چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ضرب الاجل ایران به غرب


ضرب الاجل ایران به غرب

حنیف غفاری از اینکه واژه “ضرب الاجل” چگونه وارد ادبیات نظام بین الملل شده است اطلاع زیادی در دست نیست اما در برهه فعلی ,این کلمه بیشترین کاربرد را در مناسبات ایران,آژانس و غرب دارد

حنیف غفاری از اینکه واژه “ضرب الاجل” چگونه وارد ادبیات نظام بین الملل شده است اطلاع زیادی در دست نیست اما در برهه فعلی ،این کلمه بیشترین کاربرد را در مناسبات ایران،آژانس و غرب دارد. واشنگتن و تروئیکای اروپایی طی سالهای اخیر سعی داشته اند از واژه ضرب الاجل بیشترین استفاده را نموده و آن را در راستای خنثی سازی تلاشهای صلح آمیز هسته ای به کار گیرند.از سوی دیگر،تهران طی سه سال اخیر و در سایه سیاست خارجی تهاجمی و پیروی از “استراتژی اخم” ضرب الاجل های شورای امنیت و کشورهای ۱+۵ را به فرصتی جهت “کسب زمان”در مقیاس دیپلماسی تبدیل نموده است. دیروز “اولی هاینونن”،معاون امور پادمانهای آژانس بین المللی آژانس بین المللی انرژی اتمی وارد تهران شد تا با مقامات کشورمان در خصوص ادامه روند همکاریها با آژانس دیدار و گفتگو کند.

این درحالی‌است که انتظار می رود در نشست شورای حکام آژانس در ماه سپتامبر ،البرادعی عادی سازی روابط تهران و آژانس را در گزارش خود اعلام نماید.مسئولان سازمان انرژی اتمی کشورمان پس از دیدار اخیر هاینونن تصریح نموده اند که روابط ایران و آژانس حالتی عادی را طی می کند و مذاکرات اخیر با هاینونن سودمند و همراه با تفاهم بوده است.در این مجال قصد نداریم فواید سفر هاینونن به تهران و عادی سازی روابط با آژانس را مورد فحص و بررسی قرار دهیم،چراکه این پروژه عادی سازی روابط تهران و آژانس خود قسمتی از پروسه “بازتعریف مناسبات ایران و غرب”است.پروسه ای در نشست ژنو استارت آن زده شده و هم اکنون باید هم و غم خود را صرف هدایت و پیشبرد آن نماییم.هرچند سفر هاینونن به تهران به لحاظ تداوم روابط تهران و آژانس حائز اهمیت است،اما این اهمیت زمانی نمود می باید که آن را در طول پروسه بازتعریف مناسبات خود با غرب تفسیر نماییم. راقم این سطور این‌گونه می پندارد که پروژه “انحراف از نشست ژنو”به گونه ای زیرزمینی از سوی غرب راهبری می شود.آنالیز مناسبات تهران-آژانس از این پارادایم چندان خوشایند و مطلوب نخواهد بود.”سعید جلیلی”دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در جریان نخستین دیدار خود با نمایندگان ۱+۵،پیشنهادهای علنی و شفاف تهران را در قالب پکیج و طرحی سه ماده ای اعلام نمود.این طرح به لحاظ سیاسی برای ما حکم “مبنا”را دارد.

آنچه مسلم است اینکه هدف دستگاه سیاست خارجی ما از ارائه این طرح صرفا عادی سازی روابط با آژانس نبوده است.از سوی دیگر،محمد البرادعی و معاونان وی بهتر است حسن نیت خود نسبت به برنامه های هسته ای ایران را در میدان عمل و در جریان برگزاری نشست شورای حکام اثبات نمایند.استفاده از واژگان دوپهلو و پارادوکسهایی که به غرب مجال مانور در برابر تهران را بدهد،دیگر از سوی جمهوری اسلامی ایران غیر قابل تحمل است و ممکن است سبب تعلیق مناسبات ما با آژانس شود.پس از انتظار گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا در خصوص صلح آمیز بودن فعالیتهای هسته ای ایران،کارآمدی حقوقی آژانس به شدت زیر سوال رفته است.از سوی دیگر،با توجه به شواهد و مستندات حقوقی موجود،ماندن پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد هیچ گونه توجیه عقلانی ندارد.بنابر این اگر آژانس نخواهد یا به هر دلیل ممکن از جمله اعمال نفوذ قدرتهای بزرگ نتواند از حقوق مسلم یکی از اعضای خود دفاع نماید،تداوم رابطه با آن مفید فایده نخواهد بود.

