سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

پیامد های فرهنگی توسعهٔ جهانگردی


پیامد های فرهنگی توسعهٔ جهانگردی

«جهانگردی عبارت است از بررسی عرضه وتقاضا در زمینهٔ امکانات اقامتی, پذیرایی و خدمات جانبی برای کسانی که خارج از منزل خود به سر می برند, و همچنین, بررسی الگوهای هزینه و ایجاد شغل که از آن ناشی می شود

در آستانهٔ ورود به هزارهٔ سوم میلادی «صنعت جهانگردی» به عنوان یکی از سه صنعت درآمدزا و مهم جهان در کنار«صنایع نفت» و«خودروسازی» مورد توجه دولتها‎ قرار گرفته است و پیش بینی می شود که در سالهای آغازین قرن بیست و یکم، از این لحاظ به مقام نخست برسد. در گسترش این پدیده عوامل مختلفی از قبیل ظهور فن آوریهای جدید در زمینهٔ‎ نظامهای حمل و نقل و ارتباطات،‌ جهانی شدن اقتصاد و توسعهٔ تولید صنعتی و همچنین، افزایش جمعیت و جهانی شدن مسائل آن و نیز عوامل ویژه ای مانند ازدیاد اوقات فراغت ـ که از آن به نام«تمدن فراغت» یاد می شود ـ و سهولت کسب درآمد بیش از نیازهای زندگی روزمره دخالت داشته اند.

تا آنجا که به موضوع این نوشتار مربوط می شود، در مورد عامل گسترش خارق العاده فن آوریهای جدید در زمینهٔ نظام های ارتباطی، نکته ای کوتاه اما مهم شایان توجه می نماید. بااختراع پی در پی رسانه های انبوهی، چنین به نظر می رسد که تولد هر رسانه با توجه به ویژگهای جدیدی که به همراه می آورد، افول رسانه های پیش از خود را به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال، با پیوستن تلویزیون به جمع رسانه های انبوه آن عصر،‌ تصور می شد که دوران دو رقیب پیش از آن یعنی رادیو و سینما به پایان رسیده است. برتری تلویزیون نسبت به رادیو دربرخورداری از تصویر و حرکت و نسبت به سینما در امکان استفاده از آن در منزل، تنوع برنامه ها و مقید نبودن به زمانی خاص بود. اما پژوهشگران ارتباطات، با کمال تعجب مشاهده نمودند که چنین اتفاقی نیفتاد. سبب، این بود که هررسانه ای با برخورداری از ویژگیهای خاص خود،‌ مناسب شرایط مکانی، زمانی و محتوایی ویژه ای است و با ظهور رسانه های جدید نه تنها اعتبار و موقعیت خود را از دست نمی دهد که با استفاده از رسانه ای، تشویقی باشد براستفاده تکمیلی از رسانه ای دیگر.

آن چه درمورد «جهانگردی» نیز اتفاق افتاد، از همین قاعده پیروی کرد. نخست، چنین تصور می شد که با آمدن جهان به خانه ها از راه رسانه های انبوهی مانند تلویزیون، اشتیاق مردم برای دیدن شگفتیهای جهان بویژه با توجه به هزینهٔ کالای آن، تا حد زیادی فروکش کند.‌ اما در این مورد نیز، شاهد بودیم که آشنایی اجمالی با دیدنیهای جهان -که از طریق گسترش رسانه های انبوهی ممکن شده بود-‌ تشویقی شد برای مردم عادی به تجربهٔ این امور از نزدیک، و در عین حال، راهنمای مناسبی شد برای کسانی که از دیرباز به جهان و جهانگردی علاقه مند بوده اند.

یکی از علل اصلی این روی آوری به «جهانگردی» به عنوان یکی از انواع ارتباطات در دوران حکومت‎ رسانه های انبوهی، می تواند کامل تر بودن آن از لحاظ توان وارزش ارتباطی نسبت به رسانه های دیگر باشد. در این نوع ارتباط، به جای رسانه های بی جان، با انسان به عنوان رسانه ای بسیار پیچیده و کارآمد همراه با تمام امکانات ارتباطی ویژهٔ آن مواجهیم. در جهانگردی برخلاف دیگر انواع ارتباطات، نه تنها پیام که تمام نظام ارتباطی با همهٔ ویژگیهای انسانی و فرهنگی جا به جا می شود. مجادله درباره اهمیت بیشتر پیام یا ابزار -که یکی از مجادلات بنیادی دانش ارتباطات است -در جهانگردی معنی ندارد. چه به اهمیت پیام معتقد باشیم و چه به اهمیت ابزار و کانال، در اینجا، هم پیام و هم کانال، هر دو انسان است. در ارتباطی که از راه جهانگردی به وقوع می پیوندد، انسان، نقش مرکزی و محوری دارد که در عین حال، می تواند بقیهٔ‎ نظامهای ارتباطی را نیز- از قبیل کتاب- با خود همراه کند.

