه بسیاری از آن‌ها متنفذ هم نبودند‌.‌

محمد سعید پوررضا


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.