به پروسه “بازتعریف مناسبات تهران و غرب”باز می گردیم.مطابق تفاهمی که میان دکتر سعید جلیلی و خاویر سولانا صورت گرفته است،قرار بود دو هفته پس از برگزاری نخستین نشست ژنو،مذاکرات ایران و غرب بر اساس اشتراکات موجود ادامه پیدا کند اما هنوز نشستهای بعدی برگزار نشده است.در خصوص “تاخیر غرب”می توان دو فرضیه را مطرح نمود،یکی اینکه واشنگتن و متحدانش در صدد خرید زمان به سود اهداف توسعه طلبانه خود در قبال تهران هستند و دیگری اینکه غرب هنوز فرصت هضم مطالبات تهران در نشست ژنو را پیدا نکرده است.فرضیه اول ،با توجه به وضعیت فعلی غرب مخدوش به نظر می رسد.کشورهای غربی هم اکنون بیش از اینکه محتاج خرید زمان باشند به فکر جبران زمانهای تلف شده خود طی سالهای اخیر هستند.هم اکنون قدرت مانور سیاسی کاخ سفید به اندازه ای محدود است که ناچارا باید به سوی “حل مسائل کلان در حداقل زمان”روی بیاورد.سه کشور آلمان،فرانسه و انگلستان نیز قدرت ساماندهی توان سیاسی خود در خاورمیانه را متعاقب تشدید بحرانهای داخلی اروپااز دست داده اند.از سوی دیگر،خرید زمان در صورت میل یک کشور به پیشرفت یا ممانعت از فنای یکباره آن مصداق پیدا می کند.هم اکنون غرب نه در وضعیت فنای یکباره قرار دارد و نه نشانه ای از پیشرفت و حرکت روبه رشد سیاسی در آن مشاهده می شود.در حال حاضر ،آمریکا و اتحادیه اروپا در “نقطه سکون”قرار دارند .در آن نقطه بازاری جهت “خرید زمان “وجود ندارد،هرچند بازار “فروش زمان”همواره در نظام بین الملل پررونق بوده است. اما فرضیه دوم به واقعیت نزدیک تر است.

غرب در جریان برگزاری نشست ژنو مقهور بازی دیپلماتیک تهران شد.از سوی دیگر،کشورهای ۱+۵ به دنبال بروز بحران نظامی میان مسکو و تفلیس قدرت تمرکز خود بر پرونده هسته ای ایران را از دست داده ودرگیر اختلافات داخلی خود شده اند. هم اکنون کاخ کرملین بار دیگر در برابر کاخ سفید و اتحادیه اروپا قرار گرفته است،مسئله ای که برخی تحلیلگران غربی از آن باعنوان آغاز جنگ سرد دوباره یاد کرده اند.تقابل دوباره منافع کلان روسیه و ایالات متحده و سه کشور اروپایی سبب شده است تابه اتحاد ظاهری و روبنایی کشورهای ۱+۵ نیز خدشه دارد شود.از این لحاظ،غرب نه تنها در هضم “استراتژی اخم تهران”ناتوان مانده است،بلکه ابتکار عمل خود در مصاف دیپلماتیک با ایران را نیز از دست داده است.هرچند تهران شرایط غیر طبیعی موجود در بین کشورهای ۱+۵ را درک می کند،اما این درک کلی به مفهوم دادن امتیاز به غرب نخواهد بود.ادامه مذاکرات مقامات ایران و آژانس نیز باید متغیری وابسته به نوع برخورد کشورهای ۱+۵ در قبال ایران باشد. موقعیت فعلی تهران و غرب به گونه ای است که دستگاه دیپلماسی ما می تواند برای غرب تعیین ضرب الا‌جل نموده و از اتلاف بیشتر زمان توسط کشورهای ۱+۵ جلوگیری نماید.بارها اعلام گردیده است که ایران جهت برخورد با هرگونه رفتار غرب آمادگی دارد و تلورانس “مذاکره تا حمله”را در این خصوص مدنظر قرار داده است.بر این اساس اتلاف بیشتر زمان از سوی غرب برای تهران پذیرفته نیست.مسئله ای که کشورهای ۱+۵ چاره ای جز درک آن ندارند.