جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا

بازخوانی اومانیسم


بازخوانی اومانیسم

اومانیسم معتقد است كه طبیعت سراسر از حقیقت ساخته شده, كه ماده و انرژی اساس جهان است و ماوراء الطبیعه وجود ندارد غیرواقعی بودن ماوراء الطبیعه به این معناست كه اولاً در سطح بشری, انسان ها دارای روح غیرمادی و جاودان نیستند, و ثانیاً در سطح جهانی, عالم صاحب خدای غیرمادی و فناناپذیر نیست

بیشتر افراد نظر مثبتی نسبت به «اومانیسم» یا بشرانگاری دارند. این انگاره مفاهیمی چون نوع‌دوستی، صلح و برادری را به ذهن بسیاری متبادر می‌كند. اما معنای فلسفی اومانیسم فراتر از این است.

اومانیسم طرز تفكری است كه مفاهیم بشری را در مركز توجه و تنها هدف خود قرار می‌دهد. به عبارت دیگر بشر را به رویگردانی از خالق خویش و اهمیت دادن به خود وجودی و هویتی فرا می‌خواند. لغت اومانیسم را در یك فرهنگ لغت ساده چنین می‌یابید: «نظام فكری مبتنی بر ارزش‌ها، خصایص و اخلاقیاتی كه پنداشته می‌شود فارق از هر گونه قدرت ماوراء الطبیعی، درون انسان وجود داشته باشند.»۱

روشن‌ترین تعریف را از اومانیسم حامیان آن ارائه داده‌اند. «كرلیس لامنت» از سخن‌پردازان برجسته اومانیسم می‌باشد. وی در كتاب فلسفه اومانیسم می‌نویسد:

[به طور خلاصه] اومانیسم معتقد است كه طبیعت سراسر از حقیقت ساخته شده، كه ماده و انرژی اساس جهان است و ماوراء الطبیعه وجود ندارد. غیرواقعی بودن ماوراء الطبیعه به این معناست كه اولاً در سطح بشری، انسان‌ها دارای روح غیرمادی و جاودان نیستند، و ثانیاً در سطح جهانی، عالم صاحب خدای غیرمادی و فناناپذیر نیست.۲

چنانچه مشاهده می‌كنیم اومانیسم با الحاد برابر است و اومانیست‌ها خود این حقیقت را پذیرفته‌اند. در قرن گذشته، دو اعلامیه توسط این گروه منتشر شد. اولین آن در سال ۱۹۳۳ كه به امضای مهم‌ترین شخصیت‌های آن دوره رسید و دومی چهل سال بعد در ۱۹۷۳ كه علاوه بر تأیید اولین بیانیه به پیشرفت‌های صورت گرفته در این مدت زمان اشاره داشت. هزاران نفر از متفكران، دانشمندان، نویسندگان و اعضای رسانه بیانیه دوم را امضا نمودند. این بیانیه مورد حمایت «انجمن اومانیسم آمریكا» كه بسیار فعال می‌باشد قرار دارد.

با بررسی بیانیه‌ها به نكات اساسی برمی‌خوریم؛ از جمله عقاید الحادی مبنی بر اینكه جهان و انسان خلق نشده‌اند و مستقلاً به وجود آمده‌اند؛ انسان‌ها نسبت به هیچ قدرتی غیر از خود مسئولیتی ندارند؛ و عقیده به خداوند موجب عدم پیشرفت افراد و جوامع شده است. به عنوان نمونه به شش ماده اول اولین بیانیه توجه كنید:

اول: اومانیست‌های مذهبی جهان را وجودی خود به خود می‌پندارند و به آفرینش ایمان ندارند.

دوم: اومانیسم معتقد است انسان جزئی از طبیعت می‌باشد و در نتیجهٔ فرایندی ممتد پدیدار شده است.

سوم: اومانیست‌ها با داشتن عقیده زیستی نسبت به حیات, دوگانگی ذهن و جسم را رد می‌كنند.

چهارم: اومانیسم معتقد است تمدن و فرهنگ مذهبی بشر كه به طور واضح در علوم انسان‌شناسی تاریخ ترسیم گردیده‌اند محصول تدریجی كنش و واكنش‌های انسان با محیط طبیعی و میراث اجتماعی او بوده‌اند. فردی كه در محیط فرهنگی خاصی متولد می‌شود تا حدود بسیاری از آن الگو می‌پذیرد.