آنچه در اینجا شایان ذکر می نماید، این است که اگر چه جهانگردی را می توان یکی از کاملترین انواع ارتباطات دانست، اما این پدیده نیز همانند دیگر اشکال ارتباطات از تأثیر آنچه دراصطلاح،« اخلال» یا «پارازیت» در فراگرد ارتباط می خوانیم، در امان نیست. اخلال در ارتباط می تواند روی هر یک از عناصر آن تأثیر گذارد و در نهایت فراگرد ارتباط را با مشکل روبه رو کند یا به قطع آن منجر شود. اگر ارتباط میان دو نفر یا بیشتر نتواند برهمدلی میان آنان بیفراید، بی‎شک مقصود اساسی از ارتباط حاصل نشده و در اصطلاح تخصصی، ارتباط با اخلال مواجه شده است.

متأسفانه، در جهانگردی معاصر نیز بروز مسائلی فرهنگی سبب ایجاد اخلال در این فراگرد مهم ارتباطی میان انسانها و در نهایت برجا گذاشتن تأثیرات مخرب فرهنگی شده و مدتها است که اندیشهٔ پژوهشگران حوزه های وابسته به آن را به خود معطوف داشته است. نکتهٔ قابل توجه در این رویارویی فرهنگی که می ‎تواند در آن ایجاد اخلال نماید، این است که در اینجا اختلافی عمیق میان جهانگرد و جامعهٔ میزبان به عنوان دو رکن اصلی این پدیده وجود دارد: جهانگرد در سفر است و میزبان در خانهٔ خود،‌ جهانگرد، در حال استراحت و گذراندن تعطیلات است و میزبان، در حال کار و تلاش زندگی روزمره و از همه مهمتر این که جهانگرد معمولاً از یک کشور غربی است و میزبان، جامعه ای است به اصطلاح در حال توسعه و جهان سومی.

مطالعهٔ جریان جهانگردی در جهان نشان می دهد که بیشترین تبادل جهانگرد، میان کشور‎های شمال و جنوب و بویژه از کشورهای شمال به جنوب است. حجم جهانگردی میان کشورهای شمال و همچنین، در مرحلهٔ بعد میان کشورهای جنوب، بسیار کمتر از حجم دو جریان یاد شده است. (Mowhana, p,۱۴۲) این واقعیت می تواند تأییدی باشد برنظریهٔ جریان یک سویهٔ اطلاعات از کشورهای استعمارگر به سوی کشورهای مستعمرهٔ آنان و جریان از مرکز به حاشیه که نتیجه ای جز سلطهٔ فرهنگی و به عبارت دیگر غرب زدگی به دنبال ندارد.

با تصویری که از جهانگردی در کشورهای غربی ساخته می شود، سطح زندگی آنان در نگاه کشورهای میزبان بسیار پیشرفته جلوه می کند و این گونه کشورها نیز به نوبهٔ خود تلاش می کنند تا هنگام مسافرت اربابان به کشورشان، با وجود فقر و اختلاف طبقاتی موجود در کشور، آن سطح را در واقعیت نیز حفظ نموده و زندگی مشابه زندگی تصویر شدهٔ جهانگردان را در سرزمین خود برای ایشان فراهم آورند . این مسأله در صورت عدم وجود مدیریت توانا، به نوبه خود منجر به افزایش واردات کالاها و تخصصهای مختلف از «کشورهای جهانگرد فرست» می شود که علاوه بر سرازیر نمودن بیشتر سود به دست آمده از این صنعت به همان کشورها،‌ خود کمکی است شایان توجه به ایجاد و حفظ تصویر برتری غرب و در نهایت غرب زدگی و تشدید قدرت امپریالیزم فرهنگی .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.