دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا

نگرشی نوین به دین


نگرشی نوین به دین

آیت الله سیدمحمود طالقانی که حضور فعالش در آوردگاه سیاست و عرصه اندیشه, اشتهاری ویژه برایش فراهم آورده از جمله روحانیان نامدار تاریخ ایران است

آیت‌الله سیدمحمود طالقانی که حضور فعالش در آوردگاه‌ سیاست و عرصه اندیشه، اشتهاری ویژه برایش فراهم آورده از جمله روحانیان نامدار تاریخ ایران است.

وی را می‌توان در زمره سرآمدان نواندیشی دینی و روشنفکری مذهبی در روزگار معاصر برشمرد. او که راه و سلوک نخستین روشنگران مذهبی روزگار معاصر ایران چون سیدجمال‌الدین اسدآبادی و محمدحسین نائینی را پیرو بود، در جهت نزدیکی سنت و مدرنیته، پردازش آرا در باب تطبیق دین اسلام با علم، تئوریزه کردن مباحث مرتبط با همسویی دین و سیاست و تعامل دین و دموکراسی بسیار کوشید و از این رهگذر در پی آن شد تا آرای نخستین پیشگامان روشنگری دینی را دگربار در عرصه‌ مباحث اجتماعی به ‌صورت گفتمانی نوین احیاء کند.

آنچه هویدا می‌نماید آن است که رویکردهای نظری و اندیشه سیاسی آیت‌الله طالقانی عمدتا در هواداری از آرای آیت‌الله نائینی صورت می‌پذیرفت و این نکته‌ای است که خوانش مقدمه مفصلی که طالقانی بر کتاب تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله نائینی نگاشت نیز به دست می‌دهد. به هر ترتیب، پیرو رسوخ چنین تفکری در ذهن و اندیشه طالقانی، او به ۳ کار نوین دست یازید که تا آن روزگار به تقریب سابقه چندانی نداشت.

الف: تفسیر آیات قرآن را با مطالعه تاریخ و جامعه‌شناسی و بویژه تاریخ استعمار در سرزمین‌های اسلامی پیوند داد. در حقیقت او با تشخیص درد مهجوری قرآن از زندگی سیاسی ـ اجتماعی مردم و با درک بیماری‌های تفرقه از خودبیگانگی و غربزدگی مسلمانان، عمده مطالب تفاسیر خویش را بر پایه وجوه سیاسی، اجتماعی و حتی انقلابی آیات مطرح کرد. وی قرآن را مرامنامه اجتماع و کتاب زندگی بر‌شمرد و با چنین نگرشی از رهنمودهای اجتماعی قرآن سخن گفت و تفسیری اجتماعی از قرآن ارائه کرد.

به عبارت دیگر، وی در تکاپوی آن شد تا جایگاه قرآن در روزگار معاصر را همانند جایگاهش روزگار دهه‌های نخستین ظهور اسلام فراز و رفعتی والا بخشد و نقش تشریفاتی آن را به نقش تعلیماتی تغییر دهد و حضور تزئینی قرآن را به حضور تعیینی تبدیل نماید. با یقین کامل می‌توان گفت طالقانی که درک زنده از آیات ویژگی بارزش بود مانند سیدجمال‌الدین اسدآبادی در جستجوی آن بود تا قرآن را دگرباره میان مردم مطرح کند و بهره‌گیری از آن را بین تمامی اقشار اجتماع گسترش بخشد.

ب: تلاشی افزون پیشه ساخت تا حوزه خطاب و تفسیر را از حالت سنتی خارج نموده و آن را علاوه بر جوامع روحانیان و گروه‌های اجتماعی مذهبی ـ سنتی در میان اقشار تحصیلکرده در مدارس و دانشگاه‌ها نیز رواج بخشد.

ج: به کنکاش و مطالعه در علوم نوین چون طبیعیات، فیزیک و اقتصاد پرداخت و در راستای نزدیکی و ارتباط هرچه بیشتر علوم اسلامی و دانش‌های نوین گام برداشت. شایسته و بایسته است یاد شود نگارش کتاب ـ اسلام و مالکیت، نمونه بارز و برجسته درپیش گرفتن چنین رویکردی از سوی طالقانی است.

با توجه به مطالب گفته شده می‌توان اذعان کرد طالقانی از سویی در پی ‌آن بود تا نشان دهد اسلام پاسخ‌هایی برای پرسش‌های جدید دارد، بنابراین منطبق با جهان معاصر است و از دیگر سوی، به کوششی روزافزون در جهت پرکردن شکاف ژرف و عمیقی که مومنان و دینداران را از نوگرایان غیرمذهبی، بازاریان را از تحصیلکرده‌ها و روحانیت حوزه را از روشنفکران دانشگاه جدا می‌کرد، دست یازید.

