شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
پنجره باز الیزه به بازار آزاد
مردم فرانسه در جریان رقابت انتخاباتی این کشور شاهد ماراتن نفسگیری میان دو چهره سرشناس بودند؛ سارکوزی و رویال. به سیاق بسیاری از انتخابات ریاستجمهوری، هر یک از این دو کاندیدا شعارهای تبلیغاتی خاصی را مطرح کردند، اما در نهایت این سارکوزی بود که خانم رویال را کنار زد.
همان زمان کاریکاتوری بحثبرانگیز در روزنامه لوموند چاپ شد؛ کاریکاتوری که سارکوزی را برای اقتصاد این کشور در شمایل یک ویروس تداعی و معرفی کرد. در شرح عکس آن کاریکاتور چنین آمده بود: «ویروس، ویروس. نگذارید این ویروس وارد زندگیتان شود».
سارکوزی اما در هالهای از تردید و هیاهو هدایت کشوری مهم را در اروپا عهدهدار شد تا ثابت کند به چه دلیل او را ویروس مینامند؛ تا ثابت کند نه به دلیل ازدواج حاشیهدارش او را ویروس خواندهاند نه به دلیل جریانهای بانک کلیراستریم. او را به این دلیل ویروس خواندند که میخواهد مردم فرانسه را از تنبلی نجات دهد و نگذارد اقتصاد دولتی بیش از این زمام امور را در دست گیرد. او بر خلاف اسلافش این بار پیش از شروع رقابت با رویال در یک جمله تکلیفش را با منتقدانش روشن کرد: «اقتصاد فرانسه مدتها است که خوابیده. من برای این میآیم تا زنگ بیداریاش را بنوازم.»
همین جمله بود که پس از روی کار آمدن سارکوزی، فرانسه را به آشوب کشید. دانشجویان به خیابانها آمدند تا بتوانند او را وادار به عقبنشینی کنند، اما او دست از «تحدید» اقتصاد دولتی برنداشت تا معلمان و کارکنان دولتی حساب کار دستشان بیاید.
اما این مساله، رقابت بر سر بازار آزاد یا دولتی، ریشه در تفکرات الیزهنشینان دارد؛ چرا که تاریخ گواه این موضوع است. وقتی در ماه مه ۱۹۸۱ چپگراها در فرانسه زمامدار امور شدند، «فرانسوا میتران» به نمایندگی از این جریان حاکم تلاش کرد تا جایی که میتواند اقتصاد دولتی را حاکم کند. کاهش ساعت کار کارکنان در کنار پرداخت یارانه و البته محدودیت برای حضور بخش خصوصی در عرصه رقابت کلان، از او چهرهای بیزار از بازار آزاد ارائه کرد. مردم فرانسه با این منش بار آمدند یا شاید باید بگوییم به اجبار پذیرفتند. مطبوعات جهان پیروزی میتران را بسیار با اهمیت تلقی کردند و با این عناوین به استقبالش رفتند: «مه ۱۹۸۱ در فرانسه: چپ پیروز شد، میتران به قدرت رسید، حزب جدید سوسیالیست فرانسه به کمک آرای کمونیستها قدرت را در آن کشور به دست گرفت، ورود چهار وزیر کمونیست دولت فرانسه ریگان را به شدت ناراحت کرد، صدها هزار جوان پیروزی میتران را جشن گرفتند، مجلس دست راستی منحل و در مجلس تازه چپها اکثریت را به دست آوردند، میتران چهارده سال رییسجمهور فرانسه شد، آخرین نفر از نسل غولهای سیاسی جهان در دهم ماه مه ۱۹۸۱ به الیزه راه یافت، فرانسوآ میتران ۶۵ سال داشت که با یاری گرفتن از آرای احزاب چپ به ویژه حزب کمونیست فرانسه به ریاستجمهوری فرانسه برگزیده شد.»
