جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مصائب امام حسین ع عین معنویت بود


مصائب امام حسین ع عین معنویت بود

تحلیل عرفانی زیارت عاشورای سیدالشهدا ع

● آکادمی مطالعات ایرانی لندن

زیارت عاشورا، زیارت سالار شهیدان تاریخ مبارزات حق و باطل، رازنامه زمزمه های عاشقانه سالکان با انسان کامل و زبور شیعیان حسینی است. زیارتنامه امام حسین(ع) شامل فرازهای متعددی است که بررسی آنها دریافت معانی متعالی آن را ممکن می سازد.

۱) ابتدا به «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» طرح نام محبوب و معشوق سیدالشهدا با صفات بخشایشگری و مهربانی است؛ که «هوالاول و هوالاخر». آغاز و انجام حسین (ع)، «هـو»؛ فاعل اول و فاعل غایی هستی است.

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَهِ نِساءِ الْعالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ.

۲) تبارشناسی معنوی اسماعیلِ اهل بیت، اشاره ای است که آن سپهسالار عشق، نـه از قبیله ای مجهول که از تبار بهترین انسان‌ها و موجودات در سلسله عوالم ممکن الوجود است. او فرزند تاج آفرینش و نور اول وجود و «مقام جمعِ جمع»، حضرت محمد مصطفی (ص) است. او فرزند شیـر حق مولی الموحدین قطب الاقطب العارفین است. او فرزند گل سرخ آفرینش، نمونه متعالی «عرفان ولایی» وسرور زنان دو عالم است. او فرزند مادری در خون غلتیده در احیای حق پایمال شده ولایت است. او خون خدا و وارث خون و شهادت است. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ.

۳) مجالی است تا زائر حسین (ع) درودی به فراخنای تاریخ بر او و یارانش عرضه دارد، سلامی که اعلام سرسپردگی به راه پرافتخار سالار شهیدان است.

یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّه وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَهٌ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ.

۴) حماسه عاشورا محدود به زمان و مکان خاص نیست، بلکه سوگی است سترگ در دل و جان حق پرستان خاک و افلاک.

محتشم کاشانی می سراید:

چون خون ز حلق تشنه او بر زمین رسید

جوش از زمین به‌ ذروه عرش برین رسید

نزدیک شد که خانه ایمان شود خراب

از بس شکست‌ها که به ارکان دین رسید

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند

توفان به آسمان ز غبار زمین رسید

باد آن غبار چون به مزار نبی رساند

گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

یکباره جامه در خم گردون به نیل زد

چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید

پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش

از انبیا به حضرت روح‌الامین رسید

کرد این خیال وهم غلط که ارکان غبار

تا دامن جلال جهان آفرین رسیــد

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال

او در دل ‌است و هیچ دلی نیست بی‌ملال

فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ ولَعَنَ اللَّهُ اُمَّه دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَ اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّه قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ.

۵) طلب لعن و نفرین الهی بر بنیانگذاران ظلم بر خاندان نبی اکرم و ستمگرانی است که ایشان را از مقام و جایگاه برحق‌شان در رهبری عالم محروم کردند. همچنین طلب لعنت بر کسانی است که اسباب، لوازم و مقدمات این جور و جفا را در قتل امام حسین (ع) و یارانش فراهم آوردند. «اهل بیت»(ع) از مفاهیم کلیدی قرآن است که دو بار در قرآن به آن اشاره شده است: در آیـه ۳۳ سوره احزاب، درباره اهل بیت حضرت محمد (ص) و در آیـه ۱۱ سوره هـود درباره اهل بیت حضرت ابراهیم نبی (ع).

خداوند در آیه تطهیرمی فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا». (همانا خداوند می‌خواهد از شما« اهل بیت» هر پلیدی را بزداید و شما را چنان که باید، پاکیزه بدارد). (۳۳/۳۳).

در فرهنگ اسلامی واژه «اهل بیت» اصطلاحی است که فقط انصراف به خانواده نزدیک حضرت محمد(ص) از جهت مقام برجسته علمی و معنوی آنان دارد.

اهل بیت علاوه بر نسبت ظاهری خود به پیامبر اسلام، به خاطر صفات اختصاصی، «اهل الذکر»، «اولوالعلم»، «راسخون فی العلم»، «حبل الله» و «اولوالامر»، جانشینان معنوی، علمی و سیاسی ایشان و واسطه فیض عالم ممکنات و واجب الوجودند. اصطلاح اهل بیت در قرآن «نشانه» ای از یک مفهوم و تصور دینی خاص است که با هاله ای از قدسیت یگانه احاطه شده و در فرهنگ قرآنی دارای اهمیت ویژه ای است. بَرِئْتُ اِلَی اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیائِهِمْ.

