دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فقه و جهانی شدن


فقه و جهانی شدن

چالشی برخاسته از وضعیت جهانی شدن و فراروی مكانیزمهای پیش گفته در مسیر دستیابی فقیهان به موضوعات فقهی ایجاد شده, آن است كه بسیاری از موضوعات پرورش یافته در دامان جهانی شدن و تولد یافته در فضای این وضعیت تجربه ناشده را, نه شرع اختراع كرده و نه نسبتی آن گونه كه فقیهان سنتی به یاد می آورند, با عرف دارند

هر تعریفی را برای جهانی شدن در نظر بگیریم, بر پایه پذیرش عناصر زیر و لحاظ آنها شكل گرفته است:

۱. فزونی یابی سرعت انتقال اطلاعات: سرعت انتقال اطلاعات, اولین فاكتوری است كه به تمییز بخشهای مهم زندگی با روندهای سنتی تر آن می انجامد. سرعت یابی بیشتر حمل و نقل انسانها و سرعت یابی بیشتر ارتباط میان انسانها و دولتها و از همه مهم تر سرعت یابی گسترده و بی نظیر مبادله اطلاعات, از جمله خصلتهای جهانی شدن است. در این میان, گسترش مبادله اطلاعات و شكل گیری صنعت اطلاعات كه بر پایه سرعت در تولید اطلاعات در سطح بین المللی شكل گرفته است, یكی از مهم ترین بخشهای دنیای جهانی شده یا در آستانه این وضعیت قرار گرفته را بازمی نمایاند. سرعت گیری اطلاعات از یك سوی, به شكل گیری امپراطوری های خبر و اطلاعات انجامیده و از سوی دیگر و با توجه به رشد تكنولوژی, به ایجاد زمینه های بیشتری برای مبادله اطلاعات خواهد انجامید.

۲. برداشته شدن مرزها: مرزها از مهم ترین عوامل دنیای تقسیم شده هستند. با برداشته شدن یا كم رنگ شدن این مرزها, جهانی شدن نیز زمینه های لازم برای ایجاد رویه های متناسب با خود را خواهد یافت. امروزه تقریباً, تا حدودی انسانها, فارغ از مرزهای سنتی خبررسانی, می توانند در هر كجای این كره خاكی كه هستند, به امكانات زیرساختی در كسب اطلاعات و اخبار دسترسی داشته باشند. این واقعیت تا آنجا گسترش یافته كه بشر چه در یك شهر عقب افتاده افریقایی باشد و چه در قلب اروپا, در صورت بهره مندی از تعدادی ابزارهای محدود, از فرصتهایی برای كسب اطلاعات برخوردار خواهد بود. جهانی شدن به این معنی است كه در كنار تضعیف مرزهای نامرئی دولتها, مانند مرزهای اطلاع رسانی, مرزهای مرئی و ملی نیز كه معمولاً با تكیه بر موانع فیزیكی قرار گرفته, كمرنگ شود. نمونه اتحادیه اروپا در این زمینه, در كنار دیگر الگوهای همكاری های منطقه ای و بین المللی خود, نشانه هایی روشن از كاهش نقش مرزها, در زندگی بشر است. شكل گیری نیروی كار بین المللی نیز نشانه ای دیگر از سیر نزولی اهمیت مرزها است.

۳. تعامل گسترده و پیچیده: اگر تا دیروز سطح روابط بشری بسیار محدود بود و دولتها, تنها بازیگران پراهمیت, بیشترین نقش را در مدیریت روابط با طرفهای دیگر برخوردار بودند, امروزه طیف گسترده و متنوعی از روابط پیچیده و چندجانبه میان گروه های بین المللی و فراملی, بازیگران اقتصادی و غیر دولتی, گروه های مردمی و طرفدار صلح و دولتها, به چشم می خورد. الگوهایی مانند روابط یك دولت ملی با یك كمپانی بین المللی, به چالش كشیده شدن یك دولت به دست شهروند عادی دولتی دیگر در محاكم یا بالعكس و همكاری های دوجانبه یا چند جانبه میان چند دولت در چهار گوشه زمین كه هیچ گونه هویت مشترك قومی, زبانی و دینی و یا حتی نژادی ندارند و بسیاری موارد متنوع و بی سابقه دیگر, آن چنان فراگیر شده است كه عادی به نظر می رسد. در حالی كه با گذر در دهلیز زمان به سمت گذشته, نه نیاز یا علاقه ای به ایجاد چنین ارتباطهای پیچیده ای را می بینیم و نه اصلاً امكانات و توانایی های لازم را برای آن.