او که هنگام ورود به الیزه گفته بود: «تا زمانی که دو سوم مردم جهان در بیسوادی و فقر به سر میبرند نمیتوان گفت در دنیا صلح پایدار به وجود آمده است» فکرش را هم نمیکرد که تفکرات اقتصادیاش فرانسه را دچار بحرانی بیسابقه کند. او که یکی از حامیان «دوگل» بود همواره رویای «مردم در محاق اقتصادی» را در سر داشت؛ چراکه معتقد بود دولت میتواند بهتر از مردم، اقتصاد را هدایت کند. درست برخلاف ریگان که همعصر او بود و البته تاچر. به تدریج چهره سیاسی جهان تغییر کرد. در سال۱۹۸۰ «رونالد ریگان» از محافظهکاران حزب جمهوریخواه به کاخ سفید راه یافت، اما در اروپا به ویژه فرانسه نیروهای چپ قدرت مییافت. فرانسوا میتران دریافت که حزب سوسیالیست فرانسه باید به معنی واقع برنامههای سوسیالیستی را اجرا کند، ولی با آن حزب سوسیالیست قدیمی که فرق چندانی با احزاب راست نداشت نمیتوانست به کاخ الیزه راه یابد.
میتران در سال۱۹۷۱ کنگره ویژه حزب سوسیالیست را تشکیل داد. در این کنگره سرنوشت ساز همه کادرهای قدیمی کنار گذاشته شدند و شخصیتهای تازه از جمله «ژوسپین»، «کاستون دوفر»، «میشل روکار»، «پیر موروآ» و «پیر برگوآ» رهبری حزب را به دست گرفتند که بعدا نخستوزیر و وزیر شدند.گروه جدید حامی اجرای سیاست چپ در فرانسه بود و میتران را به دبیر کل حزب سوسیالیست انتخاب کرد.
از فردای تشکیل کنگره حزب، تلاش میتران بر این محور قرار گرفت که با حزب برنامه حزب کمونیست موسوم به «برنامه چپ» ائتلاف کند. مهمترین مفاد این برنامه دولتی کردن شرکتها و کمپانیهای بزرگ و بانکها بود. البته کمک به طبقه کم درآمد و کاهش ساعت کار نیز در این برنامه قرار گرفت.
رونالد ریگان رییسجمهوری وقت آمریکا رسما نارضایتی خود را از ورود کمونیستها به دولت فرانسه اعلام کرد. میتران مجبور شد «کلود چسون» وزیر امور خارجه خود را به واشنگتن بفرستد و ریگان را به خویشتنداری دعوت کند. او توضیح داد که سمتهای کلیدی چون وزارت امور خارجه و دفاع به کمونیستها سپرده نشده و هدف نهایی رییسجمهوری فرانسه تضعیف حزب کمونیست است، زیرا آنها را از صحنه مبارزه خارج میکند و از جایگاه آنها بین مردم میکاهد (همین پیشبینی صورت گرفت).
● سیر نزولی ارزش فرانک
آمریکا برای ضربه وارد کردن به فرانسه برابری دلار و فرانــک را از۴/۸۰ به ده فرانک در برابر یک دلار رساند. دولت «پیر موروآ» مجبور شد سه بار از ارزش فرانک بکاهد و سرانجام استعفا دهد. «لوران فابیوس» نخستوزیر شد و دیگر وزرای کمونیست در دولت شرکت نکردند. «فابیوس» (بعدا رییس مجلس و وزیر اقتصادی شد) برای کاهش کسری بودجه مجبور شد از هزینههای عمومی بکاهد و اینگونه به تدریج نارضایتی مردم اوج گرفت.
در انتخابات رییسجمهوری ۱۹۸۸ فرانسوآ میتران مجددا پیروز شد، مجلس را منحل کرد و حزب سوسیالیست توانست اکثریت نسبی مجلس را به دست آورد. «میشل روکار» نخستوزیر شد. او سلسله تصمیماتی را در راستای کمک به طبقه کم درآمد در پیش گرفت، ولی به علت بحران اقتصادی در جهان اوضاع اقتصادی فرانسه نیز رو به وخامت گذاشت. بسیاری از موسسات بزرگ که قبلا دولتی شده بودند مجددا به بخش خصوصی واگذار شد. مسایل زیادی از جمله افزایش بیکاری موجب سقوط حکومت «میشل روکار» شد. میتران مجبور شد بانو «ادیت کرسون» را به نخست وزیری برگزیند ولی او نیز نتوانست بیماری بحران اقتصادی را درمان کند. میتران، «پیر برگوآ» را که سالها وزیر اقتصاد بود و جایگاه ویژهای در جامعه فرانسه داشت به عنوان نخستوزیر تعیین کرد. ولی در انتخابات مجلس نمایندگان در مارس۱۹۹۳ راستها در مجلس اکثریت به دست آوردند و «ادوارد بالادور» از رهبران احزاب راست نخستوزیر شد.