۶) اعلام تبری و بیزاری از پایه گذاران ظلم و پیروان و دوستان آنها. تخلیه نفس از آلودگی های درونی که اسباب سرکشی نفس وپیروی از ظلمه می شود.

یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیمَه.

۷) اعلام تولی و دوستی با امام حسین و اصحاب او. براساس این فراز، زائر عاشورا با کسانی در صلح و صفاست که با امام و یارانش در صلح و صفایند و با معاندان ایشان، در ستیز است. این صلح و جنگ بین جبهه حق و باطل تا روز قیامت ادامه دارد؛ چرا که هر روز عاشورا و هر زمین کربلاست. حماسه حسینی خاص دیروز نیست که پایان یافته باشد و ما بر آن گذشته غمبار بگرییم؛ بلکه ماجرای امروز و فردای بشریت است و تا زندگی در این گیتی در جریان است، داستان موسی و فرعون وَ حسین و یزید همچنان پابرجاست. وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنی اُمَیَّه قاطِبَه وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَه وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ.

۸) تفصیل درخواست لعن و نفرین الهی بر ستم‌پیشگان و بدسگالان مکتب زیاد، مروان و بنی امیه.

بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی بِکَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنی بِکَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

۹) زائر با یادآوری عظمت مصیبت کربلا و با تمسک به بلندای مقام قتیل آن، از خداوند درخواست فیض همراهی با قائم آل محمد ارواحنا له الفداء را دارد. ویژگی این فراز، تاکیدی است بر اینکه خونخواهی سیدالشهدا(ع) از یزیدیان دوران زیر پرچم رهبر عادل، رزق الهی زائران حقیقی سیدالشهداست. لذا آن که در جنگ حق و باطل زمانش حضور ندارد، مدعی دروغین پیروی از مکتب حسینی است.

اَللَّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ.

۱۰) طلب عِرض و آبرو در پیشگاه الهی، به واسطه پیروی از مکتب سالار شهیدان.

یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ وَ اِلی رَسُولِهِ وَ اِلی اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَ اِلی فاطِمَةَ وَ اِلَی الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِاْلبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ ذلِکَ وَ بَنی عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَری فی ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلی اَشْیاعِکُمْ بَرِئْتُ اِلَی اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکُمْ وَ بِالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ وَالنَّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِیٌّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ.

۱۱) عروج در حریم قرب الهی و آل عبا، با دو بال دوستی با اباعبدالله و دشمنی با دشمنان او میسر می گردد. وجه ایجابی این تقرب، در بخش نخستین این فراز عنوان می‌شود و وجه سلبی آن در بخش بعد از آن طرح می‌شود.

زائر حسین(ع)، مقصد و غایتش خــداست. او راه وصول به محبوب اعلی را در پیروی از ولایت ائمّه هُـدی و بیزاری جستن از دشمنان ایشان می جوید؛ که همانا دو اصل «تولـی» و «تبـری» است، که علاوه بر گفتار، در کردار نیز باید هویدا باشد. بدین سان زائر راستین با سپاه نور، در صلح و صفا و با سپاه دشمن، در جنگ و عِناد است.

فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِیائِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَرائَةَ مِنْ اَعْدائِکُمْ اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ. وَ اَنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِیَ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَ اِمامٍ هُدیً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ.

۱۲) اساس نزدیکی به خداوند و خلیفه الله، شناخت عمیق نسبت به امامت است.

گام اول در شناخت حق و اولیای الهی، تخلیه نفس از اوصاف و افعال ناپسند وَ وصول به مقام تخلـی، منوط به بیزاری جستن از دشمنان اولیاء الهی است. لذا می گوییم: خدایا ما را در دنیا پیرو راه حسین (ع) قرار بده، تا در آخرت نیز همنشین او گردیم. پیروی راه حسین علیه السلام سهل و آسان نیست، لذا از خداوند می خواهیم ما را در این راه سخت، صادق و ثابت قدم بگرداند که: «إنَّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کأنَّـهم بنیان مرصوص» (صف/۴) «خداوند کسانی را که در راه او (همچون حسین (ع)) چون کوه استوار و مقاوم، کارزار می کنند دوست دارد.» آری، هر که از باب صدق، در راه خدا ثابت قدم باشد؛ به مقام مبارک و منیع «محمود» نزد خداوند نائل می گردد. مقام «محمود» به بهانه حاصل نشود، بلکه با جانفشانی در راه خونخواهی حسین (ع) و احیاءِ مکتب او، زیر پرچم امام هادی که دعوت به حق می کند، میسر می‌شود. «و من اللیل فتهجـد به نافلـة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محمودا.» (اسراء/۷۹) «و پاره ای از شب را به راز و نیاز با خداوند بیدار باش، تا خداوند تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد.» با استناد به قرآن کریم؛ وصول به مقام رفیع «محمود» نزد پروردگار، از طریق تهجد امکان پذیر است. به تعبیر زیارت عاشورا؛ وصول به این مقام «محمود»، در پیروی و احیای مکتب حسینی است. فتأمل یا اولی الابصار. وَ اَسْئَلُ اللَّهِ بِحَقِّکُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذی لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنی بِمُصابی بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطی مُصاباً بِمُصیبَتِه مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الْاِسْلامِ وَ فی جَمیعِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ . اَللَّهُمَّ اجْعَلْنی فی مَقامی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَهٌ وَ مَغْفِرَةٌ اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.