برایند فراهم آمدن عناصر فوق: برایند فراهم آمدن عناصر فوق, سرعت یابی تحولات زندگی بشری است, كنار رفتن تنگناهایی مانند موانع انتقال سریع اطلاعات و مبادله آن, برچیده شدن یا كمرنگ شدن مرزهای سخت افزاری و نرم افزاری و ایجاد روابط چندگانه و تعاملهای پیچیده میان بازیگران متعدد در عرصه های فراملی و جهانی, به شكل گیری وضعیتی انجامیده كه در آن, تحول در زندگی بشر, بسیار سریع تر اتفاق می افتد. اگر در گذشته, ایجاد یك رویه متفاوت فكری, چند دهه و یا حتی بیشتر به طول می انجامید, امروزه این انتظار كه چنین رویكردی به سرعت و طی چند هفته, ذهنیتهای بسیاری را در جهان به سمت خود جلب كند, كاملاً امكان پذیر شده است. تحول در محیط زندگی بشر, تحت تأثیر روندهای جهانی شدن, به ورق خوردن هرچه سریعتر ابعاد و بخشهای مختلف زندگی می انجامد. انسان دوران حاضر, هر روز با پدیده ای جدید آشنا می شود; پدیده هایی كه به سرعت شكل می گیرند و به بخشی از زندگی یا ذهنیت ما بدل می شوند.

كنار هم نشینی سه رویه بالا, انسان را در وضعیتی قرار داده كه برای مشاهده تطورات مهم, نه تنها نیاز چندانی به صبر كردن ندارد بلكه باید با به كارگیری همه تواناییها و امكانات ذهنی و مادی خود, بر آن باشد تا در قبال تحولات پرشتاب فعلی غافل گیر نشود. شاید اغراق نباشد, اگر اذعان كنیم كه ما در محاصره تحولاتی قرار گرفته ایم كه از هر سوی, به سمت ما جاری می شوند و از ما می خواهند تا خود را به شكل آنها درآوریم. وضعیت فقه نسبت به شرایط جهانی شدن:

با توجه به آن چه گذشت, جهانی شدن ـ كه در برخی از فرازهای خود محصول تحولات قهری و اجتناب ناپذیر است و بخش گسترده ای از زندگی بشر را دستخوش تحولی دوران ساز قرار خواهد داد ـ فراورده هایی را به بار خواهد نشاند كه نه تنها برای ذهنیت فقهی, تازه و تجربه ناشده می نمایند كه حتی برای زندگی های عادی و روزمره نیز به رغم پیوستگی بیشتر با تحولات به روز, غریب و ناآشنا باشد. فقه در چنین شرایطی, چه وضعیتی را باید در پیش گیرد؟

در پاسخ باید گفت تن دادن به دو گزینه زیر, تنها گزینه هایی است كه فقه پیش روی دارد:

▪گزینه اوّل; انفعالی برخورد كردن: به این معنی كه فقه به تحول مهم جهانی شدن توجه نكند و بدون شناخت, آمادگی و برنامه ریزی قبلی, نسبت به جهانی شدن پای به شرایط آن گذارد. بی گمان, در صورت بروز این انفعال, فقه تنها یكی از دو انتخابهای زیر را فراروی خود خواهد داشت كه در هر صورت, نتیجه آنها به حاشیه رفتن فقه است:

الف. دم فرو بستن در برابر تحولات: جهانی شدن به پهن شدن امكانها و گسترده شدن دامنه ظرفیتهای زندگی بشر می انجامد. در چنین وضعیتی, فقه تنها با قرار گرفتن در مدار كنش و واكنش منطقی و بهره گیری از همه امكانات برآمده از شرایط جهانی, می تواند به ماندگاری خود یا حتی شكوفایی بسیاری از بخشهای جامعه كمك رساند. طبیعتاً, كناره گرفتن و انزوا پیشه كردن, علاوه بر این كه به معنای دست شستن از مزایای به دست آوردنی دنیای جهانی است, به از دست رفتن امكانات سنتی و گذشته فقه نیز خواهد انجامید. بدین سان فقه نیز همانند دیگر زمینه های اجتماعی, باید خود را برای مواجهه و شناخت موضوعات جهانی شده, در فضای (جهانی شدن) آماده سازد. به سخن دیگر, در چنین وضعیتی كه قطار جریان تأثیر و تأثر متقابل, در شرایط جهانی شدن به راه می افتد و از ایستگاه های مهم, یكی پس از دیگری گذر می كند و بخشهای مهم و حیاتی را در زندگی بشر درمی نوردد, فقه نمی تواند تنها یك نظاره گر بی طرف باقی بماند.

