یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دارالفنون


دارالفنون

بنیان گذاری دارالفنون مهم ترین كار آموزشی در آن دوران بود كه با كوشش میرزا تقی خان امیر نظام فراهانی, امیركبیر, وزیر نامدار ناصرالدین شاه قاجار انجام شد

دارالفنون یكی از كهن‌ترین بنیادهای آموزشی نوین ایران است كه به كوشش میرزا تقی‌خان امیر نظام فراهانی، امیركبیر، وزیر نامدار ناصرالدین شاه قاجار بنیان‌گذاری شد. این بنیاد در سال ۱۲۶۸ قمری/۱۲۳۱ خورشیدی/۱۸۵۱ میلادی، سیزده روز پیش از كشته شدن آن مرد بزرگ با هفت نفر آموزگار اتریشی و چند مترجم، كه از میان دانش‌آموخته‌های فرستاده شده به فرانسه برگزیده شده بودند، بازگشایی شد. دانش‌آموخته‌های دارالفنون، در دگرگون كردن چهره‌ی بازمانده از تمدن ایران، گسترش دانش در ایران و هم‌چنین در انقلاب مشروطه، نقش چشم‌گیری داشتند.

● جنگ‌های بیدار كننده

در دوران قاجار جنگ‌های ایران و روس رخ داد كه با شكست ایرانیان و از دست رفتن بخش‌های زیادی از ایران همراه بود. البته آن شكست‌ دردناك باعث شد كه دولت‌مردان دلسوز و فرهیختگان جامعه‌ی آن روز به علت شكست ایرانیان آگاه شوند كه همانا بی‌خبری از دانش و فن آن روزگار بود. از این رو، عباس میرزا، نایب السلطنه، در سال ۱۲۶۶ قمری چند نفر و چهار سال پس از آن، ۵ نفر دیگر را برای فراگیری دانش به اروپا فرستاد. در همین سال‌ها كارهای مهم دیگری انجام شد كه زمینه‌ی گسترش آموزش نوین را در ایران فراهم كرد. از جمله، نخستین چاپخانه‌ی سربی در ۱۲۲۷ قمری در تبریز به كار افتاد؛ نخستین روزنامه را میرزا صالح، از دانشجویان فرستاده شده به انگلیس، به نام كاغذ اخبار در ۱۲۵۳ قمری منتشر كرد و نخستین مدرسه به شیوه‌ی امروزی با همت میرزا حسن‌خان رشدیه در ۱۲۵۴ قمری در ارومیه و در سال پس از آن، در تبریز كار خود را آغاز كرد.

● بنیان‌گذاری دارالفنون

بنیان گذاری دارالفنون مهم‌ترین كار آموزشی در آن دوران بود كه با كوشش میرزا تقی‌خان امیر نظام فراهانی، امیركبیر، وزیر نامدار ناصرالدین شاه قاجار انجام شد. میرزا تقی‌خان در سال ۱۲۴۴ قمری، هنگامی كه تنها ۲۲ سال داشت، همراه گروهی به سرپرستی خسرومیرزا برای پوزش‌خواهی از كشته‌شدن گریبایدوف، كاردار روسیه در ایران، به روسیه سفر كرده بود و در آن‌جا مدرسه‌های نوین، كارخانه‌ها و بنیادهای علمی و فنی روسیه را دیده بود. همچنین، در سال ۱۲۵۹ قمری سرپرست گروه ایرانی در نشست ارزنه‌الروم در خاك عثمانی بود و در سه سالی كه در آن‌جا بود نیز با مدرسه‌های نوین عثمانی آشنا شد و حتی از فرصت بهره‌ گرفت و جان‌داوود‌خان، مترجم نخست دولت ایران، خواست چند كتاب شناخته‌شده‌ی تاریخی، جغرافیایی و سیاسی را كه خود برگزیده بود، به زبان فارسی برگرداند. این كتاب‌ها نیز بر آگاهی امیر از بنیادهای علمی غربی افزود.