پنجم: اومانیسم ادعا می‌كند آنچه توسط دانشمندان نوین به عنوان ماهیت جهان ترسیم شده هرگونه ضمانت ماوراء الطبیعی بودن ارزش‌های انسانی را غیرقابل قبول می‌كند... .

ششم: ما مجاب شده‌ایم كه جهان، اعصار توحید، خداپرستی، مدرنیسم و انواع اندیشه‌های جدید را پشت سرگذارده و می‌گذارد.۳

در موارد بالا تجلی فلسفه مشتركی كه خود را با نام‌هایی چون ماتریالیسم، داروینیسم و الحاد آشكار می‌سازد مشهود است. در ماده اول اصول مادی‌گرا درباره وجود ابدی جهان مطرح شده است. ماده دوم، چنانچه نظریه تكامل مطرح می‌كند، مخلوق نبودن بشر را بیان می‌كند. ماده سوم با انكار وجود روح مدعی است انسان‌ها فقط از ماده ساخته شده‌اند. ماده چهارم به تكامل فرهنگی اشاره دارد و منكر طبیعت الهی انسان است (طبیعت خاصی كه از طریق آفرینش به او عطا شده است.) ماده پنجم قدرت و حاكمیت خداوند بر عالم و انسان را انكار می‌كند و ماده ششم ادعا می‌كند زمان آن فرا رسیده كه توحید را انكار كنیم.

اشاره خواهد شد كه این ادعاها عقاید متداول كسانی است كه با مذهب حقیقی دشمنی دارند. دلیل این سخن این است كه اومانیسم پایه اصلی تمایلات ضدمذهبی است. زیرا اومانیسم تجلی این تفكر می‌باشد كه: «انسان گمان می‌كند بدون آزمون و مكافات به خود واگذارده می‌شود.» این طرز تفكر در طول تاریخ اساس انكار خداوند بوده است. خداوند در آیات قرآن می‌فرماید:

آیا انسان گمان می‌كند كه [خلقت و مرگ او تصادفی و بدون هدف بوده و] بدون آزمون و مكافات به خود واگذارده می‌شود؟ آیا او از نطفه‌ای كه [در رحم مادر] ریخته شده به وجود نیامده؟ سپس نطفه به صورت خون بسته درآمد و آنگاه خداوند به او شكل و تناسب اندام بخشید و از او، زوج مذكر و مؤنث خلق فرمود: آیا چنین آفریدگاری قادر نیست كه مردگان را زندگی دوباره بخشد؟۴

خداوند می‌فرماید انسان‌ها بدون بازخواست رها نمی‌شوند و بلافاصله یادآوری می‌كند كه آنان مخلوقات او هستند. زیرا هنگامی كه فرد مخلوق خداوند است، می‌فهمد كه در مقابل او مسئولیت دارد و بدون حساب رها نمی‌شود.

این ادعا كه انسان‌ها خلق نشده‌اند اصل اول فلسفه اومانیستی است. دو ماده نخست بیانیه اول بیانگر این اصل می‌باشد. به علاوه، اومانیست‌ها اظهار می‌دارند كه علم این ادعاها را تأیید می‌كند. آنها در اشتباهند. از زمانی كه اولین بیانیه اومانیست‌ها منتشر شد، اشتباه بودن دو فرضی كه به عنوان حقایق علمی مطرح كردند ـ جاودانگی جهان و نظریه تكامل ـ به اثبات رسید.

۱. اندیشه فناناپذیری جهان همان زمان به كمك كشفیات نجومی باطل گردید. كشفیاتی چون انبساط عالم و تشعشعات محیطی آن و همچنین محاسبه نسبت هیدروژن به هلیوم نشان دادند جهان آغازی داشته و حدود ۱۵ تا ۱۷ میلیارد سال پیش در نتیجه انفجار بزرگ، از هیچ به وجود آمده است. حامیان فلسفه اومانیسم و ماتریالیسم با وجود آنكه نسبت به قبول نظریه انفجار بزرگ بی‌تمایل بودند، بالاخره مغلوب آن گشتند. در نهایت جوامع، نظریه انفجار بزرگ را كه به معنی آغازمندی جهان است پذیرفتند. چنین شد كه «آنتونی فلو»۵ از متفكران منكر خدا مجبور به اعتراف گردید:

بنابراین اعتراف می‌كنم كه اجماع معاصر كیهان‌شناسان موجب شرمساری منكران خدا می‌شود، چون به نظر می‌رسد كیهان‌شناسان به دلایل علمی دست یافته‌اند كه پیش‌تر با اثبات فلسفی آن مخالفت می‌شد. یعنی جهان آغازی داشته است... .۶

