جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اهداکننده خون ارج و قرب دارد


اهداکننده خون ارج و قرب دارد

ایثار همیشه از جان گذشتن نیست، نماد ایثار می‌تواند کیسه‌ای باشد مملو از قطرات سرخ خون که قرار است به دیگران زندگی ببخشد. اهداکنندگان خون، ایثارگرند. آنها نه به خونی که از رگ‌هایشان مکیده می‌شود چشمداشت دارند و نه پشیمان می‌شوند از این که آن را بخشیده‌اند.

ایثار همیشه از جان گذشتن نیست، نماد ایثار می‌تواند کیسه‌ای باشد مملو از قطرات سرخ خون که قرار است به دیگران زندگی ببخشد. اهداکنندگان خون، ایثارگرند. آنها نه به خونی که از رگ‌هایشان مکیده می‌شود چشمداشت دارند و نه پشیمان می‌شوند از این که آن را بخشیده‌اند.

اهداکنندگان همیشه هستند، چه آن روز که ذخایر خونی مالامال است و چه آن روز که این ذخایر ته می کشد؛ آنها میدان خالی نمی کنند.

اهداکننده ها اما بعضی وقت ها فراموش می شوند، شاید برای این که همیشه هستند و بودنشان عادی شده، شاید به این علت که هیچ وقت پا پس نمی کشند، شاید برای این که بی توقعند و نمی خواهند با خون معامله کنند. ولی خون حرمت دارد و البته صاحب خون، بیشتر.

پایگاه های انتقال خون با این حال بعضی وقت ها حرمت اهداکنندگان را حفظ نمی کنند. کمتر کسی دیده که پایگاه ها با روی گشاده از مردم استقبال کنند، کمتر سابقه داشته تا پرسنل به روی مردم لبخند بزنند یا تشکر کنند که آنها از باارزش ترین دارایی شان گذشته اند. ماه رمضان ماه کم آمدن خون در کشور است.

سازمان انتقال خون نیز بارها دست نیازش را به سوی اهداکنندگان دراز کرده است، مردم هم آماده باش شده اند، اما در برخی شهرها پایگاه نیست یا در آنجاها که هست پایگاه ها یا قبل افطار تعطیل کرده اند و رفته اند یا اگر به کار ادامه داده اند همه داوطلبان را به بهانه شلوغی نپذیرفته اند؛ یعنی می شود ما هم خون بخواهیم هم تاب پذیرایی از اهداکنندگان را نداشته باشیم؟

چند وقتی است بسته پذیرایی از اهداکنندگان خون هم آب رفته، یعنی بعد از آن که موز این بسته حذف شد و در آن جز آبمیوه و یک بیسکویت کوچک باقی نماند بتازگی بیسکویت آن هم حذف شد.

مدتی است نتیجه آزمایش خون و کارت اهداکنندگان نیز دیگر به خانه هایشان فرستاده نمی شود، اخیرا در برگه آزمایش نیز هموگلوبین افراد شمرده نمی شود و همه این ها به این علت است که سازمان انتقال خون می گوید بودجه ندارد.

کمبود بودجه دیگر به گوش ما آوایی ناخوش است. هر کجا ناکارآمدی و کمبود وجود دارد فورا به کمبود پول ربطش می دهند البته شاید کمبود بودجه ها واقعی باشد، ولی در مواجهه با مردمی که از خودگذشتگی می کنند و مایه حیاتشان را می بخشند، از کمبود بودجه حرف زدن، صدایی گوشخراش است.

این که سازمان انتقال خون کمبود بودجه دارد نیز زیبنده نیست، چون آنها کالایی را در اختیار دارند که جزو گرانقیمت ترین کالاهای دنیاست. خون در جهان قیمت زیادی دارد و کشورهای صادرکننده فرآورده های خونی از این صنعت سود زیادی می برند؛ پس ما چرا نتوانیم چنین کنیم؟

اهداکننده ها برای ما سرمایه اند، شاید دادن بسته های مغذی به آنها یا فرستادن کارت به خانه هایشان بودجه بخواهد، اما مطمئنیم که خوب برخورد کردن با آنها هزینه ندارد، مگر یک لبخند زدن یا محترمانه حرف زدن با آنها چقدر خرج برمی دارد؟

شاید پرسنل بگویند همه ما این طور نیستیم، شاید بگویند بچه ها خیلی خسته اند و در ازای زحمتی که می کشند دستمزد خوبی نمی گیرند. این ها هر کدام می تواند درست باشد اما موضوع این است که اهداکننده خون، ارباب رجوع نیست که با او هر طور خواستیم رفتار کنیم، او کارش پیش هیچ کس گیر نیست تا مجبور باشد تحمل کند.

با این حال اهداکننده ها با وضع موجود هم کنار می آیند، چون آنها با کسی معامله می کنند که مردم مهربان و نوعدوست را دوست دارد.

مریم خباز