پس از این كه میرزا‌تقی‌خان به صدراعظمی ایران برگزیده شد و امیركبیر نام گرفت، به جای آن‌كه به گسترش شهر و برآوردن برج و بارو و برافراشتن كاخ و كوشك بپردازد، در بنیان‌گذاری دارالفنون كوشید. ساختمان بنیاد آموزشی دارالفنون با معماری میرزا رضا مهندس باشی در بخشی از ارگ سلطنتی و زمین‌های پیرامون آن پی‌ریزی و كار ساختن آن از ۱۲۶۶ قمری آغاز شد. كار ساخت و ساز بخش شرقی در ۱۲۶۷ قمری به پایان رسید و در همین سال بود كه جان داوود، مترجم اول دولت، برای به خدمت گرفتن آموزگار به دربار امپراتور اتریش فرستاده شد.

كار ساخت و ساز دارالفنون در سال ۱۲۳۲ خورشیدی به پایان رسید. بر چهار سوی آن ۵۰ اتاق هم‌اندازه، هر یك با چهار متر درازا و چهار متر پهنا، ساخته و بخش‌هایی از دیوار آن‌ها را با گچ‌بری و نقش‌های زیبا آراسته بودند. جلوی اتاق‌ها ایوان بود و در میان حیاط نیز حوضی ساخته و پیرامون آن درختان و سبزه كاشته بودند. آب قناتی بسیار گوارا، كه با آب شاهی شناخته می‌شد، از لوله‌ای زیرزمینی به فواره‌ی حوض جریان داشت و شاگردان برای نوشیدن از آن بهره می‌گرفتند. این بنا در سال ۱۲۶۶ خورشیدی به كوشش نیرالملك، وزیر علوم، اندكی گسترش یافت و چند اتاق و تالار بزرگ در آن ساخته شد.

● آغاز به كار دارالفنون

استادان اتریشی زمانی به تهران رسیدند كه امیركبیر از كار بر كنار شده بود و میرزا آقاخان نوری به‌سردی و نامهربانی آنان را پذیرفت. دكتر پلاك، از جمله‌ی آن استادان، سرگذشت پذیرایی سرد ایرانیان را این گونه نوشته است: " ما در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۱ به تهران وارد شدیم. پذیرایی سردی از ما نمودند. كسی به پیش‌واز ما نیامد و اندكی پس از آن آگاه شدیم كه در این میانه اوضاع دگرگون شده است و چند روز پیش از ورود ما، در پی كارشكنی‌های درباریان و به ویژه‌ی دسیسه‌های مادر شاه، كه از دشمنان سر سخت امیرنظام بود، میرزا تقی‌خان از كار بر كنار شده بود. ... اما همین‌كه امیر از ورود ما آگاه شد، به میرزا داوودخان گفته بود این نمساوی‌های بیچاره را من به ایران آورده‌ام. اگر سر كار بودم، اسباب آرامش آن‌ها را فراهم می‌كردم، اما اكنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی كن كارشان رو به راه شود."

سرهنگ شیل(۱۸۷۱-۱۸۰۳)، كه از سال ۱۲۲۸ تا ۱۲۳۲ خورشیدی وزیر مختار انگلیس در ایران بود، اعتمادالدوله را برانگیخت تا استادان اتریشی را به بهانه‌ای بازگرداند و به‌جای آنان استادان انگلیسی بخواهد. هر چند میرزا آقاخان نوری با این كار موافق بود، اما ناصرالدین‌شاه زیر بار نرفت و جان‌داوودخان را كه زمینه‌ی آمدن آن استادان را به ایران فراهم كرده بود، به حمایل سرخ سرتیپی مفتخر كرد. از آن‌جا كه جان‌داوودخان از كارمندان وزارت امور خارجه بود و قرارداد استخدام استادان اتریشی را از سوی وزارت خارجه تنظیم كرده بود، مدیریت و زمینه‌سازی برای آغاز به كار دارالفنون به وزارت خارجه سپرده شد. از این رو، محمدعلی‌خان شیرازی، وزیر خارجه، با راهنمایی چند نفر از دولت‌مردان نزدیك ۱۰۰ نفر از فرزندان بزرگان قاجار، ثروتمندان و وابستگان دولتی را به عنوان نخستین شاگردان دارالفنون نام‌نویسی كرد.