۲. نظریه تكامل نیز كه با اهمیت‌ترین توجیه علمی اولین بیانیه اومانیسم به شمار می‌رود، طی دهه‌های بعد مجبور به عقب‌نشینی شد. امروز آشكار گردیده است كه سناریوی نوشته شده دربارهٔ مبدأ آفرینش توسط تكامل‌گرایان ملحد (و بی‌شك اومانیست)ی چون ای.آی.آپرایین۷ و جی.بی.اس.هالدین۸ در دهه ۱۹۳۰ فاقد اعتبار علمی است. بنابر این نظریه, موجودات زنده به طور خود به خود از ماده‌ای كه خود وجود نداشته به وجود آمده‌اند. این موضوع امكان ندارد. چنانچه سنگواره‌ها نشان می‌دهند موجودات نه طی روندی از تغییرات كوچك، بلكه یكباره و با همان ویژگی‌های خاص خود به وجود آمده‌اند. دیرین‌شناسان تكامل‌گرا از دهه ۱۹۷۰ خود این حقیقت را پذیرفتند. زیست‌شناسی مدرن نشان داده است موجودات برآیند تصادف و قوانین طبیعت نیستند بلكه در هر تركیب از موجودات زنده، نظام پیچیده‌ای وجود دارد كه از هدفی هوشمند حكایت می‌كند و این گواه آفرینش است.

به علاوه تجربیات تاریخی این ادعا را كه عقاید مذهبی عاملی ممانعت‌كننده در راه پیشرفت بشر بوده و او را به تهاجم وا داشته‌اند، باطل می‌كند. اومانیست‌ها ادعا می‌كنند جدایی از عقاید مذهبی باعث شادی مردم و آسایش آنان می‌شود، اما خلاف این ثابت شده است. شش سال پس از انتشار بیانیه اول، جنگ جهانی دوم به وقوع پیوست؛ فاجعه‌ای كه به موجب ایدئولوژی فاشیستی ماده‌گرا بر جهان تحمیل شد. ایدئولوژی اومانیستی كمونیسم، خشونت و بی‌رحمی بی‌مانند خود را ابتدا برای مردم شوروی، بعد چین، كامبوج، ویتنام، كوبا و كشورهای مختلف آفریقا و آمریكای لاتین به ارمغان آورد. در مجموع ۱۲۰ میلیون نفر زیر سلطه رژیم‌ها و سازمان‌های كمونیستی جان خود را از دست دادند. مشهود است كه نوع غربی اومانیسم (نظام سرمایه‌داری) نیز در به بار نشاندن صلح و خوشنودی برای جوامع خود آنها و دیگر مناطق جهان ناموفق بوده است.

شكست استدلال‌های اومانیستی در رابطه با مذهب در زمینه روانشناسی نیز به اثبات رسیده است. افسانه «فروید» كه از اوایل قرن بیستم سنگ بنای عقاید انكار خداوند را ساخت به كمك حقایق تجربی باطل اعلام شد. پاتریك گلین از دانشگاه جرج واشنگتون در كتاب خود با عنوان خداوند: گواه، مصالحه ایمان و عقل در دنیای پست سكولار۹ چنین می‌نویسد:

ربع آخر قرن بیستم با روانشناسی نامهربان بود. بخش عمده‌ای از آن را ظهور نظرات فروید درباره مذهب (به سیل موضوعات دیگر اشاره نمی‌كنم) تشكیل می‌داد كه كاملاً غلط می‌باشد. جالب است كه برخلاف ادعاهای فروید و مریدانش مبنی بر اینكه مذهب ناشی از اختلالات روانی یا موجب اختلالات روانی است، چنین ثابت شده كه عقاید مذهبی از مهم‌ترین عوامل سلامت ذهن و خشنودی آن می‌باشد. مطالعات پیاپی، ارتباط استوار میان عقاید مذهبی و ممارست در آنها را با رفتارهای سالم مسائلی چون خودكشی، استفاده از الكل و مواد مخدر، طلاق و افسردگی نشان داده است.