نگاهی هرچند گذرا به آثار مکتوب طالقانی نیز نشان می‌دهد او اسلام را با عقلانیت سازگار می‌دانست و بدان باور بود که اسلام می‌تواند برای همه مشکلات جامعه در هر زمان راه‌حلی ارائه کند. به عنوان نمونه، طالقانی کتاب پرتویی از قرآن را در زمانی نگاشت که اندیشه تضاد علم و دین و تفکر تفکیک سیاست از دین به صورتی جدی از سوی برخی گروه‌های فکری مطرح می‌شد. با وجود این، رویکرد تفسیری او در این کتاب بر تفسیر علمی، اجتماعی و سیاسی قرآن ناظر بود.

در کتاب سوی خدا می‌رویم نیز طالقانی چنین رویه‌ای در پیش گرفت. این کتاب هرچند سفرنامه حج است، اما در آن به بررسی و واکاوی اعمال و مناسک حج از زوایای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پرداخت.

طالقانی با تالیف کتاب اسلام و مالکیت که پیشتر نیز از آن یاد شد، دگربار باورمندی خود به سازگاری اسلام با عقل و علم را رهنمون ساخت. وی در این کتاب با بیان مواردی چون تاریخ مالکیت، چگونگی به وجود آمدن پول و تاریخ تقسیم کار، آرای اقتصادی اندیشمندانی چون افلاطون، گزنفون، مارکس، انگلس و آدام اسمیت را مورد تشریح و نقد قرار داد و اشاراتی نیز به مکاتب اقتصادی گوناگون نمود. او همچنین یک دوره کامل از عقاید اقتصادی دانشمندان غربی در ارتباط با مالکیت را همراه با نقد آنها ارائه کرد و در ادامه اصول و عناصر مالکیت در اقتصاد اسلامی را ارائه داشت و البته تلاش کرد نظریه‌ها و مطالعات اقتصادی نوین را با مباحث اسلامی تطابق دهد.

گفتنی است طالقانی در این کتاب سوسیالیسم را دست‌کم در مباحث مرتبط با تضاد طبقاتی با اسلام سازگار برشمرد، زیرا اسلام نیز به‌سان سوسیالیسم با تقسیم و تفکیک انسان‌ها به طبقه‌های استثمارکننده و استثمارشونده مخالف است. با تمام این اوصاف، وی همزمان تلاش کرد ضمن نشان دادن نقاط ضعف مکاتب اقتصادی مرکانتلیسم و کاپیتالیسم، نارسایی‌های مکاتب سوسیالیسم و مارکسیسم را نیز آشکار ‌کند و راه‌حل‌هایی از بطن اسلام در تمام زمینه‌های مالکیت و اقتصاد نشان دهد.

مقدمه‌ و تعلیقات مفصلی که طالقانی بر کتاب نائینی نگاشت نیز چیزی جدا از باورمندی وی به مسیر یاد شده نبود. توضیحات او نه‌تنها دیدگاه‌هایش را در باب استبداد معمول نمایان ساخت، بلکه باورهایش در رد استبداد دینی را نیز آشکار کرد. به تعبیر دیگر، او کمر همت بربست تا تباین میان سیاست مشروطیت غربی و سیاست دینی را از میان بردارد.

به عنوان پایانی بر این کوتاه جستار می‌توان گفت طالقانی هرچند در بسیاری از اوقات علوم غربی و پاره‌ای از آرمان‌های اجتماعی غرب را مورد تحسین قرار ‌داده، با وجود این ابراز ‌داشته است که اسلام با این آرمان‌ها ناسازگار نیست و حتی کامل‌تر است و باید راهنمای سیاست جوامع باشد. خلاصه سخن آن که در زمینه سیاست، طالقانی حکومت در چارچوب اسلام و البته نوع مشروطه آن را مورد ستایش قرار داده است. در مورد نظام اقتصادی اسلام به طور مطلق مالکیت را موجه ندانسته و آن را از آن خدا دانسته، اما بر رسیدگی به احتیاج‌های مردمان اصرار ورزیده است. در بعد اجتماعی نیز او خواهان اتحاد نیروهای مترقی اعم از روحانی و غیرروحانی و روشنفکر و... بوده و می‌خواست به این ‌ترتیب جامعه ایران بر ضعف و ناتوانی دیرینه‌ سالش

فائق آید.

امیر نعمتی‌ لیمائی