سرانجام دارالفنون روز یك‌شنبه پنجم ربیع‌الاول ۱۲۶۸ قمری(۱۲۳۱ خورشیدی)، سیزده روز پس از كشته شدن بنیان‌گذار آن، كار آموزشی خود را آغاز كرد. در آن روز ناصرالدین‌شاه پیش از رفتن به شكار به مدرسه آمد و جشن با شكوهی در حضور شاه و درباریان و استادان خارجی و ایرانی برگزار شد. نخستین درسی كه آموزش آن در همان روز آغاز شد، مشق پیاده نظام بود و سپس آموزش رشته‌های دیگر نیز آغاز شد. در همان آغاز كار، نزدیك ۵۰ نفر دیگر نیز به شمار دانش‌جویان دارالفنون افزوده شد و به این ترتیب شمار آنان، كه بیش‌ترشان بین ۱۴ تا ۱۶ سال بودند، در سال نخست به نزدیك ۱۵۰ نفر رسید.

توجه داشته باشید كه دارالفنون از آغاز به این نام خوانده نمی‌شد. در نامه‌های خصوصی و رسمی امیركبیر از آن با نام مدرسه، مدرسه‌ی جدید، مدرسه‌ی نظامیه و مكتب‌خانه‌ی پادشاهی یاد شده است و نام مكتب‌خانه‌ی پادشاهی یا شاهی بیش‌تر به كار می‌رفته و در متن قرارداد ایران با استادان اتریشی نیز همین نام به كار رفته است. در روزنامه‌ی وقایع اتفاقیه سال ۱۲۶۷ قمری، نام‌های تعلیم‌خانه و معلم‌خانه نیز آمده است. نام دارالفنون پس از آغاز به كار آن بنیاد آموزشی بر سر زبان‌ها افتاد و به نظر می‌رسد نخستین‌بار محمد‌علی‌خان، وزیر امور خارجه، در نامه‌ی كه به برخی دولت‌مردان برای گزینش شاگردان دارالفنون نوشت، آن را به كار برده باشد. در روزنامه‌ی وقایع التفاقیه نیز نخستین‌بار در شماره‌ی سوم صفر ۱۲۶۸ به كار رفته است.

● استادان دارالفنون

در سال ۱۲۶۶ قمری، امیركبیر جان‌داوود‌خان را به اتریش فرستاد تا چند استاد برجسته و توانا را به كار در دارالفنون فراخواند. امیركبیر از جان‌داوود‌خان خواست ۶ استاد توانمند در كارهای نظامی و زمینه‌های وابسته، برای شش سال استخدام كند كه حقوق سالیانه‌ی همه‌ی آنان بیش از ۴۴۰۰ تومان نباشد و البته هزینه‌ی رفت و برگشت آن‌ها را نیز دولت ایران بدهد. پس از مدتی سفارش كرد یك استاد كه بتواند فیزیك و شیمی درس بدهد و داروسازی را به شاگردان بیاموزد و دو معدن‌چی، كه در كار معدن توانمند باشند، نیز به خدمت بگیرد كه حقوق سالینه‌ی آن ۹ نفر روی‌هم از ۵ هزار تومان نگذرد.

در آن زمان فرانسوا ژوزف(۱۹۱۶-۱۸۳۰) امپراتور اتریش و مجارستان بود و جان‌داوودخان را به گرمی پذیرفت و او توانست هفت استاد اتریشی را به خدمت دولت ایران بگیرد. با هر یك از استادان جداگانه قرارداد بسته شد كه ماده‌ی سوم و چهارم آن شایان توجه است. بر اساس ماده‌ی سوم استادان اتریشی هر گونه شكایت خود را باید بدون واسطه‌ی دیگری به آگاهی دولت ایران برسانند و بر اساس ماده‌ی چهارم، آنان باید به آداب و رسوم و قانون‌های ایران احترام بگذارند و خلاف آن انجام ندهند.