میتران آخرین نفری در اروپا بود که به نوعی برنامهای سوسیالیستی پیاده کرد. دولت او بانکها، صنعت بیمه و صنایع دفاع را ملی کرد. دستمزد کارگران را افزایش و ساعات کارشان را کاهش داد و اصلاحات دیگری هم انجام داد. در نتیجه در دوره او بحرانی اقتصادی وجود داشت و «فرار سرمایه» از فرانسه بیش از هر زمان دیگری اتفاق افتاد. اگر چه در ۱۹۸۴ میتران و نخست وزیر دومش، لوران فابیوس تغییر بزرگی در سیاست خود دادند و از سیاستهای سوسیالیستی دست کشیدند و حزب سوسیالیست نیز بیشتر حزبی سوسیال دموکرات شد و اقتصاد بازار را قبول کرده است، اما دیگر کار از کار گذشته بود.
● دوران سارکوزی
تغییرات آن هم در سطح برنامههای اقتصادی کشور، یک شبه اعمال و اجرا نمیشود. در بهترین حالت باید پاسخگوی تفکر مردمی بود مدتها با منش دیگری خو گرفتهاند و اینک میخواهید به آنها بگویید از امروز دیگر راه زندگیتان فرق میکند. سارکوزی برای گفتن چند حرف ساده با چنین مشکلاتی روبهرو شد. او که قبلا وزیر کشور بود وعده داد که با اصلاحات وسیع به نفع مناسبات بازار آزاد، با کندی رشد اقتصادی و مشکل بیکاری مبارزه میکند. سارکوزی قصد دارد از مالیات بکاهد و اتحایههای کارگری و صنفی نیرومند فرانسه را مهار کند. کاری که تاچر در دوران طلایی اقتصاد انگلیس انجام داد.
این سیاست خود را در بودجه سال ۲۰۰۷ به خوبی نشان داد. دولت از مالیات اقشار پردرآمد کاست و به کارفرمایان مشوقهایی داد تا به کارگران اجازه دهند اضافه کاری کنند. این اقدامات چند روز پس ازآن صورت گرفت که نخستوزیر اعلام کرد اقتصاد فرانسه در مرز ورشکستگی است.
اما تغییرات مورد نظر سارکوزی به راحتی صورت نخواهد گرفت. در ماه نوامبر صدها هزار نفر از کارکنان بخش دولتی و کارگران حملونقل و انرژی در اعتراض به طرح کاهش حقوق و بازنشستگی اعتصاب کردند. سارکوزی اعلام کرد مردم باید بیشتر کار کنند و ساعت کاری استاندارد داشته باشند. این اعلام عمومی، به وضوح مخالف منشی است که در دهه هشتاد بر این کشور حاکم بود.
سارکوزی در پیام خود همان شعارهای زمان انتخابات را آورده است: اصلاح مدارس راهنمایی یگانه، استقلال بخشی به مراکز آموزشی، تعلیم همه دانشآموزان معلول، تنظیم و یکنواختی نوسان برنامههای آموزشی، بازسازی ارزشهای فرهنگی در محیطهای آموزشی، گشایش درهای مدارس به سوی بیرون (بازار)، توسعه آموزش تربیتبدنی و غیره. او فراهم کردن هزینه این اقدامات را در نظام آموزشی فرانسه موکول به شایستگی، کارآمدی و تعدیل نیروی انسانی کرده است.
شیوه سارکوزی چندان کامیاب به نظر نمیرسد، چراکه سنت اجتماعی فرانسه که بر اعتراض و انتقاد مدام شکل گرفته است، موضعگیریهای او را بر نخواهد تافت. به عنوان مثال او گفته که خزانه کشور ۱۲۰۰میلیارد یورو بدهی دارد و او به عنوان رییس جمهوری تازه راه یافته به «الیزه» مسوول پرداخت حقوق معلمان و این بدهی ۳۰ ساله نیست.