۱۳) زائر حسینی، رحمت و مغفرت الهی را در پیروی از راه و مکتب امام حسین علیه السلام می یابد، که همانا راه و مکتب آخرین فرستاده الهی حضرت محمد (ص) است. در این فراز بر پیوستگی و درهم تنیدگی «عتـرت» در «سنت محمدی» تأکید می شود. زیرا که ولایت در دل نبوت محمدی است. شیخ محمود شبستری می سراید:

نبی چون آفتاب آمد، «ولیَ» ماه

مقابل گردد اندر «لی مع الله»

نبوت در کمال خویش صافی است

ولایت اندر او پیدا، نه مخفی است

ولایت در ولی پوشیده باید

ولی اندر نبی پیدا نماید

ولی از پیروی چون همدم آمد

نبی را در ولایت محرم آمد

ز «ان کنتم تحبون» باید او راه

به خلوتخانه «یحببکم الله»

(شبستری، محمود، گلشن راز، تصحیح صمد موحد، ص ۸۰، ب:۳۳۸-۳۴۲، تهران، ۱۳۶۸)

زائر حسینی خواهان یک زندگی براساس تعالیم روح بخش مصطفوی است؛ تا سلوک مصطفوی تا پایان عمر دنیوی اش مستمر و مستدام باشد.

اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّهَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلی لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فی کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعاوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَهُ اَبَدَ الْآبِدینَ وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللَّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ الْاَلیمَ.

۱۴) اموی مسلکان، روز شهادت ارزشها را جشن می گیرند؛ آنهایی که مورد لعن و نفرین پیامبر الهی واقع شده اند، جبهه باطلی که در همه زمانها و مکانها حضور دارد.

اَللَّهُمَّ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فی هذَا الْیَوْمِ وَ فی مَوْقِفی هذا وَ اَیَّامِ حَیاتی بِالْبَرائَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ.

۱۵) تقرب به حضرت دوست، با بیزاری از دشمنانِ محبان و محبوبانِ کاملِ محبوبِ اعلی حاصل می شود.

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنِ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.

۱۶) شامل نتیجه گیری نخستین است، با این مضمون: خدایا نفرین فرست بر اولین کسی که در حق محمد و آل محمد (ع) ظلم نمود و نفرین فرست بر آخرین غاصب مقام امامت و ولایت و نفرین الهی بر آمران و عاملان و مباشران شهادت سیدالشهداء.

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِیَ وَالثَّالِثَ والرَّابِعَ اَللَّهُمِّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبی سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلی یَوْمِ الْقِیامَه.

۱۷) شامل نتیجه گیری دوم است، با این مضمون: یا اباعبدالله الحسین، من با تو و یاران در خون خفته ات، بیعت ابدی می کنم و از تو می خواهم که زیارت و درک مستمر معارف خود را نصیبم گردانی. بیعت من با سالار شهیدان و سیدالساجدین (ع) و امامان از ذریه آنان و یاران برجسته ایشان و پیشوایان حسینی است. خدایا براساس تـولــی، تبری می جویم و نفرین می فرستم و دوری می گزینم از پیشوایان باطل و غاصبان مقام ولایت و امامت و رهبران ظلمت در هر عصری.

اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ للَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی اَللَّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.

▪ واپسیـن فـراز: خدایا تو را سپاس می‌گویم؛ سپاسی درخور آنان که در این مصائب و سوگ بزرگ شکرگزار تو بوده اند. خدایا با پرداختن به ارزش های رفیع حسینی، در روز ورود به عالم واپسین، مرا شایسته شفاعت سالار شهیدان – که مقبول عالی مقام درگاه احدیت توست – قرار بده. خدایا مرا با امام حسین (ع) و یاران پاکبازش در راستی و درستی سلوک عاشقانه پابرجا بدار.

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی/که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی/ملامت گو چه دریابد میان عاشق و معشوق/نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی

دکتر سیدسلمان صفوی