ب. پركار كردن خود با ایفای یك نقش سلبی: فقه نباید برای پركار كردن خود, به یك نقش سلبی دست زند; به این صورت كه به عرضه پرتعداد و انبوه احكامی در دنیای جهانی شدن قناعت كند كه بیشتر از آن كه حاوی جنبه های سازنده و ایجابی باشد, برخوردار از جنبه هایی سلبی و تحریمی شود. فقهی كه چنین نقشی را در پیش گیرد, به همان سرنوشت وضعیت اوّل, یعنی به حاشیه رفتن دچار خواهد شد, با این تفاوت كه در این صورت, به آرامی به حاشیه نمی رود بلكه رقم خوردن این سرنوشت برای فقه, با هزینه ای بیشتر كه دامنگیر دین و جامعه نیز می شود, اتفاق خواهد افتاد. توضیح بیشتر آن كه:

فقه خود را متكفل سامان بخشی به زندگی بشر می داند; تكاپویی این چنین سبب شده است كه فقه فراتر از نشان دادن خطوط قرمز و دست نهادن به تنگناها یا به تعبیر دیگر, تبیین احكام تحریمی ـ آن چنان كه در اصطلاح فقهی گفته می شود ـ به احكام ایجابی دست بزند و برای پاسخ گویی به وظایف گسترده ای كه در زندگی فردی و جمعی انسان بر دوش گرفته است, حجم بیشتری از مباحث خود را به احكام ایجابی اختصاص دهد. به این ترتیب, نباید فقه را صرفاً در قالب توضیح (نه)ها و تبیین محرمات ارزیابی كرد. البته در قرن اوّل, برخی از گروه های فكری بر آن بودند كه دایره محرمات را گسترده تر از دایره مباحات و دایره وظایف ایجابی, معرفی نمایند. امام باقر(ع) در نقد این گروه و بازتابی كه فكر آنان بر جای می گذارد, می فرماید:

(…بر خویش به دلیل جهالتشان تنگ گرفته اند, در حالی كه دین گسترده تر از تصوراتشان است.)۱

با عنایت به مطالب پیش گفته, اگر فقه در شرایط جهانی شدن, به جای توضیح وضعیتها و موضوعات جدیدی كه مكلفان دچار آنها شده اند, به صدور احكام پی درپی تحریمی مبادرت ورزد, قطعاً نقش پرظرفیت و سازنده خود را در ایجاد نظامهای زندگی ساز از دست خواهد داد و تا حدّ یك دستورالعمل اجرایی, برای توضیح انبوهی از موارد سلبی و (نه)های پردامنه و فلج كننده زندگی, نزول خواهد یافت.

فقه, براساس انتخاب اوّل, به كنش گری زبان فرو بسته و سر به زیر, و براساس انتخاب دوم, به منفعلی پرخاش گر و سنگ انداز در برابر زندگی, بدل خواهد شد.

▪گزینه دوم; فعال برخورد كردن: با نفی گزینه اوّل كه فقه را در هر دو حالت پیش گفته, تنها به حاشیه روی و انزواجویی سوق می دهد, تنها گزینه ای كه فراروی فقه باقی می ماند, این است كه فقیهان به ایجاد نهضت و خیزشی علمی و گسترده, در برابر پدیده جهانی شدن دست زنند. این نهضت علمی, باید دو حوزه مطالعاتی را پوشش دهد:

۱. شناخت و دسته بندی چالشهای فراروی فقه در نتیجه جهانی شدن;

۲. شناسایی راه كارهای علمی و بارورسازی اندیشه فقهی, برای فائق آمدن بر چالشها.

