دوشنبه, ۱۴ خرداد, ۱۴۰۳ / 3 June, 2024
مجله ویستا

۶۰ هزار کیلومتر راندن در ایران


۶۰ هزار کیلومتر راندن در ایران

پای حرف های سفیر آلمان درباره همه زیبایی های ایران

با خودم می‌گویم کاش چند جمله‌ای به آلمانی حفظ می‌کردم، این که مثلا سلام و احوالپرسی‌ام را با زبان آلمانی می‌گفتم تا احساس نزدیکی بیشتری داشته باشم و گفت‌وگو را صمیمی‌تر آغاز کنم ‌ اما وقتی شعری از سعدی را با لهجه شیرین مصاحبه‌شونده شنیدم، همه چیز برایم حل شد.

روز‌های آخر سال ۹۱ مهمان سفیر آلمان بودیم تا خارج از حوزه سیاست تنها از شگفتی‌های این سرزمین بگوییم. «برند اربل» پیش از تهران در شهرهای قاهره و بغداد هم زندگی کرده است و وقتی از تهران و ایران حرف می‌زند، ذوقی توی چهره‌اش می‌دود. گاهی اطلاعاتش از ایران باستان به اندازه‌ای دقیق و درست است که با خودم می‌گویم کاش کمی از تاریخ کشورش می‌دانستم که کم نیاورم هر‌چند من سفیر ایران در آنجا نیستم! در کنار شیرینی صحبت‌های او نکته‌های خواندنی از ایران می‌شنوم که خواندنش خالی از لطف نیست.

● اولین سفرم ۵۰ سال پیش بود

قبل از این که به عنوان سفیر آلمان به ایران بیایم با این کشور خوب آشنا بودم چون سه بار قبل از آن به کشور شما سفر کرده بودم. اولین بار سال ۱۳۴۲ وارد ایران شدم در آن زمان ۱۵ ساله و دانش‌آموز بودم. بار دوم هم سال ۱۳۴۶ آمدم ایران و آخرین بار هم قبل از ماموریت کاری خودم به عنوان سفیر آلمان، سال ۱۳۵۰ شمسی بود که به ایران سفر کردم.

پدرم علاقه‌مند به سفر بود اولین بار که به ایران آمدم همراه پدرم از آلمان تا ایران را با اتومبیل شخصی پدرم آمدیم و دومین بار تا افغانستان هم سفرمان را ادامه دادیم که تجربه‌ای شگفت‌انگیز برای من در سنین نوجوانی بود، اما سومین بار از آلمان تا ایران پرواز کردیم ولی داخل خاک ایران با اتوبوس سفر کردیم. من حدود ۶۰ هزار کیلومتر در ایران شخصا رانندگی کردم این یعنی کلی تجربه و خاطرات از ایران.

من پس از آخرین سفر به ایران ۳۸ سال بعد دوباره به ایران آمدم بنابراین تفاوت‌های زیادی را دیدم. ایران در این مدت پیشرفت‌های زیادی در زمینه آموزشی داشته است و خیلی چیزها هنوز مثل قبل بود مثل میدان امام اصفهان، تخت‌جمشید اما به نظر من زیرساخت‌های کشور ایران خیلی بهتر شده بود و ایران را کشوری مدرن‌تر از قبل دیدم. البته من ۵۰ سال پیش به ایران آمده بودم که شاید زیاد مقایسه کردن آن با حال مناسب نباشد، اما می‌توان گفت تغییرات اساسی در کشور ایران رخ داده است. مثلا ۵۰ سال پیش به روستایی سفر کرده بودم و وقتی چندی پیش دوباره به آنجا سفر کردم خود این روستا به عنوان جاذبه‌ای برای گردشگران تبدیل شده بود.

ایرانی‌ها وقتی با یک فرد خارجی مواجه می‌شوند شاید خیلی دقیق‌تر از همیشه برخورد می‌کنند و اگر نیاز به کمک داشته باشی با وسواس خاصی به شما کمک می‌کنند مثلا اگر آدرس بپرسید این گونه پاسخ خواهند داد: ۲۰۰ متر بعد از فلکه، سمت چپ ساختمانی آبی رنگ! این بیانگر اهمیت کمک‌رسانی بین ایرانیان است، اما نکته جالب این که مردم ایران کشور خودشان را کاملا خوب می‌شناسند.

● فقط ۴ شهر را هنوز ندیده‌ام

تقریبا کل ایران را دیده‌ام و فقط فکر می‌کنم تنها چهار شهر را هنوز ندیده‌ام. بیرجند، زاهدان، زابل و ایلام. دقیقا اگر بخواهم بگویم ۲۹ استان از ۳۱ استان ایران را تاکنون دیده‌ام. البته با پدرم برخی از شهرهای یاد شده را دیده‌ام، اما واقعا شاید به خاطر آوردن خاطرات سفرهای آن زمان کاری ساده نباشد.

اصفهان و یزد از نظر من بهترین بوده‌اند، اما واقعا همه جای ایران ویژگی‌های خود را دارد که نمی‌توان آنها را از هم تفکیک کرد وقتی از اصفهان صحبت می‌کنم، شکوه این شهر باعث انتخابش شده ولی وقتی از یزد می‌گویم کویرهای آن بسیار جذاب است و به نوعی وجه تمایز از دیگر شهرهای ایران است.