یکی از موارد مورد اشاره منتقدان چپ، تهدید سارکوزی به قطع کمک هزینههای اجتماعی است که دولت به همه خانوادهها ارایه میکند و سارکوزی تهدید کرده که اگر خانوادهای امکان رفتن فرزند خود را به مدرسه فراهم نکند یا اینکه غیبت تحصیلی فرزند، طولانی شود باید این کمکها را قطع کرد. آموزگاران و اتحادیههای اولیای دانشآموزان فرانسه، کار سارکوزی را در مورد بهبود شرایط آموزشی به اقدام «لیونل ژوسپن» وزیر آموزش ملی فرانسه در سال ۱۹۸۸ تشبیه میکنند.
اگر سارکوزی حذف ۱۱هزار و ۲۰۰ پست آموزشی را بر دستگاه آموزشی فرانسه تحمیل کند، آنگاه این رقم را باید بر ۱۲هزار پست حذف شده سال ۲۰۰۴ نیز در این دستگاه افزود. سارکوزی از این کار دو هدف دارد. از سویی می خواهد تعادل را بر بودجه فرانسه حاکم کند و کارنامهای مثبت از اقتصاد دولت بر جای بگذارد و رویای رشد اقتصادی فرانسه را محقق کند و از سوی دیگر برنامههای آموزشی جدید را در قالب اصلاحاتی که ریشه در فرهنگ سرمایه سالار دارد، محقق کند. از این روی او نیاز به یک جراحی در ساختار آموزشی فرانسه دارد تا آنچه هست، دگرگون شود. رییسجمهوری فرانسه به کادر آموزشی این کشور نیز سفارش کرده که ساعات تدریس را در مدارس کم کنند، شاید از این راه بتواند کمبود نیروی آموزشی را جبران کرد.
به علاوه کار دیگر او این است که هر معلم بتواند به جز رشته تخصصی خود یک رشته دیگری را نیز تدریس کند تا بهزعم او بتوان میان رشتههای نزدیک ارتباط دو سویه برقرار کرد. این اصلاحات سارکوزی از هم اینک فریاد اتحادیههای معلمان را بلند کرده و آنها این بلند پروازیهای سارکوزی را عملی نمیدانند.
سارکوزی در شرایط کنونی کل نظام آموزشی جدید فرانسه را که بیش از ۳۰ سال قدمت دارد با این عنوان که محصولاتی کم فایده به بازار کار فرانسه تحویل میدهد، زیر سوال برده است. او میخواهد که مدرسه امروز به سوی بازار گشایشی داشته باشد و بتواند میان نیازهای اقتصادی جامعه و نظام آموزشی فرانسه پلی بزند.
سارکوزی در نظام اقتصادی نیز بر این باور است که دولت فقط باید نقش نظارتی داشته باشد و بخش خصوصی بتواند در کوران رقابت، بهترین خدمات را عرضه کند. او در پیامی به مردم فرانسه میگوید: «امروز کشورهایی که مردم را از فعالیت و کار اجتماعی باز میدارند مدت زیادی دوام نخواهند داشت. باید از این فرصت که در اختیارتان قرار دارد نهایت استفاده را ببرید.
باید کار کنیم و سرمایه در گردش خود را افزایش دهیم نه پول توی بانک را. اضافه کاری میتواند راه بهتری باشد برای افزایش درآمد، اما وقتی به شما گفته میشود ساعت کاریتان کاهش پیدا کرده از این موضوع خوشحال نباشید چون دولت باید بخش مابهالتفاوت را از منابعی تامین کند که به نوعی از خود مردم و منابعی که باید صرف رفاه آنان شود، تامین میشود.» سارکوزی میداند که راه سختی در پیش دارد، اما به روزهایی امید دارد که بتواند ساختار اقتصادی فرانسه را مانند آلمان یا انگلیس دوران تاچر کند. زمان و مردم چقدر به او اجازه میدهند تا رویایش را محقق کند؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست