جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

هفت عادت افراد بسیار نامؤثر


هفت عادت افراد بسیار نامؤثر

افراد بسیار نامؤثر همیشه رفتار واکنشی دارند و هرگز فعال نیستند , بدین معنا که از خلاقیت دوری می ورزند و هرگز مسئولیت انتخاب ها و اعمال خود را نمی پذیرند, دید آنان تسلیم شدن در مقابل دنیاست و خود را همانند قربانی می بینند

افراد نامؤثراز ۷ بیماری (عادت) رنج می برند . این بیماری ها نسبت به عادتهای افراد مؤثر از ثبات کمتری برخوردار است . این عادتها عبارتند از : نقش قربانی را بازی کردن (تسلیم بودن) ، عدم توانایی مشاهده تصویرهای بزرگتر (نداشتن چشم انداز روشنی به آینده ) ، عدم اولویت بندی ، رقابت مخرب ، نقاط ضعف ، عدم خلاقیت و نیز مقاومت در برابر تغییر . در افراد بسیار مؤثر ، این ۷ عادت مفید بطور مستمر (با ثبات) مشاهده می شود : ۱- فعال بودن ، ۲- دوراندیشی ، ۳- اولویت بندی ، ۴- تفکر موفقیت ، ۵- ابتدا فهمیدن و بعد فهمیده شدن توسط افراد ، ۶- مشارکت ، ۷- تیزبینی و کل نگری . در اینجا به شرح عادت افراد بسیار نامؤثر می پردازیم .

۱- قربانیـان (تسلیم شوندگان ) :

افراد بسیار نامؤثر همیشه رفتار واکنشی دارند و هرگز فعال نیستند ، بدین معنا که از خلاقیت دوری می ورزند و هرگز مسئولیت انتخاب ها و اعمال خود را نمی پذیرند ، دید آنان تسلیم شدن در مقابل دنیاست و خود را همانند قربانی می بینند ، پژوهشگران عوامل مؤثر در آن را به قرار زیر می دانند :

توارث ، تجربه های دوران کودکی ، موقعیت اجتماعی – اقتصادی ، بخت و اقبال و هر چیز دیگری که برایشان اتفاق می افتد .

افراد بسیار نامؤثر هرگز آنچه را در حرفه ، سازمان یا زندگی شان شکسته یا خراب شده است ، اصلاح نمی کنند ، زیرا در سعی برای تصحیح اشتباهاتشان ناموفق هستند ، بالاتر از همه ، افراد بسیار نامؤثر می توانند همانند ویروس یک بیماری ، منتشر شوند و یک سازمان سالم را به سازمانی بیمار تبدیل کنند .

۲- نزدیک بینی :

افراد بسیار مؤثر بر تصویرهای بزرگ تمرکز می کنند ، در حالی که افراد بسیار نامؤثر ، وقتی گره از مشکلات بزرگ براحتی باز نشود ، از گشایش آن قطع امید می کنند . آنان برای شناخت خویش ، هدفهای حرفه ای ، زندگی و سازمانی خود ، وقت صرف نمی کنند . برای آنان بهبود دیدگاه شخصی یک « فلسفه وجودی غیر ممکن » است . بدین ترتیب چگونه ممکن است آنان حوزه یا سازمان را در جهتی صحیح سوق دهند ، در حالی که خود دارای جهتی ناصحیح هستند ؟ بطور خلاصه افراد بسیار نامؤثر با دید شکست در حرکت بسوی هدف برنامه ریزی می کنند و به همین خاطر نیز در برنامه ریزی شکست می خورند .

۳- اولویت بندی نادرست :

بیشتر افراد بسیار نامؤثر ، اولویت بندی مشخصی ندارند و آن دسته که در کار خویش دارای اولویت بندی هستند ، آن را با سطوحی از تاخیر نشان می دهند . ویژگیهای این افراد به صورت زیر است :

▪ هرگز کاری را که می توانند فردا ، هفته آینده ، سال آینده یا پنج سال آینده انجام دهند ، امروز انجام نمی دهند .

▪ از مخاطره کردن دوری می جویند .

▪ از تنظیم هدفها خودداری می کنند و از زمان خود به صورت مؤثری بهره نمی برند .

▪ افراد بسیار نامؤثر احساس مبهمی از جهت یابی درست دارند ، بنابراین بی نظم هستند .

▪ آنان مرتکب « به تاخیر انداختن» هستند و بطور کلی تاخیر ، از حرکت آنان جلوگیری می کند.

۴- رقابـت :

مدیران و افراد بسیار نامؤثر در گروه و سازمان خود برای رقابت با دیگران منبع و نیرو صرف می کنند . قربانی بودن (تسلیم بودن) ، سبب می شود افراد بسیار نامؤثر حالت « من در مقابل جهان» را بگیرند . حالتی که هر چیزی یک دشمن بالقوه است . شما نمی توانید به افرادی اجازه دهید با شما همکاری کنند که می خواهند شما را قربانی سازند . نتیجه اینکه اینگونه مدیران و یا افراد ، منافع خود را حفظ ، دیگران را فلج و در نتیجه انفجاری مخرب در سازمان ایجاد می کنند .

۵- نقطه های کور (نقاط ضعف) :

افراد بسیار نامؤثر ترجیح می دهند به جای آنکه نقاط کور خویش را بیابند یا از دیدگاههای دیگران به پیرامون خود بنگرند ، با دید معمولی تنها نقاط روشن را ببینند . ما همه در رفتارهایمان نقاط ضعفی داریم که از آن آگاه نیستیم ، اما دیگران آنها را می بینند . نقاط ضعف از نبود تخصص ، تجربه و ناتوانی یا نبود تمایل به تغییر و آموختن از دیگران و این اندیشه نادرست که سازمان یا فرهنگ ما در راس دنیا قرار دارد ، برخاسته می شود . اینکه تنها خود را ببینید ، آسانتر است از اینکه سعی کنید خود را ببینید و به سایر افراد نیز اجازه دهید تا شما را درک کنند . از سوی دیگر افراد مؤثر به نقاط ضعف خودآگاهی دارند و برای چیرگی بر آن نقاط یا اداره صحیح آنها می کوشند.

۶- ضعف خلاقیت :

افراد بسیار نامؤثر به کمیت ها توجه دارند و اندیشه نه رنج ، نه گنج دارند . آنان به تجسم خلاق و برنامه ریزی با بهانه جویی پشت پا می زنند و عبارت های منسوخ چون : « برنامه ریزی زمان زیادی می برد » یا « برنامه ریزی کارا نخواهد بود » و یا « مگر دیگران چه می کنند » را به کار می برند ، در حالی که حفظ یک محیط و نگرش خلاق ، نیازمند صرف وقت ، پول ، فضا ، شجاعت و فکری باز است و ممکن است در کوتاه مدت برخی هزینه ها را بیافرینند ، اما امتیازات راهبردی و بلند مدت خلاقیت آنها را صد برابر جبران می کند .

۷- اخلاق انعطاف ناپذیر :

مقاومت در برابر تغییر ، طبیعی و برخی اوقات مفید است ، اما بالقوه می تواند برای حرفه ، سازمان و زندگی مخرب باشد . مقاومت در برابر تغییر به هر دلیل باشد ، شما خود آن را ایجاد کرده اید .

● نتیجه

افراد و سازمانهایی که یکی از این عادتهای نامؤثر را دارند ، حداقل به یکی از هفت ویژگی یاد شده دچار هستند که در تضاد با رشد و خلاقیت است . نکته مهم این است که در این عادتها و طرز فکرها اکتسابی هستند .

نظامهای پاداش ضعیف و عوامل فرهنگی بسیار ناسالم در شیوع بیماری قربانی شدن ، نزدیک بینی ، عدم اولویت بندی ، رقابت حریصانه ، نقاط کور ، ضعف خلاقیت و اخلاق انعطاف ناپذیر سهیم هستند . شما باید الگوهای فکری و رفتاری را که مانع رشد می شوند ، اصلاح کنید و گرنه کنار گذاشته خواهید شد .