هریك از این دو حوزه مطالعاتی افقهایی فراخ و گسترده را ترسیم كرده است و بررسی آنها, به مطالعاتی پردامنه و كمتر پرداخته شده, نیاز دارد, ولی در زیر, به اجمال, پرونده هر یك را باز می گشاییم: دسته بندی مشكلات فراروی فقه, در نتیجه جهانی شدن

این مشكلات دست كم در دو عرصه نهفته است:

۱. در عرصه موضوعات: مشكلاتی را كه دامنگیر عرصه موضوعات می شود, می توان در قالب دو سنخ طبقه بندی كرد:

الف. وضعیت بومی شده موضوعات, در فقه: جهانی شدن كه حاصل جمع عناصر سه گانه (سرعت انتقال اطلاعات, برداشته شدن مرزها و تعامل گسترده) است, زمینه ای را مهیا خواهد كرد كه به پرورش و شكوفایی موضوعات و پرسشهای جدید, خواهد انجامید. موضوعات دوران جهانی شدن, ویژگی هایی چند دارد; خصلتهایی كه بسیاری از آنها, در قبال تجربه گذشته فقیهان, در برخورد با موضوعات سنتی یا ماقبل جهانی شدن, غریب می نمود. این ویژگی ها درپی می آیند:

ییكم. پرشتاب بودن شكل گیری موضوعات و تحول در آنها: همان طور كه قبلاً گذشت, موضوعات عصر جهانی شدن بسیار سریع شكل می گیرد, با شتاب به صحنه می آید و گاه قبل از آن كه پاسخی فقهی بیابد, كهنه می شود و از بین می رود. هریك از تحولات بالا, به تنهایی به توسعه پرسشهایی می انجامد كه فقه باید به آنها پاسخ دهد.

نظریه تبدّل موضوعات را در سایه نظامهای جهانی امام خمینی(ره)۲, باید اندیشه ای ژرف دانست كه به انتقال از وضعیت سنتی تا وضعیت جهانی شده, كمك می كند. ایده ای كه این نظریه بر پایه آن بسط یافته است, به خوبی از پس توضیح تفاوتهایی كه دامنگیر فقه در نظامها و محیطهای گوناگون می شود, برمی آید. به این ترتیب, می توان نظریه امام را یك گذرگاه خوب برای عبور دادن فقه از وضعیت سنتی, به وضعیت (جهانی شدن) ارزیابی كرد; البته نه بدان معنی كه تاریخ مصرف این نظریه, با دستیابی به فقهی مطابق با نیازهای جهانی شدن به سر آید. آن چه نظریه امام در پی توضیح آن است, نه دستیابی به یك وضعیت خاص یا ویژه بلكه پافشاری بر پیوندهایی است كه به فقه اجازه نمی دهد, بی دغدغه و به صورت مستقل از محیط پیرامون خود, عمل كند. تحوّل در موضوعات به دو گونه انجام می پذیرد:

۱. در بسیاری از مواقع, اگرچه موضوعات, از درون متحول می شوند و تغییراتی جدید را پذیرا می گردند, پوسته خارجی و چهره بیرونی آنها یا دست نخورده باقی می ماند و یا دچار دگرگونی هایی به مراتب محدودتر می گردد. از سوی دیگر, در دنیایی كه به سمت جهانی شدن پیش می تازد, بسیاری از مباحث حیاتی و پر اهمیت تر دچار تحولاتی می شوند كه نمی توان از كنار آنها به سادگی گذر كرد.

۲. بخش مهم تری از تحولات جهانی شدن, شامل آن دسته از موضوعات می گردد كه ره آورد دنیای تغییر یافته فعلی می نماید. موضوعاتی كه دستاورد مستقیم تحولات پر شتاب و سرسام آور و تغییرات اساسی در بافت زندگی جمعی و فردی بشر در دنیای جهانی امروز و آینده است, به كنار كشیدن فقه از پاسخ گویی به این مباحث و به كنار ماندن موضوعات آن نمی انجامد بلكه به محاصره شدن آن, با پرسشهایی بی جواب مانده و مكلفانی سردرگم شده, می انجامد.

نویسنده:احمد مبلغی

پی نوشتها:

۱. من لایحضره الفقیه, ۱۶۷۱.

۲. صحیفه نور, ج۲۱/۹۸.

۳. یا با جرح و تعدیلهایی كه به تازگی در آنها روا داشته شده است, در فضایی ملّت محور مطرح شده اند.

۴. در جای جای فقه شیعه, به تمسك به این اصل برمی خوریم. برای نمونه, رجوع شود به: كتاب البیع, امام خمینی, ج۲/۴۶۱.

منبع:فصلنامه فقه ، شماره ۳۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.