به طور خلاصه باید گفت توجیه علمی تصور شده برای اومانیسم و وعده‌های آن باطل اعلام شده است. با این حال هواداران این نظام فكری فلسفه خود را رها نكرده‌اند و هر چه بیشتر در تلاشند به كمك تبلیغات انبوه آن را گسترش دهند. مخصوصاً در دوران بعد از جنگ [جهانی] تبلیغات اومانیستی شدیدی در زمینه علوم، فلسفه، موسیقی، ادبیات، هنر و سینما صورت پذیرفت. شعر «تصور كن» از جان لنن، تكخوان مشهورترین گروه موسیقی به نام بیتلز، نمونه‌ای از این دست می‌باشد:

تصور كن بهشتی نباشد

اگر سعی كنی آسان است

زیر پایمان جهنمی نباشد

و بالای سرمان فقط آسمان باشد

تصور كن همه فقط برای امروز زندگی كنند

تصور كن هیچ كشوری نباشد

سخت نیست!

چیزی برای كشتن یا كشته شدن وجود نداشته باشد

مذهبی هم نباشد...

ممكن است بگویی خیالبافم

اما من تنها نیستم

امیدوارم روزی تو هم به ما بپیوندی

اینطور جهان دنیای واحد می‌شود.

در نظرخواهی‌های متعدد صورت گرفته در سال ۱۹۹۹، این آهنگ به عنوان «آهنگ قرن» شناخته شد. این نمونه، از حربه عاطفی اومانیسم كه عاری از هرگونه اساس علمی و عقلی است حكایت می‌كند و تحمیل آن بر توده مردم را نشان می‌دهد. اومانیسم در مخالفت با مذهب و حقایق آن قادر به ارائه استدلال‌های عقلی نیست، اما تلاش می‌كند از روش‌های این‌چنینی بهره ببرد.

با به اثبات رسیدن پوچی وعده‌های اعلامیه اول، چهل سال سپری شد تا اومانیست‌ها پیش‌نویس دومین اعلامیه را ارائه كردند. اول تلاش شده بود برای شكست وعده‌ها دلیل آورده شود. این دلایل با وجود ضعیف بودن، نشان‌دهنده پیوستگی دائم آنان با فلسفه كفرآمیزشان بود.

مهم‌ترین مشخصه اعلامیه پافشاری آن بر حفظ بخش‌های ضد مذهب اعلامیه اول بود. چنانچه می‌گوید: اومانیست‌ها هنوز همانند سال ۱۹۳۳ معتقدند، توحید سنتی، مخصوصاً ایمان به اینكه خدا دعا را می‌شنود، زنده است، مراقب انسان‌هاست، دعاهایشان را درك می‌كند و برایشان كاری انجام می‌دهد، هنوز به اثبات نرسیده و منسوخ شده است. ما معتقدیم مذاهب متعصب سنتی و خودكامه كه وحی، خدا، تشریفات مذهبی و دین را مافوق نیازها و تجربیات انسانی می‌پندارند موجب بدبختی نوع بشر گشته‌اند. ما به عنوان كسانی كه به توحید ایمان نداریم به انسان و طبیعت ـ نه به خدا ـ توجه می‌كنیم.۱۱

این تعریف بسیار سطحی است. انسان برای درك مذهب، اول به هوش و فهم نیازمند است تا مفاهیم عمیق را دریابد. او باید با خلوص نیت به این امر تمایل داشه باشد و از تعصب دوری گزیند. اومانیسم چیزی نیست جز تلاش كسانی كه از ابتدا ملحد آتشی مزاج و ضد مذهب بوده و تعصب خود را مستدل و مدلل جلوه می‌دهند. تلاش‌های اومانیستی برای بی‌اساس خواندن و منسوخ تلقی كردن ایمان به خداوند و مذاهب توحیدی عمل تازه‌ای نیست. این كار تقلیدی از اعمال هزاران ساله كسانی است كه خداوند را انكار می‌كنند. خداوند در قرآن مجید مباحث مطرح شده توسط كافران را اینگونه شرح می‌دهد:

خدای شما آن خالق یگانه و یكتاست و آنانكه به آخرت ایمان نمی‌آورند دل‌هاشان منكر توحید است و آنها مردمانی عصیانگر و متكبرند. به طور قطع خداوند به آنچه كه مشركان آشكار می‌كنند و آنچه كه پنهان می‌دارند دانایی كامل دارد و بدون تردید خداوند متكبران عصیانگر را دوست نمی‌دارد. و چون از آنان پرسیده شود: «پروردگارتان چه چیز بر شما نازل كرد؟» پاسخ می‌دهند: «همان افسانه‌ها و داستان‌های قدیمی و تكراری!»