آن هفت استاد كه به ایران آمدند، عبارت بودند از:

۱) دكتر ادوارد ژاكوب پولاك (Polak). در سال ۱۸۱۸ میلادی در بوهم به دنیا آمد. او نخستین پزشك و جراح پزشكی نوین است كه به خدمت دولت ایران درآمد و استاد پزشكی دارالفنون بود.

۲) كاپیتان زاتی (Zattie). مهندس نظام و استاد هندسه بود، اما چون كم به مدرسه می‌آمد، میرزا ملكم‌خان به جای او هندسه آموزش می‌داد. زاتی در سال ۱۲۶۹ قمری در پی شیوع وبا در ایران، جان باخت و او را در كلیسای ارمنی‌ها در محله‌ی دروازه به خاك سپردند. عبدالرسول‌خان، یكی از بهترین دانش‌آموخته‌های دارالفنون، مترجم او بود.

۳) كرشیش (Kreziz). به عنوان استاد توپخانه به دارالفنون آمد، اما چون تاریخ، جغرافیا و حساب و هندسه می‌دانست، این رشته‌ها را نیز آموزش می‌داد. او به كمك دانش‌جویان خود كتاب‌های زیادی نوشت یا ترجمه كرد.

۴) چارنوتا (Carnotta). استاد معدن‌شناسی بود و در پی همه‌گیری وبا در سال ۱۲۶۹ قمری جان باخت. نخست میرزا رضا كاشانی، كه در زمان محمدشاه به اروپا رفته بود، و سپس میرزا آقای تبریزی مترجم او بودند. او پیرامون معدن‌های البرز برسی‌هایی انجام داد و به مازندران نیز سفر كرد. به سال ۱۲۷۰ قمری در تهران درگذشت.

۵) فوكاتی (Focatti). شیمی و داروسازی را آموزش می‌داد. میرزا كاظم محلاتی، مشهور به محمد كاظم‌خان شیمی، برجسته‌ترین دانش‌آموخته‌ی او بود كه پایه‌گذار شیمی نوین در ایران است. میرزا رضای كاشی مترجم او بود.

۶) نمیرو (Nemiro). استاد سواره نظام و روش‌های نظامی بود و همانند كرشیش پس از پایان قرارداد خود زمانی در ایران ماند. اندره خیاط اتریشی، كه پیش از او به ایران آمده بود، مترجم او بود. در كار جراحی با دكتر پولاك همكاری داشت و بیماران را با اتر بی‌هوش می‌كرد.

۷) كاپیتان گومنز (Gumones). استاد پیاده نظام و روش‌های نظامی و مشاور امیركبیر در اصلاح نظام بود. او برای دو سال به ایران آمده بود، اما چند ماهی پیش از پایان آن در آغاز ۱۲۶۹ قمری، استعفا داد و از ایران رفت.

امیركبیر باهوشمندی و دوراندیشی به جای انگلیس و روسیه از اتریش آموزگار برگزید. دكتر پولاك، كه كتابی درباره‌ی سفرش به ایران نوشته، این دوراندیشی امیر را این گونه بیان كرده است:" نظر امیر آن بود كه معلمان خارجی باید از مداخله در كارهای سیاسی مملكت پرهیز كنند و تنها به كار تدریس بپردازند. به همین ملاحظه از استخدام معلم روسی و انگلیسی و فرانسوی پرهیز كرد.". با این همه، امیر برای كامل شدن شمار استادان و تنظیم برنامه‌ی درسی دارالفنون از بیگانگانی كه در خدمت دولت ایران بودند، مترجم‌های دولتی و نیز ایرانیانی كه در بیرون از ایران آموزش دیده بودند، برای استادی یا مترجمی استادان خارجی بهره گرفت.

منبع:

۱. دهخدا، علی‌اكبر. لغت‌نامه(واژه‌ی دارافنون)، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷

۲. مصاحب، غلام‌حسین. دایره‌المعارف فارسی(مقاله‌ی دارالفنون، اعزام به خارج). انتشارات فرانكلین، ۱۳۴۵

۳. یغمایی، اقبال. مدرسه‌ی دارالفنون. انتشارات سروا، ۱۳۷۶

۴. آدمیت، فریدون. امیركبیر و ایران. انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.