● کوچ عشایر زیباترین اتفاق ایران بود

هم سبک و شیوه زندگی مردم برایم جذاب است و هم آثار و ابنیه تاریخی. هر دو مورد برای من جذاب بوده، چون ایران یعنی فرهنگ مردم و آثار باستانی آن در کنار یکدیگر. مثلا تنوع قومیتی ایران خیلی جذاب است.

گوناگونی فرهنگ ایران برای من بسیار جالب بوده به این صورت که در گوشه و کنار ایران می‌توان تمام اقوام ایرانی مثل کرد، لر، بلوچ، بختیاری، ترک، عرب و دیگران را کنار هم دید این موضوع بسیار شگفت است که این همه تنوع قومیت و فرهنگ چقدر خوب کنار هم زندگی می‌کنند و از زندگی خود لذت می‌برند. به عقیده من این موضوع سنت دوهزار و پانصد ساله ایران است که این اقوام به عنوان ایرانی در سرزمینی کهن کنار هم به زندگی مشغول هستند و شاد زندگی می‌کنند. ‌تقریبا با بیشتر آنها آشنا هستم کوچ عشایر ایران در فصل بهار و زمستان یکی از زیباترین اتفاقات برای من در ایران است.

● سفر یعنی تجربه غذای محلی

وقتی در دامنه‌های کوهستانی کلاردشت راه می‌روی و دام‌های روستاییان را می‌بینی واقعا من یاد روستاهای آلمان می‌افتم بخصوص وقتی زنگوله‌های گردن این حیوانات را می‌بینم و صدای آنها را می‌شنوم خاطراتی بسیار شیرین برای من دوباره زنده می‌شود. در منطقه لرستان و طبیعت این شهر که قدم می‌زنم نیز یاد کوهستان آلپ در کشورم می‌افتم. بخشی از سفر یعنی تجربه غذاهای محلی. مثلا وقتی من تبریز می‌روم بدون تردید کوفته تبریزی جزو یکی از وعده‌های غذایی من خواهد بود. برخلاف نظر دیگران من نظر مثبتی نسبت به رانندگی ایرانیان در مقابل کشورهای دیگر دارم البته ترافیک در برخی شهرهای ایران مثل تهران شاید دردسرساز باشد، اما به طور کلی رانندگی ایرانیان بخصوص در جاده‌ها مناسب است. اولین کلمه که از ذهن من عبور می‌کند معنی ایران یا همان کشور آریایی‌هاست. چیزی که ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح با دو کوچ بزرگ از اروپای شرقی به‌وجود آمده است.

● تهران شهر رمانتیکی نیست

به عقیده من تهران شهر رمانتیک شرقی نیست. مثلا وقتی من در قاهره بالای برجی مثل برج میلاد می‌ایستم چند صد مناره تاریخی در شهر می‌بینم و حال و هوای سنتی و شرقی را در این شهر می‌بینم، اما درباره تهران این گونه نیست. تهران بیشتر مثل شهرهای اروپایی است و زیاد نمی‌توانیم باستانی بودن شهرهای شرقی را در این شهر حس کنیم. البته تهران زیاد هم قدیمی نیست چون حدود ۲۲۰ سال هست که شهرنشینی در آن رایج شده است. ولی من همیشه به بازدیدکنندگان تهران می‌گویم که این شهر را دست‌کم نگیرید چون آثار تاریخی بسیاری را در دل خود جای داده است فقط باید به دنبال آنها بگردید. مثلا عمارت مسعودیه و موزه مقدم که کاملا در هیاهوی شهری تهران گم شده‌اند، اما علاقه‌مندان بدون تردید آنها را حتی در این هیاهو نیز می‌بینند. کاروانسراها و سر قبر آقا ازجمله این مناطق هستند که واقعا باید آنها را جستجو کرد مثلا همین خیابان ناصرخسرو (سرای روشن) فقط مغازه نیست. یا عمارت دارالفنون.

● پیشنهادهای سفیر برای ایرانگردی

در شمال شهداد کلوت‌های کویری بهترین و زیباترین منظره کویری ایران برای من است. بعد از آن وقتی از طبس به کرمان می‌روید نایبندان هم بسیار زیبا بود.

بندرترکمن زیبا و خاطره‌انگیز است بخصوص «آشوراده» که در واقع زمانی در تصرف روس‌ها بوده است. به‌عنوان یکی از خاطره‌های من از شهر بندرترکمن است، اما بدون تردید از زیبایی‌های منطقه رامسر نیز نمی‌توان گذشت به این دلیل که کوه‌ها به دریا نزدیک شده‌اند.

ناهارخوران گرگان یکی از زیباترین جنگل‌هایی بوده که من در ایران دیدم، اما در بخش جنوبی این منطقه که به کردکوی می‌رسد، مناظر واقعا زیبایی را خواهید دید، همسر من عکسی از این منطقه گرفته و در صفحه فیسبوک خودش گذاشته که بیشتر دوستان او فکر می‌کنند این یکی از مناطق جنگلی آلمان است. هیچ کس باور نمی‌کرد که این یکی از جنگل‌های ایران باشد.

عماد عزتی