پی نوشت ها:

۱.Encarta World English Dictionary, ۱۹۹۹ Microsoft Corporation.

۲.Lamont, The Philosophy of Humanism, ۱۹۷۷, p. ۱۱۶.

۳.http://www.jjnet.com/archives/documents/humanist.htm.

۴. سوره انسان(۷۶)، آیات۴۰-۳۶.

۵.Anthony Flew

۶.Henry Margenau, Roy Abraham Vargesse, Cosmos, Open Court Publishing, ۱۹۹۲, p. ۲۴۱

۷.A. I. Oparin

۸.J. B. S. Haldane

۹.Patrick Glynn, God: The Evidence, The Reconciliation of Faith and Reason in a Postsecular World, Prima Publishing, California, ۱۹۹۷, p. ۶۱

۱۰.The Beatles

۱۱.http://www.garymcleod.org/۲/johnd/humanist.htm

۱۲.سوره نحل(۱۶)، آیات۲۴-۲۲.

۱۳.Malachi Martin, The Keys of This Blood: The Struggle for World Dominion Between Pope John Paul II, Mikhail Gorbachev, and the Capitalist West, New York, Simon & Schuster, ۱۹۹۰, pp. ۵۱۹-۵۲۰.

۱۴.Malachi Martin, The Keys of This Blood, p. ۵۲۰.

۱۵.Malachi Martin, The Keys of This Blood, pp. ۵۲۱-۵۲۲.

۱۶.Dr.Selami Isindag, Sezerman Kardes V, Masonluktan Esinlenmeler (Inspirations from Freemasonry), Istanbul۱۹۷۷, p. ۷۳.

۱۷.Dr. Selami Isindag, Sezerman Kardes VI, Masonluktan Esinlenmeler (Inspirations from Freemasonry), Istanbul۱۹۷۷, p. ۷۹.

۱۸.Mimar Sinan, ۱۹۸۹, No. ۷۲, p. ۴۵.

۱۹.Pico della Mirandola.

۲۰.Selamet Mahfilinde Uc Konferans (Three Confrences in Safety Society), p. ۵۱.

۲۱.J. D. Buck, Mystic Masonry, Kessinger Publishing Company, September ۱۹۹۰, p. ۲۱۶.

۲۲.Franz Simecek, Turkiye Fikir ve Kultur Dernegi E. ve K. S. R. Sonuncu ve ۳۳. Derecesi Turkiye Yuksek Surasi, ۲۴. Konferans, (Turkish Society of Idea and Culture, ۳۳rd degree, Turkey Supreme Meeting, ۲۴th conference), Istanbul, ۱۹۷۳, p. ۴۶.

۲۳.http://www.mason.org.tr/uzerine.html.

۲۴.Dr. Selami Isindag, Ucuncu Derece Rituelinin Incelenmesi (The Examination of the Third Degree Ritual), Mason Dernegi (Masonic Society) Publications: ۴, Istanbul, ۱۹۷۸, p. ۱۵.

۲۵.Milovan Djilas, The New Class.

۲۶.سوره فرقان(۲۵)، آیات۷۳-۶۳.

۲۷.Moiz Berker, “Gercek Masonluk” (Real Freemasonry), Mimar Sinan, ۱۹۹۰, No. ۷۷, p. ۲۳.

۲۸.Dr. Selami Isindag, Sezerman Kardes IV, Masonluktan Esinlenmeler (Inspirations from Freemasonry), Istanbul۱۹۷۷, p. ۶۲.

۲۹.Dr. Selami Isindag, Masonluktan Esinlenmeler (Inspirations from Freemasonry), Istanbul ۱۹۷۷, pp. ۱۴۵-۱۴۶.

۳۰.Ernest renan.

۳۱.Lessing .

۳۲.Dr. Selami Isindag, “Olumlu Bilim-Aklin Engelleri ve Masonluk” (Positive Science-The Obstacles of Mind and Freemasonry), Mason Dergisi, year ۲۴, No. ۲۵-۲۶ (December ۷۶-March ۷۷).

۳۳.Ibrahim Baytekin, Ayna (Mirror), Ocak ۱۹۹۹, No: ۱۹, p.۴.

۳۴.Dr. Selami Isindag, Masonluk Ustune (On Freemasonry), Masonluktan Esinlenmeler (Inspirations from Freemasonry), Istanbul۱۹۷۷, p. ۳۲.

منبع:ماهنامه موعود ، شماره ۶۳


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.